mehrasa 01

هاشمی متحول شده یا گربه عابد عبید زاکانی؟

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

mehrasa 01

mehrasa 01محمدعلی مهرآسا

آقای اکبر هاشمی رفسنجانی صلاحیّت ریاست جمهوری را ندارد. این را ما نمی‌گوئیم؛ و نیز نه یک هو و جنجال است و نه یک فرضیّه؛ بل اصلی مسلم و تصمیمی است که شورای نگهبان قانون اساسی‌ی حکومت فقیهان گرفته و آن را اعلام کرده است. آری یکی از بزرگ طراحان انقلاب سال ۱۳۵۷ و یکی از پایه گذاران حکومت ولایت فقیه و مورد محبت خمینی، اکنون فاقد صلاحیّت برای احراز ریاست جمهوری همان حکومت دست پخت خویش است! چرا…؟!

چون رقبای دیگر یک به یک از میدان بیرون انداخته شده و به طریقی یا نابود شده اند و یا خانه نشین؛ و اکنون بیست و چند سال است که هم ولایت فقیهش مطلقه شده است و هم حاکمیّت دربست در اختیار دینداران شیعه‌ی رافضی است؛ و اینجا است که تفاوتها، خواسته‌ها، آرزوها، آز ورزیها، حسادتها، بغضها و کینه‌های کهنه، سر از بستر خواب ۳۴ ساله بر می‌دارند و در صحنه‌ی علنی حکومت و فضای سیاسی – اجتماعی ایران خودنمائی می‌کنند. علمائی که دانششان تعیین آب کُر، راه‌های ازاله مو، انواع غسل حیض و نفاس، آداب طهارت و آداب زیارت، و مطالبی در همین حدود است، بیش از ۳۴ سال است زمام امور کشوری با سابقه‌ی تاریخی را به دست بی کفایت خویش گرفته و آن را به سوی حقارت در نزد خودی و بیگانه کشانده‌اند. اکنون گویا زمان تسویه حساب حضرات رسیده و گذشت زمان عقده‌های کهنه را رو آورده و حضرات دشمنانه در مقابل هم صف آرائی کرده اند؛ و اغلب پته یکدیگر را روی آب می‌اندازند.

مدت چندین سال است که می‌بینیم و می‌شنویم اهل عمامه‌ی ایران دیگر به مانند دو دهه‌ی نخست حکومتشان متحد و همراه نیستند؛ و برعکس به روشنی نشان داده اند که سطح کینه در میانشان به حدی است که حاضرند گردن حریف خود را – حتا با عبا و عمامه – بشکنند و خرخره طرف را بجوند. وزیر ساواما که آخوندی دست سوم و چهارم است و زیاد مورد قبول احمدی‌نژاد نیست و با حکم حکومتی در این منصب مانده است، از همان روز مطرح شدن نام‌هاشمی رفسنجانی برای نامزدی، او را به زیر باران تیر ملامت و تهمت و افترا گرفت و به علن اعلام کرد:«هاشمی رفسنجانی به مانند کروبی و موسوی از شرکای فتنه‌ی ۱۳۸۸ است» حسین شریعتمداری مدیر کیهان که بلندگوی مقام معظم رهبری است، در این مدت هر روز‌هاشمی را موهنانه با سرمقاله‌هایش مشت و مال داده است.

ضمن اینکه این عمل شورای نگهبان در رد صلاحیّت‌ هاشمی جای دقت نظر و تأمل دارد، باید به یاد نیز داشته باشیم کسی که امروز چنین خوار و خفیف توسط چند معمم شورای نگهبان رد صلاحیّت شده است، زمانی خود مورد مشاوره بود که چه کسانی عضو شورای نگهبان باشند؛ و در این راه هم خمینی را یاری می‌داد و هم زمانهائی مشاور خامنه ای در این گونه مسائل بود. قسمت مسخره و حتا قهقهه برانگیز این تصمیمی که شورای نگهبان گرفته است، این است که‌هاشمی رفسنجانی هم اکنون رئیس شورای تشخیص مصلحت نظام است. یعنی در این نظام اگر پس از بررسیهای مجلس و شورای نگهبان و دیگر مجموعه‌هائی که تعدادشان کم نیست، هرگاه معضلی پیش آید و تصمیم گرفتن در مورد موضوعی و مطلبی و مبحثی مشکل و لاینحل شود و به گره کور مبتلا گردد، مرجع مورد نیاز برای حل معما،‌ هاشمی رفسنجانی و اعضای زیر ریاستش هستند که باید و می‌توانند این گره کور را بگشایند و مصلحت کل نظام را تشخیص دهند. اما می‌بینیم شورای نگهبان مصلحت ندیده است که او نامزد ریاست جمهوری باشد و چنین فردی را لایق جانشینی‌ی احمقی به نام احمدی‌نژاد نمی‌داند و او را رد صلاحیّت می‌کند.

