اخبار و گزارشات کارگری (۲۷ شهریور ۱۳۹۶)

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

۴۱ روز از اعتصاب غذای رضاشهابی گذشت

این فعال کارگری زندانی را آزاد کنید

– تجمع کارگران خشمگین کارخانه آذرآب همزمان با مجمع عمومی شرکت برای تعیین هیئت مدیره

– دورجدیداعتصاب کارگران کارخانه سیمان کارون یک هفته راپشت سرگذاشت

– ادامه اعتصاب وتجمع اعتراضی کارگران معدن طزره برای دومین روزمتوالی

– اعتصاب وتجمع کارگران شرکتی و استیجاری اداره کل راهداری و حمل و نقل جاده ای آذربایجان شرقی دراعتراض به پرداخت نشدن حقوق درسال جاری وبرای تبدیل وضعیت مقابل استانداری

– تجمع خانوادگی کارگران بیکارشده کارخانه صدر فولاد خرم‌آبادبرای حفظ اشتغال واعتراض به عدم پرداخت مطالباتشان

– بازداشت مختار اسدی از معلمان کنشگر کردستان

– اقدام فوری عفو بین الملل برای آزادی رضا شهابی

– سندیکا های کارگری سوئد:

ما خواهان آزادی فوری رضا شهابی و همه فعالین اتحادیه ای در ایران هستیم!

– اتحادیه آزاد کارگران ایران:واله زمانی، بهنام ابراهیم زاده و پیمان سالمی باید به فوریت آزاد شوند

– وعده پرداخت قطره چکانی حقوق معوقه کارگران ارگ قدیم بم

– کارکودکان زیر گوش پایتخت

– محله امیریه درفاصله چند کیلومتری پایتخت

– گزارشی درباره کوچه های پیچ و خم فقر کلانشهراهواز

– جان باختن کارگرمقنی حین کار دراراک براثر برق گرفتگی

تجمع کارگران خشمگین کارخانه آذرآب همزمان با مجمع عمومی شرکت برای تعیین هیئت مدیره

امروزدوشنبه بیست وهفتم شهریورماه، کارگران خشمگین کارخانه آذرآب در اعتراض به عدم پرداخت ماه ها حقوقشان همزمان با مجمع عمومی شرکت صنایع آذرآب برای تعیین هیئت مدیره دست به تجمع زدند.

تجمع این کارگران،مجمع عمومی شرکت صنایع آذرآب را با حواشی همراه کرد و حتی سهامدار عمده که کارگزار بانک کشاورزی بود، مورد فحاشی و زد و خورد قرار گرفت.

براساس گزارشی که عصرامروز رسانه ای شد،شرکت آذرآب درصدد بود تا از طریق برگزاری مجمع به صورت مخفیانه تا ۲ سال مدیر عامل و هیات مدیره را به صورت ثابت نگه دارند. کارگران این شرکت در اعتراض به عدم پرداخت حقوق خود به مدت ۹ ماه، دست به اعتراض زدند.

دورجدیداعتصاب کارگران کارخانه سیمان کارون یک هفته راپشت سرگذاشت

امروزدوشنبه بیستم شهریورماه، دورجدیداعتصاب کارگران کارخانه سیمان کارون دراعتراض به عدم پرداخت ماه ها مطالباتشان یک هفته را پشت سر گذاشت.

براساس گزارشات منتشره،معاون روابط کار اداره کل تعاون ، کار و رفاه اجتماعی خوزستان گفت: در صورتی که کارفرما حداقل یک یا ۲ ماه از حقوق معوقه کارگران را پرداخت کند امکان بازگرداندن کارگران بر سرکار خواهد بود.

احمد شجیراتی افزود: از اردیبهشت امسال حقوق و مزایای کارگران این کارخانه پرداخت نشده است.

وی با بیان اینکه ۴۴۵ کارگر در این کارخانه مشغول به کار هستند اظهار کرد: نزدیک به ۲ ماه است که این کارخانه تعطیل شده و کارگران به دلیل معوقات حقوق و مزایای خود حاضر به کار کردن نیستند.

معاون روابط کار اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی خوزستان با بیان اینکه از هفته پیش سرویس رفت و آمد کارگران به کارخانه لغو شده گفت: پیش از این کارگران به کارخانه می رفتند اما کار نمی کردند.

شجیراتی ادامه داد: این کارخانه متعلق به بخش خصوصی است و اداره کار می تواند بر نحوه فعالیت آن نظارت داشته باشد اما امکان نظارت بر حساب و کتاب این کارخانه را ندارد.

وی بیان کرد: کارگران این کارخانه به طبقه بندی کردن مشاغل این شرکت و پرداخت نشدن بیمه خود به اداره کار شکایت کرده اند و شکایتی مبنی بر پرداخت نکردن حقوق و مزایای خود نداشته اند چون شکایت مبنی بر پرداخت نشدن حقوق و مزایا به اجرای احکام دادگستری ارجاع داده می شود و باعث فروش اموال و وسایل کارخانه می شود.

شجیراتی گفت: به گفته کارفرما ، کارگران اجازه فروش مواد اولیه سیمان را که در کارخانه انبار شده نمی دهند تا امکان پرداخت معوقات فراهم شود.

درهمین رابطه:

*اعتصاب کارگران کارخانه سیمان کارون ادامه دارد

دورجدیداعتصاب کارگران کارخانه سیمان کارون دراعتراض به عدم پرداخت ماه ها مطالباتشان که از روزبیستم شهریور از سر گرفته شده است کماکان ادامه دارد.

درهمین رابطه روزگذشته(۲۳شهریور)، فرماندار مسجد سلیمان با اشاره به اعتصاب کارگران کارخانه سیمان کارون گفت: انتظار داریم کارگران این کارخانه دوباره به کار بازگردند.

علیرضا گروئی درباره جلساتی که درباره حل و فصل مشکل کارگران کارخانه سیمان مسجدسلیمان (کارون) برگزار شده،گفت: ۲ صورتجلسه دراین باره تنظیم و به کارفرما ابلاغ شده که طی آنها کارفرما ملزم شده در یک بازه زمانی قابل قبول مطالبات کارگران را تسویه کند.

وی اضافه کرد: کارخانه سیمان مسجدسلیمان مشکل خاصی ندارد و در صورت راه اندازی دوباره خط تولید می تواند به تعهدات خود در قبال کارگران عمل کند.

گروئی این کارخانه را مهمترین واحد تولیدی منطقه عنوان کرد و افزود: ۵۰۰ نفر به صورت مستقیم و یک هزار نفر به صورت غیرمستقیم در این کارخانه مشغول به کار هستند.

وی همچنین اظهار کرد: تاکنون چندین جلسه برگزار شده و قرار بود که کارفرما حقوق کارگران را به طور کامل تا شهریور ماه تسویه کند اما به دلایلی فقط توانست به بخشی از تعهد خود عمل کند که بعد از مذاکرات اخیر متعهد شده همه مطالبات را به مرور تسویه کند.

*دومین روزدورجدید اعتصاب کارگران کارخانه سیمان مسجدسلیمان دراعتراض به عدم پرداخت ماه ها مطالباتشان

از روزگذشته(۲۰شهریور)، کارگران کارخانه سیمان مسجدسلیمان دراعتراض به توخالی در آمدن وعده کارفرما مبنی برپرداخت ماه ها مطالباتشان،دوباره دست از کار کشیدند وطی این دوروز مقابل اداره کار مسجدسلیمان ودفتر بهارستان نشین این شهرتجمع کردند.

براساس گزارشی که امروز رسانه ای شد،یکی از کارگران کارخانه سیمان کارون گفت: این واحد صنعتی حدود ۴۷۰ کارگر رسمی قراردادی و روزمزد دارد که در این میان کارگران رسمی و قراردادی معادل ۵ ماه مزد معوقه و کارگران روزمزدی حدود ۱۷ ماه مطالبات مزدی پرداخت نشده؛ طلبکارند.

او با بیان اینکه در همین رابطه شکایتی نیز از سوی کارگران در اداره کار ثبت شده است، افزود: طبق رای هیئت تشخیص کارفرما موظف به پرداخت همه مطالبات معوقه مزدی و بیمه‌ای کارگران شده اما تاکنون کارفرما با ادعای نداشتن استطاعت مالی از این حکم تمکین نکرده است.

