اخباروگزارشات کارگری23اردیبهشت1394

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

اخباروگزارشات کارگری23اردیبهشت1394

-3کارگردیگرکارخانه لوله‌سازی خوزستان با شکایت کارفرما به دادگاه احضار شدند

– اعتراض به دستگیری کارگران در ایران

– آزادی فعال کارگری و عضو کمیته هماهنگی ،حامد محمود نژاد

– کارخانه لوله و نورد صفا در بیست و سومین روز اعتصاب

– اعتصاب کارگران قطار شهری اهواز به هفدهمین روز رسید

– نگاهی به مشکلات کارگران شرکت تراکتورسازی کردستان

– کارگران کارخانه ضرب سکه مس باهنر کرمان پس از یک روز اعتصاب به کار بازگشتند

– گزارشی ازمشکلات کارگران خدمات شهری شهرداری

– چرا دستمزدها هرگز از افزایش چشمگیری برخوردار نمی شود؟

– چوب حراج بر زندگی کودکانی که جای بدی به دنیا آمده اند

– جزئیات هولناک کشته شدن دو کارگر در لوله‌ گاز ایستگاه میاحی

– تظاهرات کارکنان بخش درمان در مجارستان

3کارگردیگرکارخانه لوله‌سازی خوزستان با شکایت کارفرما به دادگاه احضار شدند

جمعی از کارگران کارخانه لوله‌سازی خوزستان برای دومین روز متوالی در اعتراض به آنچه «رفتار توهین‌آمیز کارفرما با کارگران» می‌خوانند مقابل فرمانداری اهواز تجمع کردند. همزمان گزارش می‌رسد سه نفر از کارگران این واحد تولیدی در پی احضاریه‌ای که روز دوشنبه (۲۲ اردیبهشت) دریافت کرده بودند امروز به مجتمع قضایی قدس اهواز احضار شده‌اند. این کارگران با شکایت کارفرما به اتهام ایجاد اختلال در تولید کارخانه به دادگاه رفته‌اند.

به گزارش23اردیبهشت ایلنا،پیش از نیز در تاریخ 14 اردیبهشت ماه جاری ۵ کارگر باسابقه دیگر با شکایت کارفرما به اتهام اختلال در تولید کارخانه به مجتمع قضایی قدس فراخوانده شده بودند اما به دلیل عدم حضور نماینده کارفرما جلسه دادگاه برگزار نشد.

کارگران می‌گویند کارفرما در اسفند ماه سال ۹۳ نیز سه کارگر قدیمی و باسابقه کارخانه را به اتهام پی گیری مطالبات معوقه‌شان بدون رای کمیته انضباطی اخراج کرده بود اما این سه کارگر با حکم اداره کار به کار بازگشتند.

بنابه گزارش همین منبع بنقل ازکارگران،روز گذشته (۲۳ اردیبهشت) کارفرمای بخش خصوصی با چند مامور لباس شخصی وارد کارخانه شده و با تهدید و توهین، ۸۰ کارگر با سابقه را از این کارخانه بیرون کرده است.

کارگران این واحد در واکنش به این اقدام کارفرما بعد از اجتماع در مقابل درب ورودی کارخانه، برای پی‌گیری حقوقی این موضوع به دادسرای نظام واقع در بلوار قدس اهواز مراجعه کرده و از کارفرما شکایت کردند وهمزمان تعدادی دیگر از کارگران نیز مقابل ساختمان استانداری خوزستان تجمع کردند.

درهمین رابطه:

معرفی پنج کارگرمعترض کارخانه لوله سازی خوزستان به مراجع قضایی!

تعطیلی کارخانه لوله سازی خوزستان،عدم پرداخت حقوق کارگران ازشهریور93تاکنون،اعتراضات دامنه دارکارگران ،معرفی پنج کارگرمعترض به عنوان آشوبگر به مراجع قضایی و……..

ایرنا طی گزارشی بتاریخ19اردیبهشت از تعطیلی کارخانه لوله سازی خوزستان،عدم پرداخت حقوق کارگران ازشهریور93تاکنون،اعتراضات دامنه دارکارگران ومعرفی پنج کارگرمعترض به عنوان آشوبگر به مراجع قضایی،خبرداد.

بنا بهمین گزارش،قدیمی ترین کارخانه لوله سازی خوزستان با گذشت بیش از یک دهه هنوز با مشکلات کارگری، مالی و فنی رو به روست.

شرکت لوله سازی خوزستان که از بزرگترین و قدیمی ترین تولید کننده های لوله های مورد نیاز کشور است از سال 81 با واگذار شدن به بخش خصوصی ناکارآمد با مشکل روبه رو شد. از همان زمان بود که به دلیل بدهی سنگین توان تولید و نیز پرداخت حقوق و مطالبات کارگران را از دست داد. در این مدت کارگران این شرکت بار ها خواستار رسیدگی به وضعیت خود شدند.

از ابتدای امسال نیز کارخانه لوله سازی خوزستان تولید خود را متوقف و به حالت راکد درآمده است. حدود 100 کارگر این کارخانه نیز در وضعیت بلاتکلیف قرار دارند. کارگرانی که علاوه بر معیشت خود نگران تخریب، سرقت و فروش قطعات اصلی کارخانه هم هستند.

نماینده کارگران کارخانه لوله سازی خوزستان در این باره می گوید: کارگران این کارخانه از شهریور 92 همکاری خود را با سرمایه گذار جدید آغاز کردند و مقرر شده بود مدیریت جدید حقوق جاری و بدهی گذشته این کارگران از سال های گذشته را نیز پرداخت کند.

وی می افزاید: کارگران از زمان مدیریت قبلی و سال 88 حدود 40 ماه حقوق و دستمزد و عیدی خود را دریافت نکرده اند که در زمان مدیریت جدید چند ماه حقوق پرداخت اما بازهم تاخیر در پرداخت ها تکرار شد به طوری که از شهریور پارسال تاکنون حقوق کارگران پرداخت نشده است.

وی ادامه می دهد: با وجود مشکلات مالی شدید که کارگران با آن دست به گریبان بودند در پایان سال 93 به جای عیدی و حقوق تنها 500 هزار تومان به صورت علی الحساب به کارگران پرداخت شد.

