کوشش مشترک آرزومندان دموکراسی در ایران

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

جواد قاسم آبادی

تحولات فردای بحران های مالی بروشنی نشان داد که نظام امپریالیستی در پاسخ به خواسته های این جمعیت ناچیز در این دهکدهء کوچک، قادر به پاسگوئی مثبت نمی باشد. انواع بحران های جهان امپریالیستی رو به فزونی است و خبری از کاهش بدهی های سرسام آور ارگان های این نظام ؛ بلحاظ نجومی بودن مبالغ؛ نیست و چشم اندازی نیز برای برون رفت از وضع موجود ارائه نمی شود.

نظام حاکم بر این دهکدهء کوچک ِرنگین کمانی ِدچار بحران، که در «حل» (بخوانید مستحیل کردن) سیاسی مسائل خاورمیانه در نظام گلوبال گیر فرموده است، با تهدید و تحدید و تحریم و نهایتا جنگ، در فکر احداث اتوبان گردش سریع و آزاد سرمایه های جهانی در نیمکرهء شمالی است تا با چپاول همه جانبه تر و وحشیانه تر ِکشورهای مسیر راه ابریشم به تخفیف تضادهای خود یاری رساند. در همین راستا و در جهت تخفیف بحران ها و تضادهای درونی نظام امپریالیستی است که این نظام ِدر حال خداحافظی با مردم جهان،  قصد حملهء به  نظام در حال خداحافظی  با مردم ایران را فرموده است!

اگر در زمان دبلیو جونیور، جناح بد خیم امپریالیسم جهانی، به ایران حمله نکرد از نظر من از دو رو بود:

یکم: جامعهء جهانی با حل «مساله»ی (۱) ایران از طریق جنگ مخالفت می کرد و برای مثال تا همین چندی پیش سرمایه های بزرگ تازه بدوران رسیدهء چین و روسیّه، حتی از تحریم های سنگین ایران نیز بخاطر حفظ منافع خود پشتیبانی نمی کردند.

دوم: مخالفین این نظام همراه با بخش سرمایه داری غیر نظامی این نظام، با این جنگ مخالفت می کردند و به جنگ طلبان بومی و بین المللی هشدار می دادند.

خوب امروز چه؟ امروز که جناح خوش خیم! که «او» هم «با ما» نیست در ایالات متحدهء آمریکا بر سر کار است چه اتفاقی در این معادله افتاده است؟

آقای «او با ما» نیست، با سیاست نوین صبر و مدارا، به همهء گردن کلفت های جهان نشان داد که بدون زور  «کُد» خطر هسته ای ایران حل نخواهد شد.ایشان آنچنان در این سیاست خود؛ بر عکس سیاست بدخیم دبلیو جونیور؛ موفق بوده است که نه تنها بزرگ منفعتمداران و بزرگ نوکیسگان سرمایه های بین المللی را با خود همراه نموده است، نه تنها «آلترناتیو»های پیش ساختهء خیز بسوی قدرت برداشته ایرانی را نیز با خود همراه نموده است، بلکه بخشی از «روشنفکران» ناامید ِاز خود تهی شدهء شکست خورده را نیز به «خیمه گاه» حمله به ایران فرا می خواند!

این که حملهء به ایران چگونه آرایش کنونی بین المللی را بر هم خواهد زد و چه آتشی نخست در منطقه و بعد در سراسر جهان بر پا خواهد کرد و اینکه قبل از همه دودش در چشم خود حمله کنندگان به ایران خواهد رفت و چنین و چنان خواهد شد من اساسا بحثی ندارم چه اختیارش در دست من نیست و  اساسا من هیچ تاثیری در آن نمی توانم داشته باشم.

اما آنچه مرا وادار به نوشتن می کند تنها یادآوری این نکته است که در شیر تو شیر موجود و در صورت حملهء خارجی (چه امپریالیستی و چه همچون حملهء عراق به ایران حملهء «نوکر امپریالیستی» به ایران) وظیفهء خطیری بر دوش دموکرات های ایرانی قرار می گیرد. دموکرات های ایرانی درصورت حملهء خارجی به ایران، هر کجا که باشند؛ کمتر و یا بیشتر؛ در دو جبهه درگیر خواهند شد و در دو جبهه به نبرد خود ادامه خواهند داد.  جبههء اول که سی و یک سالی است که در سراسر ایران باز شده است، جبهه بر علیه استبداد داخلی و جبههء جدیدی که بر علیه تجاوز امپریالیستی؛ چه این حمله را دبلیو جونیور انجام داده باشد و چه «او با ما» نیست!؛ تشکیل خواهد گردید. در همه جا در دو جبهه، چه در داخل برای نفی دیکتاتوری و استقلال و چه در خارج برای صلح و آزادی و برابری. هر کجا که باشیم به نسبت جائی که خواهیم بود در هر دو جبهه به مبارزه ادامه خواهیم داد.  مبارزه در دو جبهه ادامه خواهد یافت اما بستگی به جائی که در این دنیای کوچک قرار گرفته باشیم غلظت مبارزه ضد دیکتاتوری و ضد جنگ متفاوت خواهد بود و منطبق با شرایط اولویت هر یک کمتر و یا زیادتر خواهد شد. بطور مثال اگر در داخل از کشور و زیر تیغ جمهوری اسلامی باشیم با حفظ استقلال برای آزادی و برابری و بر علیه دیکتاتور شایسته است تا مبارزه را ادامه دهیم. اما اگر در خارج از کشور و یا در یک منطقهء اشغال شده باشیم بهتر خواهد بود تا بر ضد جنگ و برای صلح بیشتر داد و فریاد بزنیم. اما بواقع چرا من ادعا می کنم که «او با ما» نیست؟ آیا من بقول بعضی یک قضاوت «ایدئولوژیک» می کنم (۲)؟ پاورقی را بخوانید می بینید که بخدا نه!

