با درود با خواندن فحش نامه جدید شما بدون هیچ تردیدی باید فریاد بزنم که رژیم شاه از سر جماعت نویسندگان بی فرهنگی همچون شما و سیاسی کاران ابن الوقت همچون کسی که برایش سینه می زنید” پژوهشگری قابل احترام و ارزشمند!محمد امینی” زیاد بود. هست صوفی ّ صفا چون ابن وقت – وقت را همچون پدر بگرفته سخت .«مولوی» بقول خودتان: کسی که در سالهای پایانی عمر است که نباید اینچنین کنترل از دست بدهد و گز نکرده پاره کند.من در اینجا چند مورد از رفتار ناشایست شما را یاداور میشوم زیرا کهولت سن باعث شده فراموش کنید که صدها هزار ایرانی مجبور شدند شبانه”مال را بجا بگذارند و جان برهانند” و اکثرا هم همچون شما دارای ارث و میراث بجا مانده نبودند”البته از راه مبال!؟!” پس اینکه برخ کسی بکشید که من تو را می شناسم تو همانی که در فلان زمان تنگدست بودی” نتنها شما را در جایگاه مناسبی قرارنمی دهد بلکه زرورق دروغین را از چهره خودتان کنار می زند. در جای دیگر می گویید که: “یعنی دورانی که در تلاش معاش تازه دستش به دامان داریوش همایون بند شده بود که به من معرفیش کرد”. اولا شما چه رابطه ای با ” داریوش همایون” آن هم متجاوز از بیست سال پیش داشید؟ با حساب سرانگشتی شما راجع به دورانی صحبت می کنید که “بختیار” هنوز زنده بوده و یا از قتلش مدت کوتاهی می گذشته است ٬ زیرا همایون مصدقی نبود. ایا این شرم اور نیست که کسی که ادعای چه و چه دارد بی مهابا بگوید:”میگوید بمناسبت اسلام شناسی، ملاحظاتی در تاریخ ایران و آخرین شعر ش او را به لطف نواخته ام. این حرف کذب بیغش است. چون دو تای اول را نخوانده ام تا کسی را از بابتش بلطف بنوازم و سومی را وقتی خواندم “کلی به سروده و سراینده خندیدم.”خندیدم.”خندیدم.”خندیدم.”. سوال اینجاست که چرا باید”داریوش همایون”بخواهد لوازم عیش شما را فراهم کند؟ نکند شما هم دستی در توبره داشتید و هم در…..!! بدبخت به ملتی که جماعت بافرهنگش مدعیان بی فرهنگی همچون شما باشد. در پایان بفرمایید جنابتان از چه زمانی مصدقی شده اید؟زیرا تا انجاییکه من کتابهای شما را خوانده ام نشانه ای از این علاقه دیده نمی شود نکند این علاقه مندی هم مصلحتی باشد و یا شما چیزهایی می دانید که هنوز بگوش دیگران نرسیده است !؟!
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو