فرهنگ سازی زیر سایه ملا

ناسیونالیسم چیست؟: جهانشاه رشیدیان

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

فرهنگ سازی زیر سایه ملا
ناسیونالیسم , Nationalism, از واژه لاتین Natus/ Natio به معنی تولد گرفته شده. مانند بسیاری از ترم های فلسفه سیاسی امروز معنی دیگری دارد که من در صورت لزوم به ملی گرائی افراطی در فارسی ترجمه می کنم. ناسیونالیسم یک مکتب، دکترین، و یا حرکت احساسی سیاسی ـ تاریخی در جهت استقلال ملتی است که در اشغال بیگانگان است. ناسیونالیسم همچنان میتواند به دفاع یک فرهنگ و ارزشهای ان برخیزد که توسط مهاجمین تخریب یا انکار شده است.
نوع سوم دیگر ناسیونالیسم که خیلی مختص ایران است نوع قومیتی ناسیونالیسم است که در قومیت های ایرانی کرد، ترک، عرب، بلوچ … در برابر ناسیونالیسم فارس یا آریائی رشد می کند. توضیح: این ناسیونالیسم امروز به دلیل نفاق در میان اقوام ایرانی می تواند در عمل آب به آسیاب تداوم عمر انگلی حکومت اسلامی بریزد. لذا ناسیونالیسم ایرانی به مفهوم ملی اتحاد و همبستگی تاریخی، فرهنگی، زبان اتباع کل جامعه بدون برجسته کردن ماهیت قومی آن متکی است. هدف نهائی ناسیونالیسم ایرانی حق حاکمیت و استقلال حکومت در یک جغرافیای ملی است.
در این سه نوع ناسیونالیسم میتوان ایران را یک نمونه دانست که اسلام ابتدا کشور و سپس فرهنگ و ماهیت ملی را مورد تعرض قرار داده. احساس جریحه دار از این وقایع در قرن ۱۶ میلادی یک عامل تحمیل شیعه گری از بالا بود. رشد ناسیونالیسم ضد عرب و بویژه ضد اسلام از پائین از زمان پیدایش حکومت ملاها نمونه معاصر آن است و ناسیونالیسم قومی با هدف دفاع از فرهنگ، زبان، خود مختاری و حتی تجزیه خود از کشور است.
ناسیونالیسم در بدو پیدایش در اروپا در قرن ۱۶ مترقی بود و در تشکیل ملت های مستقل آلمان، یونان، ایتالیا نقش مهمی داشت. در پایان جنگ جهانی اول و سقوط امپراتوری آلمان، مجارستان ـ اتریش و عثمانی، ناسیونالیسم موج دیگری در غرب بود که به تشکیل حکومت های مستقل در لهستان، فنلاند، یوگوسلواکی، ترکیه … کمک کرد.
ادامه مکتب ناسیونالیسم سرانجام به حکومت های توتالیتر، تمامیت خواه، در اروپا و سپس بسیاری حکومت های خشن نظامی در جهان سوم منتهی شد. همراه با عمل کرد این حکومت ها، ناسیونالیسم به تدریج یک مکتب متمایل به دیکتاتوری، نژاد پرستی، فساد حاکمیت و خطری برای جنگ داخلی یا جنگ خارجی تبدیل شد.
خصلت جنگ طلبانه ناسیونالیسم خود را پشت یک عشق افراطی به کشور خود و نفرت از کشورهای دیگر پنهان می کند. این خصلت میتواند روابط بین مللی یا انترناسیونالیستی را تا حد خطری برای صلح جهانی به مخاطره اندازد. خارجی ستیزی و نژاد پرستی چنین حکومتی اگرهم به جنگ داخلی یا جنگ خارجی تبدیل نشود باعث انزوای خود حاکمیت می شود و لذا به ارزشهای سنتی و گاهی ارتجاعی خود پناه می برد. نمونه های تمایلات ناسیونالیستی بعد از چند دهه عقب نشینی امروز حتی در دموکراسی های غرب مجدداً پدید می آیند که برای مثال احزاب ناسیونالیست یا راست افراطی در فرانسه، المان، هلند… خطری برای دمکراسی هستند.
اگرچه ناسیونالیسم یک مکتب راست افراطی و متکی به یک سرمایه داری دولتی ـ خصوصی است کماکان از برخی واژه های چپ افراطی استفاده میکند تا ناسیونالیسم خود را در برابر “امپریالیسم” توسعه طلب، کارتل ها و مالتی ناسیونال های سرمایه داری، جهانی شدن اقتصاد، و فرهنگ ” لیبرال” … توجیه کند.
