به دنبال هر حرکت تروریستى که در کشورهاى غربى انجام مى شود و عده اى از مردم غرب جان خود را از دست مى دهند، برخى از افراد در فضاى مجازى و واقعى، مطالبى مى گویند و مى نویسند که حاکى از تاثر و اندوه آن هاست. بلافاصله بعد از انعکاس این اظهار تاسف ها، عده اى که گویى منتظر چنین موقعیتى هستند، در حرکتى ضد حمله وار، این دسته از اشخاص را مورد انتقاد شدید قرار مى دهند.
که چرا وقتى غربى ها کشته مى شوند شیون و سر و صدا راه مى اندازید، ولى موقع کشته شدن آدم ها در کشورهاى خاورمیانه صم بکم مى نشینید و کلامى بر زبان نمى آورید؟ مگر خون غربى ها رنگین تر از خون خاورمیانه اى هاست؟
بعد از فاجعه تروریستى فرانسه، همین سوال دوباره تکرار شد که مگر خون فرانسوى ها رنگین تر از خون مثلا لبنانى هاست؟ این بار این انتقاد هم مطرح شد که چرا کسى براى کشته شدگان لبنان شمع روشن نمى کند و در مقابل سفارت آن ها گل نمى گذارد؟
نکته ى جالب توجه اینجاست که در زمان آرامش، از این حرف ها خبرى نیست، و از خود آقایان منتقدین هم صدایى در محکوم کردن کشتار مردم مثلا لبنان بلند نمى شود! به عبارتى تا اتفاقى در غرب مى افتد، آقایان به یاد مردم مظلوم لبنان و یمن و عراق و افغانستان و جنایات غرب مى افتند! برخى حتى عقب تر مى روند و در سوگ کشته شدگان هیروشیما و ناکازاکى به مرثیه خوانى مى پردازند!
اما واقعا چرا این طور است، و چرا حساسیت مردم جهان نسبت به کشته شدن انسان غربى بیشتر است؟ مهم ترین دلیل این امر، ارزشى است که غربى ها براى زندگى خود و خون خود قائلند، و به آن تشخص و اهمیت مى دهند. جهادگران مسلمان اما، قدر و قیمت جان را چنان نازل و بى بها کرده اند، و چنان آسان خون مى ریزند و خون مى دهند که موضوع براى خود ما خاورمیانه اى ها هم عادى شده چه برسد به مردم زندگى دوست و شادى طلب غرب!
انسان عادى غربى اگر مثلا در اثر حادثه اى به سه ماه حبس محکوم شود، انگار فاجعه اى براى او اتفاق افتاده است، ولى وقتى مثلا روزنامه نگار ایرانى را به پانزده سال حبس محکوم مى کنند، ما خدا را شکر مى کنیم و خوشحال مى شویم که او را اعدام نکرده اند!
موضوعى که به این سینه سوختگان مردم خاورمیانه باید گفت این است که اگر غربى ها و جماعت غرب زده اى مثل ما در این موارد چیزى نمى گویند و نمى نویسند (که هم مى گویند و هم مى نویسند)، شما چرا به وظیفه ى انسانى و اسلامى خود عمل نمى کنید و جز در مواقع بحران در غرب، صدایى از شما در نمى آید؟
در مورد شمع و گل گذاشتن هم، مگر در کشور خودتان و در همه جاى دنیا، سفارت عراق و افغانستان و لبنان و یمن وجود ندارد، پس چرا خودتان زحمت این کار را نمى کشید و چرا ما تا به امروز جز در مقابل سفارت هاى غربى تظاهرات کردن ها و نعره زدن ها و اشغال کردن هاى شما چیز دیگرى ندیده ایم؟
اعتراض و انتقاد شما، جز بهانه گیرى بیش نیست. شما همان ها هستید، که اگر جنایت و ترورى در غرب صورت بگیرد، حتى اگر آن را محکوم کنید و کشته شدن را حق مردم غرب ندانید، یقینا یک «اما» و «اگر» به جمله محکوم کردن تان مى افزایید، چرا که در واقعیتى که بر زبان نمى آورید، غرب را ظالم بالفطره و خاورمیانه را مظلوم همیشه به حق مى دانید.
ف.م.سخن، خبرنامه گویا