اخباروگزارشات کارگری16اردیبهشت1394
فراخوان گردهمایی فرهنگیان سراسر کشور
زمان:
روز پنج شنبه 17/02/1394 از ساعت 10صبح الی 12
مکان:
استان تهران و البرز: مقابل مجلس
استان ها:در محوطه ی ادارات کل آموزش وپرورش
– گزارش نشریه پیام سندیکا از جشن اول ماه مه
– جوانمیر مرادی : ویژگیهای روز جهانی کارگر 1394
– ویژه نامه روز جهانی کارگر، کانون مدافعان حقوق کارگر
– شاپور احسانی راد:سرکوب پنهان با دستمزدهای 712 هزارتومانی
– شکایت مجدد کارفرما از8 کارگر کارخانه سیمان سپاهان بدنبال برائتشان از اتهام اخلال در نظم
– پانزدهمین روز اعتصاب، 1000 کارگر نورد و لوله صفا
– اعتصاب شکنی در دهمین روز اعتصاب کارگران قطار شهری اهواز
– دو ماه بلاتکلیفی ۱۰۰ کارگر کارخانه قند کرج پس از تعطیلی موقت کارخانه
– منطق قراردادهای موقت و پیامدهای اجتماعی آن
– کارگران افغانستانی موجب بیکاری در ایران هستند؟
– اطلاعیه نهاد های همبستگی
درمحکومیت دستگیری فعالان کارگری و شعارهای فاشسبتی “خانه کارگر”در ایران و درپشتیبانی ازاعتراضات سراسری معلمان درهفدهم اردیبهشت ۹۴
– دستکاری وزارت کار درآمار حوادث کارسال1393
– شمار کارگران جان باخته حادثه قبلی پالایشگاه شازند به سه تن رسید/ آخرین وضعیت مصدومان حادثه دیروز
– مصدومیت کارگر شرکت بانتا آبیدر بدلیل ناامن بودن محیط کار
– مرگ دردناک کودک کاردراعماق چاه
– اعتراض شبانۀ شهروندان برزیل به دولت روسف با قابلمه و ماهی تابه
گزارش نشریه پیام سندیکا از جشن اول ماه مه
در کارخانه ایران خودرو، در چهار سالن کارگران با خرید شیرینی و پخش آن در اول ساعت کاری هر شیفت جشن روز کارگر را گرامی داشتند. با اینکه کارگران می دانستند که خانه کارگر راهپیمایی روزکارگر گذاشته است آن را نمایشی مسخره دانسته و یا در خانه ها ماندند و یا به مسافرت رفتند.
در کارخانه سایپا، پخش شیرینی و تبریک روزکارگر در موقع پوشیدن لباس به هنگام ترک کارخانه روی داد. بعضی از کارگران امیدواری کردند که روزکارگر سال آینده را بتوان بهتر و بصورت رسمی در داخل سالن ها با جشن و آواز همراه نمود. با اینکه امسال خانه کارگر با شور به ظاهر کارگری با حرارت از حق تظاهرات روز کارگر دفاع می کرد، کارگران سایپایی تصمیم به تحریم این تظاهرات گرفتند.
در کارخانه های زامیاد، مگاموتور، قطعات فولادی، جشن روزکارگر به همراه پخش شیرینی و جشن تولد حضرت علی ( روز مرد ) جشن گرفته شد.کارگران در این کارخانه ها در مورد تظاهرات خانه کارگر به مناسبت روز کارگر با بی تفاوتی برخورد کردند.
در کارگاههای قطعه سازی روز پنجشنبه کارگران قدیمی با بردن شیرینی و در بعضی از کارگاهها خود کارفرمایان اقدام به خرید شیرینی و پخش آن در میان کارگران نمودند. در این کارگاهها این پخش شیرینی همراه با خواندن آواز و رقص همراه شد. در یک کارگاه لولا سازی کارفرما با خرید شیرینی و دادن 200 هزار تومان پول به هر کارگر این روز را به آنها تبریک گفت.
متاسفانه در بیشتر کارگاههای کوچک از جشن روزکارگر خبری نبود و کارگران همچنان سخت مشغول کار و تلاش برای لقمه ای نان بودند. بسیاری حتا در این روزهای تعطیل به سرکار رفتند تا شاید بخشی از هزینه های زندگی را در این دو روز تامین کنند. کارگران حتا در مورد روز مرد می گفتند : کدام مرد؟ مردی که از تامین زندگیش عاجز است مرد نیست .
گروههای کوهنوردی کارگری که هر ساله توسط هیات کارگران کوهنوردی استانها این روز را جشن می گرفتند با خطاب و عتاب حراست ها مواجه شدند و از خیر برگزاری این روز گذشتند.
بعضی از گروههای کوهنوردی با رفتن به دامن طبیعت این روز را جشن گرفتند . در کرج یکی از این گروهها با تذکر نیروهای انتظامی مواجه شد.
اما آنچه متوقف نشدنی است برگزاری جشن روزکارگر توسط کوشندگان کارگری در باغها، کوهها، خانه هاست. امیدواریم که این جشن ها بهم پیوسته و در خیابانها و پارک ها و در میان مردم زحمتکش نمود پیدا کند.
