rakhshani 01

واکنش‌هایِ هسته­ای درهم­گدازی و ازهم­شکافتی

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

rakhshani 01

rakhshani 01ریموند رخشانی

عدمِ شفافیت در حوزه­ی پژوهش‌های اتمی‌ و پافشاری بر سیاست انرژیِ هسته­ای بجز بخطر انداختن ملتِ خود پیآمدی ندارد و غیر از کوته­فکریِ دیپلماتیک با سرنوشتِ بشر بازی کردن هم هست. سیاسی شدن بیش از حد برنامه­ی هسته­ای ایران باعث شده است که جنبه­های ایمنی و امنیتی[21] نیروگاه بوشهر در اولویت قرار نگیرند. فشار برای راه­اندازی نیروگاه، عدم انتشار برآوردهای مربوط به ضریب خطر و ضریب ایمنی مربوط به نیروگاه، عدم شفافیت در مورد نتایج بازرسی ایمنی آژانس بین­المللی انرژی هسته‌ای، و راه اندازی کارزار تبلیغاتی برای اثبات ایمنی بالای نیروگاه، همه در نتیجه­ی این سیاست­زدگی است…


از کتاب “سرچشمه‌های مدرنیته[1]

بخش سوم؛ فصل هشتم

 

واکنش‌هایِ هسته­ای درهم­گدازی[2]  و ازهم­شکافتی

ایزوتوپ‌ها می­توانند هم پایدار و هم رادیوآکتیو باشند اما تغییراتِ دیگری هَم می‌‌توانند داشته باشند.

در محیط‌هایی‌ با انرژیِ بسیار بالا؛ ایزوتوپ‌ها می­توانند از دُرون شکافت­برداشته و جدا شوند و یا اینکه درهم­گداخته شوند. این فرآیند‌ها در کیهان در موردِ ستارگان انجام می‌‌شود اما بر روی کره­ی زمین دانشمندان می‌‌باید به این فرآیند‌ها یاری دهند.[3]

  • اینکه برخی‌ ایزوتوپ‌ها پایدار و برخی‌ دیگر رادیوآکتیو هستند نشانگر این است که ایزوتوپ‌ها انرژیِ پتانسیلِ هسته­ای[4]  متفاوتی دارند. درست مانند مثالِ سنگ‌هایِ بزرگ در سراشیبی یک درّه؛  برخی‌ ایزوتوپ‌ها می‌‌توانند به وضعیتِ پایین­تری از انرژی[5]  سقوط کنند.
  • ایزوتوپ‌هایِ رادیوآکتیوی از قبیل اورانیوم به نحوی خودانگیخته انرژی را بصورتِ اشعه  آزاد می­کنند –انرژی­ای که به سرعت به حرارت تبدیل می­شود.
  • در بیشتر موارد جرمِ همه­ی فرآورده­هایِ هر واپاشی یا فروکاهیِ هسته­ای از جرمِ ایزوتوپِ اولیه[6]  کمتر است زیرا بخشی از جرم به انرژی تبدیل می‌‌شود.

هیدروژن هم میزان بالایی‌ از انرژیِ پتانسیلِ هسته­ای در هر اتم خود دارد؛ و دو اتمِ هیدروژن می‌‌توانند درهم ترکیب شده اتمِ هلیوم و مقداری انرژی تولید کنند.

آهن – ۵۶  کمترین میزانِ انرژیِ پتانسیلِ هسته­ای را در میان همه­ی ایزوتوپ‌ها داراست؛ و می‌‌توان آن را به خاکسترِ هسته­ایِ[7] تمامِ ایزوتوپ‌ها تشبیه کرد. در پروسه­ی تکاملِ ستارگان؛ آهن – ۵۶ نقشی‌ عمده دارد و در واقع پایانِ پروسه­ی تکاملیِ ایزوتوپ‌های عناصر است.

بعضی‌ ایزوتوپ‌های سنگین­تر هنگامیکه ازهم­شکافته می­شوند میزانِ بسیار زیادی انرژی رها می‌‌کنند (فرآیند ازهم­شکافتی.)

  • اورانیوم – ۲۳۵ بوسیله­ی نوترونی می‌‌تواند سریع شکافته شود. نتیجه­ی حاصله از آن شکافت؛ دو هسته­ی رادیوآکتیو نسبتا یک­اندازه همراه با نوترون‌هایی‌ با سرعت بالاست.
  • نوترون‌های با سرعت بالا می‌‌توانند دوباره ایزوتوپ‌های اورانیوم – ۲۳۵ را شکافت دهند.
  • اگر چگالش یا تراکم [8]اورانیوم – ۲۳۵ انبوه یا غلیظ باشد چنین فرآیندی بوجود آورنده­ی نوعی واکنش زنجیره­ای می‌‌شود که در آن هر ازهم­شکافتی موجب ازهم­شکافتی­ای دیگر می‌‌شود.
  • رآکتور‌های اتمی وسیله­ای برای کنترل ازهم­شکافت‌های هسته­ای هستند.
  • اگر سوخت هسته­ای به اندازه­ی کافی‌ متراکم و غنی[9]  باشد واکنش زنجیره­ای  می‌‌تواند به انفجاری غیرقابل کنترل بیانجامد – یعنی‌ به بمب اتمی‌ تبدیل شود.[10]

