دریافت نشان لژیون دونور توسط ژاله آموزگار / ژاله آموزگار مشعل تاریخ ایران باستان را زنده نگه داشت

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

باشگاه شاهنامه پژوهان _ گروه خبر : نشان لژیون دونور به ژاله آموزگار اهدا شد . نشان لژیون دونور که یکی از بالاترین نشانهای افتخار کشور فرانسه است به خاطر جایگاه علمی ژاله آموزگار از سوی سفیر فرانسه در محل این سفارت در تهران به ایشان اهدا شد. به گزارش روزنامه فرهیختگان ژاله آموزگار ۷۷ ساله پژوهشگر ایرانی فرهنگ و زبانهای باستانی است. آموزگار که دکتری زبانهای باستانی خود را در تخصص زبانهای ایرانی و ادبیات مزدیسنی از دانشگاه سوربن فرانسه گرفته است، سابقه ۳۰ ساله در این رشته در دانشگاه تهران دارد. آثار چندین ساله آموزگار را میتوان در مقالات و کتابهایی که او درخصوص زبانهاى باستانى و اساطیر ایرانى به زبانهاى فرانسوى، انگلیسى و فارسى نوشته است.
تعلق داشتن به نسل ممکن
در مراسم اهدای نشان شوالیه که با حضور شخصیتهایی چون داریوش شایگان، علی اشرف صادقی، حامد فولادوند، علی دهباشی، حمید امجد، نیر طهوری، علی اصغر سعیدی، آذرتاش آذرنوش، پری صابری، منصوره اتحادیه، پرینوش گنجی، امیرسعید الهی و عده دیگری از استادان و دانشجویان همراه بود، آموزگار پس از دریافت نشان خود این روز را روز بزرگی برای خودش دانست و خود را متعلق به نسل ممکنها دانست؛ نسلی که در زندگی خود هدف داشت. او متولد سال ۱۳۱۸ در شهر خوی است. آموزگار تحصیلکرده دانشگاه تبریز و سوربن فرانسه است و زیرنظر استادانی چون بنونیست، ژیل برت لازارت و ژان دومناژ آموزش دیده است. این نشان اگرچه توسط ناپلئون بناپارت در ۱۹ می ۱۸۰۲ بنیان گذاشته شد، بعدها تبدیل شد به نشان ملی لیاقت یا نشان شوالیه که به نشان هنر و ادب نیز مشهور است. این نشان را دولت فرانسه برای تقدیر از هنرمندان، فعالان سیاسی و عموما افرادی که به موفقیتهای قابل تقدیری نائل می آیند، طراحی کرده است که هرساله به شخصیتهایی از کشورهای مختلف اعطا میکند، افرادی که خدمات و هنر خاصی از خود ارائه داده اند. قدیمی ترین این نشانها با عنوان نشان لژیون دونور بوده است. این نشانها، مدالهایی هستند که دولت فرانسه در مقاطع مختلف زمانی از طرف دولت فرانسه به اهالی فرهنگ و هنر یا فعالان سیاسی اهدا میکند. نشان شوالیه تاکنون چندباری هم نصیب شخصیتهای علمی، فرهنگی و هنری کشورمان شده است. این نشان تاکنون بیش از جوایز دیگر توانستهاست ماهیت هنری و فرهنگی خود را حفظ کند.
آموزگار مشعل ایران باستان را زنده نگه داشت
داریوش شایگان به عنوان یکی از شخصیتهای مطرح حوزه تاریخ و ادبیات به بیان ویژگیهای مطالعاتی و تحقیقاتی ژاله آموزگار در نشست اهدای نشان شوالیه پرداخت. او بیان داشت که چگونه ژاله آموزگار تمام زندگی خود را وقف این امر خطیر کرد و تمام دانش، سماجت خستگی ناپذیر و عزم راسخش را مصروف زنده نگاه داشتن مشعل تاریخ ایران باستان کرد. در ادامه خلاصه سخنرانی داریوش شایگان آمده است.
از نظر او آموزگار برای بخش بزرگی از ایرانیان بزرگ بانوی مطالعات ایران باستان است و غرض از این رشته همان چیزی است که آلمانها آن را ایرانیستیک مینامند یعنی مطالعه فرهنگ و زبانهای باستانی ایران پیش از اسلام. او همچنین بر این مهم تاکید داشت که طی دهه های گذشته رشته مطالعات ایران باستان فرزند یتیم حوزه مطالعات کلاسیک بوده است. پیش از این در آمریکا کرسی زبانهای باستانی ایران به تدریج از دانشگاه کلمبیا و هاروارد حذف شد. در این وانفسا که در مراکز آکادمیک دانشگاههای بزرگ و معتبر دنیا مطالعات ایران باستان چنین وضعیتی پیدا کرده، محققان ایرانی بودند که در این زمینه تلاش کردند و در میان آنها می توان از زنده یاد احمد تفضلی و آموزگار یاد کرد که کوشیدند این میراث گرانبهایی را که در شرف نابودی است به هر قیمتی محافظت کنند. شایگان اذعان دارد هیچکس به اندازه آموزگار سزاوار این افتخار نیست که وزارت فرهنگ فرانسه بحق به او اعطا میکند.

