سوسیال دموکرات های سکولار-لائیک ایران پشتیبانی از خیزش های انقلابی زن-زندگی- آزادی 

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

شانزدهم سپتامبر سال پیش (۱۴۰۱) رژیم جمهوری اسلامی، مهسا- ژینا امینی را به اتهام عدم رعایت حجاب اجباری در تهران بقتل رساند.

زنان و به همراهشان مردان، دانش‌آموزان و کودکان در سطح وسیعی از جامعه و در اقصی نقاط ایران به خیابان ها آمدند و اعتراضات خود را علیه حجاب و قوانین تبعیض آمیز جنسیتی و ضد بشری رژیم جمهوری اسلامی اعلام داشتند. این جنبش به سرعت سراسر ایران و جهان را در برگرفت و بمانند آتشفشانی از دل کوهی پرآذر و خاکستر برخاست.

پژواک شعار «زن-زندگی-آزادی» از مقاومت حق‌خواهانه مهسا-ژینا، دختر کرد که بلافاصله تبدیل به دختر ایران زمین شد، با محتوایی از لائیسیته-سکولاریسم، ضد تبعیض، (به ویژه تبعیض جنسیتی)، و برای دموکراسی، برابری، رفاه و آزادی، در ایران و جهان طنین افکند، شعار مشترک مردمان ایران شد، در داخل و خارج از مرزهای ایران، آزادیخواهان را همراه خود ساخت.

شاید در تاریخ ایران این جنبش به عنوان بزرگترین جنبشی شناخته شود که در مقابله با سنت فاجعه بار فرهنگ پدر – مرد سالاری توانست قد راست کرده، پدیده حجاب اجباری زنان، پاشنه آشیل ایدئولوژی رژیم را، نشانه گرفته و آن را  به چالش کشاند.

در جهان امروز حاکمیتی مشروعیت حقوقی دارد که حقوق شهروندان را بر اساس حقوق سیاسی، اجتماعی، فرهنگی مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر رعایت کند. رژیم جمهوری اسلامی تمامیت خواه که کوچکترین ارزشی برای حقوق مردم قائل نیست، و خود را متعهد به رعایت حقوق شهروندی نمی داند نامشروع بوده و محکوم به نابودی است.

مردم ایران پس از ۴۴ سال مقاومت، مبارزه و اعتراضات و دادن تلفات بی وقفه، امروز با شعار مشخص زن-زندگی-آزادی نشان‌ دادند که خواهان زندگی، آزادی، عدالت‌اجتماعی، عدالت زیست‌بومی، رفاه و امنیت هستند و برای استقرار حاکمیتی مبرا از تبعیض، سکولار-لائیک و برابری خواه تلاش می کنند. بنابراین گذار از جمهوری اسلامی برایشان امری انکار‌ناپذیر می‌باشند.

ما امضا کنندگان این بیانیه باور داریم که این خیزش های متواتر  انقلابی، از آغاز تاکنون بطور مداوم به پیش رفته و اکنون شاخص‌های جامعه ایران، دیگر مانند روز قبل از قتل مهسا نیست. زنان به همراه  شهروندان شرافتمند با مبارزات بی‌امان و پر ثمر، خالق دستاوردهایی شده‌اند که چشم انداز مبارزه را هویت بخشیده و شفاف‌تر کرده است، بطوریکه رژیم فاشیستی ایران از شدت ترس از سرنگونی به سرکوب هر چه بیشتر روی آورده و از هر ترفندی استفاده می کند تا چند صباحی بیشتر در قدرت بماند.

ما باور داریم که زنان و مردان و تمامی اقلیت های جنسی و جنسیتی، تمامی مردمان، اقوام، اقشار، طبقات زحمتکش و کارگران ایران برای مقابله با شدت سرکوب رژیم، به تاکتیک های مبارزاتی تازه و منطبق با شرایط روز روی آورده این هیولای ضد بشری را در هم خواهند شکست.    هم میهنان مبارز، ما دور از میهن، اما همراه شما هستیم و در کنار شما ایستاده ایم و آنچه در توان داریم بکار می گیریم تا انعکاس صدای شما باشیم و راه را برایتان هموارتر سازیم.