پس چه بی جنگ و چه با جنگ، اگر سیاست های مشترک بد و یا خوش خیم امپریالیستی، در ایران به پیش بروند، به من ایرانی، بجز یک حاکمیت دست نشاندهء نوکر امپریالیسم نصیبی نخواهد رسید. اما اگر بخواهیم در ایران این سیاست ِ«نوکر» بر سر ِکار گماری به پیش نرود چه می توان کرد؟

تنها می توان متشکل شد. دموکرات های ایرانی هر کجا هستند؛ در داخل بطور مخفی و دور از چشم هر دوی این جماعات مزدوران داخلی و خارجی؛ شایسته است تا در کنار یکدیگر بنشینند. این دیگر مسالهء توقف مجازات اعدام نیست که همهء مخالفین نظام در مقابلش می ایستند. متاسفانه در مورد حملهء به ایران صف مخالفین نظام تجزیه خواهد گردید. این تجزیهء مخالفین نظام به موافقین حمله و مخالفین حمله، نخستین پیروزی استراتژیک سرمایه های نظامی حاکم بر این نظام مذهبی نظامی بر سرمایه های غیر نظامی خواهد بود و پیروزی بخش نظامی سرمایه ها در ایران را در مقیاس کلان، قطعی خواهد نمود. هیچ نیروئی از این جنگ به اندازهء جناح نظامی جنگ طلب جمهوری اسلامی ایران؛ برای تثبیت و بقای خود به لطایف الحیل؛ استفاده نخواهد کرد. هیچ کس به اندازهء مردم ایران و سایر کشورهای جهان از این جنگ متضرر نخواهند گردید. این جنگ پیروزی سرمایه های نظامی جمهوری اسلامی ایران، بقیمت نابودی ده ها میلیون تن از مردم سراسر ایران، خواهد بود.

هشدار به آنهائی که امروز غیر مستقیم؛ با حمایت از تحریم ها؛ و مستقیم از تجاوز نظامی به ایران دفاع می کنند. فردای حملهء به ایران مردم ایران و خانواده های کشته شدگان در جنگ شاکیان شما خواهند بود. ایران عراق و افغانستان نیست که کسی کثافت کاری ها و وطن فروشی های امروز شما را فراموش کند. این دسته از ایرانیان سابق که امروز خیلی «خارج»ی شده اند و فارسی را با لهجهء شیرین فارگلیسی صحبت می فرمایند و به دنبال فرستادن بمب های خوشه ای هسته ای (یک قلم اعزام شده بوسیلهء زیردریائی اتمی فرانسه به منطقه فقط با سی و شش کلاهک هسته ای!) و تفنگدار-یانکی های آمریکائی به ایران هستند بدانند که عمرشان در ایران از خود جمهوری اسلامی طولانی تر نخواهد بود. این خط و این نشان! بربریّت و وطن فروشی با هم از این فلات پهناور به همت جوان مردم ایران زدوده خواهند گردید. لطفا این دسته از هم میهنان «سابق» فردا نگویند که چرا زودتر نگفتید؟!

جواد قاسم آبادی

۱-  مسالهء هسته ای از نظر من اسم «کُد» پروژهء حمله به ایران است. سلاح هسته ای از نظر حتی تاکتیکی هیچ خطری را بویژه متوجه اسرائیل نمی کند. استفاده از سلاح هسته ای بر علیه هر نیروئی در منطقهء بسیار کوچکی همچون منطقهء پیامبران ابراهیمی؛ که کل چند کشورش هم از لحاظ جمعیت و هم مساحت از تهران بزرگ «خُرد» تر است!؛ همه را از بین خواهد برد و مردم بیگناه باورمند به هر سه طایفه را قربانی خواهد کرد. مگر اینکه رژیم جمهوری اسلامی ایران قصد نابودی حزب الله را در شمال، فتح و مسیحیان در شرق و حمس در جنوب اسرائیل نموده باشد تا از این سلاح در صورت برخورداری استفاده کند! با توجه با این نکته باز هم شرط عقل و احتیاط حکم می کند که بی و یا با سلاح هسته ای، رژیم جمهوری اسلامی به همت مردم سراسر ایران از اریکهء قدرت بزیر کشیده شود.

۲- ایرانیان آشنا به سیاست لطفا بروند و «قسم نامه»ی این حضرت پس از خرج میلیون ها …. شاید میلیاردها (ببخشید رقم را درست یادم نیست) برای رسیدن به قسم ِپیروزی را بخوانید. من از ذهن های ساده می پرسم آیا شما می خواهید که ایشان به قسم خود پایبند بماند یا نه؟
ایشان در لحظهء پیروزی، قسم می فرمایند که در جهت منافع مردم کثیر الرنگ آمریکا، اقتدار از دست رفتهء اخلاقی و مادی امپریال-آمریکا را باز گرداند! من نمی دونم اگر من آمریکائی نباشم و مثلا ایرانی باشم چه چیزی از این منافع امپریال-آمریکائی نصیبم خواهد شد؟

javad.ghassemabadi@no-log.org
 

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.