دَرهَم­گدازیِ هسته­ای هنگامی صورت می‌‌پذیرد که دو هسته­یِ اتمی‌ درهم ترکیب شده هسته­ی واحد و بزرگ­تری می‌‌سازند. اگر جرمِ هسته­ی حاصل از درهم­گدازی؛ کم­تر از مجموع جرمِ هسته‌های اولیه باشد – تفاوتِ جرم بصورتِ انرژی در آن فرآیند آزاد می­شود[11].

  • متداول‌ترین نوعِ درهم­گدازی در طبیعت هنگامی است که دو اتمِ هیدروژن با هم ترکیب شده اتمِ هلیوم را می‌‌سازند.
  • این واکنش فرآیندِ متداولِ تولیدِ انرژی در خورشید و در دیگر ستارگان است.
  • در بیشتر موارد اتم‌های هیدروژن با هم ترکیب نمی‌‌شوند زیرا که بار مثبتِ دو هسته؛ از درهم­گدازی آنها جلوگیری می‌‌کند.
  • بنابراین درهم­گدازی اغلب در درونِ ستارگان و در خورشید انجام می‌‌شود زیرا که حرارت‌هایِ بسیار بالا و فشار‌های بی­نهایت بالا انرژیِ لازم را برای غلبه بر نیرویِ ازهم­گریزنده یا دافعه­ی الکترواستاتیک[12]  فراهم می‌‌کند.

برای مدت‌ها برخی‌ دانشمندان مدعی بودند که می‌‌توان درهم­گدازیِ سرد[13]  در حرارت‌های معمولی‌ هم داشت که با شکست روبرو شد.

رآکتور‌هایِ درهم­گدازی هسته­ای وسیله­ای برای فراهم کردنِ منبعِ انرژی هستند.

  • مشکل اصلی‌ و عمده­ی فنیِ‌ آنها بوجودآوردنِ محیطی‌ با حرارت و فشار‌ بسیار بالا است.
  • یکی‌ از رویکرد‌های فنی‌ موردِ استفاده؛ بکارگیریِ پلاسمای هیدروژن در نوعی بطریِ مغناطیسی است که بوسیله­ی اشعه­ی پرشدتِ لیزر و جریانِ برقِ حرارت داده ­می­شود.[14]

اختراع بمبِ هیدروژنی پس از جنگِ جهانی‌ دوم بر اساسِ تبدیل درهم­گداختیِ تریتیوم[15]  (یکی‌ از ایزوتوپ‌های هیدروژن) به هلیوم و انرژی بود.

  • ماشه­ی بمبِ هیدروژنی، بمبِ اتمی­ای کوچک در درون همان بمبِ هیدروژنی بود.
  • هیچگونه محدودیتِ اندازه­ای برای بمب‌های هیدروژنی موجود نیست.

دانشمندان، با بکارگیریِ روش‌هایِ علمی‌ و ابزار‌هایِ فنی‌، روش‌های درهم­گداختی را برای تولیدِ عناصر فرا یا ماورای سنگین یعنی‌ سنگین­تر از سنگین‌ترین عنصر طبیعی که اورانیوم (عنصر ۹۲) است بکار می‌‌گیرند.

یکی‌ از روش‌های موردِ استفاده بمبارانِ با سرعتِ کمِ[16] هسته­ی اورانیوم با نوترون‌ها است. در این فرآیند اتم اورانیوم بوسیله­ی نوترون‌ها غنی­سازی می­شود و نهایتاً از طریقِ واپاشی یا فروکاهیِ بتایی به عنصر سنگین­تری تبدیل می‌‌شود.

در سال ۱۹۴۰ نخستین عنصرِ مصنوعی نپتونیوم [17] (عنصر ۹۳)  با استفاده از این روش در دانشگاهِ برکلی در کالیفرنیا ساخته شد.

امروزه تمامِ عناصر بعد از اورانیوم تا عنصرِ ۱۰۲، به شکلِ مصنوعی ساخته شده­اند. این عناصر در مقدار‌های بسیار کمی درست شده­اند؛ و نیم­عمر آنها بسیار بسیار کوتاه است.

فنّ­آوریِ هسته­ای به نحوی همزمان با خود محاسن و مضراتی دارد.

از جمله مشکلاتِ اساسی‌ مربوط به فن­آوریِ هسته­ای مساله­ی ضایعاتِ اتمی‌ است. این ضایعات اغلب از فرآیندِ غنی­سازی و بکارگیری سوختِ هسته­ای و به شکل فرآورده‌های جانبی حاصل می­شوند و بزرگترین تولیدکننده‌های ضایعات هم صنایع اسلحه­سازی و رآکتور‌هایِ انرژی هسته­ای هستند.

