سی سال افزایش فرسایش خاک

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

karim ghassimکریم قصیم

   اما دربارهٌ اولویت «آب و نان و…»، همین‌قدر بگوییم که امروزه بدون رسیدگی به فاجعهٌ فرسایش خاک و مبارزه با جوانب گوناگون آن، کشاورزی و تهیهٌ مواد غذایی نیز در معرض خطر جدی واقع شده. این معضل هم در سطح کشور ما جنبهٌ حادی یافته و هم در سطح جهانی درشماری از کشورها به عنوان یک مسأله مبرم به رسمیت شناخته شده است.

در ایران، همهٌ کارشناسان و استادان دانشگاهی متفق‌القولند که، به عنوان مثال، فرسایش خاک موجب یک‌سری خسرانهای بی‌سابقهٌ اقتصادی شده است وچون جلوی افزایش آن گرفته نشده، باری ، ما اکنون به زنجیره‌یی از حلقات فاجعه زیست محیطی گرفتارشده ایم. برخی مثالها و حلقه های کوچک این دینامیسم فاجعه :

« میزان خاک کشاورزی که در ایران سالانه شسته می‌شود و از دست می‌رود اگر بار کامیونهای 10تنی کنیم و آنها را پست سر‌هم قرار دهیم، 40بار محیط‌زمین را دور می‌زند.»

23 سال پیش ، اطلاعات 23فروردین1371

اشاره کوتاه : درزمان انتشار نخست این نوشته(1374) هنوز بودند کسانی که گاه به موضوع محیط‌زیست و مقالاتی که در باب ضرورت محافظت از منابع طبیعی و اساسی کشور نوشته می‌شد، به چشم مطالب «لوکس» نگاه می‌کردند. البته هیچ روشن و مستدل حرف نمی‌زنند، همین‌طوری ازاندازه «توجه» آنها و درجه اهمیّتی که برای موضوع قائل بودند و نوع موضعگیریشان در آن زمان :«بله، محیط‌زیست مهم است… ولی خوب، اول باید به نان و آب مردم رسید، بعد…»، می شد فهمید که چیز زیادی از این مهم نمی دانستند. یا این‌که به‌کلی مسأله را عوضی می‌گرفتند و حفاظت از محیط‌زیست طبیعی و شهری کشورایران را فقط در حد «حراست از حیات وحش و شکارگاهها» می‌فهمیدند:

 « بله، آهو وغزال را باید حفظ کرد، اینها هم مخلوق خدا هستند، اما حفظ اشرف مخلوقات اولی است…»

تردیدی نیست که مسائل جدید و ویژگیهای نوین حفظ منابع و مدیریت آنها درگذشته پیوسته با سوء‌تفاهم همراه بوده، درمورد بسیاری از مسائل دنیای جدید وضع ابتدا به همین صورت بوده است. جای دوری چرا برویم. همین بیمه‌های بیماری ‌که امروزه اهمیّت آنها بدیهی است و ارزششان معروف خاص و عام است و از هر کس بپرسید، در ضرورت وجود و اهمیّت آنها برای تودهٌ مردم جای شکی باقی نمی‌گذارد. بله، همین بیمه‌ها در یک دوره خیلی موضوع اما و اگر و سوءظن مباحث بوده‌اند و مدتها طول کشیده تا کاربرد ضروری و نتایج مثبت و گاه حیاتی بیمه ها مورد قبول کارفرمایان و هر شهروند معمولی دیگر قرار گیرد.‌البته صاحبان سرمایه پیوسته دربارهٌ مسائل عام‌المنفعه مشکل داشته‌اند و جهت رسیدگی به موقع و مخارج عمومی و خصوصی مربوطه معمولاً کلی اما و اگر می کرده اند. اما امروزه ضرورت ارتقاء فهم محیط زیستی همه شهروندان برای همه طرفهای این مباحثات جای شک و تردید باقی نگذاشته است. اگر امروزه هنوز اما و اگری می شود از بابت  اهمیّت و ارجحیّت این یا آن رکن محیط زیست و اکولوژی حیات پرسش می شود. . . فرسایش خاک؟ اهمیّت تالابها؟ 

