چون گذارد خشت اول بر زمین معمار کج – گر رساند برفلک باشد همان دیوار کج «صائب»

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

با درود خواب نما شدن و«تقیه» کردن تنها مختص به محمد جعفری نیست بلکه تجربه۳۴ساله جمهوری اسلامی به ما می اموزد که هرگاه مسلمانان در قدرت باشند از هیچ جنایتی فروگذار نمی کنند و هر گاه همان افراد هنگامی که از گردونه قدرت بیرون انداخته می شوند همانند«خمینی» توان کشتن یک مگس را هم ندارد. حال من میل دارم جواب پرسش«محمد جعفری» را بدهم من یقین دارم اطلاعات اسلامی ایشان از من بیشتر است اما تقیه را لازم می داند به ایشان یاداورم شوم برای یافتن جواب ایشان باید به گذشته دورتر نظری بیندازد. با نگاهی به دوره “محمد بن عبدالله” خواهیم دید خود”محمد” بانی اصلی ترور مخالفین بوده است و خود “پیامبر اسلام عزیز” این جنایات را تئوریزه کرده است. ضرب المثلی اراکی داریم که میگوید:«دختر کفش مادرش را میپوشد». حال نگاهی به نمونه هایی از جنایاتی که بفرموده “پیامبر بزرگوار اسلام” انجام شده بیندازیم. ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﻗﺘﻞ ﻫﺎﻱ ﺳﻴﺎﺳﻲ ﺩﺭ ﺍﺳﻼﻡ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﻴﺎﺕ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ, ﻣﺤﻤﺪ, ﺭﺥ ﺩﺍﺩ. ﺧﻮﺩ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﺍﺯ ﺷﺎﻋﺮﺍﻥ ﻣﺘﻨﻔﺮ ﺑﻮﺩ. ﻣﺸﻜﻮﻩ, ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﻣﻌﺘﺒﺮﺗﺮﻳﻦ ﻛﺘﺎﺏ ﻫﺎﻳﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﻱ ﻋﺎﻟﻲ ﺗﺮﻳﻦ ﻣﻘﺎﻣﺎﺕ ﺩﻳﻨﻲ ﺍﺳﻼﻣﻲ ﺷﺎﻣﻞ ﺍﺣﺎﺩﻳﺜﻲ ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﻫﺎ ﻣﺤﻤﺪ ﭼﻨﻴﻦ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﺪ: «ﻳﻚ ﺷﻜﻤﺒﻪ ﻱ ﺍﻧﺒﺎﺷﺘﻪ ﺍﺯ ﻣﻮﺍﺩ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺷﻜﻤﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺷﻌﺮ ﺑﺎﺷﺪ.» ﺩﺭ ﺩﻭﻳﺴﺖ ﻭ ﺑﻴﺴﺖ ﻭ ﭼﻬﺎﺭﻣﻴﻦ ﺳﻮﺭﻩ ﻱ ﻗﺮﺁﻥ ﻛﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﺎ ﺳﻮﺭﻩ ﻱ ﺷﻌﺮﺍ ﻧﺎﻡ ﺩﺍﺭﺩ !ﭼﻨﻴﻦ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻧﻴﻢ: « ﻭ ﺷﺎﻋﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻣﺮﺩﻡ ﺟﺎﻫﻞ ﮔمراه ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻛﻨﻨﺪ.»!!!! یکی از قربانیان پیامبر اسلام زنی بود بنام”ﻋﺼﻤﺎﺀ ﺑﻨﺖ ﻣﺮﻭﺍﻥ”ﻭﻱ ﺩﺭ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﻱ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﺑﻪ ﻣﺤﻤﺪ ﻭ ﺩﻳﻦ ﺗﺎﺯﻩ ﻭ ﻏﻴﺮﻩ ﺍﻧﺘﻘﺎﺩ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺩﻟﻴﻞ ﻣﻲ ﺑﺎﻳﺴﺘﻲ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﻣﻲ ﮔﺸﺖ. ﻭﻗﺘﻲ ﻣﺤﻤﺪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻱ ﻋﺼﻤﺎﺀ ﺑﻨﺖ ﻣﺮﻭﺍﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪ (ﺑﺮ ﺧﻼﻑ ﮔﻔﺘﻪ ﻱ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻲ ﺳﻮﺍﺩ ﻧﺒﻮﺩ ﻭ ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﻣﻌﻠﻤﺶ ﻫﻢ ﻳﻚ ﺭﻭﺣﺎﻧﻲ ﻳﻬﻮﺩﻱ ﺑﻮﺩ) ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﺧﺸﻤﮕﻴﻦ ﺷﺪ ﻭ ﭼﻨﻴﻦ ﮔﻔﺖ: «ﺁﻳﺎ ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺷﺮ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﺮﻭﺍﻥ ﺭﺍﺣﺖ ﻛﻨﺪ؟» ﻳﻚ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ «ﻏﻴﻮﺭ» _ ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺁﺩﻡ ﻛﺶ _ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻋﻤﻴﺮ ﺍﺑﻦ ﻋﺪﻱ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺗﺎ ﻓﺘﻮﺍﻱ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺍ ﺍﺟﺮﺍﺀ ﻛﻨﺪ. ﺍﻭ ﺷﺐ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﻣﺤﻤﺪ ﭼﻨﻴﻦ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺩﺯﺩﺍﻧﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﺎﻧﻪ ﻱ ﺷﺎﻋﺮﻩ ﻱ ﻧﮕﻮﻥ ﺑﺨﺖ ﺷﺪ. ﺍﻳﻦ ﺯﻥ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺶ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻧﻮﺷﻴﺪﻥ ﺷﻴﺮ ﺍﺯ ﭘﺴﺘﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﻮﺩ. ﻋﻤﻴﺮ ﻧﻮﺯﺍﺩ ﺭﺍ ﻛﻨﺎﺭ ﺯﺩ ﻭ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﺮﻭﺍﻥ ﻓﺮﻭ ﻛﺮﺩ. ﺩﺭ ﻭﻗﺖ ﻧﻤﺎﺯ ﻓﺮﺩﺍﻱ ﺍﻳﻦ ﻗﺘﻞ (ﺗﺮﻭﺭ) ﺳﻴﺎﺳﻲ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻪ ﭘﺎﺩﻭﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﻭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﭘﺮﺳﻴﺪ: «ﺁﻳﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﺮﻭﺍﻥ ﺭﺍ ﻛﺸﺘﻲ؟» ﻭﻱ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: «ﺑﻠﻪ, ﺍﻣﺎ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﺪﺍﻧﻢ ﻛﻪ ﺁﻳﺎ ﻣﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺍﺯ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺍﻱ ﺩﺭ ﻫﺮﺍﺱ ﺑﺎﺷﻴﻢ؟» ﻣﺤﻤﺪ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ: «ﺧﻴﺮ, ﺣﺘﺎ ﺩﻭ ﺑﺰ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭﻩ ﺳﺨﻦ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﮔﻔﺖ.» ﺳﭙﺲ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﺯﮔﺰﺍﺭﺍﻥ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺪﻣﺎﺗﻲ ﻛﻪ ﻗﺎﺗﻞ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻗﺪﺭﺩﺍﻧﻲ ﻛﺮﺩ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﺮﻭﺍﻥ ﻧﻮﺑﺖ ﺑﻪ ﺷﺎﻋﺮ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺍﺑﻮﻋﻔﻚ ﺭﺳﻴﺪ. ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﺑﻮ ﻋﻔﻚ ﺻﺪ ﺳﺎﻝ ﺳﻦ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺍﺳﻼﻡ ﺩﻭ ﺷﻘﻪ ﺷﺪ. اﻳﻦ ﭼﻨﺪ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﻲ ﺩﻫﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﺳﻼﻡ ﻗﺘﻞ ﻫﺎﻱ ﺳﻴﺎﺳﻲ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﻴﺎﺕ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮﺵ ﺭﻭﺍﺝ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺭﮊﻳﻢ ﺟﻤﻬﻮﺭﻱ ﺍﺳﻼﻣﻲ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. حال نگاهی به کار تحقیقی باقر مؤمنی در رابطه با قتل‌ها و ترورهای سیاسی دراسلام بیندازیم. «در تابستان سال ١٣۶٧ خمینی فرمان می دهد تمام زندانیان سیاسی را که مخالف اسلام بودند به قتل برسانند! ترورهای سیاسی جمهوری اسلامی و همچنین کشتار سال ١٣۶٧ نه تنها به عنوان سنت «مدینه النبی» بلکه یکی از احکام قطعی و خلل ناپذیر اسلام است!» فرامین پیامبر اسلام مبنی بر قتل اشخاص به استناد و با اتکاء به وحی آسمانی و دستورالعملهای قرآنی انجام می گرفت که یکی از آنها آیۀ ٢٩ از سوره مکی الفتح و در روزهای آخر سال هفتم و اوایل سال هشتم هجری و در اوج قدرت فرمانروائی محمد بر مدینه و مکه نازل شده و آن این است که: «محمد پیامبر خدا و کسانی که با او هستند بر کافران سختگیر و با خودی ها مهربانند» همچنین آیه ۵ سوره مدنی «التوبه» است که خدای اسلام صریحا و بدون هیچ ابهامی فرمان می دهد که: «..