  • ضایعاتِ و پسماند‌ه­های واکنش‌های ازهم­شکافتیِ هسته­ای؛ اغلب ایزوتوپ‌هایی‌ هستند که نیم­عمری به درازی ده­هاهزار سال دارند.
  • مشکل انباشت کردن پسماند‌ه­ها در اعماقِ زمین بدلیلِ واکنش‌های زنجیره­ای مضاعف می­شود زیرا که مخلوطِ عناصر در آن انبار‌ها مدام تغییر می‌‌کند.
  • اگرچه راهِ حلِ دفن­کردنِ آنها در محیط‌های خشک و خنثی و عمیقِ زمین قبول شده­است اما مشکلِ نشت­کردنِ آنها به خاک و به دیگر عناصر نیز کنترل را سخت­تر می‌‌کند.

در موردِ محاسنِ علوم هسته­ای بجز مساله­ی حلِ انرژی برخی‌ دانشمندان بر این باورند که:

  • با بکارگیریِ این علم و اشعه‌هایی با رادیوآکتیوِ بسیار پایین می‌‌توان جریانِ اقیانوس­ها، آب‌هایِ زیرزمینی و جرم‌های هوا را ردیابی کرد و
  • در پزشکی‌ با ردیاب‌هایِ رادیوآکتیو می‌‌شود کارکرد‌ اندام بدن را موردِ مطالعه قرار داد و
  • دیگر آنکه موادِ رادیوآکتیو برای از بین­بردنِ بافت‌هایِ سرطان­زا استفاده­ می‌­شوند.

مهم‌ترین نتیجه­ی فرآیند‌های هسته­ای دستیابی به انرژی­ای است که زمین از خورشید دریافت می‌کند. نتیجه­ی دیگر اینکه در دنیای امروز بدونِ پژوهش‌هایِ علمی‌ در حوزه‌هایِ هسته­ای امکانِ گذار به فن­آوریِ نوین و نتیجتاً به مدرنیته امکان­پذیر نیست. بنابراین باید بین سیاست‌ِ پژوهش در علوم هسته­ای و سیاست‌ انرژی هسته­ای و سیاست­ تولید تسلیحات هسته­ای تفاوت قایل شد.

در موردِ ایران موضعِ ما شایسته­تر است که پافشاری بر حقوقِ ملتِ ما برای پژوهش‌های علوم هسته­ای باشد و نه برای انرژی هسته­ای و همچنین نه برای تولید تسلیحات هسته­ای.

چنین موضع­گیری­ای تنش‌هایِ سیاسی را خنثی کرده و فرآیند بازسنجی و همسنگی[18]  را برای آژانسِ بین‌المللی اتمی‌ ساده­تر کرده و کشور‌های بیشتری را به سوی جانبداری از حقِ ملتِ ما برای پژوهش‌های علوم هسته­ای راهنمایی‌ می‌کند.

این ۳ حوزه­ی کاربردی یعنی‌ پژوهش‌های علوم هسته­ای، و انرژی هسته­ای و تسلیحات هسته­ای، هم از نظر ابعاد، هم از نظر سرمایه­گذاری و هم از نظر غنی­سازی سوختی و مسایل اجرایی-فنی‌ از یکدیگر متفاوت­اند.

اغلب این تفاوت­ها در تنش‌هایِ سیاسی غرب با ایران (که عمدتاً برای مصارفِ تبلیغاتیِ داخلی هر دو طرف هستند) در رسانه‌ها موردِ تدقیق قرار نمی‌‌گیرند. یکطرف از آنها برای لولو ساختن و ایجاد ترس داخلی‌ استفاده می‌‌کند و دیگری برای مصارفِ ایجاد غرور “ملی”‌ و جذب پشتیبانی برای اهداف دولتی سود می‌‌برد. به گفته­ی قدما: “موش و گربه که با هم بسازند دکان بقالی خراب شود[19].”

اصولاً در دنیایِ امروز بدونِ داشتن امکاناتِ پژوهشیِ علوم هسته­ای نمی‌‌توان مدرن شد و یا توسعه­ای همگون داشت. امروزه در همه­ی کشور‌های مدرن و همچنین در کشور‌های تازه­توسعه­یافته، حتی در دانشگاه‌ها و بنیاد‌های بهداشتی، ابزار‌های مدرن هسته­ای مورد استفاده هستند (برای نمونه زیست­شناسی‌ هسته­ای یا پزشکی‌ هسته­ای[20].) اما در هیچ جای دنیا رآکتور انرژیِ هسته­ای برای کاربرد‌هایِ پژوهش­هایِ علمی‌ و فنی موردِ استفاده نیست، بلکه رآکتور‌های مدرن­تر و کوچک­تر به کار گرفته می‌‌شوند.