تفاوت تمامیت خواهی ناسیونالیسم نوع فاشیسم با تمامیت خواهی کمونیسم تعصب سنت گرای اولی در برابر بینش نسبتاً مدرن و سکولار دومی است. تفاوت دوم نیاز هر دو به یک دشمن است که در اولی دشمن در تضاد با منافع ملی جستجو میشود و برای دومی در تضاد طبقای. اختلاف سوم در باز سازی ساختار اقتصادی است که در اولی، که سرمایه داری ناتوان ولی حریص است، تمایل تسخیر بازار خارجی از طریق جنگ است و برای دومی بازسازی اقتصاد سوسیالیستی نیازی به جنگ با خارج ندارد.
واژه انترناسیونالیسم در مارکسیسم در برابر ناسیونالیسم “بورژوازی” پیشنهاد شده که از سال های ۱۸۵۰ در آثار مارکس و انگلس ارزش اخلاقی جنبش های کارگری تمام جهان شده است تا منافع طبقه کارگر را در هر کشوری بر اساس سازماندهی انترناسیونالیستی دفاع کند. کماکان انترناسیونالیسم مارکسیسم در حد یک ایده ال باقی ماند و هیچ وقت در سیاست خارجی کشورهای کمونیستی جای خاصی نداشته است.
ناسیونالیسم در طبقه بندی سیاسی همیشه به راست افراطی تعلق دارد و در اروپا به فاشیسم تبدیل شده است. فاشیسم نوع دیگری از حکومت توتالیتر، تمامیت خواهی، است که در فاصله ۱۹۲۳ـ۱۹۴۵ در ایتالیا، ۱۹۳۳ ـ ۱۹۴۵ در آلمان و ۱۹۳۹ ـ ۱۹۷۵ در اسپانیا برای آخرین بار در دمکراسی های غرب ظاهرشد. بعد از آن, ناسیونالیسم به مفهوم افراطی در غرب در قدرت نبوده است و در فرهنگ سیاسی غرب بار اخلاقی خوبی ندارد. اما در کشورهای جهان سوم به دلیل فقدان فرهنگ دموکراسی و انسانگرائی مدرن، ناسیونالیسم حضور بیشتری دارد و معمولاً برای تعدیل به ملی گرائی یا وطن دوستی تعبیر می شود. چنین ناسیونالیستی در جهان سوم در کمین است تا بهر طریقی، انتخابات یا کودتا، کسب قدرت کند.
ناسیونالیسم در قدرت نیاز به یک رهبر کاریسماتیک در رأس هرم قدرت دارد که آن میتواند هیتلر، موسولینی یا یک نظامی مقتدر باشد تابتواند الیت حاکمیت را با مشت آهنین رهبری کند. در این صورت سلسله مراتب بوروکراتیک جایگاه خاصی دارد و با مشت آهنین بر تمام حیات سیاسی، فرهنگی، نظامی، امنیتی و حقوقی کشور حکومت میکند و هر مخالفتی را در نطفه خفه می کند.
در ایران، ناسیونالیسم مکتب غالب در انقلاب مشروطه بود که به دلیل خصلت سکولار خود مانع برقراری حکومت مشروعه در ایران شد. ناسیونالیسم در دوران سلطنت رضا شاه خصلت سکولاریسم خود را حفظ کرد و حتی در زبان فارسی به ملی گرائی نوع رضا شاه یا دکتر مصدق اطلاق می کرد. ناسیونالیسم بعد از کودتای ۳۲ و آغاز دیکتاتوری شاه به تدریج رنگ اسلامی گرفت تا سر انجام در ۱۳۵۷ منجر به یک حکومت ضد ایرانی ـ اسلامی شد.
حکومت اسلامی را می توان فاشیسم اسلامی نامید که نوع ارتجاعی تری از فاشیسم کلاسیک است. در این فاشیسم ناسیونالیسم جائی ندارد و قرار هم نیست داشته باشد چونکه در آن اسلام جای ناسیونالیسم و سکولاریسم متعلق به فاشیسم کلاسیک را می گیرد. ناسیونالیسم با ایده اسلامی “امت اسلامی” و سکولاریسم ناسیونالیسم با “شریعت اسلامی” کاملاً در تضاد بنیادی هستند.
ناسیونالیسم در بستر عشقی افراطی به “خودی” و نفرتی افراطی به “غیر خودی” یک احساس غیر معقول و خودخواهانه است که در گروه، قوم، نژاد، ملت … ظاهری عقلانی به خود می گیرد. و این فرق ناسیونالیسم با وطن دوستی، با پیوندی معقول و عاطفی به محیط خودی، است. وطن دوستی دلیلی برای نفرت به “غیر خودی” ندارد. فرقی ندارد که ناسیونالیسم در کجا و بچه دلیلی ظاهر شود، در هرحال تبلور احساسات عشق و نفرت در یک مکانیسم جدال روانی است و دیر یا زود به فاشیم تبدیل می شود.
جهانشاه رشیدیان

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.