majid nafisi 01

می روم که آب بیاورم

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

majid nafisi 01

majid nafisi 01مجید نفیسی

به ناهید

می روم که آب بیاورم

با دبّـه ای در یک دست

و سکه ای در دست دیگر.

در کنار دیوار بلند پی لِس* می ایستم

پشت به پارکینگ خالی ماشین ها.

سکه را در دستگاهِ آب می اندازم

و دبّـه را با لبِ لوله، تراز می کنم.

به زمزمه ی آب دل می بندم

و آوای گنجشک ها

که از لابلای شاخه ها می خوانند

و دخترانی با جامه های خوشرنگ

که در کنار هم نشسته اند

و کوزه های سفالین را

از آب خنک چشمه پر می کنند.

آیا در آنجا نبود که برای نخستین بار

آناهیتای خود را شناختم

که بالابلند و خرامان

از سراشیب راهِ چشمه پایین می آمد

و با دیدن من

مژگان بلندش را پایین انداخت؟

دستگاه آب به من نگاه می کند

دبّـه را برمی دارم

و از کنار پارکینگ خالی ماشین ها

خود را به خانه می رسانم.

آیا بانوی آب ها در را به روی من باز خواهد کرد؟

15 اکتبر 1998

* payless نام یک فروشگاه بزرگ در لس آنجلس

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.