نماینده کارگران کارخانه لوله سازی خوزستان اظهار می کند: مدیر سابق کارخانه به کارگران وعده داده بود که تا 10 اردیبهشت ماه امسال با کارگران تسویه حساب می کند اما به بهانه رسیدگی به امور جاری، کارخانه را از 9 اردیبهشت تعطیل اعلام کرده و از ورود کارگران و حتی نماینده آنها به محل کار جلوگیری کردند.

وی می گوید: کارگران به دنبال مطالبات خود هستند اما متاسفانه مدیریت کارخانه با کارگرانی که برای احقاق حقوق خود مراجعه می کنند برخورد می کند و به تازگی نیز پنج نفر را به عنوان آشوبگر به مراجع قضایی معرفی کرده است.

به گفته وی، کارخانه تا پایان سال 93 تولید داشته اما در سال جدید خط تولید متوقف و تعطیل شده است.

این نماینده کارگران تصریح می کند: در این مدت با دادستان، فرمانداری، استانداری، اداره کل صنایع، اداره کل کار و نمایندگان خوزستان در مجلس شورای اسلامی مکاتبه کرده ایم اما مشکل کارگران هنوز حل نشده است.

کارگران معترض این کارخانه پنج روز پیش نیز خواستار احقاق حقوق خود شده بودند.

اعتراض به دستگیری کارگران در ایران

کنفدراسیون بین المللی کارگران به سازمان جهانی کار در مورد دستگیری فعالان کارگری در ایران شکایت کرد .

کنفدراسین بین المللی کارگران (ای.تی. یو .سی)به سازمان جهانی کار در باره دستگیری کارگران در ایران شکایت کرده است .  این کنفدراسیون همراه بااتحادیه حمل و نقل بین المللی (ای تی اف)شکایتی را در مورد دستگیری فعالان کارگری ،محمود صالحی ،ابراهیم مددی ،داود رضوی و عثمان اسماعیلی و تعدادی دیگر ازفعالان کارگری به سازمان جهانی کار تسلیم کرده است . این فعالان کارگری که تعدادی از انها در آستانه روز جهانی کارگر دستگیر شده اند اکنون در زندان بسر میبرند وعثمان اسماعیلی با قرار 70 میلیون تومانی آزاد شده است . این کنفدراسیون در شکوائیه خود خواهان آزاذی انها ومنع تعقیب فعالان کارگری شده است . در این شکوائیه امده است که قبلا نیز طی نامه ای از مقامات ایران خواستار ازادی این زندانیان شده بود  که این نامه ها بی جواب مانده است .این شکوائیه امضای خانم شارون بارو رئیس این کنفدراسیون و استفا ن کاتن معاون اجرائی این نهاد را به همراه دارد .

منبع:سایت کانون مدافعان حقوق کارگر

آزادی فعال کارگری و عضو کمیته هماهنگی ،حامد محمود نژاد

امروز برابر با  22 اردیبهشت ماه 94 حامد محمود نژاد فعال کارگری وعضو  کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری بعد از تحمل 24 روز بازداشت در اداره اطلاعات شهر سنندج با کفالت 15 میلیونی از زندان آزاد شد .

لازم به ذکر است که این فعال کارگری روز 29  فروردین در حالی که برای خرید نان از منزل خارج شده بود کمی بالاتر از خانه اش توسط ماموران لباس شخصی محاصره شده و به گفته شاهدان عینی ، به وی حمله کرده و حامد را در زیر ضربات مشت و لگد به شدت مصدوم کرده و او را دستگیر می نمایند .

کمیته هماهنگی  ضمن تبریک آزدی این فعال  کارگری ، خواهان آزادی تمامی کارگران و فعالین  کارگری و زندانیان سیاسی در بند می باشد .

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری

22 اردیبهشت 94

کارخانه لوله و نورد صفا در بیست و سومین روز اعتصاب

اعتصاب نزدیک به هزار کارگر لوله و نورد صفا در حالی وارد بیست و سومین روز متوالی شده است که در حال حاضر کارخانه تحت کنترل کارگران معترض قرار گرفته است.

به گزارش 23اردیبهشت ایلنا، پس از آنکه صد‌ها کارگر لوله و نورد صفا دیروز (سه‌شنبه ۲۲ اردیبهشت) مقابل ساختمان اداری کارخانه تجمع کردند، تنش بین کارگران و مدیران میانی حاضر در ساختمان بالا گرفت.

کارگران می‌گویند ماموران اداره اطلاعات، نیروی انتظامی و اداره کار در پی اتفاقات دیروز وارد کارخانه شده و به مدیران تاکید کرده‌اند «تا زمانی که کارخانه به روال عادی بازنگشته است، بدون اجازه کارگران اقدامی نکنند».

بنابه گفته منابع کارگری، ماموران دولتی به دلیل طلب میلیاردی کارگران از کارفرمای اصلی کارخانه که هفته‌هاست در بازداشت به سر می‌برد، جانب کارگران را گرفته‌اند.

کارفرما علاوه بر پرداخت نکردن بیش از ۱۶ ماه حق بیمه کارگران به سازمان تامین اجتماعی، حقوق ۴ ماه گذشته را نیز به آن‌ها بدهکار است. همچنین سرمایه صندوق تعاونی کارخانه که بالغ بر ۳۰۰ میلیون تومان ارزیابی می‌شود، تاکنون به کارگران بازگردانده نشده است. این صندوق مدت‌ها پیش منحل شده بود.

گفتنی است نزدیک به هزار  کارگر لوله و نورد صفا از ابتدای اردیبهشت امسال در اعتراض به پرداخت نشدن مطالبات معوقه‌شان دست از کار کشیده‌اند. کارگران معترض در جدیدترین شرطی که برای بازگشت به کار تعیین کردند، خواستار پرداخت دو ماه حقوق تا پایان روز ۲۷ اردیبهشت شده‌اند.

کارخانه لوله و نورد صفا در مجاورت بزرگراه ساوه به تهران و در کیلومتر نهم این بزرگراه قرار گرفته است

اعتصاب کارگران قطار شهری اهواز به هفدهمین روز رسید

کارگران پروژه عمرانی «قطار شهری اهواز» در هفدهمین روز از آغاز اعتصابشان به دلیل دریافت نکردن چهار ماه حقوق، همچون روز‌های گذشته مقابل درب ورودی کارگاه مرکزی تجمع کردند.