   اما دربارهٌ اولویت «آب و نان و…»، همین‌قدر بگوییم که امروزه بدون رسیدگی به فاجعهٌ فرسایش خاک و مبارزه با جوانب گوناگون آن، کشاورزی و تهیهٌ مواد غذایی نیز در معرض خطر جدی واقع شده. این معضل هم در سطح کشور ما جنبهٌ حادی یافته و هم در سطح جهانی درشماری از کشورها به عنوان یک مسأله مبرم به رسمیت شناخته شده است.

در ایران، همهٌ کارشناسان و استادان دانشگاهی متفق‌القولند که، به عنوان مثال، فرسایش خاک موجب یک‌سری خسرانهای بی‌سابقهٌ اقتصادی شده است وچون جلوی افزایش آن گرفته نشده، باری ، ما اکنون به زنجیره‌یی از حلقات فاجعه زیست محیطی گرفتارشده ایم. برخی مثالها و حلقه های کوچک این دینامیسم فاجعه :

 آیا به اتلاف عظیم آبهای جاری و نقش آن درکم آبی / بلکه بی آبی برخی مناطق توجه داشته ایم؟

 آیا به پرشدن سدها به‌واسطهٌ رسوبهای ناشی از سیل و در نتیجه کاهش توان سدها فکر کرده‌ایم؟ آیا به علل «مرگ دشتهای حاصلخیز ایران» و عواقب آن از نظر «آب و نان مردم» اندیشیده‌ایم؟ این پرسشها و بسیار بیشتر از اینها . . . به موضوع حیاتی حفظ محیط‌زیست و علی الخصوص خاکهای کشور برمی‌گردد.

دریغ است ایران که ویران شود…

                                                   +++  

10‌سال پیش سازمان کشاورزی و خواروبار جهانی (FAO)، هیأتی را برای مطالعه و برآورد وضعیت منابع طبیعی ایران به میهن ما اعزام کرده بود. این بررسیها به‌طور مداوم از جانب این سازمان بین‌المللی وابسته به ملل متحد در سطح جهانی صورت می‌گیرند و براساس نتایج آن، روند ضعف و قوت اراضی مزروعی، توانایی تولید مواد غذایی و خلاصه نمودارهای لازم برای پیش‌بینی بود و نبود تعادل جمعیت و محصولات غذایی در کشورها و قاره‌های جهان معین می‌شود.

ده‌سال پیش، نتیجه تحقیق و تشخیص کارشناسان «فائو» دربارهٌ اوضاع منابع طبیعی ایران زنگ خطر را به‌صدا درآورده بود:

«طبق برآورد فائو، با ادامهٌ روند فعال تخریب جنگلها و مراتع، میزان فرسایش خاک در ایران، در بیست سال آینده از مرز 5‌/‌4میلیارد تن درسال ـ‌که معادل نابودی سالانهٌ یک میلیون و دویست هزار هکتار از اراضی حاصلخیز کشور است‌ـ خواهد گذشت. یعنی در عرض 20سال آینده آن قسمت از مراتع و اراضی مزروعی که هنوز قدرت تولیدی مناسبی دارند و مساحت آنها به 30میلیون هکتار می‌رسد، نابود خواهد شد»

 (محمدحسین غروی، نشریهٌ دفتر حفاظت خاک و آبخیزداری، بهمن64).

 اما روند تخریبی که بر اثر سیاستهای «عمرانی» و «جهادسازندگی»… این رژیم قرون‌وسطایی در میهن ما صورت گرفته، وخیم‌ترین پیش‌بینیهای کارشناسان فائو را هم تحت‌الشعاع قرار داده است. هنوز به نیمی از آن بیست سال نرسیده، ابعاد خرابی و استهلاک خاکهای حاصلخیز کشور به چهار میلیارد تن در سال رسیده است:

«فرسایش خاک، به میزان 4میلیارد تن در سال، علاوه بر انهدام حاصلخیزترین زمینهای مزروعی کشور، سالانه موجب اتلاف 6‌/‌7میلیارد دلار [3040میلیارد تومان، به دلار 400تومانی] مواد غذایی و استعدادهای نهفته در خاک می‌شود» (اطلاعات، 15مهر74).