مشرکان را در هر کجا بیابید بکشید و آنها را بگیرید و محاصره شان کنید و از همه سو بر آنها کمین بگیرید اما اگر توبه کردند و نماز گزاردند و زکات دادند راه بر آنها باز گذارید که خدا آمرزگار و رحیم است (فاقتلوا المشرکین حیث وجدتموهم و خذوهم و احصروهم و اقعدوا لهم کل مرصد، فان تابوا و اقاموا الصلوه و اتو الزکوه فخلوا سبیلهم، ان الله غفور رحیم) نمونه ای از این حکم الهی را در زمان خودمان در قتل عام زندانیان سیاسی مخالف جمهوری اسلامی در تابستان سال ١٣۶٧میبینیم که خمینی رهبر حکومت اسلامی ایران فرمان می دهد تا تمام زندانیان سیاسی را که به زعم او مخالف اسلام بودند به جز کسانی که به اسلام و حکومت اسلامی اظهار اعتقاد و وفاداری می کنند به قتل برسانند! او در پاسخ استفتاء مسئولان مربوطه در مورد تعیین تکلیف زندانیان سیاسی اعم از آنها که حکم محکومیت درباره شان صادر شده یا نشده باشد می نویسد:«در تمام موارد فوق هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است» و از آنها می خواهد که«سریعا دشمنان اسلام را نابود کنند!» چنان که دیده می شود در اینجا نیز علیرغم خشونت و شدت عمل در برابر «دشمنان اسلام» درِ رحمت همچنان به روی کسانی که «بر سر نفاق نباشند» گشوده است! در ذکر حوادث سال دوم هجرت در کتاب«السیره النبویه» آمده است که یکی از فرستادگان محمد به نام «عبدالله اُنیس» مأمور می شود که برای کشتن یکی از مخالفان به نام «یسیر بن زرام» به مکه برود. او غافلگیرانه یسیر را می کشد ولی خود او نیز در اثر ضربۀ عصای مقتول از ناحیۀ سر زخم بر می دارد. چون برای گزارش انجام مأموریت به مدینه برمی گردد محمد از آب دهان خود به سر او می مالد که شفا می یابد. همین شخص بار دیگر به کشتن یکی دیگر از مخالفان محمد به نام «خالد بن سُفیان هذلی» مأمور می شود و چون پیروزمندانه از مأموریت خویش بازمی گردد رسول خدا عصائی به او هدیه می کند و می گوید: «این عصا نشانه میان من و تو در روز قیامت است و همانا کمترین مردم در آن روز کسانی هستند که به عصا تکیه زده اند» یکی دیگر شخصی است به نام «رفاعه ابن قیس» از طایفۀ بنی هاشم که طایفۀ دیگری به نام قیس را به مخالفت با محمد تحریک میکرده و محمد شخصی به نام «عبدالله ابن ابی حدرد» مأمور می کند که رفاعه را بکشد و سر او را بیاورد که عبدالله این دستور را به صورت تمام و کمال اجرا می کند و بعلاوه تعدادی شتر و گوسفند از اموال آن قبیله را نیز به غنیمت می گیرد. محمد در عوض این خدمت ١٣ شتر از غنائم را به عبدالله می دهد که آن را به عنوان مهریه به زنی که می خواسته با او ازدواج کند بدهد! (ص ۴٠۴ تا ۶٠۴ سیرۀ ابن هشام) یکی دیگر از کسانی که محمد افتخار کشتنش را به علی ابن ابیطالب داد شاعری معروف به نام «حویرث بن نقیذ» بود که به قول طبری «محمد را در مکه اذیت می کرده» و بدتر از آن طبق روایت ابن هشام شتر دختران رسول خدا، فاطمه و ام کلثوم را هنگام مهاجرت از مکه رم داده و سبب شده بود که شتر آنها را بیندازد. علی ابن ابیطالب این شاعر را نیز طبق معمول با حیله و توطئه به قتل می رساند! نمونه دیگر: محمد یکی از مهاجر به نام «عمرو ابن امیه ضمری» را که به قول طبری «در ایام جاهلیت مردی آدمکش و شرور بود» مأمور کشتن ابوسفیان رئیس طایفۀ قریش کرد ولی او پیش از انجام مأموریت لو رفت و گریخت در راه بازگشت به مدینه یکی از افراد سرشناس مکه را به نام «عثمان ابن مالک» با حیله می کشد و چوپانی یک چشم را که گفته بود دین اسلام را هرگز نخواهد پذیرفت در خواب غافلگیر می کند که خودش می گوید: «کمان خود را در چشم سالم او فرو کردم که از پشت سر در آمد!» پس از آن نیز به دو تن دیگر از مردم مکه برخورد می کند که می خواهد آنها را اسیر کند اما چون آنها مقاومت میکنند یکی را می کشد و دیگری را به اسارت به مدینه می برد. طبری از قول همین عمرو می نویسد: چون به مکه به نزد محمد رسیدم «پیغمبر در من نگریست و چنان بخندید که همۀ دندان هایش نمایان شد [از قرار معلوم محمد معمولاً در موقع خوشحالی به تبسم اکتفا می کرده و این گونه خنده که دندان هایش آشکار شود استثنائی بوده!] آنگاه مرا ستود و دعای خیر کرد!»ص ١٠۵٠ از تاریخ طبری جلد ٣ حال باز تقیه بفرمایید و مردم را دنبال نخود سیاه بفرستید.

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.