پیروز باد فراروند انقلاب زن-زندگی-آزادی

۱۵ سپتامبر ۲۰۲۳  برابر با ۲۴ شهریور ۱۴۰۲ خورشیدی

اندیشکده آگاهی و شناخت

حزب آزادی و رفاه ایرانیان ( آرا)

حزب جمهوریخواه سوسیال دموکراتیک و لاِئیک ایران (عضو جبهه ملی ایران)

صدای زنان سوسیال دموکرات ایران

همگرایان سوسیال دموکراتیک ایران

مطالب مرتبط با این موضوع :

نوروز خجسته‎

از سینه‌ی فراخ زمین، زین مادر زمان، بهار، از بهار، نوروز آمد به بار. آوردی ماندگار، نیکی و داد را یادگار، رُفت تاریکی ، شُست

مطالعه بیشتر

4 پاسخ

  1. درود بر شما و چرا سایت شما سایت مطرحی نیست. با این همه کیفیت! و اما فرزند من دیروز برای مزخرفات آدمی بنی صدری که بر علیه شهید راه آزادی شاپور بختیار تهمتهائی زده بود نظری فرستاده بود که من برخی اطلاعات را به او داده بودم. او از اینکه نظرش را منتشر نکرده اند بسیار دلگیر شده. و من نظری مجددا نوشتم و فرستادم که آن هم منتشر نشده. پس آنرا در اینجا میگذارم امیدوار اولا شما نظر مرا منتشر کنید و دوم اینکه دیگران هم نظرشان را در مورد تهمتهای این بنی صدراللهی بنویسند.
    من برای گویا نوشتم که:

    چرا نوشته ی فرزند مرا منتشر نکردید!؟ آقا و یا خاتنم گویا چ را سانسور میکنید!؟ ما فغقط سایت شما را داغریم! این آقای حنیف یزدانی همانند دین حنیفش راستگو ست. اما یادمان باشد که چه کسانی ایرانم را این چنین سیه روز کردند. چه کسانی با تهمت به شاپور بختیار که حتا سیگار هم نمی کشید تهمت تریاکی و پشت منقلی دادند. آن خانم کریستین اوکرانت که فرانسوی ست در زمانی که بسیار جوان و زیبا بود بر ای رپرتاژ به ایران آمده بود شب را با صادق قطب زاده در هتل مجللی طی کرد و صبح آن روز با پارتی بازی و طنازی برود به دیدار امیرعباس هویدا برود و در آن وضعیت با کنار زدن تمامی اخلاقیات و شرافت انسانی با او گفتگو کند. باید دید این خانم بابت آن گفتگو چه چیزی را به صادق قطب زاده دوست بسیار نزدیک ابوالحسن بنی صدر چه پرداخته!؟ دوست ایرانی فرانسوی ما میگوید که خانم کریستین اوکارانت در نشستهای مختلفی که داشته از جنس پرداختی کرده امناع کرده و با نوعی خجالت مصنوعی آنرا لای گیس مبارکش رد کرده است. چرا که این خانم میدانسته که قرار است امیرعباس هویدا را بکشند و اما تمامی انسایت و اخلاقیات را زیر پا گذاشته و فقط برای بالا رفتن از نردبان ترقی آن گونه غیر انسانی و با پرداخت «صمیمیت» به حاج صادق قطب زاده آن گفتگو را با مرحوم هویدا انجام داده. هویدائی که قرار بوده فردای همان شب هادی غفاری و خلخالی به گردنش شلیک کنند و بکشندش. اینرا حاج ابوالحسن بنی صدر و صادق قطب زاده هر دو حلالزاده میدانسته اند برای همین کریستین خانوم را با گرفتن « وجه طبیعی» از او فرستند نزد امیر عباس هویدا که شجاعانه خودش را اسیر هم اعلاحضرتش کرد و قربانی او شد و هم قربانی کت و شلواریها و کرواتی هائی همچون بنی صدر و قطب زاد ه و یزدی و جبهه ملی ها و ۲۸ مردادیها مصدقی ها و الببته شخص شاه هم و اسلام هم. این آقای حنیف یزدانی در تمامی نوشته هایش شرف و انسانیت و راستی را فدای غرضهای شخصیش میکند همچون شخص بنی صدر که تا پایان عمر شغلش همچون حاج اکبر گنجی و علی افشاری و ابراهیم نبوی و د و ستانشان فحاشی به محمدرضا شاهی بود که با همه ی معایبش برای ایران مار های بسیار بسیار مهم و ارزنده و سازنده ای کرد و ایران را روی ریا تاریخ و تمدن و فرهنگ و هنر مدرن و مدرنیته گذاشت. البته تهمت زدن به شاپور بختیار آن مرد بزرگوار و با شرف که دوستان بنی صدر و همین حاج حنیف یزدانی او را تکه تکه کردند در راستای دین حنیفشان است و ایرادی دینی بر آن نیست. لازم است یادآوری شود که بنی صدر دست لیس و دست بوس خمینی برای فرار از دست دوستان خودش حتا دخترش را دذر آن سن سال داد دست مسعود رجوی رئیبس فرقه رجویه و با سرداری لجکی ها و خانم مریم ماه تابان با آن افتضاح انقلاب زناشوئیشان همچون پویامبرشان که در یک شب میبایست دست کم نه زن را در کوچه پس گوچه های مدینه خدمت سکسی بکند. پس من به آنها پیشنهاد میکنم تا در این انبان نجاست را باز نکنند تا کسانی همچون من که هم جمهوری خواهم و هم عادلانه و با ادله حرف میزنیم قلشمان و کیبردشان و زبلانشان بسته بماند. پس آقای حاج حنیف یزدانی لطفا ساکت شوید. این مصاحبه را ببینید:
    youtube.com/watch?v=QCsgCjW0gqg
    و همچنین این فتوای تهمت را هم ببینید که در آن دوستان روحانی بنی صدر و همین حاج حنیف صادر میکنند. بر همین اساس همه ی دروغها را میگویند و تریاکی بودن و پا منقلی بودن شهید راه آزادی شاپور بختیار را بر همین اساس مشروع و اسلامی و علوی و نبوی میدانند. لطفا اینرا نطز ببینید که در همین گویا موجود است.
    news.gooya.com/2023/09/post-79139.php
    من و ما امیدواریم که نظرات ما از ایران را که با هزار زحمت وم خطر می فرستیم را منتشر کند و فقط به اشترکیونش اکتفا ننماید. با سپاس دبیر باز نشانده ی دبیرستان های تهران.