فرسایش خاک چیست؟

خاک چیزی نیست جز مجموعه‌یی از املاح شیمیایی موجود در سنگهای مادر، که در زمانی بسیار طولانی، بر اثر آب و هوا و گیاه و…، دستخوش تغییر و تحول فیزیکی و شیمیایی شده و سرانجام به‌صورت خاک زراعی درآمده است. به‌طور معمول خاک زراعی حاصلخیز دارای مقادیری ازت، فسفر، پتاس، منیزیم و… می‌باشد و انبوهی میلیونی تا میلیاردی (بسته به نوع خاک) میکرو‌ارگانیسمهای گوناگون در آن زندگی می‌کنند. لایهٌ حاصلخیز خاک ضخامتی بیش از 20تا 30سانتیمتر ندارد.‌این قشر نرم و مغزی، به‌طور معمول محصول هزاران سال تغییر و تحول در سنگهای مادر است. می‌گویند: «برای تشکیل و ساخته شدن لایه‌یی فقط به ضخامت یک سانتیمتر خاک زراعی از سنگ مادر، در شرایط مناسب طبیعی، بین 120 تا 800سال وقت لازم است» (کیهان، 24تیر71).

بنابر این، در قیاس با طول عمر انسان، لایهٌ حاصلخیز زمینهای زراعی را می‌باید جزء منابع طبیعی محدود به‌شمار آورد. وقتی فرسود و از بین رفت، دیگر نه می‌توان همان عرصه‌ها را احیا نمود و نه می‌توان از کشور دیگری خاک حاصلخیز وارد کرد. به‌قول یک کارشناس: «خاکی که از دست ما خارج می‌شود، گرانتر از آن است که حتی طی یک هزاره بتوان آن را تجدید کرد» (مهندس ناصر سروش، مجله برگ سبز، نوروز74).

اما منظور از فرسودن خاک، صرفاً ضعف بیولوژیک آن نیست. فقر خاکهای زراعی از حیث مواد آلی و مغزی، خود مقدمهٌ استهلاک و فرسایش آن است. پس فرسایش خاک چیست؟ بنا به تعریف:

 «فرسایش خاک ـ‌Soilerosion‌ـ یعنی کنده شدن و انتقال آن از محلی به محل دیگر.» (دکتر پروز کردوانی، کتاب جغرافیای خاکها، انتشارات دانشگاه)

فرسایش خاک می‌تواند بر اثر بارش و جریان آب پیش آید (فرسایش آبی)، یا زیر فشار باد و توفان روی دهد (فرسایش بادی)، و نیز تحت‌تأثیر قوهٌ جاذبه بر خاکهای فقیر و آسیب‌دیده صورت گیرد (رانش زمین).

در هر صورت پیش از وقوع فرسایش، عواملی موجب فقیر شدن خاک می‌شوند که به‌طور عمده عبارتند از:

ـ کاهش و از بین رفتن هوموس،

ـ کشت تک محصولی زمین زراعی،

ـ کشت گیاهان وجینی،

ـ آتش زدن بقایای گیاهی پس از جمع‌آوری محصول، مثلاً سوزاندن کُلشهای گندم.

فرسایش خاک طبق قوانین فیزیکی و تحت شرایط معین اقلیمی، توسط دو دسته علل و عوامل طبیعی و انسانی به‌وجود می‌آید. اگر به‌طور کامل نتوان مانع فرسایش خاک شد، یقین است که در صورت رسیدگی به موقع و انجام اقدامهای آبخیزداری و ممانعت از تخریب، می‌توان از شدت و وخامت آن کاست و جلو فاجعه‌های گسترش بیابان و کویر، سیل و خرابیهای بیسابقه و خسرانهای سنگین مالی را گرفت.