این کارگرکارخانه سیمان مسجد سلیمان یادآور شد: جدا از این طلب، بابت سنوات دو سال گذشته و برخی مزایای عرفی همانند سبد کالا نیز طلبکاریم؛ خواسته ما تنها به‌روز شدن مطالبات مزدی و حقوقی است با این حال مسئولان در این واحد صنعتی نتوانسته‌اند مشکلات این واحد صنعتی را حل کنند

ادامه اعتصاب وتجمع اعتراضی کارگران معدن طزره برای دومین روزمتوالی

امروز۲۷شهریور برای دومین روزمتوالی ، اعتصاب وتجمع کارگران معدن طزره دراعتراض به عدم پرداخت۲ماه حقوق ادامه پیدا کرد.

برپایه گزارش منتشره،کارگران ناراضی که جمعیت آنها دست‌کم ۷۰۰ نفر است برای امروز در محوطه محل کار خود جمع شدند.

از قرار معلوم به دنبال اعتراضات این کارگران، نماینده کارفرما در جمع کارگران معترض حاضر و وعده داده است که تا فردا (سه‌شنبه، بیست و هشتم شهریور) بخشی ازطلب آنها را پرداخت خواهد کرد.

در مقابل کارگران با یادآوری وعده‌های عمل نشده‌ای که پیش از این توسط کارفرما به آنها داده شده بود، می‌گویند: می‌ترسیم این وضعیت بازهم تکرار شود.

کارگران معترض همچنین از تاخیر در تامین لباس‌های کارگران این واحد معدنی خبر دادند، و بیان کردند: در حالی که باید هر شش ماه یکبار به کارگران معدنچی لباس وکفش جدید داده شود اما در عمل این اقدام از یکسال قبل انجام نمی‌شود.

درهمین رابطه:

اعتصاب وتجمع صدها کارگر معدن زغال سنگ طزره دراعتراض به عدم پرداخت۲ماه حقوق

صبح امروزیکشنبه۲۶شهریور، صدها کارگر معدن زغال سنگ طزره دراعتراض به عدم پرداخت۲ماه حقوق اعتصابشان را آغاز کرده ودرمحوطه این معدن تجمع کردند.

برپایه گزارشات منتشره،صبح امروز حدود ۶۰۰ نفر از کارگران شیفت صبح معدن زغال سنگ طزره از زیرمجموعه‌های معادن زغال سنگ البرز شرقی نسبت به تعویق دو ماه مطالبات مزدی خود معترض شدند.

کارگران معترض می‌گویند: مرتبا کارفرما وعده پرداخت مطالبات معوقه را می‌دهد اما در عمل هیچ خبری از پرداخت دستمزدها نیست به همین دلیل دست به اعتراض زده‌ایم.

کارگران مورد نظر می‌گویند؛ در گذشته نیز چنین وعده‌هایی دریافت کرده‌اند اما در آستانه بازگشایی مدارس و دانشگاه‌ها دیگر نمی‌توانند از عهده پرداخت هزینه‌های فرزندان محصل خود برآیند.

آنها می‌گویند؛ به دلیل مشکلات مالی دیگر قادر به گذران زندگی خود نیستند و اگر این وضعیت استمرار پیدا کند حتی توان ثبت‌نام بچه‌هایشان را در مدرسه ندارند.

کارگران مذکورافزودند،بابت دستمزد تیر و مرداد طلبکارند و پیش از این دستمزد خرداد ماه خود را پس از سه ماه تاخیر در پنجم مرداد ماه، دریافت کرده‌اند.

اعتصاب وتجمع کارگران شرکتی و استیجاری اداره کل راهداری و حمل و نقل جاده ای آذربایجان شرقی دراعتراض به پرداخت نشدن حقوق درسال جاری وبرای تبدیل وضعیت مقابل استانداری

امروز۲۷شهریور، کارگران شرکتی و استیجاری اداره کل راهداری و حمل و نقل جاده ای استان آذربایجان شرقی دراعتراض به پرداخت نشدن حقوق درسال جاری وبرای تبدیل وضعیت،دست از کار کشیده و مقابل استانداری تجمع کردند.

براساس گزارشات منتشره،یکی ازکارگران معترض گفت: حقوق پایه ی ما در سال جاری حدود یک میلیون تومان است که تا کنون هیچ مبلغی به ما داده نشده و کارگران حدود ۱۵ میلیون تومان دریافتی معوقه دارند.

وی افزود: مشکل دیگر عدم تعیین تکلیف کارگران است، چرا که برای نمونه فردی با ۲۰ سال سابقه ی کار نیز شرکتی بوده و تکلیف مشخصی ندارد و مدیران جدید نیز نیروها را به عنوان کارکن راهداری نمی شناسند.

معترض دیگری می گوید: شش ماه است که حقوق نگرفته ایم و فرزندانمان گرسنه اند، هیئت مدیره مشخص نیست و ما نمی‌دانیم حقوق‌های معوقه ی خود را از چه کسی پیگیری کنیم.

تجمع خانوادگی کارگران بیکارشده کارخانه صدر فولاد خرم‌آبادبرای حفظ اشتغال واعتراض به عدم پرداخت مطالباتشان

امروز۲۷شهریور، کارگران بیکارشده صدر فولاد خرم‌آباد بهمراه خانواده برای حفظ اشتغالشان واعتراض به عدم پرداخت ماه ها حقوق وحق بیمه،مقابل کارخانه تجمع کردند ومانع ازخارج کردن تجهیزات و ماشین‌آلات توسط طلبکارشدند.

براساس گزارشی که رسانه ای شده،طلبکار این کارخانه برای وصل طلب‌های خود به دنبال بردن برخی از تجهیزات و ماشین‌آلات کارخانه بود که کارگران و برخی از خانواده‌های آن‌ها در مقابل کارخانه تجمع کردند.

گفتنی است که روز۲۲شهریورماه سال جاری این کارگران دراعتراض به بیکارشدن درپی تعطیلی کارخانه وعدم پرداخت ۶ماه حقوق وچند ماه حق بیمه دست به تجمع مقابل استانداری زدند.

درهمین رابطه:

تجمع کارگران کارخانه فولاد صدر لرستان نسبت به بیکارشدن وعدم پرداخت ۶ماه حقوق وچند ماه حق بیمه مقابل استانداری

ظهرامروز۲۲شهریور، کارگران فولاد صدر لرستان دراعتراض به بیکارشدن درپی تعطیلی کارخانه وعدم پرداخت ۶ماه حقوق وچند ماه حق بیمه دست به تجمع مقابل استانداری زدند.

یکی از کارگران معترض به خبرنگاران گفت:کارخانه صدر فولاد از چهارم شهریور تعطیل شده و این در حالی است که کارگران حدود ۶ ماه است حقوق دریافت نکرده‌اند.

وی افزود:مشکلات این کارخانه از دو سال قبل شروع شده و در این مدت به صورت مقطعی کارخانه تعطیل و مجددا شروع به فعالیت می‌کند.

این کارگر معترض عنوان کرد:چند ماهی می‌شود که بیمه کارگران کارخانه صدر فولاد پرداخت نشده است.

بازداشت مختار اسدی از معلمان کنشگر کردستان

به اطلاع عموم فرهنگیان استان کردستان می رساند، مختار اسدی عضو انجمن صنفی معلمان کردستان بازداشت شد و روانه زندان اوین گردید. لازم به ذکر است مختار پیشتر به یک سال زندان تعزیری محکوم شده بود. امروز برای برای پیگیری موضوع وثیقه اش به دادسرا ی شهید مقدس مراجعه کرد و همان جا بازداشت گردید و برای سپری کردن دوران محکومیتش روانه زندان گردید. مختار همین امروز با تماس تلفنی با بعضی از فعالان صنفی این موضوع را اعلام نمود. چند روز پیش از مختار به صورت تلفنی درخواست شده بود به تهران مراجعه نماید در غیر این صورت وثیقه ضبط خواهد شد.

منبع : کانال انجمن صنفی معلمان کردستان

اقدام فوری عفو بین الملل برای آزادی رضا شهابی

عفو بین الملل در بیانیه ای به تاریخ ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۷، خواهان اقدام فوری برای رسیدگی به وضعیت سلامتی رضا شهابی و آزادی فوری و بدون قید و شرط او شد.

در این اقدام فوری (لینک به متن انگلیسی) از جمله آمده است:

https://www.amnesty.org/en/documents/mde۱۳/۷۱۰۴/۲۰۱۷/en/

“رضا شهابی، فعال اتحادیه ای کارگری در ایران، در تاریخ ۹ اگوست ۲۰۱۷ مجبور شد به زندان باز گردد که در نتیجه به اعتصاب غذای اعتراضی او منجر گردید. پس از بیش از ۴۰ روز اعتصاب غذا، سلامت او به طوری جدی وخیم تر شده است و او نیاز به مراقبت ویژه پزشکی دارد. او یک زندانی عقیدتی است و باید بلافاصله و بدون قید و شرط آزاد شود.

