ایران را از دست این گرگان خونآشام پس بگیریم

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

این گفته ی زاکانی ست٬ دبیر کل راهپویان انقلاب اسلام ناب محمدی ست! دبیرکل جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی با اشاره به محدودیت اعمال‌شده درباره تعداد سانتریفیوژهای ایران در برجام گفت: ۵۰ درصد سانتریفیوژها در زمان برچیده شدن و ۳۰ درصد در زمان جابجایی نابود می‌شوند. میخواهم بگویم که شماها که در خارج از کشورید باید با همه دموکراتهای جهان ارتباط برقرار کنید. مشتقل بودن معنای ازولوه شدن و بودن در یک کیست خفقان آور نیست. من واقعا در حیرتم که شما خارج نشینان برای ایران چه میکنید. چرا ایران را واقعا به خود مربوط نمیدانید. چرا سیاست را فقط به گروهی سیاست باز حرفه ای که از سر تفنن چیزکی مینویسند و کارکی میکنند واگذاشته اید. چرا اینقدر بی جوش خروشید!!! چرا یک همبستگی ملی ایجاد نمی کنید٬ چرا یک جبهه واحر دموکراتیک را بنیان نمی نهید. چرا کسی پیدا نمی شود که شب و روزش ایران باشد و شجاعانه درخانه ی هر ایرانی خارج از کشور را بزند. چرا آن فرهنگ همبستگی تبدیل به فرهنگ « به من چه » شده است. چرا چپ ایران چپ نیست؟ چرا جایگاهی ندارد٬ چرا از نو بنیاد نمی شود؟ چرا رسات ایران راست نیست و چپ راست را و راست چپ را برسمیت نمی شناسد. مگر ایران میتواند فقط راست باشد یا فقط چپ؟؟؟‌ و صد تا چرای دیگر. من دلم از دست این حکومت دیگر خون نیست!!! این حکومت طبیعتش کشتالر و ضدیت با بشر است! طبیعتش اسلام ناب است با آن پیامبر معلومالحالش و آن علی شمشیرکش و سربرش و آن امام حسینش و ضدیتش با ایران و… اما دلم از دست شما اپوزیسیون خارج نشین خون است. که تا در ایران بودید میگفتید که اگر من از ایران بروم در برابر کاخ رییس جمهوری فلان کشور خودم را آتش خواهم زد٬ بست خواهم نشست و اعتصاب غذا خواهم کرد. دوستان میدانند به چه کسانی می گویم. پس چه شد آنها عهد؟ آتش زدن و خودسوزی و اعتصاب غذا پیشکشتان. همبسته شوید. ایقدر شاخه شاخه و شعبه شعبه نشوید همدیگر را برسمیت بشناسید. ایران فردا هم چپ می خواهد هم راست هم چپ چپ و هم راست راست٬ هم لیبرال و هم رادیکال و اما فقط ایرانی و بفکر ایران بودن لازم است. ای وای که دارم از حال می روم. ایران با این اپوزیسیون بیشتر از نود درصد و این اقلیت خونخوار بر قدرت. کاری بکنیم! با دیگر دموکراتها ی جهان همبسته شویم. آنها در غم بزرگمان شریک کنیم. ایران را از دستان این گرگان درنده پس بگیریم. اینک وقت آن است. امروز دیر است و فردا دیرتر! صادقانه یک دانشجوی یزدی و کارگر از تهران

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.