banisadr 02

بعد از تکرار تجربه لیبی در سوریه، ایران در معرض تکرار این تجربه قرار می گیرد

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

banisadr 02

banisadr 02هر بلایی بر سر سوریه بیاید از دید آن مردم و مردم دیگر کشورهای منطقه، ایران مسئول و شریک است. علاوه بر اینکه کشور ما در موقعیتی قرار می‌گیرد که می‌تواند در معرض تکرار همچین تجربه ای قرار بگیرد. اگر در سوریه با سطح کوچک کشور و مرزهایی که دارد و همسایگی اسرائیل، این کار شدنی است، با کشوری به بزرگی ایران با مرزهایی که دارد چرا ناشدنی باشد؟ وقتی که یک رژیم کاملاً ضعیف شد، بیزاری عمومی از آن هم به حداکثر رسید، راه برای اینکه همان تجربه در ایران انجام بشود، باز می شود…

عصر جدید: خواستیم بحث امروز در رابطه با وضعیت اقتصادی و تحریمهای جدید نفتی و بانکی در اول ژوئیه باشد. وضعیت را چگونه می بینید؟ نتایج تحریمهای جدید چه خواهد بود؟

بنی صدر: چندین بار در مدتی که آقای احمدی نژاد رئیس جمهور تشریف دارند( البته قلابی) هشدار داده شده است، هم در داخل توسط اقتصاد دانان که بعضی از آنها نیز از دانشگاه رانده و بعضی ها هم دستگیر شده اند و هم در خارج خود من مرتب این را هشدار داده ام که این سیاست اقتصادی که شما اجرا می کنید در واقع یعنی خلع سلاح اقتصادی ایران در برابر تجاوز اقتصادی انیران(قدرت های خارجی). مسئله این نیست که آقای احمدی نژاد هفتصد میلیارد درآمد نفت را بر باد داده است، بر باد نداده! بلکه، همه این ثروت را خرج نابودی اقتصاد ایران کرده است. بلایی سر اقتصاد ایران آورده است که مگو و مپرس! وقتی که انقلاب شد دلار ۱۰ تومان بوده است، گمان نکنید که الان ۲۰۰ برابر شده است، این صوری و ظاهری است واقعیت خیلی بدتر از این است! دلار زمان انقلاب ۱۰ تومان بود، از آن روز تا به امروز، از ارزش قدرت خرید دلار ۲.۵ بلکه ۳ برابر کمتر شده است، یعنی قیمت دلار ۵۰۰ تا ۶۰۰ برابر شده است! این رقم به شما می گوید چه بلایی بر سر اقتصاد ایران آمده است!