در میهن ما ایران، که چهار‌پنجم اراضی آن کوهستانی است، تمام انواع فرسایش خاک، به‌ویژه فرسایش آبی و بادی، به اشد درجه وجود دارد و در دههٌ گذشته، با وجود تمام هشدارهای کارشناسان، در اثر بی‌توجهی مسئولان رژیم آخوندی و اجرا نکردن برنامه‌ها و طرحهای آبخیزداری، سال به سال وضع خاکهای زراعی و جلگه‌یی ـ‌حتی خاکهای بیابانی نیز‌ـ وخیم‌تر شده است. به‌طور معمول مردم نسبت به فاجعهٌ فرسایش خاک نه اطلاع و آگاهی درستی دارند و نه، شاید چون به چشم نمی‌آید، حساسیت کافی نشان می‌دهند. ولی باید به گفتهٌ پروفسور اشکوری، دانشمند ایرانی‌الاصلی که در مراکز علوم آگرواکولوژی جمهوری آذربایجان شاغل است و از مدتها پیش با واحدهای تحقیقاتی وزارت کشاورزی در ایران نیز همکاریهایی دارد، توجه کرد که:

«فرسایش خاکهای زراعی و ایجاد کویر نه تنها منابع خاک و آب منطقه، بلکه تمدن کشاورزی و پایه‌های فرهنگی کشور [ایران] را، به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم، مورد تهدید قرار می‌دهد» (مجله زیتون، شمارهٌ‌113، سال72).

عوامل طبیعی مؤثر در فرسایش خاک

فرسایش خاک در ایران، که از چنددهه پیش، به‌ویژه در دههٌ اخیر، رو به افزایش گذاشته، تحت‌تأثیر عوامل طبیعی متعددی به‌وجود آمده یا شدت یافته است. البته در طول زمان، تأثیر این عوامل نیز نقش مخرب مضاعفی پیدا کرده است. به علت وجود تنوع سرزمین و اقلیم در ایران، همه نوع علل و عوامل طبیعی در بروز تشدید این روند تخریب دخیل هستند، ولی مهمترین آنها به قرار زیر می‌باشند:

1ـ تأثیر نوع خاک و دانه‌بندی آن: خاکهایی که از کانیهای مختلف ترکیب شده‌اند، مانند خاک برآمده از سنگ خارا، کمتر فرسایش می‌یابند. اما خاکهایی که ترکیبات معدنی آنها یکنواختند، مثل سنگ آهک، گچ و غیره، به آسانی در اثر ضربات و فشار آب و باد فرسایش پیدا می‌کنند.

هر چه ذرات تشکیل‌دهندهٌ خاک ریزتر باشد، خطر فرسایش هم بیشتر است و هر چه دانه‌های خاک، از نظر قطر دانه، یکسان‌تر باشند، فرسایش نیز شدیدتر خواهد بود.

2ـ تأثیر شکل و شیب زمین: هر چه شیب زمین بیشتر باشد، خطر فرسایش آبی بیشتر می‌شود و هر چه دامنهٌ بیابانی و جلگه‌‌یی گسترده‌تر باشد، توان فرسایش بادی افزایش می‌یابد. فرسایش بادی در عرصه‌های خشک لم‌یزرع و کویر و فرسایش آبی در دامنه‌های کم‌درخت کوهستانی خیلی شدید است.

3ـ تأثیر پوشش گیاهی و نوع هوموس خاک: خاک اگر دارای پوشش گیاهی باشد، خیلی کمتر در معرض فرسایش قرار می‌گیرد. رُستنیها، هم در مناطق مرطوب و هم در عرصه‌های خشک، مانع طبیعی برخورد مستقیم و ضربتی باد و باران به لایهٌ نرم و آسیب‌پذیر زمین هستند و خاک را توسط ریشهٌ خود تا حدودی ثابت و نفوذپذیر نگه‌می‌دارند. نه تنها گیاه زنده، بلکه بقایای آن ـ‌مواد آلی و لاشبرگها‌ـ نیز به حفاظت خاک کمک زیادی می‌کنند. در خاکهایی که هوموس (طبقه لاشبرگ و مواد آلی) غنی‌تری دارند، درجهٌ حفاظت نیز بیشتر است (خاکهای قهوه‌یی و سیاه).