روابط عمومی سندیکای کارگران فلزکارمکانیک
1394/2/12
جوانمیر مرادی : ویژگیهای روز جهانی کارگر 1394
روز جهانی کارگر، 11 اردیبهشت پشت سر گذاشته شد. آنچه که در روزهای منتهی به 11 اردیبهشت و خود روز یازدهم اتفاق افتاد، برآیند سالیان متمادی مبارزات و اعتراضات و در همان راستا پختگی و کارآزمودگی طبقه کارگر ایران علیه سرمایه داری بود. روز جهانی کارگر امسال کارگران حق طلب نشان دادند که امروز در چه سطحی از آگاهی طبقاتی قرار گرفته اند. در برابر تبلیغات نژاد پرستانه ، بر جهان شمول بودن حقوق انسانی انسانها تأکید گذاشتند و از انسانیت در برابر هر گونه تلاش برای تفرقه اندازی در صفوف انسانها تحت نام ملیت و قومیت دفاع کردند. دفاع از انسانیت اگر چه سالهای گذشته هم در قطعنامه های کارگران به مناسبت روز کارگر به صراحت و وضوح تمام بر آن اصرار ورزیده شده بود اما امسال نه تنها در قطعنامه تشکلهای کارگری برجسته تر بود، بلکه به شعار کارگران شرکت کننده در مراسم روز جهانی کارگر بدل شد. امسال، به همان نسبتی که در یک سال گذشته دامنه اعتصابات و تجمعات کارگران، معلمان و پرستاران نسبت به سالهای قبل گسترده تر شده بود، همین انتظار می رفت که اتفاق افتاد. پیوستن معلمان بازنشسته و معترض در مقابل مجلس به کارگرانی که به مناسبت روز جهانی کارگر در آن محل مراسم برگزار کردند و به دست گرفتن پلاکاردهای کارگران توسط معلمان یکی از جمله موارد جدید بود. معلمان به کارگران پیوستند چون مطالبات خود را در قطعنامه و شعارهائی که بر روی پلاکاردهای کارگران نوشته شده بودند، می دیدند. دیدند که خواست اکثریت عظیم جامعه از زبان کارگران جاری می شود. اعتماد و باور به طبقه کارگر به عنوان سخنگو و نماینده کننده خواست اکثریت جامعه، امروز به یک واقعیت تبدیل شده و این امر، جنبش قدرتمند کارگری را چند برابر قدرتمندتر خواهد کرد.
اگرامسال در روز 11 اردیبهشت کارگران ایران به دلیل فضای سنگین پلیسی نتوانستند مراسم مستقل خود را برگزار کنند، اما ما شکست نخوردیم. ما مؤلفه های زیادی برای اثبات پیشرویهایمان در عرصه مبارزه برای دست یابی به شرایط بهتر زندگی داریم. هزاران اعتصاب و تجمع کارگری، اعتصابات و تجمعات کم سابقه معلمان و پرستاران و مهمتر از آن گره خوردن مبارزات این بخشهای معترض به همدیگر، تبدیل شدن خواست افزایش دستمزد به مطالبه اصلی دربیشتر اعتصابات، بخصوص اعتصابات معلمان از جمله نشانه های قدرت گیری جنبش کارگری هستند. کارگران مجال برپائی مراسم گسترده روز جهانی کارگر را نیافتند چون شهرها و مکانهائی که احتمال تجمع و برگزاری مراسم در آنها می رفت به شدت با حضور گسترده نیروهای انتظامی و امنیتی، پلیسی شده بودند. علاوه بر آن از روزها قبل در آستانه روز جهانی کارگر نهادهای امنیتی اقدام به احضار و بازداشت وسیع فعالین کارگری به منظور ممانعت از برگزاری مراسم روز کارگر کردند.
خانه کارگریها هم که تحت فشارگستردگی اعتراض و نارضایتی توده ای کارگران به منظور مهار نارضایتی و به انحراف کشاندن اعتراضات ناچار به برنامه ریزی برای برگزاری مراسم فرمایشی روز کارگر کرده بودند، عمدا برای جلوگیری از حضور گسترده کارگران معترض و غیر خودی (غیروابسته به خانه کارگر) اطلاع رسانی نکردند. درنتیجه خانه کارگریها به دور از چشم توده کارگر معترض مجال اندکی یافتند تا با اقدامی شنیع و ضد انسانی پرچم تفرقه افکنانه و نژاد پرستانه علیه کارگران افغانستانی در دست گرفته و علیه این انسانهای شریف و زحمتکش به عنوان عامل بیکاری در ایران شعار دهند وازسرمایه داری به عنوان عامل بیکاری و دهها و صدها مصائب دیگری که بر سر کارگران ایران آورده است، رفع مسؤلیت کنند.