    در پایان اضافه کنم که دوستان میتوانند مقاله ی این با «شرف» را زیر عنوان:
    شاپور بختیار: عراق جزیره خارک را بزند، بنی صدر: این کار جنایت است
    در گویا بخوانند.
    با سپاسگزاری و هم امیدوار بر الینکه کسانی نظراتشان را در این مورد بنویسند. خصوصا که آدمهائی تا این اندازه نفهم مغرض باعث تفرقه شده و میشوند.

    دبیر بازنشانده با زور از تهران

  2. news.gooya.com/2023/09/post-79543.php
    لطفا اینرا ببینید و بر پیامبر بچه باز و آمه اش ب ر ی ن ی د!
    و آنگاه این نظر من را که البته آیت الله زاده ام را در نظر آورید که در آنجا نوشتم و گویا منتشرش نکرد!
    ایناهاش:

    من ر ی د م به عمامه ات که همرنگ عمامه سیدالشهداتان است. همرنگ شال سر
    پیامبر بچه بازتان است و همرنگ تحت الحنک امام ج ل ق است. که در چاههای
    منازل ایران که هر یک چاه سامراء است زیر مواد متعفنه پنهان است. کُ کِ این
    هواپیما شده بذراق تو بیشرف. ساخت حوزه حیضیه است!

    ر ی د م بریش رهبرت برسه به پیغمبرت!

  3. دوستان ناشناس من چندی پیش نطری را در موردی نوشتم که نمی دانم منتشر شد یا نشد. اما این نطر را دوست من نوشته، یعنی من ننوشتم. نطری ست در مورد مقاله ی آقای خسرو خدیوی تهرانی که دوست من آقا یا خانم تبریزی استاد تاریخ از ایران نوشته. خود او میگوید بنویس آقا یا خانم! حالا بخوانید من فکر میکنم سازنده است.

    اولا واقعا این سایت گویا سایت نجیب و غریبی ست. آفرین! یگانه هم هست!