4ـ تأثیرات اقلیمی:‌اقلیمهایی که تغییر درجهٌ حرارت فصلی یا شبانه‌روزی در آنها زیادتر است، موجب فرسایش شدیدتر می‌شوند؛ برعکس، اعتدال آب و هوا و از آن فراتر وجود بیشتر رطوبت، خطر فرسایش را کاهش می‌دهد.

رگبارها، بارانهای شدید و طولانی، ذوب‌شدن سریع برفها و جاری شدن سیلابها، باعث فرسایش شدید خاک می‌شوند (فرسایش آبی). در مناطق خشک، عامل باد و توفان وحرکت شنهای روان تخریب و فرسایش شدید به‌وجود می‌آورد.

از میان کلیهٌ عوامل طبیعی مؤثر در فرسایش خاک، شرّ اصلی از تخریب پوشش گیاهی، به‌خصوص پوشش جنگلی، برمی‌خیزد. نابودی هرگونه واحد جنگلی و عرصهٌ گیاهی، سرانجام خطر فرسایش خاک را به‌طور جدی پیش می‌آورد. جنگل و هرگونه فضای سبز به‌طور کلی سد و مانع هر نوع فرسایش خاک است.

عوامل انسانی تخریب و فرسایش خاک

دراین باره بهتر است با نقل قولی از یک کارشناس قدیمی ایرانی مطلب را باز کنیم: «تنها عوامل طبیعی نامساعد باعث فرسایش خاک در ایران نشده است، بلکه دخالت بی‌رویهٌ انسان نیز ـ‌به‌طور مستقیم و غیرمستقیم‌ـ تأثیر به‌سزایی در فرسایش خاک داشته است، از آن جمله انهدام جنگل، چراندن بی‌رویه و بیش از حد دام در مراتع و جنگلها، بوته‌کنی در مناطق خشک به‌منظور استفاده در سوخت، کشت و آبیاری نادرست، کشت متوالی محصولات وجینی، لخت گذاشتن زمینهای زراعتی در مناطق کوهستانی» (دکتر پرویز کردوانی، کتاب جغرافیای خاکها، 1358).

به‌طور مشخص می‌توان جنگل‌سوزیها و انجام مانور نظامی در عرصه‌های مرتعی و جنگلی را هم به موارد بالا اضافه نمود. واقعیت این است که در کشور گاز و نفت‌خیزی چون ایران، رژیم کنونی و رژیم گذشته، هر دو در نهایت بی‌توجهی، روستاها و شهرکهای حاشیهٌ جنگلها و کویرها را از حیث تأمین سوخت به‌کلی به امان خود رها کردند. حتی به شهرها و روستاهای اطراف جنگلهای مرغوب شمال کشور هم به‌موقع و به اندازهٌ کافی مواد سوختی نرساندند تا کار به جایی کشید که بخشهای زیادی از تخریب پوشش جنگلی، فقط و فقط به علت نیاز عاجل مردم محروم به مواد سوختی، صورت گرفت.

