وضعیت کارگران قالی باف هشتادوهشت سال پس ازفرمان والی کرمان درحمایت از کارگران قالی باف

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

هشتاد وهشت سال پیش در۲۵آذر سال ۱۳۰۲ والی کرمان  وسیستان وبلوچستان در حمایت از کارگران قالی باف فرمانی در۶بندصادر می کندکه دریکی از نشریه های سازمان جهانی کار منتشرشده است واجرای این فرمان به شهربانی سپرده می شودوبرای کارفرمایان متخلف جریمه ای بین ۱۰تا۵۰تومان واز۱تا ۲۰روز زندان درنظرمی گیرد:

 ۱- ساعا ت کارکارگران قالی باف باید به ۸ساعت درروز محدود شود

۲-  روز جمعه وروزهای تعطیل رسمی کارگران باید تعطیل شوندولی مزد آن را برابریک روز کاردریافت کنند

۳- پسران کمتر از ۸سال و دختران کمتر از ۱۰سال در این کارگاه ها به کار گمارده نشوند

۴- کارگاه ها درزیر زمین یا اتاق های نمناک ومرطوب احداث نشوند وکارگاه دارای دریچه ای رو به آفتاب باشد تا نور خورشید از آنجا به درون بتابد

۵- کارفرما کارگر بیمار را به کار نگمارد

۶- رئیس بهداری یا مامور بهداشت شهرداری همه ماه ها از کارگاه بازدید نماید

با این مقدمه نظرتان را به گزارش زیر درباره کارگران قالی باف جلب میکنم:

انگشتهایش باریک‌تر از قبل شده‌اند با طنزی تلخ می‌گوید: دارهای قالی این را می‌خواهند و هر چه انگشتانت ظریف تر باشند، دستمزد بیشتری می‌گیری.

قدمخیر، دوازده سالی می‌شود که از قبیله به شهر برای آخرین بار کوچ کرده است و دیگر زمستان و تابستان محل زندگی او را مشخص نمی‌کند و اینکه کجای شهر چه خانه‌ای داشته باشی، دغدغه ایست تازه که قدمخیر باید آن را بشناسد و تجربه کند.

کمی سر کوچه‌شان می‌مانم تا لباس‌های دانشگاه را عوض کند. با مادرش که از بافندگان قدیمی قالی ایلامی است و اتفاقاً با مادرم در سال‌های کودکی دهه چهل و پنجاه قالی کردی بافته‌اند از شیب تند پله‌های زیرزمین بالا می‌آید و از نگاه من گویا فهمیده است که از طرز لباس پوشیدنش تعجب کرده‌ام می گوید: ما مردم عشایر، هر جور که بپوشیم باز هم معلوم است که شهری نیستیم و البته هستند از دختران ایل که ببینی نمی‌شناسی.

به گزارش ایسنا، از کوچه‌های سراشیب تند “بانبرز” که بالا می‌رویم از اینکه من به نفس افتاده ام، تفریح کوچکی برای قدمخیر و مادرش فراهم می‌شود. چشم که می‌دوانم تابلویی یا اشاره‌ای پیدا نمی‌کنم. توقع داشتم در منطقه‌های بافنده خیز، نماهایی از رنگ و صدای دفتین بافندگان ببینم ولی روبرویم گستره‌ای از منازل متراژ پایین و معماری بدوی غریبانه‌ای است که از راست هر کوچه شیبداری که می‌گذشتی، تابلوی از کارگاه تولیدی گلیم فرش ایلامی محل کار قدمخیر نمی دیدی.

از قدمخیر که می‌پرسم می گوید: اینجا اگر روی سر در کارگاه‌ها تابلو بزنند خیلی از بافنده‌ها کار نمی‌کنند.

می‌خواهم موضع بگیرم که این حرف منطقی نیست که مادرش می‌گوید: روله! اینا فکر می‌کنن بافندگی شغل گرسنه‌هاس و عارشان میاد مردم بدونن که فقیرن.

مشکل است که آنرا درک کنی. عمری بر چند نسل گذشته است تا قدمخیرها بافنده شوند و حالا چنان هنر افتخارآمیزی را جامعه‌ای مایه حقارت می‌داند! حالا که به اطرافم نگاه می‌کردم، تمام دیوارهای کبود و پنجره‌هایتنگ  محله بافندگان را یک کارگاه خانگی بزرگ می‌دیدم و انگار گوش‌هایم راه شنیدن صدای پودگذاری و دفتین خوردن دلبافته‌هاشان را پیدا کرده بود و از کنار هر پنجره‌ای که می‌گذشتیم، بوی غذایی که در خانه بافندگان در حال پختن بود، سطح درآمد و زندگیشان را حالی می‌کرد. بینایی‌ام رنگ‌ها و نگاره‌ها را در لباس‌های محلی و سلیقه کوچ نشینی شان می‌دید و همه اینها در همنشینی حیات بخش درختانی که در زمین‌های کوچک خانه کاشته بودند روی خوب زندگی را در محله بافندگان به من نشان می‌داد.

