خانواده هشت قربانی قتلهای زنجیرهای سال ۷۷ در بیانیهای اعلام کردند که با وجود گذشت ۱۷ سال از این قتلها، رسیدگی قضایی به آن «یا انجام نشد و یا به بیراهه کشیده شد».
خانوادههای دوانی، حاجیزاده، شریف، فروهر، مختاری و پوینده در بیانیه خود تاکید کردهاند که «لاپوشانی و تقلب و تهدید و سرکوب جایگزین دادرسی» در این پرونده شد و اعتراضهای آنان و وکلایشان «به جایی نرسید».
در این بیانیه از مردم ایران خواسته شده که خانواده قربانیان قتلهای زنجیرهای را در «پافشاری بر دادرسی عادلانه و ایستادگی بر روشنگری و دادخواهی جنایتی که بر دگراندیشان رفته است» و همچنین در «یادآوری و بزرگداشت» قربانیان این قتلها همراهی کنند.
پیروز دوانی، حمید حاجیزاده، کارون حاجیزاده، مجید شریف، پروانه فروهر، داریوش فروهر، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده سال ۷۷ به قتل رسیدند.
در نهایت وزارت اطلاعات ایران در بیانیهای اعلام کرد که نیروهای «خودسر» این وزارتخانه در تعدادی از این قتلها دست داشتهاند.
سعید امامی، معاون امنیتی سابق وزارت اطلاعات و از متهمان قتلهای زنجیرهای در زندان درگذشت. درحالی که مقامهای سازمان قضایی نیروهای مسلح علت مرگ او را خودکشی اعلام کردند، روح الله حسینیان از حامیان آقای امامی و همچنین علی فلاحیان، وزیر اسبق اطلاعات، احتمال خودکشی آقای امامی را رد کردند.
دادگاه قتلهای زنجیرهای تنها به قتل پروانه و داریوش فروهر، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده رسیدگی کرد و خانواده این قربانیان نیز به علت «عدم معرفی آمران اصلی» دادگاه را تحریم کردند.
درنهایت برای تعدادی از۱۸ مامور وزارت اطلاعات در این پرونده حکم قصاص و برای تعدادی دیگر حکم زندان صادر شد.
با اعتراض وکلای متهمان قتلهای زنجیرهای رای دادگاه در دیوان عالی کشور نقض شد و حکم محکومان به قصاص نیز به دلیل به گفته مقامات دادگاه «گذشت خانواده مقتولان» به ۱۰ سال زندان تبدیل شد.
به گفته رسانههای نزدیک به منتقدان حکومت ایران، تمامی متهمان قتلهای زنجیرهای پس از گذشت چند سال و بدون طی کردن کامل دوره محکومیت خود از زندان آزاد شدهاند.
در سالگرد قتلهای سیاسی پاییز ۱۳۷۷
هفده سال پیش در چنین روزهایی عزیزان ما؛ پیروز دوانی، حمید حاجیزاده، کارون حاجیزاده، مجید شریف، پروانه فروهر، داریوش فروهر، محمد مختاری، محمد جعفر پوینده، یکی پس از دیگری محکوم حکمی مخفیانه شدند، ربوده شدند، به خانهشان هجوم رفت، حریمشان شکست، جسم و جان گرامیشان درد کشید و سرانجام با بیرحمی و خشونتی لجامگسیخته به قتل رسیدند.
پاییز آن سال به درد و خون عزیران ما آغشته است. انسانهایی که هریک در جایگاه خویش و با پافشاری بر باورها و آرمانهای خویش، برای برقراری آزادی و عدالت پیکار کردند. و کارون کودکی بود نورسیده و جرمش چشمهای باز او، که شاهد قتل پدر شد.
قتلهای سیاسی پاییز ۷۷ بر وجدان جامعه زخمی عمیق زد و موج گستردهای از اعتراض مردمی را سبب شد. این اعتراضِ فراگیر نقطهی عطفی ساخت در پاسخگو کردن نهادهای قدرت، در افشاگری خشونت سازمانیافته بر ضد دگراندیشان، در پافشاریِ جمعی بر حق رسیدگی قضایی و لزوم دادخواهی جنایتهای سیاسی.
اما تمامی تلاشها و پایداریهایی که در این راستا انجام شد با سدی از تحریف و سرکوب از سوی نهادهای حکومتی روبرو گشت و به سرانجامِ بایسته نرسید. رسیدگی قضایی به این قتلها یا انجام نشد و یا به بیراهه کشیده شد. لاپوشانی و تقلب و تهدید و سرکوب جایگزین دادرسی شد. اعتراضهای ما، وکلای ما و تمامی همراهان این راه دشوار به جایی نرسید. و این روندهای مخدوش و غرضورزانه نیز باری شدند سنگین در کفهی بیدادها، و دردی شدند روی دردها بر جان ما.
اکنون که یک بار دیگر سالگرد قتلهای سیاسی پاییز ۷۷ فرارسیده است، از شما میخواهیم تا در یادآوری و بزرگداشت آن جانهای شیفتهی آزادی، که شریان شریف زندگیشان در این روزها قطع شد، ما را همراهی کنید. همراهیمان کنید در پافشاری بر دادرسی عادلانهی جنایتی که بر آنان رفت، در ایستادگی بر روشنگری و دادخواهی جنایتی که بر دگراندیشان رفته است.
با امید به آن روز موعود که «داد خواهیم این بیداد را».
خانوادههای
دوانی، حاجیزاده، شریف، فروهر، مختاری، پوینده