به گزارش23اردیبهشت ایلنا، کارگران معترض قطار شهری اهواز از بخش‌های حفاری، ترانسفور، تعمیرات، عملیات خاکی، ماشین آلات، اجرا، فنی، حراست و… ۴ ماه است که حقوق و مزایا دریافت نکرده‌اند به همین دلیل از روز یکشنبه (۶ اردیبهشت) حدود ۶۰۰ کارگر پیمانی از مجموع حدود هزار کارگر شاغل در این واحد دست از کار کشیده و هر روز مقابل درب ورودی کارگاه مرکزی تجمع می‌کنند.

کارگران می‌گویند با وجود اعتراضات کارگری هنوز پاسخ روشنی از سوی شرکت پیمانکاری کیسون درباره پرداخت معوقات حقوقی به آنان داده نشده است.

همچنین طبق اظهارات آنان، کارفرما قصد دارد طی سه روز آینده به بهانه تعطیلات کارگاه را به طور کامل تعطیل کند، این در حالی است که سابقه تعطیلی کارگاه در تعطیلات مناسبتی بجز عاشورا و تاسوعا وجود نداشته است.

به گفته کارگران قطار شهری؛ همزمان با چهاردهمین و پانزدهمین روز از آغاز اعتصاب کارگران قراردادی قطار شهری اهواز به ترتیب حکم اخراج ۱۵۰ و ۲۰ نفر از کارگران بخش‌های حفاری و واحد ماشین‌آلات کارگاه قطارشهری اهواز ابلاغ شده است.

نگاهی به مشکلات کارگران شرکت تراکتورسازی کردستان

مدیریت کارخانه تراکتور سازی کردستان به بهانه کاهش 70 در صدی تولید در شش ماه گذشته، نه تنها پاداش تولید کارگران را پرداخت نکرده بلکه حتی اضافه کاری آنها را نیز تاکنون پرداخت نکرده وهمچنین نهار کارگران را حذف و به جای آن ماهانه ،مبلغ ناچیزی به اندازه هزینه ده روز نهار به کارگران می پردازد.

اگرچه برچیده شدن خط مونتاژ گیربکس و راکد ماندن طرح توسعه شهرک صنعتی دهگلان، که از عوامل کاهش تولید این شرکت می باشد به دلیل سوءمدیریت مدیرانی که تنها به دنبال اهداف و منافع شخصی خود می باشند به وجود آمده، اماتاوان این مشکلات را کارگران باید پس بدهند.

مدیریت شرکت، با ایجاد فضای نا امن و ایجاد رعب و استرس به ویژه برای کارکنان قراردادی سعی دارد مانع از اعتراضات کارگران به وضعیت موجود شود و با وجودی که هم اکنون بیش ازدوسال ازمهلت انتخابات قبلی شورا گذشته، اما مدیریت با کارشکنی و متوسل شدن به انواع ترفندها مانع از برگزاری مجدد انتخابات می شود.

با وجودی که هیئت مدیره و مدیران ارشد گروه تراکتور سازی ایران و همچنین مسئولین استانی کاملا در جریان مشکلات این شرکت می باشند تاکنون هیچ اقدامی به منظور رفع مشکلات کارگران و پرداخت مزایا ی معوقه انها ننموده اند.

کارگران آگاه به خوبی می دانند که بدون اتکا به تشکل مستقل خود و نمایندگان واقعی کارگری، اعتراضاتشان ره به جایی نخواهد برد.

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری

22 اردیبهشت 1394

کارگران کارخانه ضرب سکه مس باهنر کرمان پس از یک روز اعتصاب به کار بازگشتند

کارگران مجتمع مس شیهد باهنر کرمان عصر دیروز و در پی امضای پیمان دسته‌جمعی با کارفرما پس از یک روز اعتصاب به کار خود باز گشتند.

به گزارش 23اردیبهشت ایلنا،این اعتصاب پس از آن خاتمه یافت که میان نمایندگان کارفرما و کارگران بر سر چگونگی تامین مطالبات کارگران یک پیمان دسته‌جمعی به امضا رسید.

گفته می‌شود کارگران برای افزایش مزد و مزایای شغلی به کارفرما یک مهلت ۴۵ روزه داده‌اند.

پیش از این اعلام شده بود که یکی از دلایل اصلی برپایی این اقدام اعتراضی نادیده گرفته شدن حقوق کارگران و وجود شرایط تبعیض آمیز مزدی میان کارگران و مسئولان ارشد مجتمع مس شهید باهنر کرمان بوده است.

بصورت مشخص از زبان کارگران مجتمع مس شهید باهنر کرمان نقل می‌شود که یکی از دلایل اعتصاب اخیر خودداری مدریت جدید در افزایش مبلغ بن کارگری بوده است.

برپایه عرفی که از زمان مدیران پیشین مجتمع مس باهنر کرمان جاری بوده هرسال مبلغ حق بن کارگران این مجتمع ۶۰ درصد بیشتر از مبلغی بوده که در جلسه تعیین مزد شورای عالی کار معین می‌شود.

به گفته کارگران مدیریت کنونی در ابتدای ورودش برخلاف عرف جاری حاضر به پرداخت حق بن کارگری به شیوه سابق نبود.

از قرار معلوم متن این پیمان براساس شرایط پیش بینی شده در فصل هفتم قانون کار (موضع انعقاد پیمان‌های دسته‌جمعی) تنظیم شده و نمایندگان اداره کار کرمان نیز در تهیه و امضای آن مشارکت داشته‌اند.

براساس این بخش از مقررات قانون کار کارگران و کارفرمایان یک کارگاه، صنعت یا منطقه می‌توانند با درنظر گرفتن حداقل‌های قانونی به منظور برطرف کردن مشکلات شغلی و یا بهبود شرایط تولید و امور رفاهی پیمان دسته جمعی را امضا کنند همچنین در این بخش از قانون کار بصورت ضمنی به تکالیف دولت در زمان برپایی اعتصاب کارگری نیز اشاره شده است.

بصورت مشخص در مواد ۱۴۲ و ۱۴۳ از فصل هفتم قانون کار آمده است که چنانچه موضوع اختلافی که میان طرفین امضا کننده پیمان وجود دارد باعث شود تا روند تولید ضمن حضور کارگر در کارگاه متوقف شود آنگاه به ترتیب هیات ‌های تشخیص و حل اختلاف، سازمان کارگری و کافرمایی اداره کار و در ‌‌نهایت هیات وزیران وظبفه دارند جهت حل اختلاف و اداره کارگاه اقدامات مقتضی را انجام دهند.

