فرهنگ سازی زیر سایه ملا

در باره فحشا در ایران: جهانشاه رشیدیان

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

فرهنگ سازی زیر سایه ملا

فحشا یکی از قدیمی ترین شغل ها است که همه جا رواج داشته. در اروپا, فحشا با شرایط بهداشتی یک شغل رسمی است و حتی سند یکا دارند تا از حقوق خود دفاع کنند. در کشورهای اسلامزده به دلیل تفکیک جنسیتی, فحشا از طرفی یک نیاز مردان مجرد است ولی از طرف دیگر به دلیل اخلاق همین اسلام مجاز نیست و حتی از نظر اسلامی یک گناه کبیره است. اما اسلام  به رسم سنت صدر اسلام، تجاوز به زنان اسیر را مجاز کرده و این جای تعبیر گذاشته بطوری که فرقه شیعه از این رسم الهام گرفته و صیغه را در ایران که تحت سلط اسلام است مجاز کرده است. امروز رژیم اسلامی خانه های عفات، فحشای اسلامی، را خیلی رسمی ترویج می کنند. زنان صیغه ای کنیزکان تن فروش این خانه های عفاف هستند که به دلیل فقر یا توهم بردن ثواب با حمایت روحانیت شیعه فاحشگی می کنند.

تجاوز به زنان ایرانی از زمان هجوم سپاه اسلام امری رایج بود و فرزندان این زنان را سیّد یا سیّده، از اولاد محمد پیغمبر اسلام، می نامیدند تا ضمن تبرئه شرم خود, برای فرزند نا مشرع مشروعیت و حتی یک وجه اجتماعی ویژه کسب کنند — بدین گونه کاست نیرومند سیّد در ایران پدید آمد. البته این کاست در زمان صفویه با وارد کردن اعراب شیعه از کشورهای عرب زبان تقویت شد بطوری که تا به امروز خود را وارث خمس یا یک پنجم سود دارائی مردم زیر سلطه خود می داند. امروز میلیون ها ایرانی خود را، راست یا دروغ، اولاد پیغمبر می شناسند. اکثریت سیّدها امروز معمم نیستند و خود را ایرانی میدانند و در میان انان افرادی مانند دکتر فاطمی یک سکولار مترقی و ایران دوست بوده. تنها معدودی از انان معمم هستند و خود را از بقایای مهاجمین صدر اسلام میدانند و به همین دلیل به ایرانیت نفرتی کهن دارند. اگر چه تعداد این سیّدهای معمم از شیخ ها به مراتب کمتر است ولی به دلیل پیوند خونی خود با طایفه قریش در رأس هرم روحانیت قرار دارند و در توهم مردم اسلامزده اعتبار و امتیاز خاصی دارند.

فحشا در ایران امروز به سرعت رو به افزایش است و در شهرها و اماکن مذهبی یک تجارت پر در آمد روحانیت و مافیای رژیم است. مانند اعتیاد، فحشا در حلقه مافیای رژیم در ایران است. ارسال زنان و دختران جوان ایرانی به کشورهای منطقه حتی مورد اعتراض برخی جناح های رقیب است. جدا از خانه های عفاف، تعداد فحشای غیررسمی نیز رو به رشد هستند بطوری که به دلیل فقر و اعتیاد زنان و دختران جوان از کانون خانواده جدا می شوند و چون شغل یا در امد مستقلی ندارند اجباراً تن فروش می شوند. آمار دقیقی از تعداد روسپیان غیررسمی نیست ولی رژیم تلاش می کند تعداد انان را به نفع تبلیغ برای خانه های عفاف کم جلوه دهد. سن فحشا طبق سنن اسلام به ۹ رسیده، ولی معمولاً از ۱۲ سالگی شروع می شود بطوری که تخمین زده میشود ۸۰%  روسپی ها  زیر ۲۵ هستند. برخی از این فحشا متاهل هستند و حتی ممکن است به تشویق یا اجبار همسر این کار را کنند تا بتوانند شکم فرزندان خود را سیر کنند.

مشتریان فحشا در ایران بیشتر مردان بین ۳۰ و ۵۰  هستند که برخی از انان زن و بچه دارند. صیغه برای چنین مردانی از نظر شرعی مجاز است و حتی توسط  رژیم تبلیغ و تحریک می شود. کافی است که فاحشه حجاب اسلامی و دیگر شئون اسلامی را در خانه های عفاف رعایت کند و طبق دستورات جاکش خود که معمولاً یک روحانی با یا بدون عمامه است برای جذب و تحریک مشتری عمل کند.

اصولا فحشا مانند هر تجارتی نیاز به تبلیغ و تشویق دارد. در غرب این پروسه به فیلم های پورنو، مغازه ها و نشریات سکسی، پیپ شا peepshow عمل می شود که معمولاً در محل یا جوار خانه های فحشا قرار دارند. در ایران این پروسه تبلیغ و تشویق در خانه های عفاف با موازین اسلامی — اخلاق, حجاب اسلامی وچند جمله عربی — اجرا می شوند و در فحشای غیررسمی اهمیت آن بعده رشد بیشتراعتیاد است، که عامل انرا مافیای سپاه پاسداران بعهده دارد ــ مواد مختلف مخدر به قیمت نازل ، تقریباً مجانی، در جامعه توزیع می شود. اعتیاد منجر به نیاز مالی تن فروشی, رشد بی غیرتی شوهر چنین زنانی و مشتری متاهل  میشود. در صورت اعتیاد، روسپی میتواند مشتریان خود را به بیماری های مقاربتی مانند ایدز مبتلا کند که امروز در ایران رو به رشد است.

