‎اصلاح طلبی دینی یا مصلحت طلبی دنیوی در حفظ حکومت اسلامی، بخش نخست

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

‎آرمان نجم

‎مردم ما در این سی و سه سال گذشته یکی از سیاه ترین و خونبارترین دوره های تاریخ خویش را تجربه کرده است و می داند که راز اینهمه سیاهی ها و ناکامی ها و عقب ماندگی ها در چیست؟  حکومت  اسلامی نه تنها  منابع اقتصادی ایران را تاراج کرده است بلکه  مهمتر از ان اخلاق انسانی و غرور ملی مردم را نیز به تباهی کشانده است .


‎به باور من حافظهء تاریخی مردم ایران ضعیف است. از همین رو اشتباهات گذشته را به کرات تکرار می کنند. ظاهراً این را آخوندهای حاکم بر ایران هم خوب می دانند، و انرا مورد استفاده قرار میدهند.

‎در سالهای شصت بود که بزرگترین مافیاهای اقتصادی در همان دوران شکل گرفت؛ خانوادهء مکارم شیرازی و مهدوی کنی و هاشمی رفسنجانی و واعظ طبسی و دیگر همپالکی هایشان جنگی را که می شد در یکسال به پایان برد، هشت سال ادامه دادند و ملت ایران را با شعار«راه قدس از کربلا می گذرد» در گیر جنگی خانمانسوز کردند . محسن رضایی که امروز بدون اونیفورم سپاهی گری مقابل دوربین می نشیند، فرمانده سپاهی بود که خود دست اندرکار فروش غیر قانونی نفت  و ساختن اسکله های غیرقانونی قاچاق کالا و گردآوری اندوخته های میلیاردی بود. فراموش نکنیم  که «محصولی»، وزیر کشور دولت احمدی نژاد، هم سپاهی بوده و در دورهء احمدی نژاد سردار میلیاردی نشده است. او هم همچون همین خاندان های آلوده و فاسد، از همان ابتدا وارد باندهای مافیایی شده است.

‎در تابستان ١٣۶٧، ۲۵۰۰ تا ۵۰۰۰  زندانیان سیاسی در جمهوری اسلامی در ایران  اعدام شدند. به طور کلی جرم زندانیان همکاری با سازمان‌های مخالف جمهوری اسلامی بود. بیشتر اعدام‌ شدگان زندان‌های تهران در گورهای ناشناس، گورستان خاوران به خاک سپرده‌ شدند.

‎چندی پیش هاشمی رفسنجانی اعلان کرد که رهبر جمهوری اسلامی دیگر به او اعتماد ندارد ‫!‬

به راستی همیشه و در طول این سی و سه سال، هاشمی رفسنجانی همواره پشتیبان خامنه ای بوده است. از همان دورانی که او را به مقام ریاست جمهوری رساند تا آن که رهبرش ساخت و همچنان پایه های تخت زمامداری اش را نگاه داشت.

‎هاشمی رفسنجانی بی درنگ پس از مرگ خمینی، در جلسه ای که خبرگان برای تعیین رهبر تشکیل داده بودند – با وجود آن که پنج نفر از خبرگان، از جمله آیت الله توسلی،  و موسوی خویینی ها و دیگران که با رهبر شدن خامنه ای سخت  مخالفت میکردند،  و توانسته بودند زمینه های تشکیل یک شورای رهبری پنج نفره را فراهم آورند – با یاری محسن رضایی و سید احمد خمینی طرحی مبنی بر اینکه ناوگان امریکا در خلیج فارس پهلو گرفته و اماده حمله به ایران است، مرجعیت خامنه ای و رهبریت اش را با همین إبر دروغ به  امت شهید پرور  اعلان کرد.

‎سید احمد خمینی نیز دیرتر بنا به اعترافات سعید امامی با فتوای همانها از میان برداشته و  کشته شد.