سرنوشت کارگر اخراجی

کارگران همچنین در مورد وضعیت یکی از همکارانشان که در جریان اعتراض سال گذشته از کار اخراج شده است می‌گویند که در جلسه امضای پیمان دسته جمعی آن‌ها همچنان خواستار بازگشت به کار این فرد شده‌اند.

در رابطه با اقدام اعتراضی سال گذشته کارگران مجتمع مس باهنر کرمان گفته می‌شود که دلیل این اعتراض خودداری کارفرما از پرداخت ۳۰ ساعت اضافه کاری مربوط به ۱۰ روز پایانی سال ۹۳ بوده است. پس از این اعتراض یکی از کارگران با بیش از ۱۸ سال سابقه کار اخراج شد.

کارگران می‌گویند این کارگر قدیمی نقشی بیشتر از سایر همکارانش در این اعتراض نداشته است.

کارگران این مجتمع صنعتی بصورت مشخص در این رابطه توضیح می‌دهند براساس عرف کاری هرسال فعالیت مجتمع تا روز ۲۰ اسفند تمام می‌شود اما سال گذشته مدیریت نتوانست تا آنزمان به سقف تعیین شده تولید دست یابد و در ‌‌نهایت از کارگران خواسته شد تا برخلاف عرف هرساله پس از ۲۰ اسفند نیز به فعالیت خود ادامه دهند اما در خاتمه مدیریت حاضر نشد تا بابت این اضافه کاری مزایای را به کارگران پرداخت کند و در نتیجه کارگران بصورت هماهنگ اعتراض خود را اعلام کردند.

در این رابطه گفته می‌شود که خواسته کارگران برای بازگشت به کار همکار اخراجی آن‌ها بصورت ضمنی مورد موافقت طرف مقابل قرار گرفته اما تحقق آن به گفتگو با کارفرمای اصلی که در مستقر است منوط شده است.

درهمین رابطه:

امنیت شغلی و تامین معیشتی تنها خواسته کارگران معترض مجتمع مس باهنر است

ما چیز زیادی نمی خواهیم فقط امنیت شغلی و تامین معیشتی در مسالمت آمیز ترین تجمع خواسته ما کارگرانی است که به حداقل ها هم تا به حال رضایت داده اند ولی با این تورم این حقوق ناچیز دست ما را نمی گیرد،کار ما سختی زیادی دارد، آلودگی آن، خیلی بالاست به طوری که بعد از بازنشستگی اثرات آن را حتما با یک بیماری می بینیم.

به گزارش  پایگاه اطلاع رسانی کرمان ۱۴۰۰ ، کارگران شرکت مس باهنر کرمان از روز دوشنبه در مقابل این مجتمع اعتصاب کرده و تا ظهر امروز سر کار نرفتند.

روز گذشته با یکی از همکاران خبرنگار برای تهیه گزارش به مجتمع مس باهنر رفته بودیم ابتدا اجازه ورود به مجتمع را به ما نمی دادند که بعد با حمایت کارگران و اعتراض آن ها که چرا اجازه نمی دهید، خبرنگاران داخل بیایند وارد مجتمع شدیم.

کارگران که ظهر روز گذشته اعتصاب کرده و در حیاط مجتمع شعار می دادند با دیدن ما خوشحال شده و خواستار شدند که صدای آن ها را به گوش مسئولین برسانیم.

از تعداد کارگران کم کردند،به تعداد کارشناسان اضافه کردند

یکی از این کارگران در گفت و گو با خبرنگار ما دلیل اعتصاب خود را حقوق کم و تبعیض در اعطای حقوق عنوان کرد و گفت : بعد از ۱۸ سال سابقه کار با ۵۰ ساعت اضافه کار حقوق نا چیزی در یافت می کنیم، در صورتی که حداقل حقوق بر اساس تورم بانک مرکزی ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است.

وی در ادامه بیان کرد:  یکی از کارگران را که به نمایندگی از جمع برای پیگیری قولی که مسئولین در قبال افزایش حقوق داده بودند صحبت کرده بود را بعد از ۱۸ سال سابقه کار اخراج می کنند تا کارگران دیگر حساب دستشان بیاید.

این کارگر معترض تبعیض حقوق بین کارشناس و کارگر را یکی دیگر از علل تجمع خود برشمرد و تصریح کرد: مدیران این مجتمع کمبود نیروهای خود را از بالا جبران می کنند، کاری که قبلا ۵ نیرو اجام می دادند الان  یک نیرو انجام می دهند ولی به ازای هر نیرو دو کارشناس داریم یعنی از تعداد کارگران کم کردند و به تعداد کارشناسان اضافه کردند در حالی که تمام کار اجرایی را همین کارگران انجام می دهند .

استخدام ۵۰ خانم به عنوان کارشناس بدون کارایی و تبعیض در پرداخت حقوق

یکی دیگر از کارگران معترض اظهار کرد: کارشناسی که تازه چهار ماه استخدام شده است، رئیس خط شده است در حالی که هیچ تجربه ای ندارد و نمی تواند کار گران را مدیریت کند، از نیروی کاری که  ۱۰ سال سابقه و مدرک کارشناسی هم دارد به عنوان کارشناس استفاده نمی کند، و از بیرون نیرو جذب می کنند .

وی ادامه داد: حدود ۵۰ خانم که بسیاری از آن ها هنوز مدرک کارشناسی شان را هم نگرفتند به استخدام مجتمع در آمدند در حالی که فضای کار این مجتمع ایجاب نمی کند که یک خانم در فضای داخل کارخانه کار کند،چرا که سختی کار بالاست و این نیروهای خانم تازه استخدام شده عملا هیچ کارایی ندارند و فقط حقوق می گیرند،تمام  خانم هایی که به عنوان کارشناس جذب شدند با گروه ۱۳ استخدام  شدند ولی من که ۱۷ سال سابقه دارم گروه ۷ هستم،به نظر این شما تبعیض نیست؟

یکی دیگر از کارگران حاضر در تجمع که خود را به سختی از بین جمعیت به خبرنگار ما رساند گفت: ما با تبعیضی که بین کارگر و کارشناس قائل شدنداعتراض داریم، به کارشناسی که تازه آمده ۲۰ تا ۲۵ درصد افزایش حقوق دادند ولی برای ما کارگران که صنعت روی دوش ما می چرخد هیچ افزایش حقوقی ندادند، به ما می گویند باید فرمول بگذاریم تا بتوانیم حقوقتان را افزایش دهیم ولی برای کارشناسان در عرض دو ماه این افزایش اعمال شد.