رضا شهابی، خزانه دار و عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت اتوبوسرانی تهران و حومه، اتحادیه ای کارگری برای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه (شرکت واحد)، از تاریخ ۹ اگوست، یعنی هنگامیکه مجبور به بازگشت به زندان رجایی شهر کرج در نزدیکی تهران شد، تا کنون در اعتصاب غذا به سر می برد. او سردردهای شدید و سرگیجه دارد، فشار خونش کاهش یافته، بی حسی سمت چپ بدنش بدتر شده است، و احساس سوزش در معده و مشکلات گوارشی نیز دارد. همچنین گفته می شود که او حدود ۱۳ کیلو وزن کم کرده است.”

در بیانیه اضطراری عفو بین الملل همچنین آمده است:

” لطفا بلافاصله به انگلیسی، فارسی یا زبان خودتان نامه بنویسید:

از مقامات ایرانی بخواهید تا رضا شهابی را بلافاصله و بدون قید و شرط آزاد کنند زیرا او یک زندانی عقیدتی است که تنها به دلیل انجام مسالمت آمیز حقوق انسانی خود از طریق فعالیت اتحادیه ای کارگری در حبس به سر می برد.

آز آنها بخواهید که اطمینان حاصل شود او به مراقبتهای پزشکی ویژه ای که نیاز دارد، در صورت لزوم در یک مرکز پزشکی خارج از زندان، مطابق با اخلاق پزشکی، از جمله اصول محرمانه بودن، استقلال و رضایت آگاهانه، دسترسی داشته باشد.

از آنها بخواهید که به حق هر فرد برای تشکیل و پیوستن به اتحادیه کارگری مورد انتخاب خود، که تحت میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی تضمین شده است، و هر دو توسط ایران تصویب شده اند، احترام بگذارند و آنرا رعایت کنند.”

جان رضا شهابی در آستانه ۴۱ مین روز اعتصاب غذای او بطور جدی در خطر است. کارزارهای اضطراری بین المللی برای آزادی فوری و بدون قید و شرط رضا شهابی را هر چه گسترده تر باید به پیش برد. رضا شهابی باید بلافاصله آزاد گردد و مورد درمان مناسب پزشکی قرار بگیرد.

اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران

۱۸ سپتامبر ۲۰۱۷

سندیکا های کارگری سوئد:

ما خواهان آزادی فوری رضا شهابی و همه فعالین اتحادیه ای در ایران هستیم!

اطلاعیه سندیکا های کارگری سوئد به آیت الله سید علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران

ما خواهان آزادی فوری رضا شهابی و همه فعالین اتحادیه ای در ایران هستیم!

رضا شهابی، عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت اتوبوسرانی تهران و حومه، ۳۵ روز است که به همراه ۱۲ زندانی سیاسی دیگر (به مدت بیشتر) در اعتصاب غذا در زندان رجایی شهر بسر می برد. طبق اطلاعات دریافتی ایشان به مرکز درمانی زندان منتقل شده اما در اعتراض به حکم ناعادلانه یک سال زندان از دریافت کمک های پزشکی اورژانسی خودداری کرده است.

همسر رضا شهابی در آخرین ملاقات کوتاهی که در بیست و پنجمین روز اعتصاب غذای رضا با او داشت مشاهده کرده است که رضا قادر به حرکت دست و پای سمت چپ خود نبوده است. ایشان عنوان کرده است که جان رضا در خطر است و باید فوری آزاد شود. رضا شهابی محکوم به ۹۶۸ روز زندان مجدد شده و تا تاریخ ۲۲ دسامبر ۲۰۱۸ باید در زندان بماند.

رضا شهابی و دیگر فعالین اتحادیه ای مورد تعقیب قرار گرفته و به اتهام “تبانی علیه امنیت ملی” و “تبلیغ و تشویش علیه نظام” زندانی می شوند. این فعالین فعالیتی برای تهدید امنیت حکومت انجام نداده اند. آنها فقط برای ایجاد سندیکاهای مستقل از دولت و کارفرما که منافع اعضای آن را تامین کند تلاش می کنند.

رضا شهابی، اسماعیل عبدی (دبیر کانون صنفی معلمان تهران)، ابراهیم مددی و داود رضوی (اعضای هیئت مدیره سندیکای کارگران اتوبوسرانی تهران و حومه)، محمود صالحی (دبیر سابق انجمن صنفی خبازان سقز) و وبسیاری از فعالین اتحادیه ای یا از کار اخراج گردیدند، زندانی شدند و و یا به آنها دستور داده شده که جهت بازگشت به زندان خود را به دفتر دادستانی معرفی کنند…

این موارد نشانه بارز عدول کامل از احترام نهادهای قضایی ایران به پایه ترین مفاد بیانیه حقوق بشر و سازمان جهانی کار در مورد ابتدایی ترین حقوق در حوزه کار و عدم برسمیت شمردن حق تجمع و ایجاد تشکل و همچنین برسمیت شمردن حق مذاکرات دسته جمعی در مورد ساعات کار و شرایط کار وکنوانسیون های ۸۷ و ۹۸ سارمان جهانی کار می باشد.

سازمان سراسری کارگران سوئد (ال.او)، سندیکای کارگران حمل و نقل، اتحادیه فلز و اتحادیه کمونال سوئد حکم جلب و زندان فعالین اتحادیه ای مستقل و آزاد در ایران را محکوم می کند و خواهان آن است که:

رضا شهابی باید فورا و بدون قید و شرط آزاد شود!
همه فعالین اتحادیه ای باید بدون قید و شرط آزاد شوند!
کلیه احکام علیه فعالین اتحادیه ای میبایست لغو گردد!
ایران باید به مقاوله نامه های پایه ای سازمان جهانی کار احترام گذاشته و به آنها پایبند باشد!
به رفتارهای وحشیانه علیه فعالین اتحادیه ای پایان داده شود!
۱۳ سپتامبر ۲۰۱۷، استکهلم

سازمان سراسری کارگران سوئد

سندیکای کارگران حمل و نقل سوئد

اتحادیه کمونال سوئد

اتحادیه فلز سوئد

رونوشت به:

▪️ President Hassan Rouhani

E-mail: media@rouhani.ir

▪️ Head of the Judiciary Ayatollah Sadegh Amoli Larijani

E-mail: info@dadiran.ir

▪️ Head of Human Right in Islamic Republic, Mohamad Javad Larijani

E-mail: info@humanright-iran.ir

▪️ The Embassy of the Islamic Republic of Iran in Sweden, Hamid Reza Shakeri Niasar

E-mail: sto.consulate-sec@mfa.gov.ir

▪️ The Iranian Ambassador to UN,

E-mail: iran@un.int

▪️ The UN Special Rapporteur for Iran, Asmeh Jangir

E-mail: asmajahangir۵۲@gmail.com

▪️ The Swedish Minister of Foreign Affairs, Margot Wallström

E-mail: utrikesdepartementet.registrator@regeringskansliet.se

▪️ The Swedish Embassy in Teheran, Helena Sångeland

E-mail: ambassaden.teheran@gov.se

▪️ International Trade Union Confederation, Sharan Burrow

E-mail: sharan.burrow@ituc-csi.org

منبع:کانال تلگرام سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه

اتحادیه آزاد کارگران ایران:واله زمانی، بهنام ابراهیم زاده و پیمان سالمی باید به فوریت آزاد شوند

روز چهارشنبه گذشته در حالیکه جمعی از فعالین صنفی و مدنی برای اعلام همبستگی و همدردی با خانواده های زندانیان اعتصابی گوهردشت در مقابل این زندان حضور پیدا کرده بودند مورد تهاجم نیروهای امنیتی قرار گرفتند که طی آن بهنام ابراهیم زاده و واله زمانی از فعالین شناخته شده جنبش کارگری و پیمان سالمی از فعالین مدنی دستگیر شدند.

اما نهادهای امنیتی علیرغم گذشت شش روز از بازداشت این سه فعال صنفی و مدنی، با هدف اعمال فشار به خانواده های این عزیزان و ایجاد نگرانی برای آنان، همچنان آنها را از محل نگه داری عزیزانشان بی خبر نگه داشته اند.

