امین موحدی
برای اولین بار در تاریخ و ادبیات سیاسی جهان ، خوش پوشی و خوش گویی از شاخصهها و نشانههای افراد سکولار و دموکرات بر شمرده شد که باید بر اساس آنها میزان سکولار و دموکرات بودن افراد سنجیده شود ! این ادعا به همراه ادعاهای دیگری نظیر اینکه انتقاد از آقای رضا پهلوی در واقع حمله به کّل اپوزیسیون سکولار دموکرات است ،از سوی آقای اسماعیل نوری علا در مقاله ای تحت «مقاصد نهفته در حمله به رضا پهلوی» مطرح شده است .
این در حالی است که در قوانین جمهوری اسلامی انتقاد از ولی فقیه انتقاد از خدا و کفر تلقی میشود که آقای نوری علا این قانون را به سکولاریزم و دموکراسی تعمیم داده و رضا پهلوی را در حد ولی فقیه سکولاریزم و دموکراسی مطرح نموده اند.
آقای اسماعیل نوری علا طی مقاله ای تحت عنوان«مقاصد نهفته در حمله به رضا پهلوی» به بهانه دفاع از آقای رضا پهلوی ادعاهای عجیبی در رابطه با شاخصه و نشانههای سکولار و دمکرات بودن افراد برشمرده اند که قبلا نظیر آنها را نه دیده و نه شنیده بودیم اینکه به طور مثال خوش پوشی و خوش گویی را از جمله این نشانهها آورده اند ! ایشان همچنین بدون ارائه آمار و بدون استناد به مدرک ودلیل آقای رضا پهلوی را انتخاب اول جوانان ایران عنوان فرموده و ادعاهای دیگرتوام باتحقیر منتقدین آقای رضا پهلوی که به آنها خواهیم پرداخت
بارها عنوان کردهام دفاع بد از یک شخص و جریان بدترین تخریب در حق وی و آن جریان میباشد.
آقای نوری علا عنوان فرمودهاند: «حمله به آقای رضا پهلوی را، آن هم به عنوان یکی از مهمترین چهره های سکولار اپوزیسیون، نه اقدامی علیه یک نفر که علیه اپوزیسیون سکولار دموکرات برانداز و انحلال طلب ایران ارزیابی میکنم».
ابتدا باید مرز بین سوال و حمله را به آقای نوری علا یاد آوری نمایم.
این سوالاتی که در رابطه با قضیه دادگاه لآهه و مصاحبه ایشان با هفته نامه فوکوس مطرح میشود بر چه اساسی از دید آقای نوری علا، حمله محسوب میشود ؟و آیا پاسخ ندادن آقای رضا پهلوی به این سوالات سبب بالا رفتن ارزش ایشان میشود که فرموده اند «او آنقدر متمدن است که تا به حال نسبت به همهی کسانی که به او ناسزا گفته اند، تهمت ناروا زده اند، از قول او دروغ گفتهاند هرگز پاسخ نگفته است. گذاشته است که مردم نسبت به این گفته ها تصمیم بگیرند و قضاوت کنند».
آقای نوری علا با نهایت زیرکی ابتدا طرح سوالرا حمله قلمداد میکنند و آنگاه عدم پاسخگویی آقای رضا پهلوی به سوالات را عدم پاسخگویی ایشان به حملات وانمود و آنرا ارج مینهند!وآیا عدم پاسخگویی به سوالات و ابهامات نشانه سکولاریزم و دموکراسی وشخصیت و تمدن وارزش بالای فرد محسوب میشود ؟در اینصورت همه افرادی که جوابی برای سوالات ندارند بدهند انسانهای بزرگ و با شخصیت وبالای محسوب میشوند!
اما در مورد فرمایش ایشان که در بالا عنوان کردهام باید آقای نوری علا پاسخ فرمایند که اولا با چه اعتبارو مجوزی و از کدام منبع و با استناد به کدام آمار و ارقام و نظر سنجی، آقای رضا پهلوی را یکی از مهمترین چهرههای سکولار دموکرات معرفی کردهاند و ثانیا چرا آقای نوری علا ،اقدام علیه یک نفر که در واقع اقدام علیه آن نفر نیست و سوال از یک نفر میباشد را،اقدام علیه دموکراسی و سکولاریزم و اپوزیسیون بر انداز عنوان کردهاند؟ آیا اپوزیسیون بر انداز و سکولار و دموکرات در وجود همان یک نفر خلاصه میشود؟
این گونه تعریف و قرائت از دموکراسی و سکولاریزم با قرائتی که جمهوری اسلامی از دین میکند هیچ تفاوتی ندارد و قرائت فاشیستی از سکولاریزم و دموکراسی تلقی میشود که«همه دموکراسی» را در وجود یک نفر خلاصه کنیم همانگونه که جمهوری اسلامی همه اسلام رادر وجود ولایت فقیه خلاصه کرده است!
این در حالی است که در قوانین جمهوری اسلامی انتقاد از ولی فقیه، انتقاد از خدا و کفر تلقی میشود که آقای نوری علا این قانون را به سکولاریزم و دموکراسی تعمیم داده و رضا پهلوی را در حد ولی فقیه سکولاریزم و دموکراسی مطرح نموده اند.
