farhang ghassemi 01

سونامی ارتجاع در خاورمیانه

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

farhang ghassemi 01

farhang ghassemi 01در نوشته های گوناگون از جمله مقاله ” ملیت ایرانی ” گفته بودم تغییراتی در وضعیت خاور میانه در کار است. با حوادث غزه و داعش به نظر میآید که بخشی از این تغییرات شدت یافته باشد . اما قابل تصور نبود که به این شدت تفکرات ارتجاعی که مخالف با جامعه مدرن می‌باشند توانسته باشد نه تنها در خاورمیانه بلکه در بسیاری از کشورهای اروپایی و حتی آمریکا رشد ‌نماید . برده‌داری به طور مشخص اعمال گردد و حقوق زنان به این شدت زیر پا گذارده شود جای ملایمت و انسانیت را آدمکشی بگیرد استدلال و مذاکره فدای زورگوئی و قدرت‌نمایی گردد.

خاورمیانه این روزها در آتش جنگ می‌سوزد و معلوم نیست فردا از ویرانه‌های بعد از جنگ که حاصل سازش های قدرت‌های جهانی و نظام‌های ارتجاعی منطقه که با قدرت مالی خود آرایش جدیدی را در جهان پی می‌ریزند چه وضعیتی تازه‌ای در انتظار مردم این منطقه باشد.

جمهوری اسلامی ایران تضعیف شده در اثر تحریم‌های اروپا و امریکا که در لابلای چرخ و دندهای مذاکرات اتمی گیر کرده است در اثر سیاست‌های  غلطش کشور ایران را در وضعیت بسیار خطرناک قرارداده است.

حماس که خود یکی از ارتجاعی ترین و وابسته ترین گروه‌های فعال در فلسطین می‌باشد در واقع تمام کوشش خود را برای برتری خود در فلسطین متمرکز کرده است. این تشکیلات نظامی – سیاسی که در واقع از دین به عنوان یک ابزار برای رسیدن به قدرت استفاده می‌کند دست به اشتباهی‌زد که اسرائیل توانست از آن برای خود بعنوان قربانی غافل‌گیر شده‌اید استفاده کند که برای مردم فلسطین خسارت بسیار به بارآورد. محافل بین‌المللی و ارباب روابط جمعی که غالباً زیر نفوذ منابع و شخصیت‌های اسرائیلی و همینطور صهیونیستی هستند به اندازه کافی در انتقال اطلاعات تعادل به خرج ندادند و زمینه را برای اشغال نظامی کرانه باختری، محاصره اقتصادی غزه و اشغال بخش وسیعی از اراضی آن مهیا ساختند.

کشور عبری و صهیونیست‌های اسرائیل در رأس آن‌ها بنیامین نتانیاهو که با ریختن خون مردم فلسطین  و با سیاست‌های استعماری نظام اسرائیل که از بدو تأسیس خود به دنبال تسخیر سرزمین فلسطین است  یک بار دیگر در جهش کرده تا طرفه خود را از سرزمین های مردم بی پناه فلسطین ببندد. اگرچه در این روزها در اثر آتش‌بس صلح موقتی بین طرفین برقرار شده است اما طی پنجاه روز گذشته بیش از دو هزار نفر از مردم فلسطین که اکثریت آن‌ را کودکان بی‌گناه تشکیل می‌دهند توسط بمباران‌های ارتش این کشور از پای درآمدند و هزاران نفر بی‌خانمان شدند. نظام صهیونیستی اسرائیل باز نشان داد که یک انسان اسرائیلی با یک انسان عرب برابر نیست. در درگیری‌های نظامی، در برابر کشته شدن یک شهروند اسرائیلی باید دهها و شاید صد‌ها عرب کشته شود تا برای اسرائیل تعادل برقرار شود. شدت ستمکاری ها  بدانجا می‌رسد که بیش از سیصد یهودی که از هولوکاست جان سالم به دربرده‌اند یا از فرزندان و نوادگان نجات‌یافتگان از هولوکاست هستند، در نامه‌ای سرگشاده، حمله‌های اسرائیل به مردم فلسطین را یک “نسل‌کشی” خوانده‌اند.  آنها اسرائیل را متهم کرده‌اند که به دنبال “نابود کردن غزه” و قتل بیش از دو هزار فلسطینی بوده است و نوشته‌اند: “هیچ چیزی نمی‌تواند توجیه‌گر بمباران پناهگاه‌های (تحت حمایت) سازمان ملل متحد، خانه‌های مسکونی، بیمارستان‌ها و دانشگاه‌ها باشد.”