مطالب مرتبط با این موضوع :

5 پاسخ

  1. با سلام٬
    بنده در ایران و کشور ویران زندگی می کنم. کشورس که روحانیتش روح و جسم و مادیات و معنویات این سرزمین را نه به یغما که به اغماء برده است. همه چیز در حال نابوپدی ست. اما پرسش من از خانم آموزگار این است که چرا ایشان در مقابل ترور شوهرخود رضا مظلومان سکوت کردند. تروری که به فتوای خامنه ای و یه آخوند دیگر امضاء شده بود. ایکاش ایشان با صدای بلند بگویند که ترسیده اند. آری بگویند از فتواس تروری دیگر ترسیده اند.آنگاه خواهم فهمید.

  2. این خانم یا آقای پروانه دستشان را روی موضوعی بسیار حساس گذاشتند! بنده نیز به عنوان یک ایران نشین مطلع از فتوای ترور توسط خامنه ای و هاشمی رفسنجانی٬ فتوای ترور که به قتل رضا مظلومان = ﮐﻮرش ﺁرﻳﺎﻣﻨﺶ منجر شد. بله من نیز از این خانم آموزگار و آن آقای سیروی آموزگا می پرسم که خانم و آقا نسبت به فتوای ترور و این ترور چرا خاموش شدید. مگر مسایل خانوادگی می بایست این چنین شما را ذبول و ذلیل کند!!! مرگ بر حکومت اسلامی از خراسان تا کابل و تا تهران و تا عراق و تا سوریه و شام…. به نظر من این نشان فقط نشان لش بودن است. چرا خانم محترم از شوهرتان یا شوهر سابقتان تظلم نکردید؟؟؟ یک بار هم من خودم به شما اشاره کردم چرا محل نگذاشتید!!! حالا دست کم حرف بزنید. فکر می کنید چند سال دیگر زنده خواهید بود. شجاعت به خرج دهید. تند روی یا کند روی آن مرد در برابر فاجعه ی ترور و قتل او وخصوصا فتوای ترور او از اهمیتی بزرگ بر خوردار است. شما می توانید حالا که ترور اسلام ناب که با مسافرت خمینی به تهران شروع شد و همه جا را فرا گرفته استفاده کنید و فتوای ترور و قتل شوهرتان را به روز کنید. معلوم نیست چرا اتیرانیان خارج از کشور و خصوصا فرانسه نشین این فتاوی ترور را به فرانسویان یادآور نمی شوند. چرا!!!؟؟؟

  3. من البته هم به پروانه دانشجو و هم به جاوری حق میدهم. خانم محترم چرا در برابر قتل شوهرتان سکوت کردید!!!؟؟؟ حتما دلیلی دارید اما دلیلتان را بفرمایید حتما آقایان فتوای ترور شما را نیز نشانتان داده اند. در این صورت شما می توانید دهان ما را ببندید. اما یک نظری هم نسبت به داریوش شایگان دارم و آن سرسپردگی این مرد است به اسلام ناب. واقعا این فیلسوف فقط بلد است ادای فیلسوفان آسمانی را درآورد. از ژان پل سارتر و از التوسر و کانت و نیچه و اسپینوزا حرف می زند ولی حتا ادا دراوردنش هم یک واژه ی ساسی در آن ندارد. ایشون طبق دیده های افراد مطمئن مطمئن مطمین فقط مشغولیتش منقل است. البته این می توانست به کسی مرب.ط نباشد اما یک آدم غیر خصوصی که خودش را یک فیلسوف جهانی معرفی میکگند و فرانسه زبان اولیش و فارسی زبان و دوم و انگلیسی زبان سومش چنانکه خودش می گوید بنا بر این این آدم یک آدم عمومی و به قول فرنگی ها پوبلیک است بنا بر این باید مورد بازخواست و انتقاد قرار گیرد. آقای محترم کی و کجا حتا یک جمله برای آزادی و آزدیخواهی بییان داشته ای؟؟؟
    آما خانوم آموزگار و آقای سیروس آموزگار شما که هر دوتاتان دم از آزادیخواهی می زنید کجاست یک حتا ژست برای رضا مظلومان. خانم آموزگار لطفا بگویید که فتوای ترور خودتان را با دستخط امام خامنه ای دیده اید و ما و دست کم من دیگر از شما درخواستی نخواهم داشت. قربان شما حکمت از تهران