آقای نوری علا در ادامه مینویسند: «اما از نظر من این مرد، جدا از اینکه پدر و پدر بزرگ اش پادشاه بوده اند و خود نیز روزگاری بر اساس توصیهء اطرافیان اش سوگند پادشاهی خورده است، مردی ارزشمند است و این ارزش تا حدی است که او را تبدیل به یک «سرمایهء ملی» میکند. او شناختهترین ایرانی معاصر است، در عقایدی که مستمراً در مورد حکومت و سیاست بیان می کند فردی سکولار دموکرات محسوب می شود، درهای همهء مجامع و رسانه های بین المللی بروی او گشوده تر از بقیه است، نسل جوان ایران نمی تواند در میان جمع اپوزیسیون برانداز کنونی نماینده ای بهتر از او برای خود بیابد؛ نماینده ای که خوش می پوشد و خوش سخن می گوید و در رفتار و کردارش ارزش های امروزی انسان های جهان متمدن مشهود است».
باز آقای نوری بدون آنکه تعریفی از ملیّت و سرمایه ملی ارائه فرمایند، یک فرد را سرمایه ملی خطاب میکنند و در ادامه دلیل این انتخابشان را خوش پوشی و خوش گویی وی عنوان و از رفتار و کردارش مثال میآورد که مطابق با جهان متمدن امروزی است که باز نه تعریفی از جهان متمدن ارائه میفرمایند و نه معیاری برای سنجش میزان تمدن یک شخص!
آقای نوری علا در همان پارگراف میفرمایند «نسل جوان ایران نمیتواند در میان جمع اپوزیسیون برانداز کنونی نماینده ای بهتر از او برای خود بیابد؛ نمایندهای که خوش می پوشد و خوش سخن میگوید و در رفتار و کردارش ارزش های امروزی انسان های جهان متمدن مشهود است».
آقای نوریعلا؛ شما این مجوز را از کجا دریافت کردهاید که از سوی نسل جوان ایران سخن میگویید که نه خود جوان هستید و نه وکالتی از سوی جوانان ایران دارید؟
با این حساب همه جمهوری خواهان و سکولار دموکراتها غیر از شخص آقای رضاپهلوی از دید آقای نوری علا یک مشت آدم ژولیده و بیتمدنی هستند که حتا سخن گفتن هم بلد نیستند؟!
از کی خوش پوشی و خوشگویی نشانه تمدن و سکولاریسم و دموکراسی شده است؟ این در حالی است که بسیاری از فعالان سیاسی داخل و خارج کشور آنقدر درگیر فقر هستند که شاید پیراهن و شلوارشان را شب میشویند و روز میپوشند و نمیتوانند لباسی برای خود و خانواده خود تهیه نمایند که با حساب شما آنها نیز نمیتوانند سکولار و دموکرات و متمدن باشند!
مگر گاندی خوش پوش بود؟ او که طی دوران مبارزه خود از کت و شلوار و پیراهن وکراوات استفاده نمیکرد و تن پوش اش پارچه ای بود که به دور خود میپیچید؟
در قسمتی دیگر آقای نوری علا چنین نوشتهاند:” اینکه از هم اکنون اعلام کنیم که پادشاهی تشریفاتی ضد حقوق بشر است و نباید بعنوان گزینهای برای انتخاب به مردم ارائه شود، یا اینکه پادشاهی لزوماً راه به استبداد می برد (انگار جمهوری های جهان عقب مانده از خاورمیانه گرفته تا امریکای لاتین چنین نکرده اند!) و یا رضا پهلوی دارای شخصیتی است که میتواند، پس از احراز سمت پادشاهی تشریفاتی، علیه حاکمیت ملت قیام کند و همچون محمدعلی شاه مجلس را به توپ ببندد چرا که میگوید من در سی سال پیش به نام پادشاه مشروطه قسم خوردهام، و یا چون انقلاب اسلامی را قبول ندارد نشان میدهد که چه طبع درنده خوئی دارد که اگر بجای پدر بر تخت سلطنت مینشست کشتاری وسیع را براه میانداخت، جملگی چه هدفی می توانند داشته باشند؟ جز:
* محروم ساختن اپوزیسیون از وجود یک شخصیت معتبر و محبوب
* تضعیف این اپوزیسیون از طریق طرح اختلافاتی که حل آنها به دست ملت ایران در آینده ممکن است
* حفظ حکومت اسلامی تا زمانی که بتوان بدیلی داخلی و قابل کنترل از جانب اصلاح طلبان بوجود آورد
* و، در یک دوراندیشی دور از عقل، همواره از انجام همه پرسی برای تعیین نوع نظام جلوگیری کرد؟”
که باتوجه به این قسمت از نوشته ایشان و سایر قسمتهایی که به آنها اشاره شد میتوان نتیجه گرفت که قرائت ایشان از دموکراسی و سکلاریسم قرائتی فاشیستی میباشد که در آن هر کسی سوالی بکند یا متهم به حمله به شخص اول دموکرات سکولار کشور میشود و یا متهم به تلاش برای حفظ نظام و یا طبق بند آخر فرمایشات ایشان اساسا فاقد عقل و دور اندیشی به حساب میآید .
این چه نوع دفاعی از آقای رضا پهلوی هست؟ اساسا اگر این موضوعات مورد توجه قرار گیرند، چنین نوشته ای در دفاع از آقای رضا پهلوی میتواند نام دفاع به خود بگیرد؟ حتا اگر بپذیریم نوشتههای آقایان واحدی و امینی هتاکی به آقای رضا پهلوی بوده است، آیا این امر دلیل بر این میشود که به تمام جمهوریخواهان و سکولار دموکراتهایی که خوش پوش نیستند خوش گو نیستند و همه آنهائی که مخالف نظر آقای رضا پهلوی هستند و یا سوالاتی از ایشان میکنند، هتاکی کرد؟ آیا هتاکی جواب هتاکی است؟