یک حدس دیگر نیز در این میان مطرح است و آن وضع هاشمی رفسنجانی از نظر قضائی در عرصه‌ی بین المللی است که چند سال پیش دادگاه میکونوس آلمان او را همراه خامنه‌ای و ولایتی و رضائی و… در قتل سران کرد حزب دموکرات کردستان مجرم شناخت و برایشان حکم جلب بین‌المللی صادر کرد. بنابراین هاشمی در هر مقامی اگر بیرون از ایران ظاهر شود پلیس جهانی می‌تواند او را دستگیر کرده تحویل مقامات ذی صلاح دهد. و چون برای ریاست جمهوری یک کشور مقدور نیست که از مسافرت به خارج کشورش صرفنظر کند و حتماً بسیاری از بایدها او را مجبور به خروج از کشور می‌کند، لذا وضع و موقعیّت هاشمی رفسنجانی در این زمینه خطرناک است و احتمال دستگیری‌اش فراوان. به این جهات اعضای شورای نگهبان خیر و صلاح را در آن دیده‌اند که هاشمی رئیس جمهوری نشود. البته چنان که اشاره شد این یک فرضیّه است.

اما اینجا حکم ابطال این فرضیّه، و اعلام نظریه‌ی ضد این حدس و گمان نیز وجود دارد که محسن رضائی و دکتر ولایتی نیز در همین ردیف بوده و در همین مورد تحت تعقیب‌اند ولی شورای نگهبان صلاحیّتشان را تأیید و آنان را برای احراز این پست معرفی کرده است. بنابراین، وجود نام این دو نفر در جمع صلاحیّت دارها فرضیه‌ی مانعِ تحت تعقیب بودن هاشمی برای ریاست را باطل می‌کند. هرچند گمان دیگر این است که اعضای شورای نگهبان به این اشراف رسیده باشند و رسیده‌اند که هاشمی شانس برنده شدنش فراوان بود؛ ولی این دو نفر را به طور قطع ناموفق می‌دانند و به این دلیل به وضع قضائی‌شان در برون از مرز توجه نکرده‌اند.

در این میان، از حدس و گمانها چنین برداشت می‌شود که در انتخابات پیش رو نظر خامنه‌ای و اعضای شوراها و تشکل‌های زیر حکم او بر پذیرش ریاست جمهوری کسی است که چند سال است نماینده ایران در مذاکرات هسته‌ای است و در رفت و آمد به بیرون و درون کشور برای اجرای این مأموریّت هیچ گونه مشکلی نداشته است و هیچ نوع اتهامی نسبت به او مطرح نیست. این فرد سعید جلیلی است که هم یک بسیجی است و یک پایش را در جنگ از دست داده و هم همین پای از دست داده چندین جای پا در درون حاکمیّت برای او گشوده است. از سوی دیگر نیز مقتدایش آخوند مصباح یزدی همان آخوند فاشیستی است که عقیده دارد در حاکمیّت اسلامی گزینش از سوی مردم و رأی ملت بی‌جا و بی‌ارزش است و حرف اصلی و یگانه را ولی مطلقه فقیه می‌زند و نظر او جایگزین هر نوع مجلس و شورائی است!