تمام نمونه‌های اجرایی مندرج در این کتاب نیاز به توانایی‌‌های پژوهش‌های سطوحِ اتمی‌ و ریزتر از اتم یا زیر­اتمی ‌ دارند.

در دنیای کنونی بدونِ داشتنِ ابزار‌های پژوهشی در سطوح و ابعادِ اتمی‌ گذار به مدرنیته (به شرایطِ تاریخی نوین) غیرممکن است. امروزه هر حوزه­ی علمی‌ مدرن از طریقِ پژوهش‌هایی در سطوح و ابعادِ اتمی‌ (که نیاز به ابزار‌های هسته­ای ‌دارد) امکانِ پیشرفت دارد و حقِ طبیعی هر ملتی است که؛ در سطحِ دانشگاهی‌؛ این امکانات را برای جامعه­ی خود فراهم آورد.

همه­ی کشور‌های مدرن (یا در حالِ گذار به مدرنیته) بدونِ استثنا، پژوهش‌های هسته­ای شفاف در سطوحِ دانشگاهی، صنعتی و علمی‌ دارند و بدنبالِ انرژی هسته­ای (که لزوماً سودآور نیست) یا بدنبالِ تولیدِ تسلیحاتِ اتمی‌ هم نیستند. فعالیت‌های علمی‌ هسته­ای آنها هم شفاف و در انطباق با قوانین قبول­شده­ی بین­المللی است. هیچ کشوری در دنیای معاصر نتوانسته است به علم و به فن­آوری مدرن دست بیابد مگر اینکه پژوهش‌های علمی‌ مستقلِ هسته­ای در سطوحِ آزمایشگاهی، دانشگاهی و صنعتی داشته باشد.

عدمِ شفافیت در حوزه­ی پژوهش‌های اتمی‌ و پافشاری بر سیاست انرژیِ هسته­ای بجز بخطر انداختن ملتِ خود پیآمدی ندارد و غیر از کوته­فکریِ دیپلماتیک با سرنوشتِ بشر بازی کردن هم هست. سیاسی شدن بیش از حد برنامه­ی هسته­ای ایران باعث شده است که جنبه­های ایمنی و امنیتی[21] نیروگاه بوشهر در اولویت قرار نگیرند. فشار برای راه­اندازی نیروگاه، عدم انتشار برآوردهای مربوط به ضریب خطر و ضریب ایمنی مربوط به نیروگاه، عدم شفافیت در مورد نتایج بازرسی ایمنی آژانس بین­المللی انرژی هسته‌ای، و راه اندازی کارزار تبلیغاتی برای اثبات ایمنی بالای نیروگاه، همه در نتیجه­ی این سیاست­زدگی است.

البته بدلیل خطراتِ جنبی این فن­آوری و بیراهه­رفتن­ها، شرطِ اول برای پژوهش‌های علوم هسته­ای در همه­ی موارد شفافیتِ قانونی و بین­المللی[22]  آن پژوهش­ها ­است.

تحقیقاتِ جدیدتر نشان از آن دارند که بدلیل آلودگی‌های رادیوآکتیو، و بدلیل خطراتِ ایمنی[23] و زیست­محیطیِ‌ انرژی هسته­ای، و بخاطر زباله‌های اتمی‌ و پسمانده‌های هسته­ای آن (که در مواردی مانند پلوتونیوم، نیم­عمر ایزوتوپ آن ۲۴۰۰۰ سال است،) نیاز به بیش از صد هزار سال مراقبت و محافظت دارد.[24]

همچنین بدلیلِ هزینه‌های بالایِ مدیریتی درازمدتِ انرژی هسته­ای، چنین انرژی­ای حتی در کشور‌های پیشرفته از قبیل آمریکا و آلمان و فرانسه هم امروزه مغبون به صرفه نیست[25]، چه برسد به ایران با همه­ی مشکلات اجرایی و مدیریتی آن[26].

از آن گذشته با توجه به تحولات قابل پیش­بینی‌ در تکنولوژی[27] و با توجه به منابعِ طبیعی ایران، تخصیصِ منابعِ مالی‌ای چنین عظیم جهتِ راهکار‌های انرژیِ جایگزین یا بدیل[28]  برایِ منافعِ درازمدتِ ما بسیار مغبون­به­صرفه­تر خواهد بود. چنین سیاستی یعنی انرژیِ جایگزین یا بدیل می‌‌باید موضوعِ پافشاری و تحقیقاتِ کارشناسانِ انرژیِ ایرانی‌ باشد و نه سیاست انرژی هسته­ای.