بازداشت و تحمیل فشار به خانواده های فعالین صنفی و مدنی، از یک سو، تعرض و کشاندن دایره سرکوب به هر تحرک هر چند کوچکی همچون اعلام همدردی با خانواده های زندانیان اعتصابی از سوی فعالین صنفی و مدنی است و از سوی دیگر تلاشی است برای جلوگیری از حمایت افکار عمومی از زندانیان اعتصابی با هدف به تمکین کشاندن آنان.

علاوه بر اینها، بگیر و ببند و احضار گسترده فعالین صنفی و مدنی در حالی هر روز شدت و حدت بیشتری به خود میگیرد که سیل خروشان اعتراضات جنبشهای مطالباتی حق طلبانه با عدم پاسخگوئی دولت به بدیهی ترین خواستهای کارگران و معلمان و دیگر اقشار زحمتکش جامعه، هر روزه ابعاد تازه و پر دامنه تری به خود میگیرد و دولت و قوه قضائیه تلاش دارند با حربه سرکوب و تنگ کردن عرصه بر کوچکترین تحرکات حق طلبانه فعالین صنفی و مدنی، سدی در برابر این سیل خروشان ایجاد کنند.

اما واقعیت این است که فعالین صنفی و مدنی تنها گوشه کوچکی از یک جنبش عظیم مطالباتی هستند که امروزه در جای جای کشور جاری است و بدیهی است که تنگ کردن عرصه به این فعالین، نه تنها قادر به ایجاد مانعی در مقابل سیل خروشان اعتراضات مردمی نخواهد شد بلکه همانگونه که شاهدیم موضوع بازداشت و به زندان انداختن آنان، بیش از پیش در حال تبدیل شدن به وجه مهمی از این اعتراضات در حال گسترش است.

اتحادیه آزاد کارگران ایران با هشدار به تداوم و تشدید سرکوب فعالین صنفی و مدنی، بازداشت واله زمانی، بهنام ابراهیم زاده و پیمان سالمی را قویا محکوم میکند و با حمایت از مطالبات بر حق رضا شهابی، سعید شیرزاد و دیگر زندانیان در حال اعتصاب غذا، خواهان رسیدگی فوری به خواستهای آنان و آزادی فوری و بی قید و شرط واله زمانی، بهنام ابراهیم زاده و پیمان سالمی است.

اتحادیه آزاد کارگران ایران – ۲۷ شهریور ماه ۱۳۹۶

وعده پرداخت قطره چکانی حقوق معوقه کارگران ارگ قدیم بم

درحالیکه نزدیک به ۸۷ روز از پرداخت نشدن دستمزد حدود ۱۲۰ کارگر پروژه مرمت «ارگ قدیم بم» می‌گذرد؛ مدیرکل امور پایگاهای میراث جهانی کشور از پرداخت دستمزد تیرماه این کارگران در روزهای آینده خبر داد.

برپایه گزارش منتشره،«فرهاد عزیزی» با بیان اینکه آنچه باعث تاخیر در پرداخت مطالبات کارگران پروژه‌های میراث فرهنگی همانند پروژه ارگ قدیم بم شده، زمان تخصیص اعتبارات است، افزود: متاسفانه اعتبارات عمرانی همانند اعتبارات جاری سازمان نیست به همین دلیل با چند ماه تاخیر پرداخت می‌شود.

به گفته وی، هر سال مشکل تخصیص اعتبارات عمرانی وجود دارد و طبق روال هر سال این اعتبارات باید در مرداد و در نهایت شهریور ماه پرداخت می‌شد که هنوز انجام نشده است.

اظهارات مدیرکل امور پایگاه‌های میراث جهانی کشور درحالی‌ست که افشین ابراهیمی (مدیر پایگاه میراث جهانی بم) از زمان پرداخت مطالبات مزدی کارگران پروژه ارگ بم اظهار بی‌اطلاعی کرد.

او با تایید معوقات سه ماهه کارگران ارگ بم با احتساب شهریور ماه گفت: در جریان مشکلات کارگران پروژه مرمت ارگ قدیم بم هستم واین کارگران حق دارند پیگیر مطالبات خود باشند.

او با بیان اینکه نسبت به مطالبات کارگران ارگ قدیم بم بی‌توجه نیست و تمام تلاش خود را برای پیگیری مطالبات معوقه کارگران انجام می‌دهد، افزود: در حال حاضر برای پرداخت مطالبات کارگران نمی‌توان زمان مشخصی تعیین کرد با این حال این مشکل در نتیجه کمبود منابع مالی و اعتبارات پروژه بازمی‌گردد.

وی افزود: سالهاست که با کارگران پروژه ارگ قدیم بم همکارم و از نزدیک در جریان مشکلات آنها هستم بنابر این در خصوص نگرانی این کارگران می‌توان گفت حق با آنها است.

همچنین روز سیزدهم ماه جاری صالح برایی‌نژاد (رئیس اداره کار شهرستان بم) با یادآوری اینکه کارگران ارگ قدیم بم مانند سایر کارگران برای پیگیری مطالبات خود از حق مراجعه انفرادی به مراجع تشخیص و حل اختلاف ادارات کار برخوردارند، گفته بود: کارگران ارگ بم هنوز شکایتی را در ارتباط با معوقات مزدی خود با اداره کار مطرح نکرده‌اند.

او با بیان اینکه اداره کار شهرستان بم برای رسیدگی به شکایت‌های احتمالی کارگران این پروژه عمرانی اعلام آمادگی می‌کند، افزود: تا این لحظه ازسوی کارگران پروژه مرمت ارگ بم، شکایتی در اداره کار شهرستان بم مطرح نشده است.

به گفته وی، در سه تا چهار ماه نخست سال جاری کارگران مجموعه ارگ بم معوقات مزدی داشتند که نارضایتی کارگران را فراهم کرده بود و درنهایت با وساطت اداره کار و سایر نهادهای مرتبط در شهرستان بم مشکل معوقات مزدی کارگران حل شد.

درهمین رابطه:

اعتراض رسانه ای کارگران ارگ قدیم بم نسبت به عدم پرداخت حقوق وحق بیمه

کارگران پروژه مرمت ارگ قدیم بم،اعتراضشان نسبت به عدم پرداخت حقوق وحق بیمه،را رسانه ای کردند.

براساس گزارش منتشره این کارگران گفتند: ما نزدیک ۱۲۰ نفر هستیم که هنوز بابت معوقات مزدی دو ماه گذشته طلبکاریم.

این کارگران از حدود ۱۵ سال قبل به صورت قراردادی در پروژه مرمت و بازسازی ارگ بم مشغول کارند و می‌گویند: پایگاه خبری فرهنگی ارگ بم در مقام کارفرما در تمامی این سالها به تعهدات خود درست عمل نکرده است.

این کارگران می‌گویند به دلیل مشکلات مالی دیگر قادر به گذران زندگی خود نیستند و این در حالی است که اگر این وضعیت بیشتر از این استمرار پیدا کند؛ خانواده‌های آنها قادر به ثبت‌نام بچه هایشان را در مدرسه نخواهند بود.

این اظهارات در حالی مطرح می‌شود که به دلیل عدم پرداخت حق بیمه این کارگران، تمدید دفترچه بیمه‌های آنها با مشکلاتی همراه بوده است.

در ادامه کارگران قراردادی پروژه مرمت ارگ قدیم خواستار آن هستند که سازمان میراث فرهنگی در مقام کارفرمای اصلی، مطالبات معوقه آنها را پرداخت کند.

از قرار معلوم از ابتدای سال جاری میزان معوقات مزدی کارگران ارگ بم به ۴ ماه رسیده بود که اعتراضات کارگری را به همراه داشت در نتیجه این اعتراضات مسئولان وقت سازمان میراث فرهنگی با تغییر مدیر اجرایی پروژه تمامی مطالبات معوقه کارگران را به صورت یکجا پرداخت کرد اما به فاصله زمانی کوتاهی دوباره پرداخت مطالبات جاری کارگران با تاخیرهای قبلی شروع شد.

کارکودکان زیر گوش پایتخت

«گِل» بازی، تفریح اجباری کودکان کار در کوره پزخانه ها، برای امرار معاش و نان در آوردن شده است، محرومیتی که علیرغم اینکه در نزدیکی پایتخت روی داده اما دیده نمی شود.

از زمانی که به یاد دارند، در کوره های آجرپزی کار می کنند، کار زمان نمی شناسد به خصوص تابستان اوج گرما و ساخت و سازهای ساختمانی هم زمان می شود و آن ها مجبورند در برابر شلاق های سوزان خورشید، بادهای داغ و گرمای غیر قابل وصف تابستان تهران، کار کنند.