از طرف دیگر ورود شمار کثیری دام ـ‌در ارقام میلیونی‌ـ به داخل عرصه‌های جنگلی (غرب و شمال)، نه تنها موجب از بین رفتن پاجوشها و گیاهان جوان و شاخ و برگها می‌شود، بلکه در اثر جمع‌آوری دایمی برگها و علفهای جنگلی توسط دامداران (به‌مصرف علوفه)، رفته‌رفته تغییرات منفی و روند تخریبی خاکهای جنگلی پدیدار می‌شود و لایهٌ غنی زمینهای جنگلی تحلیل می‌رود. علاوه بر این، با تردد دایم میلیونها دام، خاکهای این عرصه‌ها کوبیده شده، توان آب‌پذیری این خاکها کاهش یافته و خطر راه‌افتادن سیلاب پیش می‌آید. کل این روند شدید مصرف‌کننده و استهلاکی، برای جنگل و خاک و محیط‌زیست داخلی و حاشیه‌یی عرصه‌ها، مخرب است و یکی از عواملی مهم فرسایش خاکهای جنگلی و مرتعی به‌شمار می‌رود. همین عوامل، روی‌هم‌رفته، باعث تخریب خاکهای شمال کشور شده‌اند و اکنون استانهایی که در سابق جنگلهای انبوه داشتند و از فرسایش خاک حفظ می‌شدند، به‌شدت با عواقب فرسایش مواجه‌اند. در این مورد کافی است ارزیابی را با یک اظهارنظر کارشناسی از تاریخ اخیر مقایسه کنیم:

«فرسایش خاک در منطقهٌ ساحلی دریای خزر و دامنه‌های شمالی کوههای البرز، با وجود بارندگی زیاد در این منطقه، چندان شدید نیست، زیرا پوشش گیاهی انبوه آن خاک را در مقابل تأثیر فرسایشی آب حفظ می‌کند»

 (جغرافیای خاکها، چاپ اول، 1353).

حال ملاحظه نمایید عوامل انسانی تخریب جنگل و خاک و نیز عدم رسیدگی «مسئولان» جنگلداری و حفاظت عرصه‌های «ملی» جنگلها، کار را به کجا کشانده که روزنامه‌های خود دستگاه چنین هشدار می‌دهند:

«کارشناسان می‌گویند در صورتی که اقدامهای جدی در جهت جلوگیری از فرسایش خاک در شمال ایران صورت نگیرد، در 20سال آینده فرسایش فعلی تا سه‌برابر افزایش خواهد یافت و دیگر گیاهان و رستنی جدید در این خاکها نخواهد رویید» (کیهان، 24تیر71).

پیامدهای فرسایش خاک

فرسایش خاک در عرصه‌های کشاورزی و مرتعی، فرسایش خاک در پهنه‌های وسیع بیابانی و کویری، در دامنه‌های کوهستانی و جلگه‌یی، در سرتاسر سرزمینهای ایران هر سال چند میلیارد تن از خاکهای کشور را به آب و به باد می‌دهد و علاوه بر خسران غیرقابل جبران از دست رفتن این خاکها، دور تسلسل مخربی را مرتب تندتر می‌کند و صدمه‌ها و لطمه‌های گوناگون را به ابعادی فاجعه‌بارتر می‌رساند:

1ـ سیل و خرابی: علاوه بر بارانهای تند و ناگهانی، عمده دلایل سیلابهای شدید، به خصوص در استانهای شمالی کشور، به‌علت فرسایش خاک در دامنه‌های کوهستانی، پرشدن ظرفیتهای پر از لای و گل رودخانه‌ها و غیره، خراب شدن بسیاری از سدها و کانالها و بالا آمدن کف دریاچه‌ها و تالابها در اثر رسوبگذاری خاکهای فرسوده، می‌باشد. وقتی ظرفیت این آبگیرهای گوناگون مملکت، در اثر جمع‌شدن خاکها، کفاف پذیرش و انتقال جریانهای آب را از دست بدهد و در ضمن پروژه‌های آبخیزداری ـ‌از جمله لای‌گیری رودها و دیگر آبگیرها‌ـ معوق بماند، یا اصولاً در دستور قرار نگیرد (فقدان بودجه)، آن‌وقت طغیان آب، جاری شدن سیلاب و پیدا شدن مناطق وسیع غرقاب (خوزستان) به رویداد هر فصل تبدیل می‌شود. میلیاردها تومان خسارت سالانهٌ مالی، نابودی مناطق شهری، خطوط ارتباطی، باغها و مزارع و خسارات جانی فزاینده، این زنجیره فجایع سیل و خرابی یکی از وجوه بارز فرسایش خاک در ایران می‌باشد. ما تنها به ذکر یک نمونه در این جا بسنده می‌کنیم:

«در پاییز امسال(73)، خسارات ناشی از جاری شدن سیلاب فقط در یکی از شهرهای کوچک کشورمان، بیش از 5میلیارد تومان برآورد شد. اما میزان خاک نابود شده درجریان این سیل مهیب و ارزش آن فراتر از اینهاست. با نابودی خاک در آینده رودخانه‌های کشور نیز یکی پس از دیگری خشک خواهد شد» (مجلهٌ برگ سبز، نوروز74).