پافشاری بر حقِ مسلّمِ مردمِ ایران برای داشتنِ امکاناتِ پژوهش‌های علمی‌ هسته­ای و امکانات پژوهش‌های دانشگاهی (بدون وارد شدن به مسایلِ انرژی هسته­ای یا تسلیحاتِ اتمی‌) همراه با پافشاری بر سیستمِ بازسنجی و همسنگی[29]  دولتی و داشتنِ فرآیند‌ها و ضوابطِ شفاف و تقاضا برای وارد کردنِ تکنولوژیِ هسته­ای مدرن[30] (بویژه نسلِ چهارم و پنجم رآکتور‌هایِ کوچک­تر و کم­خطرتر که امروزه در بلژیک و فنلاند ساخته می‌‌شوند و حتی در دانشگاه‌ها مورد استفاده­اند) بهترین راهکارِ ملی‌ و سالم‌ترین شیوه­ی برخورد به مسایلِ پیچیده و مهمِ علمی‌ امروزی است که ایران با آن روبروست.

تاثیر بسیار خطرناک­تر تشعشعات هسته­ای، در دگرش‌های ژنتیک[31]  است که اغلب در نسل‌های بعد اتفاق می‌‌افتد. در بخش علوم ژنتیک این کتاب به دگرش‌ها خواهم پرداخت، اما پژوهش‌های دانشمندان اروپا و آمریکا در طول ۲۵ سال گذشته و آزمایش‌های تشعشعی رادیوآکتیو بر روی حشره‌های میوه (که طول عمری ۲ روزه دارند) نشانگر آن­اند که این دگرش‌های ژنتیک اغلب در ۱۰ تا ۲۰ نسل بعدی اتفاق می‌‌افتند.

فقدان شفافیت یعنی سپردن سرنوشت کشور و منطقه به دست خطری کور با قدرتی هیولایی که از نسل‌های آینده هم قربانی خواهد گرفت.

موضع­گیری‌هایِ غلطِ دولتی و پافشاری بر انرژیِ هسته­ای، بجایِ اصرار بر حق پژوهش‌های دانشگاهی اتمی‌ و تحقیقاتِ علمی‌ زیر­اتمی[32] ‌ بویژه بدون شفافیتِ لازم و بدون بازسنجی و همسنگی فرآیندها، جز به خطرانداختنِ جانِ ملت و بی­توجهی‌ و بی­تفاوتی‌ به سرنوشت انسان چیزی ببار نمی‌‌آورد.[33]

فقدانِ حساسیت­هایِ اجتماعی و بی‌توجهی‌هایِ دولتی به نکاتِ مطرح­شده نشان می‌دهد که در موردِ خطرِ اتمی، ناآگاهیِ علمیِ‌ ژرفی در جامعه و در دولت وجود دارد که در سه وجه نمایان می‌‌شود:

  1. ناآگاهی‌ای که در نوعی مصلحت‌گرایی­ به وجود آمده است که توجیه می­کند که انتقاد از سیاستِ هسته­ایِ دولت گشودنِ جبهه‌ی تازه‌ای است که به نفعِ مخالفان نیست.
  2. ناآگاهی‌ای که ریشه در بی­سوادیِ علمی در موردِ ظرایفِ علومِ هسته­ای و فن­آوری­های اتمی مدرن دارد.
  3. و همچنین ناآگاهی‌ای که در آلوده­بودن به سمومِ ایدئولوژیِ “غرورِ ملی”‌ به وجود آمده است[34].

این سه وجه، سه عاملِ وحشتناک و اصلیِ این فقدانِ حساسیت اجتماعی ما هستند و به نظر می‌‌رسد که شاید تنها راهکار امروزی برون­رفت از آن مخمصه در اشاعه­ی سواد علمی[35]‌  باشد[36].



[1]

R. Rakhshani. Origins of Modernity – Even Development in the Evolution of Science and Technology. CreateSpace, Charleston, North Carolina, a Division of Amazon. Com On-Demand Publishers, 2009

[2]

در مواردی (fusion) را در فارسی جوش­هسته­ای ترجمه کرده­اند که می‌‌تواند برای (nuclear fusion) صحیح باشد اما نه برای (fusion). همچنین است بکارگیری واژه­ی شکافت­هسته­ای که می‌‌تواند برای (nuclear fission) صحیح باشد اما نه برای (fission) .

[3]

Armbruster, P. and Hessberger, F. Making New Elements. Scientific American, September, 1988.

[4]

nuclear potential energy

[5]

lower states of energy

[6]

original isotopes

[7]

nuclear ash

[8]

concentration

[9]

enriched and concentrated

[10]

Rhodes, R. The Making of the Atomic Bomb.New York: Simon and Schuster, 1986.

[11]

Herman, R. Fusion: The Search for Endless Energy. Cambidge:CambridgeUniversityPress, 1990.

[12]

electrostatic repulsion

[13]

cold fusion

[14]

High intensity laser heating a magnetic bottle

[15]

tritium

[16]

slow bombardment

[17]

neptunium

[18]

Checks and Balances

[19]

البته حکمتی طنزگونه و اندرزی شوخی­وار هم داریم که: “از تفنگ خالی‌ دو نفر می‌‌ترسند.”