در نتیجه مجموعه این اقدامات ضد کارگری که از قبل از 11 اردیبهشت شروع شده بود و با تمام توان تا خود روز کارگر ادامه داشت کارگران جز چند مورد نتوانستند مراسم مستقل برگزار کنند. اما اینچنین اقداماتی برای ممانعت از برگزاری مراسمات مستقل روز کارگر، برای کارگران ایران اعمال ناشناخته ای نیستند. ما کارگران قدرت خود را تنها با موفق شدن یا عدم موفقیت دربرگزاری مراسم روز جهانی کارگر نمی سنجیم. آنجا هم که برای جلوگیری از برگزاری مراسم روز کارگر، جای سوزن انداختن نیست ما حضور و قدرت خود را می بینیم. قدرت کارگران در جنبشی است که هر روزه بر وسعت و عمق آن افزوده می شود. اعتصابات هر روزه برای گرفتن حقوقهای معوقه و مطالبات دیگر و قدرت گیری جنبش برای افزایش دستمزد نمونه هائی از قدرت گیری رو به فزونی کارگران است.
15/2/1394
منبع:سایت اتحادیه آزاد کارگران ایران
ویژه نامه روز جهانی کارگر، کانون مدافعان حقوق کارگر
لینک ویژه نامه:
شاپور احسانی راد:سرکوب پنهان با دستمزدهای 712 هزارتومانی
سرکوب پنهان با دستمزدهای 712 هزارتومانی و جنبش به پا خاسته کارگری
در فرهنگ عمومی جامعه بدرستی ” سرکوب ” به خشونت آشکار و عریان که با داغ، تیغ، درفش، شلاق، زندان و…همراه است معنی می شود. امروزسرکوب این خوی غیر انسانی بطور عینی و تمام عیار در بربریت و توحش مناسبات نظام سرمایه داری متجلی گشته است. اگر در جامعه سرمایه داری “سرکوب آشکار” گریبان منتقدین، معترضین و مبارزین را می گیرد و با بگیر و ببند و زدن آنها، بخشی از جامعه را وادار به عقب نشینی می کند، در “سرکوب پنهان” به صورت عامدانه قصد دارند با تحمیل دستمزدهای زیر خط فقر، کل جامعه را دچار سرکوب معیشتی و وادار به تمکین کنند این ستم معیشتی بگونه ایی است که بخش زیادی از احاد اجتماع حتی نمی دانند از کجا و چگونه این همه نکبت و مصیبت بر آنها فرود می آید. بر کسی پوشیده نیست که استثمار انسان از انسان پلیدترین پدیده ضد بشری در طول تاریخ است و اکنون و در این زمان می توان با قاطعیت گفت گرو گرفتن معیشت جامعه، با تحمیل دستمزدهای خفت بار 712 هزارتومانی، رذیلانه ترین پدیده ضد انسانی است که تاکنون بر میلیونها انسان زحمتکش در یک جامعه به آنها روا شده است. داغ ما کارگران وقتی تازه می شود که دستمزد خفت بار712 هزارتومانی قبل از قرار گرفتن آن دسترنج ناچیز در جیب ما، بخشی از آن به صورت مستقیم توسط مالیات، بیمه تامین اجتماعی و بیمه تکمیلی بلعیده می شود و بخشی دیگر از آن بصورت غیر مستقیم با اعمال 9 درصد ارزش افزوده، گران شدن 50 درصدی آب، برق، گاز، بنزین و آزاد سازی قیمت ها و بویژه نان دزدیده می شود و این تازه در شرایطی است که در خیلی از جاها کمتراز این دستمزدهای حداقلی می دهند و حقوق های ماهیانه، ماهها به عقب می افتد. تبعات دستمزد های زیر خط فقر، پنهان اما بی رحمانه خانواده حقوق بگیران را تحت تاثیر قرار می دهد. پنهان بودن سرکوب معیشتی از آنرو می باشد که هر خانواده حقوق بگیر به هر اندازه ناتوانتر از دست یابی به بدیهی ترین و ابتدایی ترین مایحتاج خود باشد به همان اندازه در لاک بی پناهی خود فرو می رود و بطور مطلق فقط خودشان را در موقعیت فقر ونداری و دیگران را در موقعیتی بهتر از خود می بینند و اعتراف تلویحی و حتی صریح دیگران به فقر ونداری را باور نمی کنند. مطالبات اعضای خانواده بی پاسخ می ماند. شرمندگی نان آورخانواده از خود شروع و بتدریج سرزنش و نکوهش پیدا و پنهان اعضای خانواده بر سر او آوار می شود. با رانده شدن احترام، شان و منزلت انسانی به حاشیه، ارزش های درونی خانواده بی رنگ می شود و انسان در هم می شکند و درهم شکستن عزت نفس انسان مساوی است با تن دادن به هر خواری و ذلت. و این طور است که زندگی خانواده کارگر ایرانی معجونی می شود از لحظات اندکی از لبخند و اوقات تلخ و کشداری از حسرت، غم، غصه و سیلاب اشک. نتیجه عینی سرکوب معیشتی، فرو ریختن ارزش های انسانی در جامعه بصورت کودکان کار، زنان کارتن خواب، بیکاری، خشونت و… است. این چنین است که کسانی از فرط این درماندگی، فقر و استیصال دست به خودزنی و خودسوزی می زنند. سئوال اینجاست آستانه صبر و تحمل جامعه تا کجاست ؟ جامعه با این شرایط نابهنجار تا چه زمانی می تواند روی این پله درماندگی و بن بست بایستاد؟ جامعه ای که بویژه در دو سال اخیر به روشنی در یافته است که سیاست های اجرایی دولت تدبیر و امید سرمایه داران نه می تواند، و نه می خواهد، نقطه پایانی بر وضعیت مشقت بار موجود وستم معیشتی رو به گسترش بگذارد و علیرغم چند دهه سرکوب معیشتی، مصرانه قصد دارد شرایط مصبیت بار تری را با تصویب دستمزدهای 712 هزار تومانی به زحمتکشان تحمیل نماید، طبیعی است جامعه در مقابل این زخم عمیق و التیام ناپذیر برپیکر نیمه جان خود که اعصاب و روان میلیونها انسان ستمدیده را به لرزش در آورده است هم می خواهد و هم می تواند بر این ستم معیشتی نقطه پایانی بگذارد. عکس العمل غریزی جامعه در مقابل این سرکوب پنهان معیشتی و سرکوب عریان همه حقوق انسانی خود، گسترش هر روزه و پیش از پیش ابعاد جنبش عظیم اجتماعی کارگران بر سر تعین تکلیف ” معیشت و منزلت ” می باشد. وقوع دهها اعتصاب و تجمع روزانه کارگری در جای جای کشور، اعتراضات و تجمعات کارگران، معلمان، پرستاران و بازنشستگان در مقابل وزارت کار، مجلس و ریاست جمهوری تنها گوشه ایی از این جنبش به پا خاسته کارگری بر سر معیشت است که می رود با خلق صحنه های قدرتمندی از اعتراضات متحدانه و سراسری، کورسوی امید به تغییر را به مشعلی فروزان در دل ستمدیدگان مبدل سازد و بساط تحمیل بی حقوقی مطلق و سرکوب و ستم معیشتی بر میلیونها خانواده کارگری را پایان دهد.
منبع:سایت اتحادیه آزاد کارگران ایران
شکایت مجدد کارفرما از8 کارگر کارخانه سیمان سپاهان بدنبال برائتشان از اتهام اخلال در نظم
دادگاهی در مبارکه برای ۸ تن از نمایندگان کارگران پیمانی سیمان سپاهان رای برائت صادر کرد. کارفرما در سال گذشته از این ۸ کارگر به اتهام «اخلال در نظم» شکایت کرده بود.
به گزارش 16اردیبهشت ایلنا، شعبه ۱۰۱ دادگاه جزایی مبارکه آقایان «علی یزدانی»، «حسینقلی منصوریان»، «محمدعلی رضایی»، «محمدصادق نادری»، «میثم عباسی»، «مجید امیریان»، «مهران جعفری» و «رضا جباری» را از اتهام وارده بر آنها مبری دانسته است.
مدیرعامل سیمان سپاهان پس از تجمعات کارگران پیمانی این واحد تولیدی در تاریخهای ۱۹ و ۲۰ مهر سال گذشته از این ۸ کارگر شکایت کرده بود. کارفرما در توضیح این شکایت آنها را به «ایجاد هیاهو، جنجال و حرکات غیر متعارف»، «اخلال در نظم کارخانه به صورت تجمع نامتعارف» و «اخلال در روند تولید و بارگیری» متهم کرده بود.
تجمعات کارگری روزهای یاد شده در اعتراض به خلف وعده کارفرما برگزار شده بود. مدیرعامل سیمان سپاهان در خرداد ماه همان سال وعده داده بود با کارگران پیمانی این کارخانه قرارداد مستقیم منعقد میکند.
منابع کارگری میگویند کارفرما به محض صدور حکم برائت این ۸ کارگر که در تاریخ ۲۴ فروردین صادر شده است، با استناد به گزارش نیروی انتظامی و اداره اطلاعات و صورتجلسه تعدادی از مدیران میانی کارخانه درباره تجمعات کارگری روزهای یاد شده برای سومین بار از آنها شکایت کرده است. کارفرما در جدیدترین شکایت خود ادعا کرده است که نمایندگان کارگران در تاریخ ۲۰ مهر سال گذشته به ناحق جلوی خطوط تولید و بارگیری را گرفته بودند.
غیر از دو شکایت یاد شده، مدیرعامل سیمان سپاهان یکبار دیگر در سال گذشته با طرح دادخواست در شعبه ۱۰۱ دادگاه جزایی مبارکه خواستار محاکمه ۶ تن از نمایندگان کارگران پیمانی این کارخانه برای دریافت غرامت اعتصاب کارگران در روزهای ۱۹ و ۲۰ مهر همان سال شده بود.
محمدصادق نادری، مجید امیریان، علی یزدانی، مهران جعفری، حسینقلی منصوریان و محمد علیرضایی که پیشتر اسامیشان برده شده بود ۶ کارگری هستند که مدیرعامل سیمان سپاهان در این شکایت خواستار محکومیتشان به پرداخت قریب به ده میلیارد ریال به عنوان غرامت اعتصاب شده بود.