    با درود من استاد دانشگاه در ایران هستم Mehdi مهدی که اولین نظر را نوشته خواهان رزومه شده. اگر خطر کردن من بهره ای نصیب ایرانی و ایرانی میکرد رزومه ام را می نوشتم. اما بدبختانه نمیکند. در اینجا میخواهم اولا بنویسم که مقاله ی خوبی ست. اما بسیار طولانی ست و میتوانست متمرکز باشد و نصف این نوشته تا دذر حوصله ایرانی بگنجد. اما خب همین هم خوب است. به کوتاهی بگویم که یکی از مهمترین کارهائی که در زمان جنبش زن زندگی آزادی و بر علیه آن شد و تفرقه پراکند ابهامات در پذیرش تجزیه طلبان و فدرالیستها در جمع جمهوریخواهان بود. اینکه هم در شورای مدیریت گذار و هم در شورای ملی تصمیم تجزیه طلبان و فدرالیستها هم شرکت کرده بودند و واضحا یا در پوشش از ملل ایران و اتنیکی ها سخن گفته بودند این در ایران بسیار مورد توجه قرار گرفت و باعث ترساندن مردم شد و نام و نشانشان هم فوری گم شد. بسیار هم این ترسیدن بجا بود. چرا که مردم ایران خودآگاهانه یا ناخودآگانه از خودشان می پرسیدند و تا ۱۰۰ سال آینده و ۲۰۰ سال آینده دست کم خواهند پرسید که سرتاسر ایران برای یک دختر کرد ایرانی یا ایرانی کرد به خیابان آمده و شعار زن زندگی آزادی را از کردستان گرفته و در سرتاسر ایران به نام او و برای او شاید هزار قربانی داده کور داده کر داده وژن دریده و مقعد پاره شده داده و حالا آقای مهتدی و حزب کردستان تجزیه طلب و فدرالیست طلبکارانه آمده حقش را بگیرد. و تازه وکیل مدافع من آذربایجانی هم شده. بنا بر این از ابتدا در این مورد بسیار حساس اشتباه شده و هنوز هم این اشتباه عمیق تر ادامه دارد. اشتباه دیگر را خانم مسیح علینژاد کرد که ناگهان جو گیر شد و رهبر منم رهبر توئی را گفت و شجاعت برسمیت شناختن اشتباهش را هم نداشت و ساکت شد! اشتباه دیگر آن خانمی که در اروپا و با پستانهای عریان به میدان آمد «اشتباه» بعد را تلویزیون ایران انترناشنال کرد که دنبال تجزیه طلبان گشت و به آنها میدان داد و ایران را و ایرانیان را ترسانید.( شاید هم از طرف سرمایه گذاران ماموریت داشت). در حقیقت و واقعیت ایران خصوصا اپوزیسیون خارج نشین نتوانست برای نمونه فرق ایران و المان را در نظر بگیرد. کسی که پس از ۲۷ سال از سوئد آمده و با من وارد بحث شد میگفت که آلمان یک کشور فدرالی ست و ایران هم میتواند مثل آلمان فدرالی باشد. به او گفتم دوست عزیز اگر آلمان مثل ایران در این منطقه بود نیز حتما مثل ایران عمل میکرد. متوجه سخنم نشد! گفتم همسایه های المان ببین چه کشورهائی هستند و کشور ما همسایگانش چه کسانی هستند. ما همسایگانمان داعش و سوریه و طالبان و القاعده و آذربایجان و روسیه ی پوتین و عربستان بن سلمان و پپیامبر گرامی اسلام و رجب طیب الدوغان و… هستند! همسایگان المان بلژیک و لوگزامبورگ و اتریش و فرانسه سوئیس چک و… هستند. من مطئن صددرصدم که اگر غرب از کردها در زمان حمله ی داعش به آنها ازشان پشتیبانی نکرده داعش کردهای عراقی را زنده زنده خورده بود. پس برادر و خواهران کُرد من همزبان و خواهران و برادران آذریم و عرب و لر و گیلکی و هر قوم و هر زبان ایرانی ِ من بدانند و در ذهنشان تجزیه تحلیل کنند که ما در کدام منطقه از جهان هستیم. آگر این الزامات را همگی و خصوصا خارجنشینان پذیرفته بودند و پذیرفته بودیم، این انقلاب زن زندگی آزادی در چنین وضعیتی نمی بود. من فکر میکنم که هم جمهوریخواهان هم چپی ها هم راستی ها و هم مشروطه خواهان دچار توهم شدند که مثلا هر کدامشان با خود محور بینی و خودبزرگبینی به تنهائی میتوانند از پس رژیم خونخوار اسلام ضد بشر برآیند. آنها اشتباهی مهلک را مهک زدند و طعم تلخ آنرا چشیدند. آنهائی که مرگ بر همدیگر گفتند و آنهائی که انگشت رساندند و آنهائیکه پرچم های قلابی علم کردند و آنهائی که با نادانی تمام «روحت شاد» گفتند متوجه جوگیریشان و ضربه زدنشان به انقلاب و حتا خودشان نبودند. من به عنوان ساکن ایران که در بسیاری از شهرها در رفت و آمدم و همچنین با جوانان دانشگاهی و دختر و پسر تا پیر و جوان در پیوند کاری عاطفی و شغلی هستم به اپوزیسیون و خصوصا اپوزیسیون خارج نشین توصیه میکنم تا
    اولا تمنامیت ارضی ایران را در نظر داشته باشند
    دوما حکومت قدرتمند مرکزی را نیز به عنوانی اصلی از اصول بپذیرند.