[20]

nuclear biology or nuclear medicine

[21]

وقتی کامپیوتر‌های نیروگاه‌های هسته‌ای آلوده به بد افزارهایی چون «استاکس نت» یا «استارز» می‌شوند، وقتی دانشمندان هسته‌ای ایران در وسط پایتخت ترور می‌شوند و یا در سفر حج ربوده می‌شوند، چگونه می‌توان آسوده بود و بیم از قرارگرفتن مواد رادیواکتیو و یا پسماند‌ه­های هسته‌ای در دست عناصر خرابکار نداشت . جنبه‌های امنیتی نیروگاه بوشهر شاید به همان اندازه­ی جنبه‌های ایمنی آن مورد سهل­انگاری قرار گرفته‌اند.

[22]

legal and international transparency

[23]

نگاهی‌ به فاجعه­ی هسته­ای در ژاپن (که هزار‌ها برابر از نظر شاخص‌های پایداری محیط زیست از ما مجهزتر بوده است) پس از زلزله­ی اخیر (۲۰۱۱) آنجا هشداری به هوادارن شعار “حق مسلم ماست” (که عمدتاً برای مصارفِ ایجاد غرور “ملی”‌ و جذب پشتیبانی برای اهداف دولتی­ست) می­باشد تا کمی‌ در شور خود برای رآکتور هسته­ای (روی خط زلزله) و انرژی هسته­ای تامل کنند.

سه گسل برازجان، کازرون و فیروزآباد از نزدیکی بوشهر عبور می‌کنند. گسل‌های کور و لایه‌های نمکی هم در اطراف خلیج فارس و زیر رشته کوه زاگرس وجود دارند که مورد بررسی دقیقی قرار نگرفته‌اند. یکی‌ از دلایل پایان همکاری‌های کشتی­سازی هلندی‌ها با دولت شاه عباس در بندر بوشهر و در بندر لنگه، وقوع زلزله­ی بزرگی‌ در آن منطقه بود. )ر.ک. به ویللم فلور، صعود و سقوط بندر لنگه، ۲۰۱۰ )

افزون بر این عدم شفافیت مسئولان ایرانی در مورد احتمال وقوع حوادث طبیعی و میزان مقاومت نیروگاه بسیار نگران کننده است. به‌زعم مقامات ایران و بگفته­ی خود پیمانکار روسی نیروگاه در مقابل زلزله­ای نه با “قدرت” ۸ بلکه با “شدت” ۸ مقاوم شده است. در واقع نیروگاه تنها می­تواند زمین لرزه­ای با شدت ۸ در مقیاس MSK-64 که برابر با ۶/۷ ریشتر است را تحمل کند !

آیا در کشوری که بدلیل کمبود وجود استاندارد‌های ایمنی، در حتی افتتاح پالایشگاه آبادان­مان با انفجار و آتش­سوزی همراه ‌‌هستیم و آیا در دولتی که رئیس‌جمهور دکتر-مهندس‌اش فکر می‌کنند می‌توان با وسایل آشپزخانه انرژی اتمی تولید کرد، انفجار فوکوشیما باعث می‌شود در مغزی جرقه­ای زده شود که شایسته­تر است از تجربه‌ی ژاپن درس گرفت؟ رئیس‌جمهور دکترمهندس­مان داشتند در مورد صدور تکنولوژی و توانایی مدیریت به جهان! سخن می‌گفتند که انفجار رخ داد! چه تضمینی وجود دارد که در بوشهر چنین چیزی پیش نیاید؟

حق مسلم ما دموکراسی و آزادی است، نه انرژی هسته­ای. در صورت وجود آزادی است که می‌توان به برنامه اتمی هم رسیدگی کرد، آن را بررسی و نقد کرد و درباره‌ آن تصمیم درستی گرفت . سلامتی و ایمنی ایرانیان به همان اندازه در زمره‌ی حقوق مسلم ما است.  آزادی اگر باشد، حتی در صورت تصمیم نابخردانه‌ی دولتی به استفاده از انرژی هسته­ای، این امکان وجود دارد که بر ایمنی آن نظارت انتقادی شود.

تجربه‌ی جهانی ثابت می‌کند که بدون شفافیت سیاسی، هیچ شانسی برای شفاف کردن پروژه‌‌ای همچون پروژه‌‌ی انرژی هسته­ای وجود ندارد. این پروژه تا زمانی که شفاف نباشد، به صورتی مضاعف خطرناک است: بمبی است که بالقوه خطر انفجار دارد. اما اینک این پروژه بازیچه‌ی سیاسی دست اشخاصی‌ هم در موقعیت تصمیم­گیری شده است که از نظر علمی و از نظر دانش زیست­محیطی‌ اغلب بی­سواد و از نظر باور عمدتاً مکتبی‌ و جزم­اندیش­اند. سانحه­ی فوکوشیما هشداری جدی است. کشوری مثل آلمان واکنشی به موقع و عقلانی نشان داد و دریافت که باید به برنامه وداع با انرژی اتمی و رویکرد به انرژی‌های جایگزین یا بدیل و تجدیدپذیر و بی‌خطر رو آورد. در ایران ولی همچنان شعار می‌دهند»: انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست! «

در همه‌جای دنیا وجدان‌های آگاه و مسئول خواهان بازنگری جدی در پروژه‌های اتمی شده‌اند. جمهوری ‏اسلامی در مقابل، چنان رفتار می‌کند که انگار خبرهایی که از فاجعه‌ی فوکوشیما می‌آید، به ما مربوط ‏نیست و بوشهر و دیگر مراکز اتمی ایران، از هر نظر امن هستند.