پدیده «کودکان کار» و «زنان کار» در این میان پر رنگ تر به چشم می آیند، بازی های کودکانه برای این بچه ها معنا ندارد، از صبح تا غروب باید کار کنند، تا بتوانند زنده بمانند، البته این داستان مختص تهران نیست، بلکه در تعداد زیادی از کوره های آجرپزی کشور و یا کارگاه های تولیدی، صنعتی و تجاری، از کودکان، کار می کشند اما این پدیده در کوره های آجرپزی تهران حال و هوای دیگری دارد.

این جا، دغدغه کودکان، پر کردن اوقات فراغت تابستان و یا یاد گرفتن حرفه و فنی در این ایام نیست، این جا گرسنه ماندن چالشی بزرگ است، که کودکان برای حل آن مجبورند نزدیک به ۱۰ ساعت در شبانه روز را سخت کار کنند.

گاهی ۱۱ الی ۱۲ ساعت در شبانه روز کار می کنم

سری به این کوره ها می زنیم و با برخی از کارگران همکلام می شوم، « هرسال با آغاز فصل تابستان و پایان مدارس، من هم به این جا می آیم، تا کار کنم، روزی ۸ ساعت، گاهی ۱۰ ساعت و برخی مواقع هم تا ۱۱ الی ۱۲ ساعت کار می کنم، ساعت هایی که کار می کنم، به سرعت کار و تعداد آجرهایی که می زنم ربط دارد. » ، این را یکی از کودکانی که با دستانی پینه بسته مشغول کار است، به خبرنگار مهر می گوید.

وی که حدود ۱۴ سال سن دارد و کلاس چهارم است، دلیل ۴ سال عقب بودن کلاسش را دیر رفتن به مدرسه می داند.

زهرا یکی دیگر از این کودکان است، نمی خواهد با ما صحبت کند، با اکراه به سوال ها پاسخ کوتاه می دهد و از ما فاصله می گیرد، به او نزدیک می شوم، می پرسم: چرا از من دور می شوی؟

سرش را بر می گرداند، نیم نگاهی به آسمان و نیم نگاهی به اتاق های کوچک انتهای محوطه دارد، با بی میلی پاسخ می دهد: پدرم گفته با غریبه ها صحبت نکن.

این را می گوید و مشتی از خاک های جلوی پایش پر کرده و مجددا خالی می کند، نشانی پدرش را از او می پرسم و به سوی محل کارگاه حرکت می کنم، تا با پدر زهرا هم صحبت شوم.

پدر زهرا، تا متوجه می شود خبرنگار هستم، با عصبانیت می پرسد: برای چه به اینجا آمدی؟ همین یک ماه پیش یکی از شما آمد و با بدبختی های ما عکس یادگاری گرفت و رفت، این کارهای شما مشکلات ما را حل نمی کند.

خانه یعنی یک اتاق حدود ۱۴ متری با فرشی کهنه و پاره

بالاخره، پس از مدتی گفتگو، او را قانع می کنم که نه عکس می گیرم و نه در نوشته هایم اسمی از وی نخواهم آورد و قول می دهم مشکلی برای کارش پیش نمی آید.

زبانش باز شده و از دل پرش حکایت دارد، پر است از کلی گلایه های گوناگون، «بیمه نیستیم، همه خانواده قاچاقی کار می کنیم و اگر مامور بیمه بیاید ما را پنهان می کنند، اگر اسممان را رد کنند، باید از این جا برویم، هم بیکار می شویم و هم بی سرپناه، جایی برای رفتن نداریم، نه خانه ای داریم نه سقفی بالای سر و نه آینده و امیدی برای تمام این تلاش هایی که می کنیم.» این ها را پدر زهرا در حالی که صدایش از حد معمول بالاتر رفته،به خبرنگارمهر می گوید.

او در حالی که از زمین و زمان گلایه دارد، می گوید: من ۱۲ سال است، شغلم قالب کشی است، اما فکر کنم حدود یک سال بیمه داشته باشم، بعید می دانم روزی بازنشستگی را ببینم، دیگر از من که گذشت، بیمه سودی برایم ندارد، فقط باید شانس بیاوریم، در حالی که بیمه برایمان رد می شود، از کار افتاده شوم، تا بچه ها مستمری را بگیرند، وگرنه من که برای خودم امیدی به بازنشستگی ندارم.

از عدم حضور صاحب کار استفاده کرده و به داخل خانه و یک فنجان چای دعوتم کرد، وارد خانه شدیم، یک اتاق حدود ۱۴ متری، با فرشی کهنه و پاره، ۲ متر اضافه مساحت اتاق نسبت به فرش را با دستمال، چادر و پتو پوشانده بود، وسط اتاق پرده ای نصب و از این طریق اتاق را تقسیم کرده بود، طرف دیگر اتاق یک گاز کثیف و زنگ زده قرار داشت، روی گاز یک قابلمه و یک کتری و قوری بود، آتش کمی زیر کتری روشن بود، یک فنجان چای برایم ریخت و با قنددان جلویم گذاشت، در همین حالت ادامه داد: اینجا علاوه بر ما حدود ۲۰ خانواده دیگر زندگی می کنند، بعضی ها همین جا کار می کنند و بعضی دیگر بیرون کار می کنند.

یک دستشویی و حمام برای ۲۰ خانواده

پدر زهرا ادامه داد: همین ۸ ماه پیش بود، که یکی از کارگران را مامور بیمه دید، فردا اثاثیه اش را دم درب گذاشتند و عذرش را خواستند.نه سرمایه ای داریم و نه پشتوانه ای برای دوران پیری.

راجع به سرویس بهداشتی و حمام از او سوال می کنم، گوشه حیاط را نشان می دهد و می گوید: این دستشویی و حمام است، همه این ۲۰ خانواده در همین مکان دستشویی و حمام می روند، تازه روزها جمعیت بیشتر هم می شود، چون برخی کارگران از بیرون می آیند و دستشویی این ها هم همین است.

راجع به مادر زهرا سوال می کنم، می گوید: او در کارگاه است، همه مجبوریم کار کنیم، برای هر ۱۰۰۰ خشت حدود ۳۵ هزار تومان حقوق می گیریم، حقوقی که در این مدت افزایش نداشته است، همه چیز گران شده جز حقوق ما، مجبوریم بیشتر کار کنیم تا بتوانیم زندگی کنیم، کار باشد، کم نمی آوریم، مواقعی بوده است که ۱۳ ساعت هم کار کردیم تا سفارشات را برسانیم، چون بازار کساد است، اگر کاری گرفته شود برای رقابت با دیگر آجرپزی ها باید بیشتر کار کنیم تا سفارش ها را زودتر تحویل دهیم.

شوهرم جای پارک پیدا می کند، درآمدش از آجرپزی بهتر است

از او می خواهم که مرا نزد یکی از خانم های کارگاه ببرد، تا بتوانم با وی صحبت کنم، با هم نزد «ک» می رویم، حدود ۴۰ سال سن و ۲ کودک زیر ۵ سال دارد، که کودک بزرگ تر از خواهر کوچک تر خود مراقبت می کند، در مورد فرزندانش می پرسم، می گوید: توی کوچه هستند، بازی می کنند.

ناخودآگاه یاد بنیتا، آتنا و ستایش و دیگر کوچولوهای بی گناهی می افتم که توسط شکارچی های سنگ دل به قتل رسیدند، نگران می شوم و می پرسم: کسی فرزندانتان را ندزدد، روزنامه بخوانید، چندین کودک را به قتل رسانده اند، به نظرم باید بیشتر مراقب باشید.

لبخندی می زند و گوشی موبایلش را نشانم داده و می گوید: روزنامه نمی خوانم، اما تمام اخبار را از این جا به دست می آورم، از همه اخبار با اطلاع هستم، اما کسی فرزندان ما را نمی دزدد، این ها می توانند از خود دفاع کنند.

تعجب می کنم، کودک ۵ ساله چطور از خود دفاع می کند، اما ترجیح می دهم بحث را ادامه ندهم، در خصوص محل زندگی و شغل همسرش سوال می کنم، پاسخ می دهد: شوهرم صبح ها سر کار می رود و من هم در کارگاه کار می کنم، هر دو کار می کنیم، تا زندگی مان بچرخد، سیگار فروشی و دیگر شغل ها، کار را عار نمی دانیم، اما خدا را شکر، اکنون یک کار خوب پیدا کرده که درآمدش بهتر است.