    سوم به آزادی کامل بیان و نوشتن نظر داشته باشند. (دو اصل نخست نگهبان این آزادی هستند)
    چهارم پرچم سه رنگ و شیر و خورشید را برسمیت بشناسند و در تظاهراتشان آنرا به عنوان یگانه پرچم سر دست بلند کنند. ( چرا که این پرچم هماتنند نام ایران است و به هیچ گروه و حزبی وابسته نیست. اگر روزی در مجلسی ملی قرار بر تعویضش و تبدیل آن شد آن روز بشود و نه امروز.)
    پنجم تعهد به رفراندوم برای نوع حکومت جمهوری یا جمهوری سوسیال لیبرال و… یا مشروطه پادشاهی و صد البته زیر نظر سازمانهای بین المللی و حقوق بشری و تعهد به پذیرش نتیجه رای گیری و انتخابات.

    اگر چنین ائتلاف یا اتحادی برای نجات ایران بشود حتما آن موقع اتفاقات مهمی در ایران خواهد افتاد. در پایان من به آقای Mehdi عرض میکنم که یکی از بندهای رزومه طرفداری و یا تنفر مردم است از یک شخص یا یک فرقه. امروز فرقه ای در ایران نیست که بیشتر از مجاهدین خلق مورد تنفر باشد. اینرا من بدون حب و بغض میگویم. آنچه که به رضا پهلوی مربوط میشود من نه پهلویست هستم و نه سلطنت طلب اما ایشان در ایران بسیار طرفدار دارد و مورد احترام من است حتا اگر فکر کنم که مردمی که دوستش دارند اشتباه میکنند. همچنین جمهوریخواهی نیز پرطرفدار است. پس خوب است دو گروه جمهوریخواه و مشروطه خواه برای همدیگر احترامات کامل داشته باشند و همدیگر را با نام و نشان صدا بزنند و موجودیت همدیگر را برسمیت بشناسند. در غیر این صورت تنها برنده ی این تفرقه حکومت اسلامی خواهد بود. جمهوریخواهان و چپی ها باید مطمئن باشند که در حکومت مشروطه جائی و احترامی خواهند داشتن و همچنین راستگرایان لیبرال و مشروطه خواهان باید مظمئن باشند که در یک جمهوری دموکراتیک زندگی خواهند کرد و مورد احترام آن جمهوری خواهند بود.
    مرا هر انچه شرط بلاغ است با تو گفتم و آخ
    تو خواه از سخنم پند گیر یا فحشم ده
    تبریزی آستارائی استاد تاریخ از ایران

  4. دختر ۱۶ ساله آرمیتا را کشتند و مادرش را اسیر ذکردند. کسانی فکر میکنند که این سید علی خامنه، این آسدعلیجون است که میکشد و بچه کش لواطکار و تفخیذ کار و…است نه او نیست! او نیست اینگونه به سر دختر بچه ها و پسر بچه ها می آورد! این اسلام است که از روز نخست زورش را به دختر بچه ها و زنها و پسر بچه ها رسانده. از عایشه سه ساله و تفخیذ با او تا شش سالگی و افضایش گرفته تا همین کار را با شهربانو شش ساله توسط امام حسین. اصولا رابطه پیامبر با علی یازده ساله که همین تجاوزهاست از آن پسر بچه ۱۱ ساله قمری یک قصاب ساخته. همان گونه که از سعید طوسی یازده ساله یک متجاوز ساخته شد. و یا حتا شخص رهبری با تجاوزهائٌی که در کودکی مداحان و ملایان اهل بیت به او کردند چنین اعجوبه ای از جنایت و تخریب ساخت. اصولا اسلام جنایتکار ساز است! تجاوز کار ساز است! غارتگر ساز است! کارخانه تولید شر و جنایت و کثافت است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.