[24]

فرآیند درهم­گدازی هسته­ای (جوش­هسته­ای  nuclear fusion) ضایعات و پسماند‌ه­های فرآیند ازهم­شکافتی هسته­ای  (nuclear fission) را ندارد . تنها پسمانده­ی فرآیند درهم­گدازی هسته­ای، گاز هلیوم است که می‌‌تواند مصارف صنعتی و تجاری هم داشته باشد. اما متأسفانه در بیشتر موارد (به دلایل فنی‌ و مالی‌) رآکتور‌های انرژی هسته­ای بر اساس فرآیند ازهم­شکافتی هسته­ای  طراحی شده­اند.

[25]

Caldicott, Helen. Nuclear Power Is Not the Answer.New York: The New Press, 2006.

[26]

خطرات زیست­محیطی‌ بزرگترین چالش انرژی هسته­ای هستند. ایران، عمدتاً بدلیل مشکلات اجرایی و مدیریتی، از نظر شاخص‌های پایداری محیط زیست در بین کشورهای جهان در انتهای جدول جهانی قرار دارد. در این جدول که در آن ۱۴۶ کشور جهان از نظر وضعیت زیست­محیطی، اجتماعی و اقتصادی مورد ارزیابی قرار گرفته‌اند، فنلاند، نروژ، اروگوئه، سوئد، ایسلند و کانادا به ترتیب در جایگاه اول تا ششم جهان قرار دارند و کشور ایران با کسب ۸/۳۹ امتیاز بعد از کشورهایی همچون آنگولا، بورگینه فاسو، ویتنام، لیبی، چاد و… در مقام ۱۳۲ جهان قرار دارد.

دولت ایران به کرات نشان داده است در مقابل سوانح و فجایع طبیعی درغایت بی­کفایتی اجرایی عمل می­کند. زلزله ۶/۶ ریشتری که در بم، به کشته و زخمی­شدن بیش از ۶۰،۰۰۰ نفر انجامید، چندی پیش در کالیفرنیا فقط سه قربانی گرفت. دولت ایران تا کنون هیچ آموزش ویژه‌ای به ساکنان بوشهر برای مقابله با یک سانحه هسته‌ای نداده و هیچ طرحی برای تخلیه­ی اضطراری بوشهر ارائه نکرده است. همچنین هیچ طرح جامعی  برای پیشگیری و مقابله زیان‌های زیست­محیطی ناشی از حادثه­ی احتمالی در بوشهر وجود ندارد.  

در ایران با کدام تکنولوژی و با کدام توان اجرایی و مدیریتی می‌توان مانع بروز خطر زیست­محیطی‌ شد؟

آیا چرنوبیل، فوکوشیما، و هشدارهای مخالفان نیروگاه‌های اتمی در دو کشور نمونه از نظر اجرایی و فنآوری و مدیریت، یعنی ژاپن و آلمان، نباید ما را به فکر بیاندازد؟

مدیریت اجرایی کشوری که از ساختن اتوموبیلی همخوان با حداقلی از استانداردهای ایمنی ناتوان است و آشفتگی اجرایی و مدیریتی‌اش مثا‌ل‌زدنی است، با چه تضمینی زیر مهمیز شعار “حق مسلم ماست” به سمت تبدیل به یک قدرت هسته­ای کشانده می‌شود؟

همردیف شدن با پاکستان یا کره­ی شمالی هسته­ای، واجد افتخار نیست، اما خطرهای عظیمی در بر دارد. کوته­نگری علمی‌ تا چه حد؟ بی­مسئولیتی دولتی تا چه اندازه؟

[27]

Kaku, Michio. Physics of the Future: How Science Will Shape Human Destiny and Our Daily Lives by the Year 2100. New York: Anchor Books, 2011.

[28]

alternative energy

[29]

checks and balances

[30]

علت تاخیر اخیر در راه­اندازی نیروگاه بوشهر پوسیدگی در سیستم خنک کننده­ی اضطراری­ای بود که شرکت آلمانی زیمنس بیش از سی سال پیش برای بوشهر تهیه کرده بود.