دوری از هم نشینی با کارگران بزرگترین افتخار قائم مقام مجتمع مس باهنر

این کارگر معترض خاطر نشان کرد: ما الان ۶ ماه است این حرف ها را زدیم ولی متاسفانه کاری انجام نشد و ما مجبور شدیم اعتصاب کنیم، این کارگری که معترض شده به نمایندگی از همه کارگران بوده است ولی متاسفانه دو ماه است که از کار معلق شده و پشت در کارخانه مانده است .

وی ادامه داد: جالب اینجاست که هیچ کدام از مدیران از روز گذشته نیامدند با ما حرف بزنند تا مشکل ما را  بفهمند، قائم مقام این مجموعه افتخارش این است که می گوید تا به حال با کار گر جماعت سر یک میز ننشسته ام، مگر کارگر جماعت جزام دارد که  این حرف را می زند، آیا این تحریک کردن جوانی که اینجا کار می کند نیست؟

یک کارگر دیگر که گذر عمر موهایش را سفید کرده بودعنوان کرد : ما نه شیشه ای شکستیم و نه حرف نامربوطی زدیم ما فقط برای احقاق حق خود تجمع کردیم، هشت ماه پیش به ما قول دادند که اگر تولید به حد نصاب برسد ما حقوق شما را افزایش می دهیم الان چندین ماه است که تولید را بالا بردیم ولی حقوقی اضافه نشده است، من با ۱۸ سال سابقه کار فقط ۷۰۰ هزار تومان حقوق می گیرم.

امنیت شغلی و تامین معیشتی تنها خواسته کارگران معترض است

وی اذعان داشت: حتی چارت سازمانی و طرح طبقه بندی ما رعایت نشده است ، چون می ترسندبا این کار حقوق ما بالا برود، الان هم که تجمع کردیم خیلی نگرانیم، تولید ما به حد نصاب نرسیده و آخر ماه ممکن است حقوقی هم نگیریم ولی ما فقط حقمان را می خواهیم، برای رسیدن به این حق تمام مراحل را طی کردیم با رئیس صحبت کردیم، با اداره کار و شورا صحبت کردیم ولی به جایی نرسیدیم و این آخرین مرحله ای است که ما انجام دادیم و این تجمع هم قانونی است.

این کارگر در پایان رو به مسئولین مجتمع مس باهنر گفت: ما چیز زیادی نمی خواهیم فقط امنیت شغلی و تامین معیشتی در مسالمت آمیز ترین تجمع خواسته ما کارگرانی است که  به حداقل ها هم تا به حال رضایت داده اند ولی با این تورم این حقوق ناچیز دست ما را نمی گیرد،کار ما سختی زیادی دارد، آلودگی آن، خیلی بالاست  به طوری که بعد از بازنشستگی اثرات آن را حتما با یک بیماری می بینیم.

گزارشی ازمشکلات کارگران خدمات شهری شهرداری

حقوق 800 هزارتومانی با 15 سال سابقه کار/عدم وجود آیتم های بهداشتی در قراردادها

در این گزارش تعدادی از کارگران از سابقه 15 ساله و حقوق 800 هزار تومانی خود آنهم با دو فرزند می گفتند که از این مبلغ می بایست 150 هزار تومان آنرا برای اجاره خانه کنار می گذاشتند.

به گزارش23اردیبهشت بافق خبر،شاید خواندن مشکلات کارگران شهرداری و نحوه دست و پنجه نرم کردن این افراد با مشکلات زندگی دردآور باشد اما حداقل خواسته کارگران شهرداری بخصوص بخش خدمات شهری این است که شهردار آیتم هایی در قراردادها در نظر بگیرد تا اینکه کمی از مشکلات زندگی این افراد کاسته شود.

در گزارشی که از کارگران زحمتکش خدمات شهری شهرداری تهیه شده است کارگران به مشکلات خود از قبیل پایین بودن حقوق،عدم وجود مکانی برای تعویض لباس ها،کمبود لباس کار مفید در سال، اشاره کردند که همگی امیدوار بودند شهردار به نحوی پیگیر حل این مشکلات باشد.

حقوق 800 هزار تومانی با 15 سال سابقه و دو فرزند

در این گزارش تعدادی از کارگران از سابقه 15 ساله و حقوق 800 هزار تومانی خود آنهم با دو فرزند می گفتند که از این مبلغ می بایست 150 هزار تومان آنرا برای اجاره خانه کنار می گذاشتند.کارگرانی که حقوق انها بیستم ماه تمام می شود و بعضا کار به جایی کشیده شده است که از روی نداری کودک خود را پیش دبستانی نفرستادند بدلیل اینکه می بایست ماهی 55 هزار تومان پول بدهند.

عده ای از کارگران از لباس کار نامناسب آنهم برای سال فقط دو دست می گفتند لباس ساده ای که مخصوص کار جمع آوری زباله نیست.

با بوی گند زباله ها در خانه جلوی فرزندانمان خجالت می کشیم حداقل جایی برای استحمام قبل از بازگشت به خانه در نظر بگیرید.

یکی از کارگران نکات جالبی می گفت.دستکش ماهی فقط یک عدد به ما می دهند ،با این بوی گند لباسها جایی برای تعویض لباس نداریم باید به خانه بریم و تعویض کنیم .می گفت چطور می شود برای دوش گرفتن کارگران پس از اتمام کار جایی در نظر بگیرند.خیلی وقتها هنگام بازگشت از کار به خاطر بوی گندی که می دهیم جلوی زن و فرزندانمان خجالت می کشیم.

در قراردادهای آیتم های بهداشتی و امکانات را بگنجانند

اگر اعتراضی هم بکنیم می گویند فردا نمی خواهد به کار بیایید.حتی شهرداری هم می گوید به ما ربطی ندارد هر حرفی دارید به شرکت بزنید.

از مسئولین می خواهیم که در قرارداد خیلی از مسائل بهداشتی و امکانات را اضافه نمایند و همچنین نظارت بیشتری بر انجام امور داشته باشند.

