فعالین مستقل سوریه در حسرت روزهای اول جنبش‬‬‬ هستند

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

مهران مصطفوی

درست یک سال پیش با یکی از اعضای مقاومت سوریه ملاقات و گفت‌وگو کردم. اینک پس از گذشت یک سال که وی به سوریه رفته و در کمک‌رسانی و مقاومت شرکت کرده بود بار دیگر او را دیدم تا در مورد مسائل روز سوریه با وی به گفت‌وگو بنشینم.

 

یکی از اعضای مقاومت سوریه که درست یک سال پیش با او ملاقات و گفتگو داشتم، هفته قبل دوباره به دیدنم آمد. چند ماه اخیر با توجه به تحولات سوریه سراغ او را گرفته بودم اما دوستانش به من گفته بودند که برای کمک به مقاومت سوریه مخفیانه از طریق لبنان به سوریه رفته است. بمحض اینکه وارد دفترم شد، خوشحال شدم. انتظارش را نداشتم چون یک سال از بحث مفصل ما گذشته بود، بحثی که انتشار داده بودم. خوانندگان می توانند آن گفتگو را در زیر این مطلب بخوانند.

با اینکه ۲۸ سال بیشتر ندارد مشاهده کردم که موهایش بسیار سفید شده اند جا خوردم اما اول چیزی نگفتم. در کافه ای در شهری اطراف پاریس با هم قرار گذاشتیم تا در باره وضعیت جدید سوریه با هم صحبت کنیم. در صحبتی که یک سال پیش با هم داشتیم ترس خود را از نتایج دخالت دولتهای خارجی در امور سوریه هشدار داده بودم و گفته بودم که این دخالتها باعث انحراف جنبش مردمی خواهد شد. در آن زمان اهمیت لازم را به انتقادهایم نمی داد، حال که یک سال گذشته بود می خواستم نظرش را جویا شوم. قبل از شروع طوری به او فهماندم که موهایش سفید شده است پاسخ داد از استرس شدید چند ماه گذشته بود.

اسم کوچکش ایاد است و به ابونعیم مشهور است. هنوز هم نمی خواهد نام فامیلش را درج کنم. او فرانسه را آخر ماه جولای گذشته ترک کرده بود. به بیروت رفته بود و آنجا ۱۲ روز اقامت داشته و به پناهندگان سوریه ای کمک کرده است. و بعد از طریق مرز بطور غیرقانونی وارد سوریه شده بود. حدود سه ماه در سوریه اقامت داشته است و در شهرهای مختلف بوده است. در حمص همراه ارتش آزاد سوریه بوده، بعد به دمشق رفته و به کسانی که پناهنده شده بودند کمک کرده است. در زمانی که همرا ارتش آزاد بوده شاهد برخوردهای مسلحانه بود. فعالیت اصلی او توجیه و نظر دادن به اعضا ارتش آزاد بوده است او بیشتر با گروههای کوچک این ارتش رابطه دارد. یکی از فعالیتهای او تهیه دارو و تشکیل شبکه ای از پزشکان برای پناهندگان بوده است که بزخمی ها برسند.

او می گوید تعداد کشته شدگان در سوریه از آغاز جنبش تا امروز حدود ۴۰۰۰۰ نفر است. نام این تعداد با سند و مدرک تهیه شده است و تعداد کشته شدگان هر روز بیشتر می شود. در ماه می ۲۰۱۱، بطور متوسط هر روز حدود ۱۰ تا ۱۵ نفر کشته می شدند. اما اکنون تعداد کشته شدگان در روز بطور متوسط بیشتر از صد نفر است. اکنون در دمشق و حومه اش، تعداد قربانیان از همه جا بیشتر است، حتی بیشتر از حمص. تعداد پناهندگان داخل سوریه یعنی کسانی که مجبور شده اند از شهری به شهر دیگر مهاجرت کنند را بیش از دو میلیون نفر برآورد می کند و می گوید در اردن حدود ۸۰ هزار نفر، ترکیه بیش از ۱۰۰ هزار و لبنان ۶۰ هزار پناهنده سوریه ای وجود دارد.

