سخنى دگر در باره هاشمى رفسنجانى: سیاوش ساسان

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

روزی که هاشمی رفسنجانی با تحکیم پایه های قدرت خود و تشکیل دولت سازندگی، کوشید تا بدون اندکی تفکر و مطالعه و تعقل، و بدون درک از روند رو به رشد گرم تر شدن هوا و کاهش قریب الوقوع بارنگی در جغرافیای فلات ایران، تنها به صرف گرایشان قبیله ای خود و ارتقاء سطح زندگی همشهریان خود، با عدم تحقیق در رابطه با جغرافیای تاریخی منطقه مرکز ایران(کرمان و یزد) و فقدان استعداد منطقه در ایجاد تمرکز جمعیت و تولید (کشاورزی و صنعتی)، اساس کار خود را بر تحمیل هزینه های سنگین بر اقتصاد کشور و انتقال آب زاینده رود به کرمان، بویزه زادبوم خود و تبدیل ان منطقه کویری به باغستان های پسته و منطقه ی ویلایی تفریحی چهارباغ و استقرار کارخانه های صنعتی گذارد و بالطبع بنا بر نیاز گسترده ی این طرح ها به آب، حجم قابل توجهی از آب زاینده رود را که تنها کفاف کشاورزی دشت اصفهان و اندکی نیز سررسز به باتلاق گاوخونی جهت حفظ این شهر از گزند نفوذ کویر، فرمان لوله کشی های متعدد از چهارمحال بختیاری، سمیرم و اصفهان به ولایت خود را صادر نمود، شخصیت های علمی متخصص همچون پروفسور جعفریان، وقوع فاجعه ای را که در حال حاضر به ان مبتلا هستیم، گوشزد کرده و حتی کوشید تا از طریق مکاتبه با شخص مذکور، وی را از تحقق رویای فاجعه بار خود منصرف کند، اما هیچ موفقیتی نداشت و با گسیل معاون اول فعالی دولت یازدهم به استانداری اصفهان، عملاً تمامی راه های توقف در این طرح ها را بست. جالب انکه رئیس جمهوری بعدی وی نیز که اساس کار خود را بر رونویسی از روی دست مراد خود گذارده بود، این خبط خسارت بار را با افزایش حجم انتقال آب و تعیین سهمی از ان برای شهر و منطقه ی خود (یزد) تداوم بخشید و کوتاه زمانی بعد همه شاهد ساخت کارخانه های متعدد و البته محتاج آب فراوان همچون کارخانه های فولاد و کاشی در این استان، بویژه زادبوم ایشان شدیم. نتیجه ی این مدیریت ها و عواقب نگران کننده ی این روند را به خوبی می توانیم در این کلیپ مشاهده کنیم. شاید تا دیر نشده به اولویت تکیه بر علم و تجربه و گزینش مدیرانی که از تفکرات توسعه گرایانه و مدرن مبتنی بر تمایز مصالح و تدابیر توسعه گرایانه ی کشور نسبت به به مطامع مبتنی بر مناسبات بدوی قبایلی برخوردار باشند، برسیم. البته کوشش جمعی که با شعارهای خود نشانه های نگران کننده ای از آرمان های واپس گرایانه و ضد ملی مبتنی بر بازگشت دوران فاجعه بار مدیران مسئول در وقوع این فاجعه را ارائه می دهند، بر نومیدی و نگرانی نسبت به سرنوشت این کشور و نسل های آینده ی این ملت می افزاید. نکته دردآور تر اینکه این رانت خوارانی که یک شبه به کارخانه دار مولد تبدیل می شوند، بنا به سنت اقتصادی رایج در کشور، ضمن دریافت وام های نجومی تحت عنوان راه اندازی کارخانه، تنها بخشی از وام دریافت شده را به اینکار اختصاص می دهند و عمده وام مذکور را در بخش های ساخت و ساز متمرکز می کنند و سنت رایج گرو گذاردن کارخانه بابت ضمانت بازگردان وام دریافتی توسط صاحب رانت، این امکان را در اختیار کارخانه دار مذکور قرار می دهد که در پی پشت سر گذاردن دوران ماه عسل ناشی از برخورداری از سود حاصل از تولید، و یا با تکیه بر روند به تعطیلی کشاندن کارخانجات تولیدی، که در حال حاضر و بواسطه ی رویکردهای دولت کنونی رواج رو به رشدی یافته است، با بهانه ی گرو رفتن کارخانه توسط بانک، زمینه را برای ناچار شدن بانک در تصاحب کارخانه که معمولاً نیمی یا کمتر از نیم مبلغ وام ارزش دارد، ارقام چشمگیری از سرمایه ای را که متعلق به این ملت است، تصاحب کرده و فارغ از تبعات بدهی خود یا در شمال پایتخت به عیش و عشرت مشغول می شوند و یا همراه با اهل و عیال در دیار کفر به زندگی انگلی خود استمرار می بخشند و این میان این ملت دربدر است که باید تاوان این سیاه کاری ها را یپردازد.

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.