چرا دستمزدها هرگز از افزایش چشمگیری برخوردار نمی شود؟

کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری ایران – آیت نیافر

عدم کسب پیروزی و موفقیت طبقه کارگر را در کدام نقطه از جنبش کارگری باید جستجو کرد!!؟ سوالی که ما فعالان کارگری و کارگران آگاه و پیشرو باید به آن پاسخ دهیم. بررسی شرایط سخت طبقه کارگر که دستمزدی نازل و چندین برابر زیر خط فقر دارد و پایداری دستمزدهای پایین را در کجا باید پیگیری نماییم؟ بیکاری، گرانی، تورم، قراردادهای سفید و موقت، عدم امنیت شغلی ، ممنوعیت اعتصابات و اعتراضات کارگری عدم وجود تشکل های واقعی مستقل از دولت،

حقوق های عقب افتاده و همه این مشکلات و معضلاتی که روی سرخانواده های کارگری و دیگرمزدبگیران فرو دست جامعه آوار گردیده است. چگونه به جنبش کارگری باید جهت داد.موفقیت طبقه کارگر جهت بدست آوردن رفاه اجتماعی را چطور باید پیشبرد؟

لینک متن کامل:http://www.kanoonm.com/1816#more-1816

چوب حراج بر زندگی کودکانی که جای بدی به دنیا آمده اند

سودابه، ۲۲ ساله، محله نوبنیاد ساری

یک خانه که «خانه» نیست. یک دختر چهارساله که برای بازی در زمین خیس از باران، جز سنگ، چیز دیگری نمی‌شناسد. یک پسر ۱۰ ساله که هر روز برای وارد شدن به خانه‌ای که خانه نیست، باید مراقب مار درازی باشد که هم‌خانه جدیدشان شده. یک مادر ۲۲ ساله که خانه نیست؛ رفته پی مواد و «کار». یک پدر ۳۰ ساله که کمپ است با جیبی که مخدر‌ها سال‌هاست در آن لانه کرده‌اند. یک زندگی، که «زندگی» نیست؛ زیر این باران تند ظهرگاهی، با این هوای سرد، در محله «نوبنیاد»، زیر نگاه ماموران پلیسی که پدر را همین چند وقت پیش گرفته اند و برده‌اند.