وی ادامه می دهد: در یک محله در خیابان آزادی، جای پارک پیدا می کند و از رانندگان خودرو پول می گیرد، این کار را یکی از همشهریانمان پیدا کرده است، درآمدش بهتر از کار در آجرپزی است.

می پرسم، زیر نظر شهرداری کار می کند، یا پلیس راهور؟

باز هم تبسم می کند و می گوید: شهرداری و ادارات دیگر که ما را به کار نمی گیرند، باید کلی آشنا داشته باشی، زیر نظر اداره ای نیست، جای پارک پیدا نمی شود و همه دوست دارند جای پارک پیدا کنند، همسرم وسیله در جاهای خالی پارک می گذارد، تا کسی نتواند در آن ها متوقف شود و مشتری که بیاید آن ها را راهنمایی کرده و پول می گیرد، زمانی که خودروهایشان پارک است، مراقبت می کند تا آسیبی به آن ها نرسد، راضی هستیم، خیلی بهتر از شغل شوهر خانم … است.

در مورد شغل شوهر همکارش توضیح بیشتری نمی دهد.

همین قدر که روزهایمان در حالی شب می شود که گرسنه نمی مانیم کافی است

در خصوص محل زندگی، سوال می کنم، که اتاقی در همان حوالی اتاق زهرا، نشان می دهد و می گوید: ما همه این جا همسایه ایم، هرچند شوهرم در کوره کار نمی کند، اما حاجی از ما کرایه نمی گیرد.

در مورد ظرفشویی، امکانات رفاهی و دیگر تجهیزات یک خانه سوال می پرسم، می گوید: رضایت داریم، زندگی سخت است، چاره ای نیست، همین قدر که روزهایمان در حالی شب می شود که جایی برای خواب داریم و گرسنه نمی مانیم، کافی است، ظرفشویی همه مشترک است، لب چاه (با دست محلی در همان حوالی را نشان می دهد) می نشینیم و ظرف هایمان را می شوریم، شب ها همه خانم ها می آیند، که ظرف بشویند، فرصتی برای صحبت کردن هم هست، شوهرهایمان هم اگر خسته و خواب نباشند، از این فرصت استفاده کرده و در خانه یکی جمع می شوند و صحبت می کنند.

«ک» می افزاید: امکانات زندگی ما مثل شهری ها نیست، ما از روستا آمدیم و به زندگی روستایی عادت داریم، اما از مسئولین تقاضا داریم که شرایط را طوری ایجاد کنند، که این همه تفاوت بین زندگی ها نباشد، ما همگی کار سخت می کنیم و زندگی مان سخت است، برخی افراد کار راحتی دارند اما حقوق های زیاد می گیرند و زندگی راحت دارند، خون آن ها از ما رنگی تر نیست.

وی ادامه می دهد: سال های قبل که کار بیشتر بود، بچه ها هم به جای مدرسه کار می کردند، به همین دلیل اغلب بچه های کارگر کارگاه، چند سال از درس عقب هستند، اما حالا دیگر کار کم تر است و نیازی به حضور بچه ها نیست، اصولا در زمستان و پاییز کاری نیست.

«ک» از عزم جدی خود و همسرش برای تحصیل فرزندانش می گوید و می افزاید: به هر طریقی شده باشد و حتی اگر گرسنه بمانیم، باید بچه هایمان درس بخوانند، اگر ما درس خوانده بودیم، امروز این زندگی را نداشتیم، باید دکتر شوند و زندگی خوبی داشته باشند.

«ک» در پاسخ به سوالی در خصوص میزان درآمد خانواده اش، می گوید: من ماهیانه بین یک میلیون الی یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان ، از خرداد ماه تا مرداد ماه درآمد دارم، اما اردیبهشت و شهریور درآمدمان کم تر است و مابقی سال اصولا درآمدی از این راه ندارم و به منازلی در تهران می روم و نظافت منازل انجام می دهم، اما چون باید آشنا باشیم، تعداد مشتری هایم حدود ۳۰ تا خانواده هستند.

وی می گوید: درآمد همسرم بهتر است، اگر مبلغی که به عنوان سهم مکان می دهد را کسر کنیم حدودا ۲ میلیون تومان درآمد دارد، البته یک میلیون آن را خرج سیگار می کند.

وضعیت کارگران کوره پزخانه ها روز به روز دردآور تر می شود

با این شرایط به نظر می رسد، بیکاری، حقوق کم، نداشتن بیمه، برخورداری از سطح بسیار کمی از رفاه اجتماعی و شیوع آسیب های اجتماعی مانند اعتیاد و … معضلات بزرگ کارگران زحمت کشی است، که صبح تا شب و شب تا صبح کار می کنند تا «زنده» بمانند، بسیاری از رخدادهای تلخ و ناگواری که امروزه شاهد آن ها هستیم برگرفته از همین معضلات است.

اشتباه نکنید، این معضلات برای مناطقی دور افتاده و برخی استان های محروم نیست، این جا تهران است، پایتختی که پر است، از خودروهای چند صد میلیونی که هر از چندگاهی با عبور از کنار شهروندان، چشم ها را می نوازند.

یک پزشک متخصص، اما از بعد دیگری به مشکلات کارگران کوره پزخانه ها نگاه می کند، وی با بیان این که حضور کارگران کوره پزخانه ها در مجاورت گرد و غبار، سبب ایجاد مشکلات تنفسی برای آن ها می شود، اظهار داشت: بسیاری از این کارگران، در طول سال هزینه های هنگفتی برای درمان بیماری های ناشی از گرد و غبار پرداخت می کنند، حال آن که اغلب هزینه های درمان آن ها آزاد بوده و حمایت های بیمه ای نیز ندارند.

احمدرضا تاجیک افزود: البته بخش عمده ای از کارگران که دارای مشکلات تنفسی ناشی از گرد و غبار و گازهای حاصل از سوخت های فسیلی هستند، به دلیل مشکلات مالی برای درمان مراجعه نمی کنند.

یک مطالعه موردی بر روی ۵۱ کارگر شاغل در چند کوره آجرپزی به عنوان مورد و ۵۶ کارگر صنایع غذایی به عنوان گروه شاهد، که توسط عبدالله غلامی، حمید رضا صابری ، اصغر قهری و داود اسکندری، مربی گروه بهداشت حرفه ای دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی گناباد، استادیار گروه بهداشت حرفه ای دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی کاشان، کارشناس ارشد بهداشت حرفه ای دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی تهران و مربی گروه بهداشت حرفه ای دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی کاشان صورت گرفت، مشخص کرد که شکایت های تنفسی در گروه مورد، به طور معنی دار بیشتر از گروه شاهد بود.

یعنی ابتلاء کارگران کوره آجرپزی به بیماری های تنفسی، به طور معنی داری بیشتر از کارگران عادی است.

۴ نفر عضو یک خانواده برای روزانه ۱۰۰ هزار تومان دستمزد کار می کنند

یک کارشناس مسائل اجتماعی، گفت: کار در کوره پزخانه ها در زمره مشاغل سخت و زیان آور و با دریافتی بسیار کم است، این کارگران، برای هر خشت تنها چیزی حدود ۳۰ الی ۳۸ تومان دریافت می کنند و اگر بیمه باشند، باید ۶۰ الی ۱۲۰ سال کار کنند، تا بازنشسته شوند و این رقم، یعنی عملا این کار بازنشستگی ندارد.

طاهره آهنگر حضور کودکان در این کار، علی رغم تمام سختی ها و زیان ناشی از آن را فاجعه خواند، و ادامه داد: در قانون کار کارگران زیر ۱۵ سال ممنوع است، اما گویا برای کسی مهم نیست، که یک کودک ۸ ساله، برخلاف میل باطنی و بدون این که قدرت انتخاب داشته باشد، به کارهای سخت و زیان آور مجبور می شود، این کودکان آموخته اند، که برای نمردن باید کار کنند، دستان کوچک آن ها پر از فریادهای کودکانه است، گویا کوره پزخانه ها جزو ایران و قوانین ایران نیستند، زنان در بدترین شرایط جسمی باید کار کنند، چیزی به نام مرخصی زایمان برای زنان کوره پزخانه ها تعریف نشده است.