‎دیرترهنگامیکه  اخوندی بنام محمد خاتمی در ۲۳  مای ۱۹۹۷  برنده انتصابات شد، رژیم در شرایطی قرار داشت که بر اثر بحران ناشی از محکوم شدن مقامات بلند پایه  از جمله رهبر نظام علی خامنه ای ،رئیس جمهور وقت علی اکبرهاشمی رفسنجانی و وزیر امور خارجه علی اکبر ولایتی و همچنین وزیر اطلاعات و امنیت علی  فلاحیان،  در رای دادگاههای آلمان به تاریخ دهم آپریل ۱۹۹۷ به اتهام کشتن چند تن از رهبران حزب دموکرات کردستان ایران در رستوران میکونوس  برلین، رسما متهم به دخالت در قتل بسیاری از شهروندان ایران شدند.

‎ روابط حکومت اسلامی و اتحادیه اروپا در اوج تیرگی قرار داشت و همه سفرای اروپایی ایران را ترک کرده بودند. همچنین ایران متهم به دست داشتن در حمله به پایگاه آمریکا در الخبر عربستان و کنیسه یهودیان در آرژانتین شده و در آستانه حمله موشکی آمریکا قرار داشت. گروه طالبان نیز اغلب نقاط افغانستان از جمله مناطق مرزی ایران را تصرف و صدها نفر را در حملات پیاپی به روستاهای مرزی به گروگان گرفته بودند ‫.‬

انتصاب او رژیم را تا حدودی  از انزوای بین المللی بیرون اورد‫.‬ اما طولی نکشید تا دانشجویان و جوانان و زنان که موتور محرکه این انتصابات قرار گرفته  بودند،متوجه ماهیت ارتجاعی او و بازیهای پشت پرده رژیم قرارگرفتند‫.‬ رژیم و دولت برخواسته از ان سیاست سرکوب در داخل ایران و عوام فریبی و دروغ پردازی به جامعه بین المللی را  مانند گذشته دردستور کار خود قرار داد    

سرکوب وحشیانه  اعتراضات دانشجویی در۱۸ تیرماه ۱۳۸۷ که به واقعه حمله به کوی دانشگاه تهران شهرت یافت موجی عظیم از نارضایتی عمومی را دامن زد و در ادامه ان به یک اعتراض همه جانبه از طرف اقشار مختلف و بخصوص دانشگاهیان تبدیل گردید. در نهایت حکومت بکمک نیروهای بسیج، سپاه و نیروهای انتظامی اعتراض‌ها را توسط حکومت نظامی اعلام نشده، بشدت سرکوب و مخالفان را به زندان انداخت و همچنین معترضان را اراذل و اشوبگر  نامیدند

هم زمان در برون مرز  گفتگوی تمدن ها و جامعه مدنی توسط لابیهای رژیم و حتا  سیاستمداران اروپایی  برای کاستن از فشار افکار عمومی مردمان خود تبلیغ میشد.در این فاصله  حکومت اسلامی بهترین فیلمهای سینمایی جهان را  به  دنیا معرفی میکند!! و  فستیوالهای  درجه یک سینمایی برای نمایش این اثار شکوهمند به رقابت با یکدیگر می پردازند‫!!!‬.

اما این تحرکات برای حفظ منافع کلان اقتصادی اروپا و بیشتر از دیگران کشور المان کافی نیست و تئوریزه کردن ان با شعار گفتگوی انتقادی ادامه پیدا میکند .در داخل ایران  گفتگوی تمدنها که همان ملیونها دلار مخارج تبلیغاتی صدور انقلاب شکوهمند اسلامی است ادامه پیدا میکند و جامعه مدنی به جامعه مدینه النبّى” حضرت محمّد  تعبیرو تبدیل میشود که نمونه ان  حکومت ۴ ساله حضرت علی در ۱۴۰۰ سال پیش است.