بنابر اطلاعی که خود رژیم منتشر کرده است ۳۰ درصد از فروش نفت کاهش یافته است ولی بنابر اطلاعات واقعی یک و نیم میلیون بشکه از فروش نفت کم شده است و با تحریم ها این کاهش ادامه پیدا خواهد کرد و ایران حداکثر بتواند روزانه ۱.۲ میلیون بشکه نفت بفروشد. معنای کاهش فروش روزانه ۱.۵ میلیون بشکه نفت هم اینستکه ۴۶ میلیارد دلار در سال بر کسر بودجه رژیم افزوده خواهد شد. هر گاه رژیم بخواهد این بودجه را تجدید کند و این کسری ها را از آن خارج کند، چیزی به اسم بودجه باقی نمی ماند، پس اثر اول تحریم نفتی این است که حکومت نمی تواند بودجه خود را اجراء کند مگر با چاپ اسکناس بدون پشتوانه و یا وام گرفتن از سیستم بانکی که معنای آن نیز رساندن تورم به حالت انفجار است، چرا؟ برای اینکه وقتی شما درآمد نفت را نداشته باشید، نمی توانید آنگونه که تا به حال وارد می کردید وارد کنید، خود به خود کالاها کمیاب می شوند و نرخ آنها افزایش می یابد و باید بر این، بودجه ای را اضافه کنیم که پولش ندارد، باید هم خرج بکند چون قبلا تصویب شده است و چاره ای ندارد بجزء اینکه دلارهای مختصری را که بدست می آورد(از فروش ۱.۲ میلیون بشکه نفت در روز) را به قیمت بالا به مردم بفروشد(تازه اگر به بانک مرکزی، دلار بابت فروش نفت بدهند و بتواند در بازارهای داخلی بفروشد) پس احتمال اینکه بهای دلار بالاتر برود، هست. این آقایان برای تامین بودجه خود چاره ای جز بازی با بالا و پائین کردن عرضه دلار در بازار و خو دادن مردم به قیمتی بالاتر از قبل ندارند و در واقع این رژیم با فروش دلار گران با برداشت زیاد از درآمد ناچیزی که مردم کسب می کنند، مقداری از کسر بودجه اش را تأمین می‌کند. این تمام مسأله نیست! وقتی تحریمها شد و نفت را نتوانستید بفروشید، یک راهکار دارید و آن این است که نفت را ببرید در دریا حراج بکنید، همین کاری که این رژیم بنا دارد بکند. الان من به مردم ایران هشدار می‌دهم، این وضعیت را اگر شما مردم ایران جدی گرفته بودید بوجود نمی‌آید، حالا هم اگر باز دست روی دست بگذارید و نقش تماشاچی را بازی کنید همین امر واقع خواهد شد، آقای صدام هم این کار را می کرد، هستی شما را به دریاها می‌برند و به حراج می‌گذارند. در همین زمان که اینها این کار را می‌کنند، آن خورد و برد ثروتهای شما در خلیج فارس توسط همسایه های ایران ادامه پیدا خواهد کرد، گرانی و بیکاری افزایش و زندگی شما سخت تر خواهد شد.

گفتیم که غرب می‌گوید که نوبت من است که زمان بخرم، قبلاً می‌گفتند که چرخ زمان به سود رژیم ایران است و ایران دارد به تولید بمب اتمی نزدیک می‌شود و حالا شما مردم ایران متوجه می‌شوید که آن هشدارها به جا بود که اتم بهانه است، هم برای رژیم بهانه بود که به بحران برای ادامه حیاتش احتیاج داشت و هم برای غرب بهانه بود برای اینکه وضعیت را چنان پیش ببرد که سلطه اش را بر خاورمیانه کامل بکند. در مسکو بنا بر اطلاعات جدید معلوم شده که طرف ایران قبول کرده استکه غنی سازی ۲۰ درصد را نکند و آن مقداری را هم که غنی کرده تحویل بدهد، طرف آمریکایی گفته است که حرف، همان حرف روز اول است و بساط اتم را باید تعطیل کنید. حالا که کار به دست غرب افتاده، برای ایران هیچ تضمینی وجود ندارد که اگر اتم را تعطیل بکند، آنها بیایند و بگویند که ما تمام این تحریمها را برمی داریم. وقتی رژیمی مناسبترین موقعیتها را از دست داد و فرصتها را سوزاند و زمان را از اختیار بدر برد و در اختیار طرف مقابل گذاشت آن وقت دیگر اختیار دست او نیست. همه بهای این وضعیت را شما مردم ایران می پردازید، هیچ خیال نکنید که کس دیگری بجای شما خواهد پرداخت. آقایانی که حاکم هستند چون رانتها زیاد می‌شود بیشتر به جیب می‌زنند، از این وضعیت راضی هم هستند. خانم کلینتون که سابق تهدید به جنگ می‌کرد، اکنون بیخودی نمی‌گوید که رژیم می خواهد به ایران حمله بشود بلکه او مشروعیت پیدا کند و مردم پشت سرش بیایند. آنها الان می‌دانند که به اصطلاح گلوگاه اقتصاد ایران دست آنهاست و این رژیم هم همه کار کرده برای اینکه ضربه اقتصادی آنها کارگر بشود. پس آنچه از اول ژوئیه به بعد خواهیم داشت از لحاظ مسأله پرونده اتمی دست بالا را آمریکا و متحدانش خواهند داشت. از لحاظ وضعیت اقتصادی رژیم مهار اقتصادی ایران را که از دست داده باز هم بیشتر از دست خواهد داد و کارش می شود روزمره زندگی کردن با تورم شدید، بیکاری و آنهایی که بالاتر شمردم و حراج ثروتهای ملی.