کارفرما در شرح این دادخواست مدعی شده بود که کارگران پیمانی سیمان سپاهان در روزهای ۱۹ و ۲۰ مهر سال گذشته به تحریک این ۶ نماینده کارگری تجمع کردند و کارخانه در پی برپایی این تجمعات اعتراضی قریب به یک میلیارد تومان زیان کرده است.
بر اساس اسنادی که کارگران در اختیار ما قرار دادهاند کارشناس رسمی دادگستری مبلغ زیان شرکت سیمان سپاهان ناشی از کاهش بارگیری جبران نشده در تاریخهای ۱۹ و ۲۰ مهر سال گذشته را حدود ۳۳ میلیون تومان تخمین زده است که کمتر از ۵ درصد مبلغ ادعایی کارفرما برای دریافت غرامت است.
یکی از نمایندگان کارگران در این باره گفته است «این ۳۳ میلیون هم جای بررسی دارد چرا که کارشناس رسمی دادگستری میانگین بارگیری را روزانه ۱۳ هزار تن محاسبه کردهاست که این مجموع بارگیری کارخانه با احتساب کلینکر [یکی از مواد اولیه تولید سیمان] است، اما میانیگن بارگیری سیمان فقط ۷ هزار تن است و کلینکر ارتباطی با تجمعات آن روز ندارد و بر این اساس هیچگونه خسارتی به کارفرما وارد نشده است.»
لازم به ذکر است که آقای نادری، نماینده اخراجی کارگران نیز از دادستان مبارکه به اتهام توهین و سوء استفاده از موقعیت شغلی شکایت کرده است. آقای نادری میگوید برای این شکایت ۴ شاهد و صدای معاون روابط کار اداره کار اصفهان را اختیار بازپرس قرار داده است. این پرونده در حال حاضر در مراحل مقدماتی به سر میبرد.
پانزدهمین روز اعتصاب، 1000 کارگر نورد و لوله صفا
اتحادیه آزاد کارگران ایران : صبح دیروز سه شنبه 15/ 2/ 94 تعدادی از کارگران که از نپرداختن حقوقهای معوقه خود به خشم آمده بودند بصورت دسته جمعی به طرف ساختمان اداری به حرکت در آمدند خبر این حرکت خودجوش و ناگهانی، بشدت موجب وحشت و هراس مدیران شد که سراسیمه دست به دامن نماینده هایی شدند که تا همین دیروز بارها آنها را تهدید به اخراج کرده بودند. نماینده های کارگران ضمن آرام کردن همکاران خود، همه کارگران سالنها را برای تشکیل مجمع عمومی و گرفتن تصمیم به سالن آربی دعوت نمودند. در این تجمع بزرگ که مدیران سالنها نیز نظاره گر بودند، مدیران، پیشنهادات و قدرت تصمیم گیری کارگران را از نزدیک مشاهده کردند.
این جلسه مجمع عمومی از ساعت 10 شروع شد و پیشنهادهای ذیل به شور گذاشته شد
1- تا زمانی که 4 ماه حقوق معوقه و 17 ماه بیمه ها واریز نشود به اعتصاب ادامه دهیم
2- به شرط تسویه کلیه معوقات سال پیش و 17 ماه بیمه، تولید خواهیم کرد
3- به شرط واریز 17 ماه بیمه و پرداخت یک ماه و تسویه حقوق های معوقعه تا برج 6 سال 94 ، تولید خواهیم کرد
پیشنهادهای مشروحه بیش از سه ساعت مورد بررسی وتبادل نظر قرار گرفت که با حمایت اکثریت کارگران ، گزینه سوم(به شرط واریز 17 ماه بیمه و پرداخت یک ماه و تسویه حقوق های معوقعه تا برج 6 سال 94 ، تولید خواهیم کرد) این پیشنهاد به دفترمدیریت ابلاغ گردید. مدیران سالنها که خود از نزدیک روند جلسه را دنبال میکردند پس از یک ساعت گفتگو با نماینده های منتخب مجمع عمومی کارگران، پیشنهاد آنها را پذیرفته و قول دادند که فردا از پیشنهاد آنها در مقابل مدیریت کارخانه حمایت کنند .
اتحادیه آزاد کارگران ایران
16 اردیبهشت 94
اعتصاب شکنی در دهمین روز اعتصاب کارگران قطار شهری اهواز
همزمان با دهمین روز از شروع اعتصاب کارگران پروژه «قطار شهری اهواز»، کارگران معترض میگویند کارفرما بدون توجه به خواسته شان با بکار گیری کارگران پیمانکاری، اعتصاب کارگران را شکسته و اجرای بخشهایی از پروژه را آغاز کرده است.