فحشا در ایران از اواخر سلسله قاجار تا انقلاب ۵۷ به صورت رسمی یا نیمه رسمی در تهران و برخی شهرهای ایران رایج بود. در تهران محل فحشا دروازه قزوین، جمشیدیه وسر انجا تا قبل از انقلاب ۵۷ شهر نو نام داشت. افرادی مانند حاج عبد المحمود عرب، زال ممد،  پری بلنده، اشرف چهار چشم، مژگان سوخته، شهلا آبادانی و منیژه کچل از افراد معروف این محل بوده اند که این سه نفر آخری بعد از انقلاب ۵۷ اعدام شدند.

نوع دیگر فحشای, مذکر, لواط است که به دلیل تفکیک جنسیتی در کشورهای اسلام زده رشد بیشتری دارد. لواط یا در افغانستان بچه بازی در اماکن مذهبی مانند حوزه های علمیه و یا اماکنی که مختص یک جنسیت هستند مانند سربازخانه یا زندان شرایط رشد بیشتری دارد. در افغانستان و دیگر کشورهای اسلامی ـ عربی مردان متاهل گاهی با وجود داشتن زن و فرزند با یک پسر یا مرد جوان هم بصورت نیمه رسمی رابطه جنسی دارند. در ایران بر خلاف همجنس گرائی معمول در غرب این رابطه بیشتر با فریب یا اجبارهمراه است و حتی گاهی هم به جنایت قربانی منتهی می شود. اصغر قاتل چهره بد نامی است که پسر بچه ها را بعد از تجاوز جنسی به قتل میرسانید. وی در۱۳۱۳ به جرم ۱۸ فقره قتل اعدام شد. مرد تجاوز گر یا فاعل  در روانشناسی خود نوعی احساس مردانگی و قدرت می کند و پسر مورد تجاوز یا مفعول نوعی شرم زنانگی را باید در جامعه مرد سالاری تحمل کند تا احتمالآً به نوبه خود به فاعل مبدل شود و نوعی انتقام از جامعه گیرد.

لواط در ایران یک انعکاس رابطه جنسی بین ارباب و برده جنسی است که بعد از تسخیر ایران توسط سپاه اسلام در قرن ۷ میلادی با برده گیری جنسی از پسران ایرانی وارسال انان به بازارهای برده فروشی اسلامی در شام, حجاز … قرن ها رایج بود. این پسر بچه ها یا غلام بچه ها مورد استفاده جنسی صاحب خود و گاهی اخته میشدند تا وارد حرمسرای زنان شوند. امروز تشبیه مفعول به جنس ضعیف و فاعل به جنس قوی از این دوران بردگان جنسی سرچشمه میگیرد. در زندان یا محافل لومپنی، چنین پسر بچه ای را عروس,  در واقع همان غلام بچه صاحب خود, و فاعل را داماد  می نامند — اگر چه ایرانیان اسلام زده در یک مکانیسم استکهولم سیندروم نام پسران خود را با پیشوند غلام تزئین میکنند.  لواط  در قانون جزائی رژیم اسلامی جرم محسوب می‌شود و مجرم در صورت تجاوز اعدام و در صورت تفاهم با مفعول  هر یک ۱۰۰ ضربه شلاق می خورند. کماکان یک دلیل اجتماعی لواط که تفکیک جنسیتی است یک سنت  متداول در جامعه اسلام زده است باقی مانده.

فرهنگ لواط در دیگر جوامع مدرن جاری نیست ولی در  ایران ریشه های کهنی از تجاوزگران مسلمان به پسر بچه ایرانی دارد که ایرانیان دانسته یا ندانسته این ریشه ها را حفظ کرده اند تا جائی که, در یک مکانیسم استکهولم سیندروم, غلام پیشوند بسیاری از نامهای مردان مسلمان زاده است. لواط میتواند برای تحقیر و تخریب شخصیت قربانی باشد و این در رم و یونان باستان معمول بوده.  گاهی اسیر یا قربانی قبل از مرگ در ملع عام مورد تجاوز جنسی قرار می گرفت اما دنیای متمدن امروز تجاوز به پسر بچه را عملی شنیع و با جرمی سنگین مجازات می کند. این رسم در ایران اسلام زده,  با وجود جرم اعدام ولی حفظ دلایل اجتماعی ان, باقی مانده تا حدی که در دشنامی  رکیک  مردان خیلی راحت خود را تجاوز گر به همجنس  به طرف دعوا تداعی می کنند، حتی در زبان طنز هم به راحتی از چنین لغات رکیکی استفاده می شود، چیزی که در زبان های مدرن و دنیای سکولار به ندرت شنیده می شود مگر اینکه کسی منحرف جنسی و بغایت لومپن باشد.

جهانشاه رشیدیان

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.