از نظر سیاست منطقه ای با وضعیتی که سوریه پیدا کرده است، مواجهیم و رژیم خودش را با همتای خودش رژیم بسیار سرکوبگر سوریه هم سرنوشت کرده است. در خبر بود که کماندوهای انگلیسی هم از طریق خاک ترکیه وارد سوریه شدند یعنی همان بساط لیبی هم اکنون در سوریه در حال انجام است، خب ایران در آنجا در چه موقعیتی است؟ هر بلایی بر سر سوریه بیاید از دید آن مردم و مردم دیگر کشورهای منطقه، ایران مسئول و شریک است. علاوه بر اینکه کشور ما در موقعیتی قرار می‌گیرد که می‌تواند در معرض تکرار همچین تجربه ای قرار بگیرد. اگر در سوریه با سطح کوچک کشور و مرزهایی که دارد و همسایگی اسرائیل، این کار شدنی است، با کشوری به بزرگی ایران با مرزهایی که دارد چرا ناشدنی باشد؟ وقتی که یک رژیم کاملاً ضعیف شد، بیزاری عمومی از آن هم به حداکثر رسید، راه برای اینکه همان تجربه در ایران انجام بشود، باز می شود، پس این هشدار به مردم ایران بجا است، ملتی که برای در دست گرفن سرنوشت خویش به جنبش برنخیزد، در معرض اینستکه سرنوشتش در بیرون مرزها تعیین بشود. مذاکره در مسکو یعنی چه؟ یعنی اینکه قدرتهای خارجی می‌خواهند ببینند که چه بر سر ایران بیاورند، سر خورد و برد ایران است!

 هموطنی برای من نوشته که شما مردم را به جنبش می‌خوانید و حالا فرضاً جنبش کردند بعدش چه خواهد شد؟ جنبش یعنی اینکه شما مردم ایران، حقوقی که بعنوان انسان دارید و حقوقی که بعنوان ملت دارید را به اجرا بگذارید، اگر اینجور جنبش کردید و عملا خود صاحب حقوق خویش شدید، از پیش تضمین است که این رژیم جای خودش را به یک دولت حقوقمدار می‌دهد. آیا شما را به خشونت خواندم؟ نه، شما را به حقوقمندی خواندم، شما را خواندم به اینکه شهروند بشوید و خود را صاحب حق حاکمیت بدانید و این حق حاکمیت را اعمال کنید و در زندگانی خودتان بکار ببرید، در شهرها، روستاها، کارخانه ها و ادارات. به این ترتیب اگر عمل کنید از این رژیم خلع ید می‌شود و تحول سالمی انجام می گیرد، در فرصتهای دیگر، باز درباره این راه حل صحبت خواهیم کرد. باز هم هشدار می‌دهم که این رژیم فرصتهای زیادی را در طول این ۳۰ سال سوزاند، شما ملتی عاقل و بالغ و با طولانی ترین تاریخ هستید و از ملتهایی هستید که در دنیای امروز با این سابقه تاریخی کم شمارند، وجدان تارخی تان را بیدار کنید، وجدان ملی تان را بیدار کنید، وجدان اخلاقی تان را بیدار کنید، بگذارید این وجدان به شما نهیب بزند و شما را از بی‌تفاوتی و کارپذیری به دربیاورد، فعال و خلاق بشوید و مسئول خود و کشورتان بشوید. برخیزید و تردید نکنید که پیروزی با شما است. 

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.