به گزارش 16اردیبهشت ایلنا،کارفرمای شرکت پیمانکاری کیسون پس از ده روز از اعتصاب کارگران به دلیل پرداخت نشدن ۴ ماه از مطالبات معوقهشان، اخیرا با بکار گیری سایرکارگران پیمانکاری و اجاره برخی از ماشین الات سنگین از خارج از کارگاه، فعالیت این پروژه عمرانی را در تمامی بخشها به جز دربخش حفاری از سر گرفته اند.
کارگران میگویند: کارفرما در حالی تصمیم به اعتصاب شکنی گرفته است که کارگران طی ده روز گذشته در واکنش به تاخیر ۴ ماهه در پرداخت مطالبات معوقهشان، کار در بخشهای مختلف کارگاه را متوقف کردهاند. کارگران در ده روز گذشته بعد از برگزاری اجتماع اعتراضی، حوالی ظهر محل کار را ترک میکردند.
به گفته کارگران، آنها در پی تامین معاش خانوادههایشان هستند و از مدیریت شرکت پیمانکاری کیسون و مسئولان شهرستانی و استانی انتظار دارند که مشکلات زندگی بدون دریافت چهار ماه حقوق را درک کنند .
دو ماه بلاتکلیفی ۱۰۰ کارگر کارخانه قند کرج پس از تعطیلی موقت کارخانه
کارگران بیکار شده کارخانه قند کرج بعد از تعطیلی موقت این واحد تولیدی از طولانی شدن بلاتکلیفیشان خبر میدهند.
به گزارش16اردیبهشت ایلنا،۱۰۰ کارگر قرار دادی کارخانه «قند کرج» که از اسفند ماه سال ۹۳ با تعطیلی کارخانه بیکار شده بودند، با ادامه یافتن بلاتکلیفیشان تا به حال چندین بار به نهادهای صنفی کارگری استان البرز مراجعه کردهاند اما تا کنون از این رایزنیها نتیجهای حاصل نشده است.
کارگران میگویند؛ کارفرما به بهانه کمبود مواد اولیه تولید (شکر خام)، فعالیت «قند کرج» را در پایان سال ۹۳ متوقف کرده است و حدود ۱۰۰ تن از کارگران قراردادی این کارخانه در دو ماه گذشته بلاتکلیف بودهاند.
به گفته آنان؛ در سال ۹۴ کارگران قراردادی انتظار از سر گیری فعالیت مجدد کارخانه را داشتند که نه تنها فعالیت کارخانه از سر گرفته نشد بلکه قرار شده است با حکم عدم نیاز کارفرما تعداد زیادی از کارگران مشمول از مقرری بیمه بیکاری استفاده کنند. با این حال کارگرانی که با سوابق زیاد در آستانه بازنشستگی قرار دارند مخالف دریافت مقرری بیمه بیکاری چرا که معتقدند این اقدام لطمات زیادی به سوابق بیمهایشان میزند.
کارگران همچنین درباره مطالبات معوقهشان گفتند: کارفرما همه مطالبات معوقه سال ۹۳ کارگران را پرداخت کرده است. در حال حاضر آنچه کارگران از کارفرما طلب دارند حقوق فروردین ماه سال ۹۴ است.
کارگران میگویند، دولت نباید نسبت به وضعیت وخیم اقتصادی کارگران بیکار این کارخانه بیتفاوت باشد و اگر برنامهای برای تغییر این وضعیت دارد، باید سریعتر اجرا کند.
منطق قراردادهای موقت و پیامدهای اجتماعی آن
کارگری که اگر قراردادش تمدید نشود، از زندگی ساقط میشود و حاضر است از حداقل دستمزدش هم برای بهچنگآوردن شغلی دست بکشد با کارفرمایی که حتا اگر هیچ کارگری برای او کار نکند و کالایش به فروش نرود، دستِ کم چند ماهی گرسنه نمیماند و هر وقت میلش کشید، به مزدها میافزاید و هر وقت نخواست، بر فشار کار روزانه اضافه میکند و خیلی خوب میداند که چگونه سازمان کار را برای سودِ بیشتر بازطراحی کند، در جایگاهی برابر قرار ندارند.
چه گفته شود، چه گفته نشود، قدرتی تام در اختیارِ کارفرما گذاشته شده است که بتواند بهسادگی، به بهانهٔ تمدیدنکردنِ قراردادِ موقت، کارگران را اخراج کند یا نگه دارد. اعتراف به چنین چیزی را در گفتارِ مسئولانِ پایتخت کمتر و در گفتارِ مسئولانِ دولتی شهرستانی بیشتر و بدون پردهپوشی میبینیم.
پرداختن به این موضوع مهم است، نه صرفاً از این رو که مسئلهای حیاتی برای کارگران است بلکه همچنین از این جهت که نگرشِ یکسویه نهادهای دولتی و کارفرمایی را به کارِ کارگران نشان میدهد.
میگویند که «به کارفرما اختیار داده شده که با کارگران قرارداد موقت منعقد کند و توافقات، بین کارگر و کارفرما صورت میگیرد به طوری که بعد از پایان قرارداد کارفرما میتواند قرارداد را تمدید کند یا نکند».