در دوسال اخیر آقای اکبر هاشمی بهرمانی سخن‌هائی بر زبان رانده و کرداری از خود نشان داده است خلاف نامه اعمالش؛ تا به ظاهر او را از گذشته‌ی ننگینش جدا کرده و به سوی طیف اصلاح طلبان نزدیک کرده باشد؛ و به همین جهات اکثرِیّت گروه نامور به اصلاح طلب به او عنایتی جدی نشان می‌دهند و او را در زمره خود می‌انگارند… به دید من اکنون آقای‌هاشمی رفسنجانی چون با ظاهری دیگر و تظاهری نو، در مقابل مقام رهبری نوعی جبهه‌ی نه مخالف، بل غیر همراه گرفته و خلاف دیدگاه‌های رهبر طی طریق می‌کند، گونه‌ای از مقبولیّت در میان اصلاح‌طلبان را کسب کرده است؛ اما در میان روشنفکران و نیک اندیشان و مردم واقعگرا مکان و منزلتی ندارد؛ و گذشته‌ی سی و چند ساله‌ی او در ایجاد وحشت انقلابی، برای من و امثال من امکان فراموش شدن اعمالش را به صفر رسانده؛ و در واقع او از اینجا رانده و از آنجا مانده است.

پیشینه‌ی آقای رفسنجانی در ازای تاریخ حکومت آخوندی چنان تاریک و پر از دسیسه برای ماندن در قدرت و کشتار بی‌گناهان است که تنها ممکن است (به قول محمد نوریزاد) با اقرار به گناه و تبری از آن گذشته‌ی هراس انگیز خویش؛ و توبه و پوزشخواهی از مردم بتواند جای پائی در جامعه‌ی به شدت آسیب دیده‌ی ایران پیدا کند. زیرا «اکبر هاشمی رفسنجانی» در تمام اعدام‌ها و کشتارهائی که از روز ۲۳ بهمن ۱۳۵۷ شروع شد و به امروز رسیده است، دست داشته و سهیم بوده است. او برای توجیه کشتارهای چندین هزار نفره در دهه ۶۰، سالها پیش در خطبه نماز جمعه گفت:«… ما اگر این کا را نمی‌کردیم زمام امور از دستمان بیرون می‌رفت …» و این یک اقرار عینی است به آن کشتارها. و در هنگام قتلهای زنجیره‌ای نیز زمانی که مسئله علنی شد و رسانه‌های ارتباطی توانستند راجع به آن بنویسند و بگویند، در یکی از خطبه‌هایش گفت:«… دیگر بحث در این مورد بس است و فتیله را پائین بکشید …» منظورش این بود که مردم خفه شوند و آن همه جنایت را به فراموشی بسپارند و از آن دم نزنند؛ چون پای خودش در میان بود. خوشبختانه دادگاه میکونوس او را مجرم شناخت؛ و او در این کشتارهای زنجیره ای نیز آلوده دامن است.

اگر هم اکنون در محیط ایران و میان جامعه‌ی ایرانیان، جسته گریخته نظرهائی به سوی او جلب شده و متوجه است، از حُبّ علی نیست، بل از بُغض معاویه (رهبر) است. این را نیز فراموش نکنیم که رفسنجانی به این رد صلاحیّت بسیار بیشتر از تأیید و احراز صلاحیّت هم نیاز داشت و هم راضی و راغب است. زیرا به تصور او و به عقیده‌ی بسیاری دیگر این کار شورای نگهبان با توجه به جوّ موجود سبب نوعی محبوبیّت و ایجاد توجه و صلاحیّت برای هاشمی در میان مردم شد؛ و پایگاه او را دستکم در حد خاتمی بالا برد. ‌هاشمی رفسنجانی تغییر نکرده؛ مصلحت اندیشتر شده است.

به هر تقدیر، مدتی است قوم الظالمین به جان هم افتاده‌اند و در لشکر دشمن سخت خلاف افتاده است. اما این خلاف در جبهه‌ی دشمن نباید سبب شود که شمشیر نقد و مبارزه گروه‌های اوپوزیسیون در غلاف افتد و یا در غلاف بماند… بی تردید مبارزه ملت با همان شدت تا وصول به آزادی و مردمسالاری ادامه خواهد یافت.

کالیفرنیا، دکتر محمد علی مهرآسا ۲۷/۵/۲۰۱۳

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.