در حاشیه ساری، مرکز یکی از پرجمعیت‌ترین استان‌های شمالی ایران، محله‌هایی هست که به سرتاسر ایران «آدم» صادر می‌کنند، به انواع و اقسام؛ معتاد، گدا، دزد، کارگر جنسی. «نوبنیاد» که قبلا آن را «جانبازان» می‌گفتند، یکی از همین محله‌هاست و «سودابه» ی ۲۲ ساله که امروز از صبح بیرون رفته و هنوزنیامده، یکی از زنانی است که حالا مددکار‌ها او را یکی از آسیب دیده‌ترین زنان «نوبنیاد» می‌دانند. «محمد» ۱۰ ساله و «شکوفه» چهارساله که کنار خط آهن گرگان – تهران که محله را از جاده ساری – قائمشهر جدا می‌کند، بازی می‌کنند، بچه‌های «سودابه»‌اند. باران تند می‌بارد و آنها در هوایی که نه زیاد گرم است و نه خیلی سرد، دور درخت‌هایی با برگ‌های تازه می‌گردند و علف‌هایی را زیر پا له می‌کنند که بهار تازه برایشان آورده. وسیله بازی آنها سنگ است؛ سنگ‌های ریز، سنگ‌های درشت. به هم پرت می‌کنند و ترسی از آن ندارند. یکی به سر می‌خورد، یکی به پا و بعد که دردشان می‌آید، فحش‌های ریز و درشت راه‌شان را از دهانشان باز می‌کند. «عمو میلاد» را که عموی تازه آنهاست و مددکار جمعیت امام‌علی ساری وقتی می‌بینند که دیگر دمپایی‌هایشان بین گِل‌های کنار خط آهن گم شده. با پای برهنه از سر و کول او بالا می‌روند، به او به نشانه بازی، سنگ می‌زنند و پا‌هایش را نیشگون می‌گیرند. بازی بچه‌های «نوبنیاد» سخت است؛ بازی‌هایی که زور زیادی می‌خواهد. «محمد» با آن لباس سفیدی که باران و گِل، چرکش کرده و «شکوفه» با آن پاهای برهنه‌ای که هم روی سنگ می‌رود هم خرده‌شیشه‌های روی زمین، می‌گویند مادرشان خانه نیست و باید در خانه منتظرش ماند. خانه آن‌ها، یک مربع است با دیوارهای بلوکی که یک باغچه کوچک آن را از جاده خاکی روبه‌رویش جدا می‌کند؛ باغچه‌ای که «محمد» همین دیروز یک مار دراز را در آن دیده و با ترس جایش را نشان می‌دهد. «همین جا بود. تا اومدم یکی رو صدا کنم بکشدش، در رفت. خیلی دراز بود.» بعد از باغچه چند پله سیمانی هست که حیاط را به خانه می‌رساند؛ خانه که نه، یک اتاق ۹ متری کوچک که نه در دارد، نه پنجره؛ یک سوراخ بزرگ که پرده کثیف بلندی آن را پوشانده، تنها راه نفس «سودابه» و دو بچه‌اش است. اتاق، آب و برق و گاز ندارد و بو همه جا را برداشته. بو بیشتر از مدفوع سگی می‌آید که اسمش را «پاپی» گذاشته‌اند و دراز به دراز روبه‌روی در خوابیده و حال پارس کردن هم ندارد. هنوز از «سودابه» خبری نیست. آنها کف اتاق یک موکت انداخته‌اند که رویش شیشه خرده‌های بازمانده از شیشه مربا که همین چند دقیقه پیش «شکوفه» آن را به دیوار زده و خرده کرده، ریخته است. «محمد» و «شکوفه» روی خرده شیشه‌ها می‌دوند و بازی می‌کنند. شکوفه با میله آهنی «عمو میلاد» را می‌زند و با چاقو پشتش را خط می‌اندازد. می‌گوید «با چاقو می‌زنم تا خون بیاد.» بعد «محمد» است که اتاق را جارو می‌کند و تعارف می‌کند که «خاله بفرمایید داخل» کنار رختخواب‌های دزدی، ظرف‌های یک بار مصرف غذا، خرده نان‌های خشک و البته بوی تندی که ماندن را سخت می‌کند، باید جایی پیدا کرد برای نشستن. هنوز چیزی نگذشته که مسئول بسیج محله و مامورهای پلیس می‌رسند؛ آمده‌اند ببینند این‌جا چه خبر است. مامور سگ را که می‌بیند می‌گوید «چرا اینها سگ نگه می‌دارند، سگ نجس است» و بعد «عمو میلاد» می‌گوید وقت رفتن است. آنها مشکوک شده‌اند به ورود غریبه‌ها در محل، آن هم زیر این باران تند که بی‌امان می‌بارد و ابر‌ها صدای غرششان، «نوبنیاد» را پر کرده. همینجاست که «سودابه» کم‌کم از راه می‌رسد. زن لاغراندام سبزه‌ای که یک دندان جلو ندارد و یک ظرف ماکارونی رنگ و رو رفته در دست دارد. «سودابه» یکی از معروف‌ترین زنان «نوبنیاد» است. زنی که در ۱۳ سالگی با «عبدالله» ازدواج کرد، شش بار حامله شد، دو بار بچه‌هایش را سقط کرد، دو بچه‌اش را فروخت و یکی را داد که بهزیستی ببرد. «عبدالله»، شوهر سودابه را هفته پیش همین مامور‌ها با مواد گرفته‌اند و به کمپ فرستاده‌اند. مامور خودش این را در مقابل نگاه‌های شکوفه و محمد می‌گوید: «با خودش مواد داشت، فرستادیمش کمپ» «سودابه» هنوز نیامده، شروع می‌کند به حرف زدن. از خانواده‌اش می‌گوید که تهرانند و از وقتی او و «عبدالله» معتاد شده‌اند، به آنها سر نمی‌زنند: «خواهرشوهرام هم ساری ان، وضعشون هم خوبه ولی هروقت عبدالله ترک می‌کنه، به خونه شون راهش می‌دن».سودابه برای بچه‌هایش از مرکز گذری کاهش آسیب DIC یک ظرف ماکارونی آورده ولی آنها با همه گرسنگی‌شان، به آن لب نمی‌زنند. «شکوفه» نداشتن قاشق را بهانه می‌کند و «محمد» راستش را دور از چشم مادرش و در گوشی می‌گوید: «من از اینا نمی‌خورم، اینارو می‌دن به معتادا، خوشمزه نیست.» او به مادر معتادش می‌خندد. او مادر معتادش را دوست ندارد.  «سودابه» که حالا بین زنان معتاد «نوبنیاد» یکی از‌‌ همان زنانی است که نه یک بار، دو بار بچه‌اش را فروخته، یک چوب دستش گرفته و تند تند راه می‌رود. عصبانی است. می‌گوید «سوگند»، «شکوفه» را برده گدایی. می‌گوید خودش بچه‌هایش را نمی‌برد گدایی، اما بقیه آنها را کتک می‌زنند و می‌برند. به همین دلیل است که چند ماه پیش، وقتی برای اولین بار «عبدالله»، پدرش را گرفتند و به کمپ بردند، «محمد» طاقتش تمام شد و به مادرش گفت که می‌خواهد برود بهزیستی، چون بچه‌ها او را می‌زنند و به گدایی می‌برند. «سودابه» که یک دامن بلند پاره پوشیده و ناخن‌های پا‌هایش که سیاهند و رمق ندارند، از زیر آن پیداست، در جاده خاکی اصلی «نوبنیاد» خانه قبلی‌اش را نشان می‌دهد که یک چهاردیواری دو در دو متر بوده «توی خونه‌مون راحت زندگی می‌کردیم، اومدن بولدوزر انداختن، خرابش کردن. شوهرم هم توی خونه بود اون موقع. خونه زندگی داشتم، اثاث داشتم.» آنها سه روز است که به خانه جدید آمده‌اند. بعد از آن‌که خانه‌شان خراب شد، به یک چهاردیواری بی‌در و پیکر رفتند که آن‌جا هم نه آب داشت، نه برق نه گاز. «سودابه» و بچه‌هایش چند هفته‌ای آن‌جا ماندند تا این‌که تصمیم گرفتند از آن‌جا به خرابه دیگری بروند چون «صاحب آن چهاردیواری بی‌تربیت بود.» این را «سودابه» می‌گوید؛ از مردی که از نبودن «عبدالله» سوءاستفاده کرده و او را اذیت می‌کرده است. او نمی‌داند بچه‌هایش چندسالشان است؛ «شکوفه» را دو ساله می‌داند و «محمد» را ۱۰ ساله. باید کمی زمان بگذرد تا برسیم به موضوع اصلی. به سه فرزند دیگر «سودابه» که حالا دیگر نیستند. یکی از بچه‌هایش را بهزیستی برده و دو تای دیگر را «از بغلش گرفته و برده‌اند.» حالا هنوز از آن روز که طلبکارهای شوهرش آمدند و کوچک‌ترین بچه‌اش را با خود بردند، یک‌سال نگذشته. «عبدالله» و «سودابه»، او را به ۴۰۰‌هزار تومان فروخته‌اند و کمی بعد از آن، یکی دیگر از بچه‌هایش را ۵۰۰‌هزار تومان. «سودابه» حالا علاوه بر حسرت ندیدن بچه‌هایش، یک حسرت دیگر دارد؛ این‌که بلد نبوده آنها را به قیمت بالاتری بفروشد: «من که نمی‌دونستم. تا حالا بچه نفروخته بودم. می‌گن بچه بالای یه‌میلیون تومان قیمتشه، ولی ما ارزون دادیمشون رفتن.» او هیچ نشانی از بچه‌هایش ندارد. نمی‌داند کجا هستند. نمی‌داند پدر و مادرهای جدیدشان چه کسانی‌اند. نمی‌داند اصلا پدر و مادر دارند یا نه. «نمی‌دونم بچه‌هارو کجا بردن. شنیدم که می‌فروشنشون به خونواده‌هایی که بچه ندارن. تازه خیلی بالا‌تر از قیمتی که از ما خریدن؛ پنج شش میلیون. شنیدم که می‌برنشون تهران.»