از یک سو گفته میشود که قراردادهای موقت به «تحرکِ بیشترِ کارگران»، «رقابت بیشتر» و «دغدغهمندی بیشترِ کارگران نسبت به محیط کار و انجامِ بهتر کار» میانجامند و از سویِ دیگر، استدلال میشود که این «حق» و «اختیار» کارفرما است که هر وقت خواست قراردادِ این یا آن کارگر را تمدید نکند. میگویند که قصد از چنین تدبیرهایی هم رونق تولید و جذب سرمایهگذار است و هم نهادینهکردنِ تعهد کاری و بهرهوریِ بیشتر است.
پرسش این است که وقتی از «توافق» میان کارفرما و کارگر ـ البته در جهانِ واقعی نه روی کاغذ ـ حرف زده میشود، از چه چیزی حرف زده شده است.
بگذارید کمی دقیقتر شویم. در تصویر بالا، چنین نشان داده میشود که گویا کارگر و کارفرما چونان «فرد»هایی آزاد در برابر هم قرار میگیرند تا به قراردادی «توافق» ی برسند. در این تصویرِ اسطورهای از رابطهٔ کارفرما و کارگر، آنها در جایگاهی همارز و برابر فرض شدهاند.
کارگری که اگر قراردادش تمدید نشود، از زندگی ساقط میشود و حاضر است از حداقل دستمزدش هم برای بهچنگآوردن شغلی دست بکشد با کارفرمایی که حتا اگر هیچ کارگری برای او کار نکند و کالایش به فروش نرود، دستِ کم چند ماهی گرسنه نمیماند و هر وقت میلش کشید، به مزدها میافزاید و هر وقت نخواست، بر فشار کار روزانه اضافه میکند و خیلی خوب میداند که چگونه سازمان کار را برای سودِ بیشتر بازطراحی کند، در جایگاهی برابر قرار میگیرند.
هنگامی که چاشنیِ «واقعیت» را به کلمات بیفزاییم، نه تنها مزهشان تغییر میکند بلکه معنایشان هم دگرگون میشود. نکته این است که این بهاصطلاح «توافق»، از همان آغاز برابر و همارز نیست و بهعبارتِ دقیقتر، اساساً «توافق» نیست.
توافق نیاز به دو سوی برابر و همارز دارد. به رابطهای که یک طرف آن، زیر فشار تورم و گرانی وسایل معاش، برداشتهشدن سازوکارهای حمایتی و نداشتنِ قدرتِ چانهزنی و قدرتِ تلاش برای حقوق اساسیاش از طریق اتحادیهها و سندیکاهای خود، به هر قراردادی تن میدهد (از قراردادهای مشروط به کار رایگان تا سفید امضا) و طرفِ دیگرش، نهادهای حمایتی قدرتمند دارد (اتاق بازرگانی) و اساساً مفاد قرارداد را خودش تنظیم میکند، رابطهای برابر نمیگویند و توافق حاصل از آن هم اساساً نمیتواند ناشی از موافقت واقعی دو طرف باشد.
طرفِ اول یعنی کارگران مجبور است به هر چیزی تن بدهد و راضی باشد و طرف دوم، حتا نیاز نیست که دغدغهٔ فردا سرِ کار آمدنِ کارگرش را داشته باشد.
جدا از اینکه قراردادهای موقت، مشخصاً و عملاً به ضرر یک طرف (کارگر) و به سودِ طرفِ دیگر (کارفرما) هستند، پیامدهای اجتماعیِ درهمپیچندهای دارند.
در ظاهر و تحتِ شرایطِ فرضیِ وفورِ موقعیتهای شغلی بیپایان و فزونیِ مقدارِ مزد نسبت به مصرف و امرار معاش، شاید قراردادهای موقت به تحرکِ بیشتر، رقابتِ بیشتر و تعهدِ بیشتر بینجامند، آن هم به صورتی که آزادیِ کارگر را برای ادامهدادن یا ادامهندادنِ کار برای این یا آن کارفرما تضمین کنند.
اما در شرایطی که با ارتشی فزاینده از بیکاران روبهروییم، در شرایطی که قانونِ کار برای کارگر جز حداقلِ زندهماندناش را تضمین نمیکند، در شرایطی که دولت مشخصاً از قدرتش برای تحققِ منافعِ کارفرمایان استفاده میکند (کی چنین نکرده است؟)، قراردادهای موقت به چیزی جز محافظهکاری بیشتر نیروی کار، احساسِ ناامنی بیشتر برای او، دیگردشمنپنداریِ بیشتر در میان کارگران و بیعلاقگیِ فزایندهٔ او به کار و بیتعهدی گسترده نمیانجامد.
کارگری که هیچ اختیاری نسبت به مفادِ قراردادش ندارد و اگر بخواهد چنین اختیاری برای خود قائل شود، به جمعِ بیکاران خواهد پیوست، صرفاً مزدش، خلاقیتاش و قدرتِ تأمین معاش خانوادهاش را از دست نمیدهد بلکه انسجامِ اخلاقی و فکریاش و توانِ همپیوندیِ اجتماعیاش با دیگر کارگران و در مقام یک شهروند را نیز از دست میدهد.
