هر رهبری که به طور ضمنی یا صریح، طرفدار سیاست تهاجم نظامی یا تحریمهای اقتصادی زیان رسان به مردم عادی است، تنها به سود رژیم ایران اقدام میکند که خود را در بحرانهای دائمی حفظ کرده است. بنابراین، پرسش این است که دولتهای غربی در قبال ایران چه سیاستی را باید در پیش بگیرند؟
مقاله بنی صدر در هافینگتون پست: پیشنهادات مشخص به غرب برای اقدام علیه رژیم ایران
با انتشار گزارش جدید سازمان ملل متحد در مورد نزدیک شدن ایران به سلاح های هسته ای و تحرکات نظامی اسرائیل برای حمله ی «پیشگیرانه»، رژیم ملاها در کانون توجه جهانی قرار گرفته است. ابوالحسن بنی صدر اولین رئیس جمهوری ایران که خودش بوسیله ملاها کنار گذاشته شد، چگونگی تغییر رژیم بدون توسل به جنگ یا تحریمهای اقتصادی که به مردم عادی ایران لطمه می زنند، را شرح می دهد.
به نظر میرسد، «موفقیت» نظامی در لیبی بار دیگر قدرتهای غربی را به مداخله تهاجمیتر در امور ایران ترغیب کرده است. با وجود این، تهدید مداخله نظامی و به کارگیری تحریمهای اقتصادی که تنها نتیجهاش رنج مردم عادی است، به تقویت رژیم ایران در کنترل قدرت منجر میشود.
هر رهبری که به طور ضمنی یا صریح، طرفدار چنین سیاستهایی است، تنها به سود رژیم ایران اقدام میکند که خود را در بحرانهای دائمی حفظ کرده است. بنابراین، پرسش این است که دولتهای غربی چگونه می توانند به ایرانیها و به طور کل مردم کشورهای اسلامی، در سرنگونی رژیمها و تحقق نتیجهای دموکراتیک بدون توسل به چنین سیاستهایی، کمک کنند؟
همانطور که همگی میدانیم، دموکراسی فرهنگی است که تا حدی از طریق تلاش و مبارزه برای تحقق آن گسترش مییابد. نه تنها نمیتوان دموکراسی را تحمیل یا وارد کرد، بلکه مداخله خارجی میتواند گسترش آن را تضعیف هم بکند. با توجه به این، از آنجا که رژیم ایران نمیتواند خود را بدون رابطه با قدرتهای خارجی حفظ کند، میتوان اقدامات مشخصی بهمنظور تضعیف این روابط و تقویت روند دموکراتیک در درون ایران صورت داد. به منظور تسریع روند دموکراسیسازی در ایران و سایر کشورهای اسلامی تعدادی از پیشنهاد ها را مطرح می کنم.
پیشنهادها به دولتهای خارجی در قلمروهای سیاسی و نظامی:
۱ – پس گرفتن شناسائی از دولتهای سرکوب گر. دست کم، فروکاستن آن تا حد روابط کنسولی.
۲ – خودداری از شناسائی گروه های مخالف رژیمهای سرکوبگر(نه مانند لیبی) و عدم حمایت سیاسی و مالی و تبلیغاتی کردن از آنها و درست کردن آلترناتیو. این کارها جلوی رشد آلترناتیوهای مستقل که لازمه پروسه دمکراتیک است، را می گیرد.
۳ – ترک سیاست حمایت از بخشی از رژیم در برابر بخشی دیگر. در مورد ایران، غرب بطور سیستماتیک از میانه روها و عملگراها حمایت کرده است.
۴ – خودداری از حمله نظامی و حتی تهدید به حمله نظامی؛ زیرا در صورتی که یک جامعه خود را تحت چنین تهدیدی احساس کند، صرفنظر از میزان مخالفتها، علیه رژیم خود بسیج نخواهد شد.
۵ – خودداری از حمایت سیاسی و نظامی و مالی و تبلیغاتی از گروه های مسلح و به استخدام خود در نیاوردن آنها.
۶ – رفتار بدون تبعیض با همه استبدادها بدون توجه به منافع ملی. اگر استبداد بد است، در همه کشورها بد است. داشتن استاندارد دو گانه باعث بدبینی مردم کشورهایی که برای دمکراسی مبارزه می کنند، می شود.
۷ – خودداری از فروش اسلحه، به خصوص اسلحه ای که در سرکوب جنبش مردم کاربرد دارند.
پیشنهادها به دولتهای خارجی در قلمروی اقتصادی:
۸ – ممنوع کردن اعطای قرضه به دولتهای سرکوبگر و جلوگیری از چنین اقدامی توسط بانکها و نهادهای اقتصادی.
۹ – ممنوع کردن بانکها و شرکتهای اقتصادی از اداره پولهای سران رژیم های سرکوبگر
۱۰ – ردیابی و شناسایی دارائی های رهبران فاسد و همدستان آن در اقتصاد بینالملل، ضبط و واریز کردن اموال آنها به حساب ملتها، وقتی که حاکمیت ملتها در کشورهایشان مستقر شود.
۱۱ – موظف کردن بانکها و سایر سازمانهای اقتصادی به شفافسازی روابط اقتصادی خود با این کشورها، بقصد جلوگیری از رانت خواری و خریدهای سری نظامی.
۱۲ –شفافسازی قیمت کالاهایی که به این کشورها فروخته میشوند؛ بهمنظور جلوگیری از رانتخواری و کاهش سطح فقر که امکان مقاومت مردم در برابر استبداد را بیشتر می کند. (در مورد ایران کالاهای وارداتی اغلب حداقل سه برابر قیمت واقعی به مردم فروخته میشود).
۱۳ –مبارزه بین المللی با قاچاق مواد مخدر که یکی از منابع مهم درآمد رژیمهای سرکوبگر است(دولت ایران نمونه بارز این اقدام است). این مبارزه، بسود تمامی بشریت است.
۱۴ – شفافسازی قراردادهای نفتی با استفاده از فناوری موجود بهمنظور نشان دادن قیمت فروش نفت و نیز شفافسازی میزان فروش مخفیانه نفت و اینکه چه میزان از این پول به حسابهای رهبران رژیم های سرکوبگر واریز میشود، اهمیت این تدبیر از آنجاست که رژیمهای استبدادی در بودجه خود از جامعه هایشان مستقل هستند.
همانطور که مشاهده می کنید، اجرای چنین سیاست هایی نیاز به مداخله نظامی و تهدید اقتصادی ندارد و هزینه مالی زیادی هم برای غرب ندارد، اما اثر آنها بر روند دموکراتیزه شدن در کشورهایی که مردمشان در حال مبارزه علیه رژیمهای استبدادی هستند، بسیار بالاست. اگر غرب در ادعای خود در زمینه حمایت از جنبش های دموکراتیک در کشورهای دیگر صادق است، این سیاست ها را می تواند به اجرا بگذارد.
اصل مقاله
http://www.huffingtonpost.com/nathan-gardels/bani-sadr-regime-change-i_b_1083980.html