 «سودابه» مثل بیشتر زنان هم‌محله‌ای‌اش معتاد است. خودش می‌گوید «چندسال تریاک می‌کشیده ولی الان تریاک‌های محل خراب شده و حالا شیشه و دوا می‌کشد.» حالا همین‌طور که زیر باران نم‌نم و روی علف‌های تازه بهاری راه می‌رود و پایش توی گِل گیر می‌کند، اخم‌هایش هم کم‌کم توی هم می‌رود. با چوبی که توی دستش است، به در و دیوار می‌زند، تند تند راه می‌رود و یاد بچه‌هایی که دیگر کنارش نیستند، ذهنش را به هم می‌ریزد؛ به خاطر همین است که شروع می‌کند به گلایه کردن، از زمین و زمان: «اصن تقصیر ما نیست. ما‌ هزار بدبختی داریم، دلمون نیم خواست دیگه بدبخت مواد بشیم. به جای این‌که به ما بگن مواد نکشین، نذارن مواد وارد بشه. قانون اول باید جلوی اونا رو بگیره. ما چه گناهی کردیم. خانواده‌های ما شکارچی‌ان، با تفنگ نون می‌خوریم. حالا که تفنگامون رو هم ازمون گرفتن، می‌گن غیرقانونیه. بازم می‌گم خدا بزرگه. من الان خونه ندارم، خونه مو خراب کرده‌ن، دزدا به سیم کابل و پنجره‌ش هم رحم نکردن و بردن. ما نه موادفروشیم نه قاچاقچی، فقط مصرف داریم. ما از خدامونه که نجات پیدا کنیم. اون روز که عبدالله رو بردن، شکوفه و محمد داشتن خودشونو تیکه پاره می‌کردن. یه شوهر داشتم، اونم ازم گرفتن.» و بعد اشک است که پشت سر هم می‌آید. یکی، دوتا، سه تا و صورت «سودابه» را اشک‌ها برمی دارند:  «عبدالله رو که بردن، رفتم یه چهاردیواری کرایه کردم، صاحبش دم به دقیقه می‌اومد می‌گفت یا کرایه رو زیاد کن یا یه طوری به من حال بده.» و گریه امان نمی‌دهد. گریه می‌کند و می‌گوید بیا برویم خانه «مریم» و حالا دیگر می‌توان دیوارهای نیمه کاره خانه «مریم» را از پشت اسکلت‌های خانه‌ها دید.  فروش بچه بین زنان آسیب‌دیده حاشیه ساری، دیگر تبدیل به یک موضوع جدی شده؛ این را «مهری خادمی» کار‌شناس ایدز اداره بهداشت استان مازندران می‌گوید. او می‌گوید که ابتلا به اچ‌ ای وی (ایدز) هم در میان زنان معتاد باردار به‌ویژه در آمل رو به افزایش است. «حالا روی هم ۳۵۰ زن معتاد و کارگر جنسی در آمل و ساری به مراکز مشاوره بهزیستی می‌آیند و برای کنترل ایدز مشاوره می‌گیرند. در دو‌ سال اخیر، سالی دو سه تا زن باردار اچ‌ آی وی(ایدز) شناسایی می‌شوند. فروش کودکان بین این زنان یک مسأله جدی است، به‌ویژه بین کارگران جنسی که خیلی جذاب نیستند و مشتری زیادی ندارند. آنها شیشه می‌کشند و باردار می‌شوند تا بتوانند جنین‌شان را بفروشند و بتوانند درآمد داشته باشند. از طرف دیگر در مناطق حاشیه‌ای ساری و آمل دلال‌هایی هستند که این زنان را ترغیب می‌کنند که بچه‌دار شوند و سود هنگفتی دارند. من یک بار از یکی از این دلال‌ها درباره درآمدشان پرسیدم و او گفت که حدود هفت هشت‌میلیون برای هر بچه به او می‌رسد. حالا این‌که چقدر بچه‌ها را از آنها می‌خرند متفاوت است و دقیق مشخص نیست».

مریم، ۳۰ ساله، تنها در خانه

 «سودابه» با «مریم» دوست است. به او سلام می‌کند و می‌رود، انگار گوشش زنگ خورده باشد که این اطراف مواد پیدا می‌شود. «مریم»، زن ۳۰ ساله‌ای که چند خانه آن طرف‌تر در یک خانه ۱۲ متری در محله «نوبنیاد» ساری با یک حیاط کوچک که رفت و آمد به آن آسان است، زندگی می‌کند. «مهرانه» و «سوگند» نام بچه‌هایش است؛ بچه‌هایی که البته اولی دیگر این‌جا نیست و دومی اطراف خانه بازی می‌کند. آب را گذاشته روی بخاری برقی که جوش بیاید و بخورد. این ناهار امروزش است. چیزی ندارد که بخورد. چایی و قوری هم ندارد. می‌گوید هیچی ندارم. قوز کرده، دست‌هایش به هم گرده خورده، خمار است و دنبال سیگار می‌گردد. خودش می‌گوید خمار نیست. می‌گوید مواد باشد، می‌کشد، نباشد نمی‌کشد. «خودمو زیاد وابسته نکردم به مواد. بقیه هرطور که باشد، موادشونو تهیه می‌کنن ولی من نه. من اینجوری نیستم.» اما حال امروزش، چیز دیگری می‌گوید. او دو روز است که غذا نخورده و سیگار همدمش بوده است. روسری سبزش را می‌کشد جلو، می‌دهد عقب و می‌گوید خیلی خوشگل بودم، خیلی. «من این شکلی بودم؟ نه. آن‌قدر خوشگل بودم که باورتون نمی‌شه.» و بعد آلبوم عکس عروسی‌اش را از پشت رختخواب‌ها بیرون می‌کشد. آلبوم عکس چهار ورقه‌ای رنگ و رو رفته‌ای که دو عکس از نامزدی و دو عکس از عروسی او را در خودش قایم کرده؛ آن روزهای خوب «مریم» و «مهران» را. «ببین این‌جا چقدر قشنگم. عکسا بیشتر از اینا بود، همه شو خواهرشوهرم گرفت ازم.»‌‌ همان خواهرشوهری که نخستین‌بار با او دم به مواد زد و بعد با شوهرش ادامه داد. «مریم» راست می‌گوید. او در عکس‌های عروسی‌اش، زیباست. زنی با ابروهای بلند، گونه‌های کشیده، چشم‌های درشت و لبی سرخ. مو‌هایش را مش کرده و بالای

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.