جنبش آزادی‌خواهانه مردم سوریه علیه اسد به یکی از ارتجاعی ترین پایگا ههای نظامی سال‌های اخیر برای برهم زدن نظم خاورمیانه تبدیل گردید و  آن جنبش در ابتدا سالم در اثر سازش های  قدرت‌هاخفه شد و زمینه برای ارتجاع مذهبی فراهم آمد. آنچه که امروز در عراق می‌گذرد حکایت از این دارد که بخشی از ادعاهای متمدنانه جامعه بشری درست نبوده و باید زیرسوال قرار گیرند.  زیرا با زایش داعش هیولایی از شیشه اسلام ارتجاعی رها شد تا مردمان بی‌ گناه مناطق مختلف عراق را بی‌خانمان و آواره کند و هزاران هزار نفر را به کشتن بدهد. بار دیگر نشان داده شد که تبعیض و ارتجاع دو روی یک سکه اند. هر جا که ارتجاع باشد تبعیض نیز وجود دارد. این تبعیض است که با زدن دست رد به سینه دگراندیشان به ارتجاعی ترین اعمال تن میدهد و از کشتار ها دسته جمعی انسان‌های بی‌گناه و تجاوز به زنان و کودکان و  به برده گرفتن آنان هیچ ابایی ندارد. سیاست بمیر یا فرار کن که درهمه نظام‌های آدمکش از آنجمله جمهوری اسلامی ایران، سوریه، عراق، افغانستان، ادامه دارد  امروز در خاورمیانه گسترش بیشتری پیدا می‌کند. چه کسی می‌تواند ادعا کند که همه این‌ها اتفاقی بوده است و اروپا و امریکا و عربستان سعودی و قطر و امارت و ترکیه در این برنامه‌ریزی بی‌تأثیر بوده باشند. تشکیلات نظامی و سیاسی مجاهدین داعش که ارتش خود را از نقاط مختلف جهان ایجاد و تقویت می‌کند با سرمایه شیخ هائی وارد کارزار می‌شود که با دلار های نفتی در اروپا و امریکا سرمایه‌گذاری می‌کنند که با نفوذهای مالی خود می‌توانند در تصمیمات سیاسی این کشورها تأثیرگذار باشند.

آیا کشورهائی مانند بریتانیای کبیر و ایالات متحده امریکا و فرانسه حق دارند یک زمانی در ایجاد وضعیت کنونی در خاورمیانه آن‌چنان فعال باشند که حاصلش این بلبشو و وضعیت بحرانی بشود  و امروز همان دولت ها دست روی دست بگذارند تا آدم کشانی مانند داعش خون مردمان بی‌گناه را بر زمین بریزند و از خنثی کردن این نیروی ارتجاعی دوری بجویند.

 بدون شک وظیفه  شورای امنیت سازمان ملل می‌باشد که با احتیاط و مسئولیت‌پذیری در برابر این گروه غیرانسانی عمل کند تا جلوی کشتار احتمالی  گرفته شود. نه‌تنها پناهندگان را از مرگ نجات دهند بلکه برای کمک به نیروهائی که مشغول مبارزه علیه شورشی‌های و حمایت از غیر نظامیانی که در آنجا گیر افتاده‌اند دست به اقدامات هدفمندبزنند.

باید به قدرت‌های بزرگ جهانی به ویژه مسئولین سازمان ملل  و طرف‌داران حقوق بشر گفت که حاصل این سیاست، اضمحلال و فروپاشی ارزش‌های جهان‌شمول است پس ایجاد جبهه ای از تمامی نیروهای اجتماعی  و سیاسی چپ و راست، زحمتکشان فکری و یدی و سرمایه داران صلح جو که طرفدار تشنج زدایی و صلح برای خاموش کردن آتش های افروخته شده و پیشگیری از جنگ های فاجعه باری که بشریت را با شتاب به سوی پرتگاه نابودی می برد، به فوریت در دستور کار قرار می‌گیرد.

فرهنگ قاسمی اوت 2014

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.