  4. خدمت دوستانی که حتا نمی شناسشان سلام می کنمو اما انصاف هم چیز خوبی ست در مورد شایگان و سیروس آموزگار خب راست می گویید. اما این خانم آموزگار همگار دکتر تفضلی بوده و هنوز هم هست. آن دکتر تفضلی را به جرم ایرانیت با فتوای هاشمی رفسنجانی و خامنه ای و ریشهری ترورش کردند. دکتر سامی را همینطور! فریدون فرخزاد را به همین گونه داریوش و پر.انه فروهر را همینطور اصلا از سهر.ردی و حلاج گرفته تا سهراب اعرابی و زهرا کاظمی و خلاصه این اسلام به هر کس زور استدلالش نرسد او را سر می برد. داعشیان در برابر اسلامی واقعی میش و بره آهویند. داعشیان روی سیاه اسلام را سفید کرده اند. این معنیش این است که اسلام در سیاهی و آدمکشی و قتل و غارت و تجاوز ایده آلش دستنیافتنی ست. برای این کار محمد و علی و عمر و خلافای راشدین .و امامان معصومین باید. اینها خودشان با زبان دراز می گویند که وقتی آن موعود عود کند و بیاید آنقدر گردن می زند تا نهرهای خون جاری شوند و تا بیضه ی اسبش را خون بگیرد آدم خواهد کشت. هیتلر و استالین و پولپوت و امام خمینی و امام خامنه ای حتا پشم خایه ی آن بزرگوار هم نخواهند شد. با اینهمه خفت و کوچکی و حقارتشان در برابر آن آمام هدا و بزرگوار و آدمکش اینان اینهمه آدمکشند حالا شما از هفتاد و سه کیلو وزن و شصت هفتاد سال تحقیق و انسانیت می خواهی که با چنین آدمکشانی درافتد! هیهات!!!

  5. شاید بحث جالب بشود اگر از خودمان بپرسیم که چرا فیلسوفانی همچون اسپینوزا٬ نیچه٬ ژان پل سارتر و… در کشورهای خودشان اینهمه مردمیند و حتا انسانهای کتابنخوان هم نامشان را شنیده اند و حرفشان را شنیده اند و… اما در کشور ما کسانی مثل همین داریوش شایگان که خب برای خودش فلسفه ای خوانده است و کتاب می نویسد ووو یا آن یکی سید طباطبایی جواد و … دیگرا چرا اینها اصلا مردمی نیستند؟؟؟ چرا اثری در جامعه ندارند! همین نوشته بالا٬ نظر بالا مرا بر آن داشت تا قدری فکر بکنم. شاید اصلا اینها یعنی وطنی های خودمان مثل بسیاری از چیزها که از غرب آمده اصیل نیستند و در اصیل بودن هم کوششی نمی کنند. حتنا بای منطقشان « به من چه» باشد. مثلا آیا اصلا شایگان یا سید جواد طباطبایی که به سیدش هم ناز می کند و چند وقت پیش در اینکه او هم از جلو هم از عقب سید است و طباطبایی ست مفخر بود یا دیگر مدعیان آیا اینها اصلا می دانند که مثلا میدان شوش و دروازه غار و میدان خراسان و خیابان خاوران و ته شهر ری کجاست؟؟؟!!! اما ژان پل سارتر و التوسر و کانت و نیچه و… اینها می رفتند در محله های فقیر نشین شهر های خودشان و تو کافه ها و قهوه خانه ها با مردم حرف می زدند. آنها هرگز از سر تحقیر با مردمانشان برنمی آمدند. اما این اقایون وطنی که البته می می شناسمشان و بارهها با آنها هم سخن شده ام واقعا از تفاخرشان و عدم عزت نفسشان و ادعایشان من که خودم هم کمی چیزیکی میدان خفه می شوم چه برسد به اینکه آنها بیایند و بگویند که هستند و چه هستند و با آدمهای عادی نشست و برخاست کنند. همین خانم آموزگار و یا برادرش سیروس آموزگار هم همینطور کوششان چه از نظر سیاسی و چه از نظر تاریخی فقط در حد ستایش کسانیست که چون همین داریوش شایگان. برای اینکه ریشه فیزیکی و بدنی و حضوری در جامعه ندارند. این مصیبت بزگی ست برای جامعه ی ما. در حالی که همتایان اینها حتا در شرایط فاشیستی و نازیستی هم بین مردم بودند. بله من هم می گویم که رضا مظلومان مظلومانه و به فتوا ترور شد. اینرا فریاد کنید. اما هیچ کس سهنی از او نگفت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.