2ـ نابودی عناصر با ارزش خاک: یک وجه دیگر از خسارتهای عظیم فرسایش خاک، عبارت است از افت دایمی غنا و درجهٌ حاصلخیزی عرصه‌های کشاورزی، باغها، مراتع و… و احتیاج فزایندهٌ این زمینها به حجم بیشتری کودشیمیایی. از بین رفتن لایهٌ نرم و مغزی خاکهای زراعی، یعنی از دست رفتن قشری که حاوی بخش عظیم عناصر شیمیایی و فیزیولوژیکی، از جمله فلوئور، سدیم، کبالت، مولیبدن، یُد، ازت، فسفر، پتاس و… می‌باشد:

 «در هر هکتار مزرعه، از دست دادن یک لایهٌ یک میلیمتری خاک در اثر فرسایش، به‌معنای از دست رفتن 75کیلوگرم ازت، 24کیلوگرم فسفر و یک کیلوگرم پتاس است [یعنی عناصر اصلی کودهای شیمیایی مرغوب]» (اطلاعات، 2خرداد74)

علاوه بر خسرانهای مالی، یک قلم کمبود ید در خاک، و سپس در محصولات و آب محل، موجب ازدیاد بیماری گواتر در مصرف‌کنندگان آب و محصولات این مناطق می‌شود.

3ـ نابودی میکرو‌ارگانیسمهای خاک: طبق برآوردهای موجود در اثر فرسایش هر گرم خاک زراعی، بسته به نوع خاک، از یک میلیون تا میلیاردها میکروارگانیسم (باکتریهای گوناگون، قارچها و…) از بین می‌رود. با این ضایعه، یکی از مهمترین عوامل حاصلخیزی خاک صدمهٌ شدیدی می‌بیند و علاوه بر این تأثیر مخربی بر چرخه‌های زیستی میان خاک و گیاه می‌گذارد. این میکروارگانیسمها معمولاً عملیات مهمی در بهداشت خاک و تصفیه مواد سمی از آن برعهده دارند. این ذرات فعال ازت آتمسفر را جذب کرده و به ازت بیولوژیکی تبدیل می‌نمایند و فعل و انفعالات هوموس خاک را پشتیبانی می‌کنند. نابودی آنها به روند فتوسنتز گیاهان هم صدمه می‌زند.

4ـ تأثیر منفی در تعادل انرژی خاک: اجزای گیاهی نهفته در خاک و نیز میکرو‌ارگانیسمها، مقدار زیادی انرژی خورشیدی را جذب کرده و آن‌را به انرژی بیولوژیک تبدیل می‌کنند. همین انرژی بیولوژیکی برای انجام فعل و انفعالات بیوشیمی خاک ضرورت حتمی دارد.

طبق تحقیقات کارشناسان، با فرسایش خاک زراعی، بسته به نوع خاک، میان 45 تا 575میلیون کیلوکالری در هر هکتار، انرژی مذکور از بین می‌رود و به همین نسبت تعادلهای انرژی در باقیماندهٌ خاک به‌هم می‌خورد.

5ـ گسترش بیابانها و کویر: یکی از وخیم‌ترین عواقب فرسایش خاک، به‌خصوص در پهنه‌های گستردهٌ حاشیهٌ کویر، توسعهٌ عرصه‌های لم‌یزرع، پیشروی کویر، هجوم شنهای روان و آسیب‌دیدن روستاها، مراکز اقتصادی، خطوط ارتباطی و غیره است.‌این ضایعه شدید در ایران بسیار گسترده است و طرح و توضیح جوانب گوناگون آن مجال دیگری لازم دارد.

