maghsadi reza 02

… بهمنِ بیدادگر !

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

maghsadi reza 02

 maghsadi reza 02    رضا مقصدی

 باز ، تو باز آمدی

ظلمتِ آن خاک وُ خِشت !
باز، نمی خواهمت
بهمنِ خونین سرشت !

با نفَسِ سرد تو
شاخه ی شادم شکست.
غم، به سراپرده ام
خیمه زدوُ  ریشه بست.

با من وُ نیلوفرم
حرفِ تو از برف بود.

با دلِ گُلرنگِ من
گفتگو از برف بود.

کینه ی دیرینه ای !
سنگِ هر آیینه ای !

زندگی،از دستِ تو

اینهمه، فریاد گر.

باز، نمی خواهمت

بهمن بیدادگر!

2

چکامه ی تاریک

بعد از تو هرچه خنده که در هر شکوفه بود

درپیش رویِ چشم ما از باغ ما گریخت.

آنگاه

من ماند م وُچکامه ی تاریکِ شامگاه

من ماند م وُ ” قصیده ی لبخندِ چاک چاک “

من ماند م وُ سیاه ترین آه.

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.