از او در باره تحولات امور می پرسم. می گوید نسبت به یکسال گذشته خیلی چیزها در سوریه عوض شده است. از دیدگاه انقلاب، جنبه سیاسی پیش می رود، تعداد سرزمینهای آزاد شده در سوریه زیادتر شده است. رژیم کنترل ارتش را از دست داده است و ارتش سوریه خوب عمل نمی کند. جنگ کنونی جنگ داخلی نیست، جنگ بین شیعه و سنی و علوی و سنی نیست بلکه جنگ بین رژیم و مخالفان است. از دید او تغییر مهمی که شده است اینستکه دیگر تظاهرات وجود ندارد و یا خیلی کم شده است اما فعالیتهای نظامی مخالفان بیشتر شده است. او اضافه می کند از آغاز جنبش میزان تظاهرات مردم هر روز بیشتر می شد و در آوریل ۲۰۱۲ به اوج خود رسد اما بعد از آن، این تعداد کم و کمتر شد و اکنون تقریبا دیگر وجود ندارد. دلیل اصلی این امر را بالا رفتن میزان خشونت رژیم می داند. می گوید رژیم براحتی تظاهرات را بمباران می کرد. از دید او تظاهرات لازم بود برای اینکه مردم دنیا بدانند در سوریه چه می گذرد و اکنون دنیا می داند. الان مردم می گویند بجای تظاهرات کردن باید مردم بی خانمان و پناهنده را کمک کنیم و عده ای هم می گویند باید ارتش آزاد را کمک کنیم. او اضافه می کند که اخیرا در حلب که در دست آرتش آزاد بود، تظاهراتی با شرکت مخالف رژیم صورت گرفت اما در تظاهرات با ارتش آزاد هم مخالفت شد و به مخالفان هم انتقاد شد. می خواهم بگویم فرهنگ تظاهرات و ابراز نظر هنوز در سوریه زنده است و جایی که امکان داشته باشد مردم تظاهرات می کنند. در حلب چون رژیم حضور نداشت، مردم ترس نداشتند و تظاهرات کردند.

نگاهی با حسرت می کند و می گوید اکثرا فعالین سوریه که من یکی از آنها باشم دلشان برای روزهای اول جنبش تنگ شده است چون در ان زمان این مردم بودند که ابتکار بدست داشتند مردم عادی ای که تظاهرات می کردند و می توان گفت آن زمان چیزهای بسیاری خلق می شد هر روز ابتکاری وجود داشت. اما اکنون ناراحت هستیم، فعالیم چون هنوز بر این عقیده هستیم که این رژیم تبهکار باید برود.

به او گفتم سال قبل که همدیگر را دیدم خطر دخالت قدرتهای خارجی را تذکر دادم، اکنون بعد از یکسال چه فکر می کند. پاسخ داد دخالت دو جانبه است، روسیه، ایران و چین از یکسو دخالت می کنند. ایران کمک تکنولوژیک به رژیم می کند و مستشاران نظامی ایران در سوریه حضور دارند. مدل بسیجی وارد سوریه شده است و “شبیها” نام دارد. آنها برای سرکوب مردم بسیج می شوند. ایران حتی کمک مالی هم به رژیم می کند. روسیه کمتر از دید سیاسی رژیم را کمک می کند اما از نظر نظامی و اقتصادی به کمک رژیم سوریه می آید. از سوی دیگر دخالت قدرتهای خارجی بین مخالفان باعث پراکندگی مخالفان شده است که هر یک به یک قدرت خارجی نزدیکند. اگر قدرتهای خارجی دخالت نمی کردند اپوزیسیون در این وضعیت نبود. تاکید می کند که من بهترین شخصی نیستم که درباره دخالت قدرتهای خارجی در امور اپوزسیون صحبت کنم اما اگر بخواهم خلاصه کنم باید بگویم که قدرتهایی هستند که منافع ویژه خود را دارند. مثلا ترکیه تحت رهبری آمریکا بخش سیاسی اخوان المسلمین را کمک می کند، بخشی نظامی اخوان المسلمین را قطر کمک می کند، سلفی ها را عربستان سعودی پشتیبانی می کند. اروپایی ها مخالف سلفی ها هستند اما آنها خیلی خوب سازماندهی شده اند و در مقابل رژیم ایستاده اند، اما نمایندگی سیاسی ندارند. انگلیسی ها با امریکایی ها و ترکیه کار می کنند. فرانسه سعی می کند لائیک ها را کمک کند.