او چنان غرق در جهانِ سرمایهساختهٔ تلاشِ مرگ و زندگی برای امرار معاش میشود که از یاد میبرد نقشهای اجتماعی دیگری را هم بر دوش دارد یا میتواند بر دوش گیرد.
قضیه صرفاً این نیست که چنین قراردادهایی حیاتِ اقتصادیِ کارگر را نشانه رفتهاند بلکه بهدقت میتوان نشان داد که چنین قراردادهایی هجمهای سیستماتیک به حیاتِ اجتماعی و فکریِ کارگراناند.
اندیشیدن به پیامدهای اجتماعی قراردادهای موقت ضرورتی تام دارد؛ قراردادهایِ تنظیمشده برای سود بیشتر و تعهدِ کمترِ کارفرما که آرامآرام دارند به شکلِ مسلط و طبیعی هر نوع قرارداد اجتماعی بدل میشوند.
منبع:تامین24-16اردیبهشت
کارگران افغانستانی موجب بیکاری در ایران هستند؟
چند روز پیش اتفاق تلخی برای همه معتقدان به کرامت انسانی و اخلاق در ایران رخ داد. به مناسبت روز کارگر یک تشکل صنفی کارگری، پلاکاردهایی را به دست کارگران داد که محتوای آن درخواست کارگران ایرانی برای اخراج کارگران افغانستانی بود. ظاهرا با این استدلال که آنها فرصتهاش شغلی را گرفتهاند و باعث بیکاری کارگران ایرانی شدهاند.
اما این ماجرا فقط به اتفاق تلخ آن روز محدود نمیشود. این فرضیه از مدتها پیش، در تمام طول این سالها در ذهن خیلی از ایرانیها به وجود آمده است:” مهاجرین افغانستانی فرصتهای شغلی را اشغال میکنند و موجب بیکاری ایرانیها میشود.”
اما این فرضیه واقعا چهقدر علمی و متناسب با واقعیات است؟ راه حل آزمودن این فرضیه متاسفانه ساده است.
حضور مهاجرین افغانستانی در 14 استان کشور به شکل سوالبرانگیز و متعجبکنندهای از چند سال پیش ممنوع شده است. یعنی مهاجرین افغانستانی نه تنها حق کار کردن در این 14 استان را ندارند، بلکه حتی حق عبور و مرور و اقامت هم ندارند. به این ترتیب مهاجرین افغانستانی عملا در 14 استان حضور ندارند و بنابراین، اساسا امکان اشغال فرصتهای شغلی این 14 استان را نیز ندارند.
این 14 استان عبارتد از : آذربایجان شرقی، اردبیل، زنجان، کردستان، کرمانشاه، ایلام، کردستان، چهارمحال بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، گیلان، مازندران
طبق فرضیه ابتدای متن، باید در این 14 استان، اشتغال وضعیت نسبتا بهتری داشته باشد، چون مهاجرین افغانستانی در این استانها نیستند و هیچ فرصت شغلی را اشغال نمیکنند. در مقابل در بقیه استانهای کشور که حضور مهاجرین در آنها مجاز است، به دلیل وجود کارگران افغانستانی و اشغال کردن فرصتهای شغلی، نرخ بیکاری باید افزونتر باشد. اما واقعیات چه میگوید؟
در این لینک*، نرخ بیکاری در استانهای مختلف در سال 93 برآورده شده است. این آمار رسمی مرکز آمار ایران است که تنها مرجع اعلام نرخ بیکاری و بقیه شاخصهای جمعیتی در ایران است.
طبق این آمار، این 10 استان، بالاترین نرخ بیکاری را در کشور دارند. و از میان این 10 استان، 7 استان جزء لیست استانهایی است که حضور مهاجرین در آنها ممنوع است. ( استانهای ممنوع مهاجرین با رنگ زرد مشخص شدهاند)
10 استان با بالاترین نرخ بیکاری
نام استان |
نرخ بیکاری |
کرمانشاه |
15.3 |
لرستان |
14.9 |
چهارمحال بختیاری |
14.1 |
کهگیلویه و بوراحمد |
13.7 |
خراسان شمالی |
13.5 |
گیلان |
12.3 |
گلستان |
12.3 |
اردبیل |
12.1 |
کردستان |
11.1 |
سیستان بلوچستان |
11.1 |
از طرف دیگر طبق این آمارها، این جدول 10 استانی است که کمترین نرخ بیکاری را دارد و تنها 2 استان از این 10 استان برای حضور مهاجرین افغانستانی ممنوع شده است و آنها در 8 استان حضور دارند.( استانهای ممنوع حضور مهاجرین افغانستانی با رنگ زرد مشخص شده است)
10 استان با کمترین نرخ بیکاری
نام استان |
نرخ بیکاری |
مرکزی |
5.5 |
همدان |
6.4 |
یزد |
6.6 |
هرمزگان |
7.4 |
خراسان جنوبی |
7.4 |
سمنان |
7.8 |
قم |
8.1 |
آذربایجان شرقی |