بی شک  کشتار روشنفکران و نویسندگانی که به طور سیستماتیک به قتل رسیدند از جمله داریوش و پروانه فروهر، محمد جعفر پوینده و محمد مختاری سیاه ترین دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی است.

‎لابیهای رژیم و مبارزین پیشین با امپریالیسم بین المللی به سرکردگی امریکا با کمک حزب سبزهای المان و بهمن نیرومند کنفرانس ‎برلین را برای پیوند  زدن اصلاح طلبها با  مخالفین خارج از کشور تدارک دیدند.اگر چه این کنفرانس با اعترض شدید نیروهای اپوزیسیون مواجه و به شکست انجامید،اما پروسه اپوزیسیون سازی اصلاح طلبها در خارج از ایران با کمک وزارت اطلاعات از همان هنگام کلید خورد  و تا به امروز ادامه دارد.

این خلاصه ای بود از دوران  هشت ساله حکومت اصلاح طلبها که در پایان کار خاتمی خود اذعان داشت که در این دوران تدارکاتچی بیش نبوده است و در رابطه با مذاکرات هسته ای با کشورهای غربی در تمام دوران دروغ میگفته اند و در خفا به غنی سازی اورانیوم ویا بهتر بگوییم  دسترسی به فناوری ساخت سلاحهای اتمی ادامه میدادند. 

مردم دردمند ایران این بار و هشت سال دیگر دولت اصول گراها را که بار اول با تقلب و دخالت مستقیم رهبر و بار دوم با تقلب و ریختن خون مردم در خیابانها و کشتار و شکنجه و تجاوز به مرد و زن در زندان بر سر کار امد و طرح هایی برای مدیریت جهان ارائه داد و امام زمان را از چاه جمکران برکشیده و با خود به سازمان ملل برد تجربه کردند.

اما شور بختانه هنوز عده ای از رفوزه شدگان سیاسی ما که در به روی کار اوردن اسلامیستها در سال ۵۷ نقش داشتند، باور دارند  که میتوان  با خواستن برگذاری انتخابات ازاد و یا اجرای کامل قانون اساسی و یا با لغو نظارت استصوابی در جمهوری اسلامی  به ازادی و دمکراسی دست یافت.مطرح کردن این گونه  تفکرات تنها به ایجاد توهم در میان مردم دامن خواهد زد و از سوی  دیگر سبب جلوگیری از انسجام و اتحاد  در میان اپوزیسیون واقعی حکومت اسلامی خواهد شد.

‎پوپر این دسته از روشنفکران ، که با اندیشه های خویش راهگشای حکومتهای جبار بوده اند را پیامبران دروغین می نامد.

‎مردم ما در این سی و سه سال گذشته یکی از سیاه ترین و خونبارترین دوره های تاریخ خویش را تجربه کرده است و می داند که راز اینهمه سیاهی ها و ناکامی ها و عقب ماندگی ها در چیست؟  حکومت  اسلامی نه تنها  منابع اقتصادی ایران را تاراج کرده است، بلکه  مهمتر از ان اخلاق انسانی و غرور ملی مردم را نیز به تباهی کشانده است. 

قانون اساسی حکومت اسلامی قانونی است تبعیض امیز و غیر دمکراتیک که انجام هر گونه انتخابات ازاد و واقعی را غیر ممکن میسازد و از سوی دیگر کارگزاران این رژیم فاسد و تبهکارکه از منافع  باندهای مافیایی خود  پشتیبانی میکنند ،نه توان و نه خواست  برگذاری چنین انتخاباتی را دارند.
‎نیروهای دمکرات و سکولار باید به صورت شفاف و خالی از هر گونه ابهام در پیامی مشترک بی مردم ایران ،خواهان تحریم فعال این انتصبات شوند.

شرکت در انتصبات حکومت اسلامی  و رای دادن ،شراکت در قتل  و خیانت به منافع ملی ایران است.

‎برلین  ۲۱ اپریل ۲۰۱۳

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.