دستان مادر قدمخیر با اینکه زبر بود ولی مطمئن بودم نوازشش زمخت نخواهد بود. سال‌ها بود که می‌دیدم دستان مادرم زبر است ولی دلیلش را میانسالی و عوارض ناشی از عمر می‌دانستم؛ که البته بعدها دانستم تماس مداوم انگشت‌های باریک بافندگان با خامه‌های رنگی قالی و گلیم و گلیم‌فرش است که روی دست‌هاشان یادگاری‌های زمخت گذاشته است و این کار عمر است با جسم.

قبل از اینکه وارد مغازه‌ای کوچک با در قدیمی و نیمه باز با پرده نیمه چرک بیرون زده بشویم، نایلونی را که از قبل در دست داشتم به مادر قدمخیر دادم و گفتم: همیشه باید از این کرم‌های ویتامینه و نرم کننده استفاده کنید چون با انگشت‌ها مدام دارید چله‌ها را می‌کشید، گره می‌زنید و پودگذاری می‌کنید.

می‌دانستم اینها را کارگاه داران هم نمی‌دانند تا نسبت به توجیه و آشناسازی کارگران برای رعایت مقررات و موازین بهداشتی و حفاظتی در محیط کار طبق آیین‌ نامه کمیته حفاظت فنی و بهداشت کار اطلاع رسانی بکنند و مواردی این چنینی اغلب نادیده گرفته شده و از حد آیین نامه و بخشنامه فراتر نمی‌روند. برای همین گفتم: بعد از تمام شدن کار دست و صورت را با آب و صابون بشویید و بعد از این کرم‌ها استفاده کنید و گرنه دست‌هایتان دچار تغییر شکل، تورم مفاصل، ساییدگی و خشکی پوست انگشتان می‌شود.

ماسک‌های یکبار مصرفی را که خریده بودم نشانش دادم و گفتم که خودش هم یکی از ماسک‌هایی را که خریده‌ام بردارد و به او از خطر بروز بیماری‌های ریوی و تشدید این‌گونه بیماری‌ها در اثر استنشاق ذرات گردوغبار پشم در کارگاه‌های فاقد تهویه مناسب چیزی نگفتم چون تهویه‌ای رو به خیابان در هیچ کجای این به ظاهر کارگاه نمی‌دیدم.

یکی از بافندگان داخل کارگاه که نوزادی در دامن دارد و تازه کار جدیدش را شروع کرده، طفل شیرخواره‌اش را آرام می‌کند. سخت نیست بفهمم از بفرما گفتن‌های بلند مادر قدمخیر بیدار شده. نامش ساناز است و تازه به دنیا آمده. گرما و فضای دم کرده آلوده به ذرات معلق الیاف پشم بی تابش کرده. مادر ساناز بابت تأمین قسمتی از هزینه زایمانش، دستمزد این کار را جلوتر گرفته و حالا ساناز باید با صدای دفتین و زمزمه‌های بومی قالیبافان بزرگ شود و دنیا را از روی نقشه قالی‌ها بفهمد و اگر آینده‌ای در این شغل برای مادرش نباشد، ساناز که قد بکشد، با اولین دغدغه‌ای که بیابد، در خواهد یافت که دار گلیم و قالی جلوی چشمانش جوانی مادر را برده و چیزی به او نبخشیده است. گمان نمی‌کنم با هر جور سیاستگذاری توسعه‌ای در مسأله هنرهای سنتی و صنایع دستی بتوان ساناز را قانع به ادامه هنر آبا اجدادی اش کرد.

برای شنیدن راهکاری ساده و قابل اجرا که جنبه پیشگیرانه هم داشته باشد، سراغ دکتر احمد درخشنده از پزشکانی که بارها با بیماران مبتلا به عوارض ناشی از اشتغال به بافندگی روبرو بوده‌اند می‌روم که در تعریف کارگاه استاندارد می‌گوید: کارگاه قالیبافی استاندارد کارگاهی است که در ایجاد و تجهیز آن اصول و ضوابط بهداشت محیط کار و ایمنی رعایت شده باشد و فرد شاغل در آن نیز از آموزش بهداشت لازم و کافی برخوردار بوده و قالیباف به هنگام کار در آن احساس آرامش و راحتی خیال و ایمنی کند.

این پزشک در مورد عوارض جسمی ناشی از اشتغال به بافندگی گفت: ورم کردن مفاصل انگشتان در اثر گرفتن تارها با دست و جلو کشیدن و گره زدن خامه‌های رنگی که اغلب هم شیمیایی هستند اولین و شایع‌ترین عارضه ایست که بافندگان از همان روزهای نخست دچار آن می شوند.

وی درباره یکی از عوارض رایج در بین بانوان بافنده‌ای که از سنین پایین روی تخته‌های خشک و غیر استاندارد دارهای قالی نشسته‌اند بیان می‌دارد: خمیدگی استخوان‌های زانو و تنگ شدن لگن خاصره در این موارد بسیار شایع است و به همین دلیل دچار اشکال و درد در زایمان به دلیل اشتغال بافنده در سنین پایین و انجام کار در ساعات طولانی می‌شوند.