نظرش را در باره ارتش آزاد سوریه می پرسم پاسخ می دهد: “آنچه ارتش آزاد نامیده می شود متحد نیست. باید بگویم که در آغاز گروههای کوچک خودمختار در محلهای مختلف سوریه شورع به فعالیت نظامی کردند. کسانی که به این گروهها می پیوستند، کسانی بودند که شاهد کشتار مردم در تظاهرات بودند. آغاز کار تشکیل چنین گروههایی نوامبر ۲۰۱۱ بود، یعنی ۶ ماه بعد از آغاز تظاهرات مسالمت امیز. برای پیوستن به گروه نظامی دو چیز لازم بود اول اینکه باید خانواده را به خارج از کشور می بردند و دوم اینکه کمک مالی لازم داشتند و مسائل از اینجا شروع شد زیرا برای هر دو اینها نیاز به کمک قدرتهای خارجی بود.”

از او می پرسم: آیا این تغییر یعنی تبدیل تظاهرات مردمی به فعالیت گروههای نظامی برای جنبش سوریه بد نبود؟ جواب می دهد: “اگر از بیرون نگاه کنید بله بد بود. اما اگر وقتی داخل جریان هستید شاید تنها راه حل بود.” به او می گویم: “پس این رژیم بود که این راه حل را بر شما تحمیل کرد؟” و او پاسخ می دهد: “بله، دقیقا”

سپس اضافه می کند که علت دیگری که فعالین اسلحه بکار می برند، تغییری بود که در رفتار کانالهای تلویزیونی عربستان و قطر انجام شد، آنها بعد از مدتی فقط دائم تصاویر وحشتناک را از جنبش سوریه نشان می دادند، منظورم تصاویر مرده ها و یا زخمی ها در تظاهرات بدون اینکه جنبه های مثبت تظاهرات را نشان دهند، یعنی ابداعها و ابتکارهایی که در تظاهرات وجود داشت را مطرح کنند و این امر در رادیکال کردن جنبش تاثیر داشت و بالاخره اینکه گروههای اسلامی که خواهان استقرار حکومت اسلامی هستند، شروع به تبلیغ جهاد کردند و مبحث جهاد را وارد صحنه سیاسی کردند و دائم از جهاد و لزوم جهاد سخن گفتند و می گویند، بدین قسم طبیعت ارتش آزاد اندک اندک تغییر یافت. الان ارتش آزاد سه قسمت مهم دارد:
– گروه مسلمانها که از قطر و عربستان سعودی کمک می گیرند.
– دومی تحت رهبری شورای عالی نظامی جنبش سوریه است که از ترکیه و امریکا کمک می گیرند.
– قسمت سوم گروههای کوچک محلی هستند که هنوز فعالند.
فرماندهی واحدی هم بین این سه گروه وجود ندارد.

فرصت نشد گفتگو را ادامه دهم. یاد گفتگوی سال گذشته افتادم. هنگامی که از دخالت قدرتهای خارجی در سوریه انتقاد میکرم او سعی میکرد بنوعی توجیه کند او در پاسخ یکی از سئوالهای من گفته بود : “شما منظور مرا بد فهمیدید، من گفتم دخالت خارجی برای ما آخرین راه حل است، ما هنوز این را نخواسته‌ایم!” در پاسخ به او گفته بودم “لطفن نگویید راه حل و یا آخرین راه حل! خطر همین‌جاست که شما دخالت خارجی را راه حل بدانید. اگر این را راه حل بدانید، اول این‌که چرا باید آن را به تاخیر انداخت؟ دوم این‌که مردم خود را کنار می‌کشند و دیگر علیه حکومت بسیج نمی‌شوند”. با یادآوری این سخنان در ذهنم صحنه های ویرانه های سوریه ناشی از ددمنشی اسد و دخالت خارجی ها تصویر شدند.

گفتگوی ما طولانی شده بود. قرار شد باز هم همدیگر را ملاقات کنیم. حس کردم آن شور و شوق سال گذشته در او کمترشده است و احساس میکند فعالان سوری فرصت مهمی را از دست داده اند، اما همچنان میخواهد در خدمت مردمش باشد و بنوعی آنها را کمک کند. او مایل است که این تبادل تجربه بین مبارزان دو کشور ادامه یابد. منهم به گفتم همبستگی مردم منطقه برای دستیابی به دمکراسی اجتناب ناپذیر ست. هنگام خداحافظی بخود گفتم سال دیگر هر یک از ما کجا خواهد بود؟

برای خواندن متن گفتگوی من با این عضو مقاومت می توانید به این لینک مراجعه کنید:

http://news.gooya.com/politics/archives/2012/01/133934.php

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.