[31]

genetic mutation

[32]

sub-atomic

[33]

با وجود هشدار آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای در مورد وابستگی مرکز نظام ایمنی هسته‌ای کشور به دولت، این مرکز همچنان زیر مجموعه­ای از سازمان انرژی اتمی ایران است و از قدرت اجرایی کافی برخوردار نیست. افزون بر این بنابر گزارش آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای این مرکز فاقد نیروی انسانی و تخصص کافی برای رسیدگی اجرایی به ایمنی نیروگاه‌های هسته‌ای در کشور است. از آنجا که ایران به میثاق بین‌المللی ایمنی هسته‌ای و میثاق مدیریت  ایمنی پسمانده­های هسته‌ای نپیوسته است، آژانس نمی‌تواند نظارت اجرایی دقیقی بر ایمنی نیروگاه بوشهر داشته باشد و فقط نقش‌اش به دادن مشاوره محدود می‌شود. چه تضمینی وجود دارد که سانحه­ی آبادان در جایی مثل نیروگاه بوشهر یا دیگر تأسیسات اتمی صورت نگیرد؟ تضمین اصلی را توان کارشناسی و اجرایی و مسئولیت مدیران می‌دهد. سانحه­ی آبادان آیینه­ی  تمام‌نمای این توان اجرایی و این احساس مسئولیت است. آقای محمدرضا ظهیری، رئیس هیئت مدیره­ی پالایشگاه آبادان در بی­مسئولیتی گفته­اند: “وقوع چنین حوادثی اجتناب‌ناپذیر است!”

[34]

با این حال و متاسفانه همین سمومِ “غرورِ ملیِ”‌ متعفن هم بی‌ثمر نبوده و گروهی را فریفته است. آنانی را فریفته است که گمان می‌کنند به واقع تمامی چشم‌های جهانی به ایران دوخته شده است و هفت میلیارد جمعیت جهان کاری ندارند جز تحسین و تمجید از ایران و ای بسا حسادت ورزیدن به جایگاه روزافزون علمی­اش ! آنانی را فریفته است که گمان می‌کنند ایران‌زمین عنقریب در اوج قله‌های علم و معرفت و دانش و اقتدار قرار گرفته و تا پرواز به سوی آسمان‌های دست نیافتنی و افسانه‌ای گامی بیشتر فاصله ندارد، پس تمام تحریم‌ها و انتقادات جهانی تنها و تنها از سر ترس و حسادت است ! آنانی را فریفته است که گمان می‌کنند ایرانی نابغه به دنیا آمده است؛ مخترع و مکتشف بزرگ شده و در اوج سعادت زندگی می‌کند !و آنانی را فریفته است که کوچکترین تمجید از جانب یک غیرایرانی را به معنای اعتراف جهان به ضعف در برابر عظمت ایرانی تعبیر می‌کنند و برای تسلیم شدن قریب‌الوقوع جهان در پیش پای مدیریت ایرانی لحظه شماری می‌کنند ! اینان هر انتقادی به وضعیت موجود را وطن‌فروشی و هر تمجیدی از دستاوردهای جهانی را خودکم‌بینی و حقارت قلمداد می‌‌کنند ! هیهات از اینهمه سموم “غرور ملی‌” متعفن! هیهات بر این ناآگاهی‌ علمی‌!

[35]

scientific literacy

[36]

یکی‌ از دلایلی که دولت ایران برای لزوم “انرژی هسته­ای” مطرح می‌‌کند، نیاز به انرژی بیشتر برای کشور است. البته کارگزاران دولتی (از دیدگاه علمی‌ بی‌­سواد) به اسراف و اتلافی که خود در شکل­گیری جامعه­ای مصرفی با برنامه­ریزی‌های غلط خود به­وجود آورده­اند، اشاره­ای ندارند. چنین برنامه­ریزی‌های بی­رویه، وضع موجود را به طور غیرقابل تحملی هزینه­آور، اسراف­آمیز، غیرمنصفانه، غیرسازنده، و به طور کلی ناپایدار کرده است. مصرف ملی انرژی درهر ده سال در حال دو برابر شدن، یا چهار برابر میانگین افزایش مصرف جهانی بوده است. ایران با داشتن یک درصد جمعیت جهان، سه درصد سوخت‌های فسیلی جهان را مصرف می‌کند. مصرف سرانه­ی انرژی در ایران چهار برابر هند، پنج برابر اندونزی، دو برابر چین و ۱. ۶ برابر میانگین جهانی است. در ایران میزان مصرف هر واحد انرژی برای هر واحد تولید ناخالص داخلی هفده برابر ژاپن، هشت برابر کشورهای آسیای شرقی و شش برابر اروپا است. علاوه بر مصرف بیش از حد داخلی و اسراف کلان، بخش قابل توجهی از محصولات انرژی توسط “خودی”ها به صورت قاچاق به کشورهای همسایه، که ارزان‌ترین قیمت‌های آن‌ها هنوز سی درصد از ایران گران‌تر است، صادر می‌شود. 

ندانم­کاری دولتی مسئول اصلی‌ چنین اسراف و اتلاف انرژی، و به وجودآورنده­ی جامعه­ای مصرفی است. جالب اینجاست که چنین بی­کفایتی دولتی،‌ دلیل نیاز ملی‌ به انرژی بیشتر و “انرژی هسته­ای” مطرح می‌‌شود.

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.