این پزشک مشکلات تنفسی و ریوی را از جمله بارزترین عوارض کار در چنین کارگاه‌هایی می‌داند و می‌افزاید: کسی که گذرش به کارگاه‌های بافته‌های داری افتاده باشد محال است بدون نشستن پرزها و گردهای معلق مخصوص که منتشر شده از کار با نخ‌های پشم و کرک است به خانه برگردد.

وی ادامه داد: ورای اینها بافندگان کارگاه‌های سنتی در معرض عوارض چشمی ناشی از کار در محیط‌های نیمه تاریک و تنبلی چشم‌ها در اثر خیره شدن ممتد به نقشه و محدوده بافت، و همچنین عوارض ساختاری و اسکلتی ناشی از نشستن در ساعت‌های ممتد و طولانی حین بافت روی دار قالی نیز هستند.

دکتر درخشنده از پزشکانی که بارها با بیماران مبتلا به عوارض اشتغال به بافندگی روبرو بوده است افزود: با استفاده از دارهای قالی ارگانیک و استاندارد که دارای نشیمن گاه مناسب و قابل تنظیم باشند و نیز استفاده از تخته الوارهای ۳۵ سانتی متری و بالاتر، می‌توان امیدوار بود که بافندگان از عوارض اسکلتی ناشی از نشستن مداوم در پای دارهای قالی کمتر آسیب ببینند.

دکتر درخشنده برگزاری کارگاه‌های آموزشی بهداشت محیط کار و هم‌چنین اعطای کمک‌های مالی و اعتباری نهادهای مرتبط برای استاندارسازی محیط کار را از راهکارهای رفع این مشکلات عنوان کرده و تصریح می کند: با یک سری از نرمش‌های کششی و حرکات مناسب قبل از نشستن در پای قالی و استراحت و تکرار حرکات کششی در فاصله هر یک ساعت کار مداوم تا حد زیادی بافندگان می توانند از تغییرات اسکلتی بدن خود جلوگیری کنند.

وی ضمن دسته بندی عوارض و بیماری‌های ناشی از اشتغال به قالیبافی به اختلالات بینائی، اختلالات روانی و عوارض مکانیکی بیان می‌دارد: توجه همیشگی و زیادی که بافنده باید به نقطه بافت یا گره داشته باشد و تمرکزی که باید بر روی نقشه در هنگام نقشه خوانی و محاسبه جای دقیق هر گره داشته باشد، باعث خستگی و تنبلی چشم می‌شود بخصوص اگر روشنائی و مقدار نور به اندازه کافی نباشد، خستگی بیشتری عارض می‌گردد و چشم‌ها بی حفاظ ترین عضو در برابر آسیب‌های ناشی از کار قالی بافی می‌باشند که اگر شستشوی مداوم با آب و صابون بعد از اتمام کار جدی گرفته نشود، چشم‌ها در برابر تراخم و عفونت‌های چشمی مقاومتی نخواهند داشت.

وی با اشاره به اختلالات روانی ناشی از کار در کارگاه‌های غیر استاندارد ادامه داد: نداشتن امید و انگیزه برای کار در حالی که سال‌ها این کار را انجام می‌دهند و نداشتن آینده‌ای روشن، همواره باعث احساس دوگانگی در بافندگان می‌شود. از یکسو به خاطر تنگناهای مالی باید کار کنند و از سویی جسم خود را رفته رفته بیمارتر حس می‌کنند. گذشته از این فشار رقابتی بین خود بافندگان زیاد است و اینکه همیشه باید خوب کار کنند و همیشه منتظر بروز ایرادی در کار هستند.

وی افزود: کارکردن رقابتی برای رسیدن به یک درجه عالی از مهارت و هنرمندی و توجه همیشگی ذهن به این مسأله بعضی اوقات باعث بروز بیماری‌های عصبی در بین بافندگان بافته های داری می‌شود که اغلب به صورت لرزش دست و اختلالات روانی ظهور می‌کند.

دکتر درخشنده درباره عوارض مکانیکی توضیح داد: این عوارض شامل ضربات حاصله از وسایل و ابزار کار می‌باشد، خطراتی چون سقوط دفتین، قیچی و قلاب و سایر وسایل بافنده از روی تخته به پایین و برخورد آن به سایر بافندگان و افراد و کودکانی که مشغول بازی در اطراف دستبافته‌ها هستند.

وی تأکید می کند: در صورتی که بافندگان به کار در محیط‌های فاقد امکانات و استانداردهای بهداشتی ادامه دهند در سال‌های پیش رو با مشکلات جسمی جبران ناپذیر روبرو می‌شوند و در اثر آن با کاهش راندمان کاری خود رو به رو خواهند شد.

در ظاهر ساده به نظر می‌آید، نخی است که به نخ دیگری می‌پیچد و آنقدر این عمل تکرار می شود که یک تخته بافته داری تولید می‌شود. اما در واقع بافنده‌ای دارد از روی نقشه‌ای حساب شده و در نتیجه سال‌ها ممارست و مهارتش یک تخته بافته داری را تولید می‌کند و در تمام لحظات کارش، با انواع عوارض و بیماری‌ها و حوادث ناشی از کار روبرو می‌شود.

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.