درآمد یک خانواده ۴ نفره که یک پسر ۷ ساله و یک دختر ۱۱ ساله به همراه پدر و مادر خود به سختی کار می کنند، روزانه ۱۰۰ الی ۱۱۰ هزار تومان است، یعنی تقریبا به اندازه حقوق یک کارمند متوسط در تهران و این قسمت ماجرا به شدت غم انگیز است

به گفته این فعال اجتماعی، درآمد یک خانواده ۴ نفره که یک پسر ۷ ساله و یک دختر ۱۱ ساله به همراه پدر و مادر خود به سختی کار می کنند، روزانه ۱۰۰ الی ۱۱۰ هزار تومان است، یعنی تقریبا به اندازه حقوق یک کارمند متوسط در تهران و این قسمت ماجرا به شدت غم انگیز است.

وی با اشاره به ساخت خانه های همه مردم، توسط خشت های زحمت کشیده این کارگران، گفت: این افراد، برای همه سرپناه می سازند، در حالی که خود نه سرپناه خوبی دارند و نه آینده قابل تصوری، واژه «رفاه» برای کارگران دلسرد، کوره های داغ فصل گرما، آن قدر قریب است، که واژه «فقر» برای یک شهرنشین.

آهنگر پشتیبانی دولت از این قشر را در حد صفر دانست و گفت: همه داریم می بینیم، که این کارگران کار می کنند، از سویی دیگر کسادی بازار، رکود و مشکلات کارفرمایان کوره پزخانه ها را نیز همه می دانند، اما خبری از حمایت های دولتی از این کارگران نیست، راه های متعددی برای اطمینان از حداقل ۶ ماه کار کردن این کارگران وجود دارد و دولت می بایست در حمایت از این افرادی که چرخ صنعت ساختمانی کشور روی دوش آن ها می چرخد، ۶ ماه حق بیمه دیگر آن ها را پرداخت کند، تا این افراد، رنج و غم حقوق های اندک خود را با امید بازنشستگی بزدایند.

با شرایطی که تهران و حجم آسیب های اجتماعی این کلانشهر دارد، به نظر می رسد، یک حرکت فراگیر و عزمی جمعی از سوی متولیان امر و نیز فعالان فرهنگی و اجتماعی نیاز است، تا بتوان به لحاظ مالی، رفاه اجتماعی و بهداشتی به این حداقل ۵۰۰۰ کارگر کوره پزخانه برای رسیدن به زندگی بهتر کمک کرد، تا بتوان بسیاری از معضلات اجتماعی حاصل از محرومیت ها را زدود و از تعمیق فاصله طبقاتی به عنوان یکی از معضلات اجتماعی خطرناک جلوگیری کرد.

محله امیریه درفاصله چند کیلومتری پایتخت

امیریه نام محله‌ای در حاشیه شهریار است. اما این محله با تمامی‌محله‌های شهریار تفاوت‌ دارد. وقتی در این محله قدم میزنید، تصور اینکه فقط چند کیلومتر با پایتخت فاصله دارید، برایتان سخت می‌شود. نه قوانین شهری بر آن حاکم است و نه روستایی. در اینجا می‌توان با چند پاره آجر و بلوک سیمانی، چهاردیواری‌ای را با دیوارهای وصله پینه‌ای به‌دور از چشم ماموران شهرداری ساخت و نامش را هم خانه گذاشت. ساکنان امیریه مهاجرانی اند از تمامی‌استان‌های کشور.

در یکی از محله های امیریه خانه‌های مسکونی در کنار گاوداری‌ها بدون رعایت هیچگونه اصولی ساخته شده‌اند. در کنار این خانه‌ها علاوه بر گاوداری، گودالی حفر شده که محل تجمع فاضلاب محله امیریه است. حفر این گودال در سالهای گذشته توسط شهرداری برای هدایت و ساماندهی فاضلاب شهری انجام شده است که متاسفانه تا کنون در این گودال ۱۲ کودک خردسال و دو میانسال غرق شده اند.

پس از حادثه غرق‌شدن کودکان شورای اسلامی شهریار، ۴ میلیارد تومان را برای ساماندهی فاضلاب این منطقه مصوب کرده اما از سوی بازرسی استانداری این کار را خلاف مقررات دانستند و عنوان کردند ساماندهی فاضلاب در حیطه وظایف شهرداری نیست، زیرا متولی این کار آبفاست. شهرداری نیز تعدادی دیوار بتونی به‌منظور ساماندهی این کانال و گودال نصب کرده بود که پس از نامه بازرسی استانداری این کار نیمه‌کاره مانده است.

اهالی همچنان از وجود این گودال ابراز نگرانی میکنند میگویند امیریه پارک ندارد و همچنان اطراف گودال محل بازی کودکان است و نگرانی از تکرار غرق شدن کودکان، کابوس روزانه اهالی امیریه است.

گزارشی درباره کوچه های پیچ و خم فقر کلانشهراهواز

منطقه چهارصد دستگاه در دل کلانشهر اهواز و با فاصله کمی از مناطق برخوردار قرار دارد اما مردم آن رنج های بسیاری از نبود خدمات شهری و محرومیت را تحمل می کنند.

نسل کوچه های تنگ هنوز هم منقرض نشده، با این تفاوت که در شهرهای دیگر، کوچه هایی که دو نفر به سختی از آن عبور می کنند را کوچه های دوستی و آشتی کنان گذاشته و در اهواز باید نام این کوچه ها را پیچ و خم فقر نامید.

چهارصد دستگاه اهواز، کوچه های تنگ و باریکی دارد که افراد باید برای عبور از آن به صف شوند و گاها عبور دو نفر در کنار یکدیگر از این کوچه ها امکان پذیر نیست.آن کوچه ها به جای اینکه محلی برای دوستی ها باشد هر کدام یک آسیب اجتماعی را به چشم دیده که آه از نهاد هر انسان دغدغه مندی بلند می کند.

منطقه چهارصد دستگاه یک محله محروم در دل کلانشهر اهواز و با فاصله کمی از مناطق نسبتا برخورداری مثل کوی طالقانی و سلطانمنش واقع شده است؛ البته مناطق محرومی مثل گل سرخی، الصافی، بیست متری شهرداری و زیتون کارگری نیز در کنار این منطقه قرار دارند.

چهارصد دستگاه را می توان منطقه گمشده و فراموش شده کلانشهر اهواز نامید؛ منطقه ای که پازل گمشده اش ارائه خدمات شهری به ساکنان آن است. متأسفانه در چهارصد دستگاه خبری از یک فاضلاب خوب یا آسفالت کوچه ها نیست و حتی در ورودی این منطقه نیز زباله های انباشت شده روی هم و فاضلاب های بالاآمده به چشم می خورد.

معضلات و آسیب های اجتماعی بسیاری در منطقه چهارصد دستگاه وجود دارد که از آن جمله می توان به بیکاری، فقر، بی خانمانی، مهاجرت، خودکشی، سرقت و دزدی و اعتیاد اشاره کرد.

برخی خانواده ها از بردن نام خود برای درج در گزارش ترس دارند اما هر کدام سینه ای مالامال از درد دارند؛ هر کدام قصه ای پر غصه از آسیب های اجتماعی که در کوچه به کوچه چهارصد دستگاه موج می زند را تعریف می کنند.

یکی از جوانان جانش به لب می آید و با خودسوزی خود، نمادی برای خودکشی در منطقه می شود؛ یک تک پسر هم در برابر تعارف مواد مخدر مقاومتی نکرد تا نمادی برای اعتیاد در منطقه شود. سنگ هم آب می شود اگر بفهمد خانواده ای نجیب به خاطر زندگی در بافت فرسوده و یا تحت تأثیر قرار گرفتن افراد هم محله خود در دامان اعتیاد سوخته اند؛ مادری تنها پسرش را با مواد مخدر صنعتی از دست داده و یا زنی که سایه سر خود و فرزندان دلبندش را غرق در اعتیاد می بیند.

چند جوان نیز بدون سایه پدر و مادر در یک خانه زندگی می کنند؛ پدر فوت کرده و مادر هم فرار را بر قرار ترجیح داده و با دختران از این منطقه رفته است. معلوم نیست چنین جوانانی که اول باید غصه نبود چتر حمایتی پدر را داشته باشند و در ادامه راه زندگی هم مادر به عنوان کانون اصلی خانواده آنها را طرد کرده چه آینده ای خواهند داشت؟

بیکاری و فقر معیشتی به اشکال مختلف در هر کدام از خانه های این منطقه موج می زند. زنی سرپرست خانوار و دیگری بدسرپرست است؛ خانواده ای سایه پدر ندارد؛ خانواده ای هم مادر و هم پدر کارگر هستند و به این ترتیب فقر در میان آنها ریشه دوانده است.