مختصری دربارهٌ آمار و ارقام فرسایش خاک

در آمار و ارقام فرسایش خاک در ایران، هم‌چون دیگر آمار زیست محیطی در کشور ما، آشفتگیها و نادرستیهای گوناگونی به‌چشم می‌خورد. ولی با تمام کمبودها و نوسانات در بیان اعداد و نقایص در شاخصها و سنجه‌ها، یک واقعیت غیرقابل انکار همان بارزشدن روند روبه‌وخامت فرسایش است. اهم آمار، در یک محدودهٌ بیست‌ساله، به‌طور خیلی خلاصه به قرار زیر می‌باشند:

«بنا به آمار وزارت آب و برق در سال53، در کشور ما سالانه نزدیک به 80میلیون تُن خاک از اراضی کشور، تحت فرسایش قرار می‌گرفته و از جا کنده می‌شده است»

 (کتاب کویرهای ایران، ص49، دفتر طرح و مشاوره نخست‌وزیری، سال انتشار 1364).

ده سال بعد، به یمن حکومت آخوندی، وضعیت فرسایش خاک در ایران بیست‌و‌پنج برابر خرابتر شده است:

«میزان خاک کشاورزی که در ایران از دست می‌رود و حاوی صدها هزار تُن کود و مواد غذایی است، اکنون سالانه به بیش از 2میلیارد تُن در سطح کشور می‌رسد»

 (کیهان سال جلد اول، سال1364، ص67).

دو سال بعد، آن فرسایش خاک ابعاد بیشتری پیدا کرده و جالب است که «مسئول» مربوطه، به‌جای نشان دادن راه‌چاره صرفاً خبر حذف می‌دهد:

 «وزیر جهادسازندگی روند افزایش تخریب منابع طبیعی در کشور را خطرناک توصیف کرد و افزود میزان رسوبات در سال66 بالغ بر 5‌/‌2میلیارد تُن برآورد شده است و میزان سطح فرسایش یافته در همین سال600هزار هکتار بوده است» (روزنامهٌ جمهوری اسلامی، 15‌اردیبهشت70)

و سال به سال این خرابی و خسران خاکهای کشور، افزایش می‌یابد و دامنهٌ ضایعه و ضرر، چون دور باطلی از بلا و مصیبت، به استانهای شمالی کشور هم می‌کشد و آمار و ارقام فرسایش خاک در ایران حتی از آمار فرسایش در قارهٌ آفریقا هم فراتر می‌رود و به رقم 4میلیارد تُن در سال ـ‌ که در آغاز این نوشته ذکر کردیم ‌ـ می‌رسد. ولی در این میانه هستند روزنامه‌ها و «مسئولانی» که آشکارا ارقام و اعداد 15سال پیش را رونویسی می‌کنند:

 «میزان فرسایش خاک در ایران، 5‌/‌1میلیارد تُن در سال است» (همشهری، 10‌اردیبهشت74).

در حالی که دو سه ماه پیش از این، مشاور عالی سازمان حفاظت محیط‌زیست، اعتراف کرده بود که درسال73، به‌مناسبت فرسایش، «سالانه تا 3میلیارد تُن خاک از دسترس خارج می‌گردد و طی 20سال گذشته… هر ساله یک میلیون هکتار به عرصه‌های کویری موجود اضافه شده است» (مجله برگ سبز، نوروز74).

روزنامه اطلاعات اول خرداد74، وسعت عرصه‌های فرسایش یافته و بیابانی شده خاکهای زراعی را بسیار بیشتر از رقم فوق می‌آورد:

 «حدود 5‌/‌1میلیون هکتار در سال». خاکی که به‌قول خودشان، «از هیچ کشوری و با هیچ بهایی نمی‌توان آن را تأمین کرد».

====================     

+ درج نخست این نوشته درنشریه «ایران زمین», شماره 78, 18دی 1374

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.