سراسر منطقه پر است از سگ های ولگرد و مردم انگار به وجود آنها عادت کرده اند؛ آنقدر درد دارند که وجود این حیوانات اصلا در بین مشکلاتشان پیدا نیست و گویی با این جانوران انس گرفته اند.

این روزها اهالی خیابان پاکبان چهار منطقه چهارصد دستگاه با بی آبی های چند روزه دست و پنجه نرم می کنند؛ برخی خانه ها انشعاب غیرقانونی دارند و آنهایی که دارند هم از قبض هایی که برای بی آبی هایشان صادر می شود، گلایه های بسیاری دارند.

ساکنان این منطقه، تر و خشک با هم می سوزند چه آنهایی که آب بها پرداخت می کنند و چه آنهایی که انشعاب قانونی ندارند؛ به اذعان اهالی، مأموران عملیاتی آبفا هم به منطقه آمده اند ولی مشکل ناپایداری و افت فشارآب همچنان به قوت خود باقی است.

چشم هایش پر از تمنا است؛ پیرزنی که با ترس و لرز کنارمان می آید وبه خبرنگارمهر می گوید: «برای چه اینجا آمده اید؟ آیا واقعا می خواهید این ساقی ها را جمع کنید و ببرید؟» وقتی فهمید تنها برای بیان محرومیت های منطقه آمده ایم چشمانش ابری شد و با التماس ادامه داد: «هنوز جنگ شروع نشده بود که در این محله زندگی می کردم، اما اینجا دیگر آن محله قدیمی نیست، پراز قاچاقچی مواد مخدر شده و همه همسایگان خوبمان از اینجا رفته اند.»

وی در پاسخ به اینکه چرا از این محل چرا نرفته ؟ با حسرت گفت: «اگر می شد خیلی خوب بود» و بدون اینکه اجازه بیان ادامه حرف را بدهد با دنیایی از درد دور شد و به خانه اش برگشت.

خانه ای کوچک حدودا۷۰ متری با خانواده ای پنج نفره، آبی برای مصرف ندارد؛ تانکر ذخیره آب تهیه نشده و خانواده برای ذخیره آب از سطل های ۱۰ لیتری متعدد استفاده می کنند. این خانواده از ۲۴ ساعت تنها یک یا دو ساعت آب دارند، به آبفا نرفتند چون مستأجر هستند.

طاهر حمیدی پدر خانواده می گوید: آب همان یک ساعت هم که وصل می شود، بوی فاضلاب می دهد و آب خوراکی را به صورت تصفیه شده می خریم؛ متأسفانه چند سال است که این مشکلات در منطقه وجود دارد.

در مورد انتظارش از مسئولان نیز می گوید: مهمترین و واجب ترین خواسته ما همان آب است که بسیاری از کارها مثل لباس شستن، ظرف شستن، استحمام و نوشیدن به وجودش بستگی دارد و مسئولان باید یک آب پایدار برای ما تأمین کنند.

این شهروند در پایان گلایه می کند: در همان مدت زمان کمی که آب هست و باید ظرف ها را بشوریم آنقدر بوی فاضلاب می دهد که احساس می کنیم با میکروب در حال شستشوی ظرف ها هستیم.

زنی با چادر گل گلی و مندرس در را باز می کند، خانه ای ۶۰ متری دارند با چند بچه قد و نیم قد و از مایه حیاتی به نام آب محروم هستند. چون برای شستشوهای مختلف و انجام کل کارهای زندگی که به آب وابسته است با مشکل مواجه شده اند از منبع آب، برای ذخیره استفاده می کنند و تنها انتظارش از مسئولان استانی رسیدگی به وضعیت منطقه است.

سارا سعیدی با انتقاد از قطعی متوالی سه روزه آب می گوید: چند ماه قبل شوهرم به شرکت آب رفت و به ما گفتند که باید یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان برای انشعاب آب پرداخت کنید تا بعد از نصب کنتور مشکل آب شما حل شود.

وی با ناراحتی از نداشتن پول برای نصب کنتور گلایه می کند و می گوید: تا اندازه ای که پول داشتیم حتی لوله های آب را تعویض کردیم ولی باز هم مشکل حل نشد؛ صبح ها از هشت به بعد آب قطع و ساعت های بامداد به بعد وصل می شود.

این مادر نگران می گوید: فاضلاب و نظافت منطقه خیلی بد است و هیچ رسیدگی به آن نمی شود. امنیت هم که هیچ و برای همین شب و یا در تاریکی اصلا از خانه بیرون نمی زنیم و یا در صورت نیاز شوهرم مرا همراهی می کند.

خانه دیگر هم دست کمی از خانه قبلی ندارد؛ سراسر حیاط پر است از ظرف های ذخیره آب؛ انشعاب مجاز دارند و شکایت بردن نزد آبفا را بی فایده می داند.

گلناز حسینی از ساکنان این منطقه نیز با گلایه از وضع موجود می گوید: در این منطقه فراموش شده ایم؛ فاضلاب بالا می زند، امنیت هم اصلا نداریم، معتادان خانواده ها را اذیت می کنند و وقت دعواهایشان از روی خانه ها عبور می کنند و مواد فروشی در محله زیاد است.

نوبت به خانه بعدی می رسد. پسر نوجوانی که شاید ۱۶ یا ۱۷ سال بیشتر نداشته باشد در را باز می کند. آب آنها هم هر روز قطع و فقط ساعاتی از شب را آب دارند؛ انشعابشان مجاز است ولی آبفا فقط برای آنها صدور قبض در عین بی آبی را به ارمغان آورده و دیگر ماحصلی برایشان ندارد. مشغله کاری اجازه پیگیری به خانواده آنها نداده اما از پیگیری سایر همسایه ها خبر دارند؛ از مسئولان انتظار رسیدگی و حل همه مشکلات منطقه را دارد.

علی سمیعی می گوید: امنیت که نداریم چون منطقه دزد و معتاد زیادی دارد؛ منطقه خیلی بدی است و ما هم از سرناچاری در این محله زندگی می کنیم ولی خواهش می کنم که مسئولان کمی به فکر ما باشند.

وضعیت فقر و مظلومیت خانواده های این محله حال هر فردی را دگرگون می کند؛ سراغ خانه های دیگر را گرفتن کار سختی بود. زنی لاغر اندام و نحیف که از فقر غذایی شدید رنج می برد در خیابان قدم می زد که در پاسخ به چگونگی وضعیت زندگی می گوید: « والا چه بگویم واقعا تحمل کردن بی آبی خیلی سخت و روزگار به ما بد می گذرد».

سیما حمیدی ادامه می دهد: آب هر روز صبح قطع و غروب وصل می شود؛ وقتی تانکر آب نداشتیم خیلی برایمان سخت بود و همیشه باید آب را در دبه های یک و نیم لیتری آب معدنی ذخیره می کردیم.

این شهروند می گوید: برخی کوچه ها خاکی و آسفالت نیست، بچه های ما از این بی بهداشتی اذیت می شوند؛ شهرداری اصلا به این منطقه و بحث نظافت آن رسیدگی نمی کند و همیشه خودمان باید تمیزکاری کنیم.

او با گلایه از اینکه فاضلاب همیشه بالا می زند و کودکان در خطر ابتلا به بیماری هستند، انتظارش را از مسئولان این گونه بیان می کند: «از مسئولان انتظار دارم به ما رسیدگی کنند، به ویژه قسمت کپری های چهارصد دستگاه که نیازمند رسیدگی ویژه در زمینه آب و برق هستند».

حضور در سایر کوچه های منطقه افراد را به بیرون از خانه می کشاند، اصلا صورت خوشی ندارد ولی اهالی می گویند: «ساقی ها شما را دوره کردند» و برخی ها از سر دلسوزی خواستار ترک محله می شوند.

جان باختن کارگرمقنی حین کار دراراک براثر برق گرفتگی

روزگذشته(۲۶شهریور)،یک کارگر مقنی ۳۳ساله در روستای ابراهیم آباد اراک حین حفاری چاه دچار برق گرفتگی شد و جان خود را از دست داد.

درهمین رابطه،امروزسرهنگ خلجی معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان مرکزی گفت: صبح روز گذشته فردی با مراجعه به پاسگاه انتظامی مشک آباد شهرستان اراک اعلام داشت برادرش که در حدود ۳۳ سال سن داشته در روستای ابراهیم آباد اراک در حال حفاری چاه با دستگاه کمپرسور دچار برق گرفتگی می‌شود و جان خود را از دست می‌دهد.

بیست وهفتم شهریورماه۱۳۹۶

akhbarkargari۲۴۶۸@gmail.com

 

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.