استراتژی جدید آمریکا، اروپا و خوان نعمت اقتصاد ایران

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

مهران مصطفوی

لازم است به گفته‌های آقای دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا، در سخنرانی راهبردی ۱۳ اکتبر / ۲۰ مهر او، توجه ویژه‌ای کنیم، تا اهداف امریکا را در باره رژیم ایران در یابیم.

اول از همه بایستی به این مسئله بپردازیم که ایرادهای آقای ترامپ به ایران در مورد اجرای برجام چیست؟
دوم بایستی ببینیم آیا استراتژی جدید امریکا چه اندازه به مسئله هسته‌ای بستگی دارد،
سوم لازم است رفتار اروپایی‌ها را در این زمینه بررسی کنیم
و در آخر بایستی ببینیم رژیم جمهوری اسلامی چه سلاحی برای بی‌اثر کردن استراتژی جدید آمریکا دارد.

ایرادهای آقای ترامپ به ایران در مورد اجرای برجام

در سخنرانی دیروز خود آقای ترامپ تصریح کرد که بر پایه اطلاعات متقنی که در اختیار او قرار گرفته، قادر به تأیید پایبندی ایران به توافق هسته‌ای نیست. با اینکه به عنوان ریس جمهوری می‌توانست اعلام کند که امریکا از برجام بیرون می‌آید، اما این کار را نکرد. او قبلاً تهدید کرده بود برجام را پاره خواهد کرد و بارها بر لزوم لغو آن در وعده‌های انتخاباتی اش تأکید می‌کرد. اما دیروز او برجام را لغو نکرد و تصمیم گیری درباره آن‌را به کنگره سپرد. او نتوانست دلیل قانع کننده‌ای در باره رعایت نشدن تعهدات توسط ایران، در کادر برجام، ارائه دهد. به سخنرانی او توجه کنیم ۴ مورد را در باره عدم رعایت تعهدات از سوی ایران شمرده است:

۱ ـ اولین ایراد ترامپ این‌است: “حکومت ایران مرتکب تخلفات متعددی در قبال این توافق شده است. بعنوان مثال، در دو مورد جداگانه، آنها از حد مجاز ١۳۰ تن آب سنگین فراتر رفته‌اند.” مسئله این است که طبق برجام میزانی آب سنگینی که ایران می‌تواند ذخیره کند نباید بیش از ۱۳۰ تن باشد. دو بار ذخایر آب سنگین ایران از این حد گذشته است. یکبار ۹۰۰ کیلو و بار دیگر ۱۰۰ کیلو که کمتر از یک درصد از ۱۳۰ تن می‌باشد. همه می‌دانند که ایران با مشکل فروش آب سنگین روبرو بود و حتی خود امریکا بار اول ۴۰ تن از آب سنگین ایران را خرید. چرا مسئولان ایرانی دقت لازم را انجام نداده‌اند معلوم نیست. اما آژانس میزان آب سنگین ایران را به دقت زیر نظر دارد و ۱۰۰ کیلو و یا ۹۰۰ کیلو مشکل جدی نیست. در اصل ایران بهانه را بدست آمریکا داده است اما همه می‌دانند که این میزان از آب سنگین اصلا کوچکترین مشکلی ایجاد نمی‌کند و حتی آژانس آنرا بی‌اهمیت دانسته است، وگر نه این مسئله می‌توانست به کمیسیون مقرر در برجام برود و کمیسیون ایران محکوم کند.

۲ ـ بنابر قول ترامپ، نقض دوم این‌است: “حکومت ایران همچنین انتظارات ما را نسبت به عملکرد سانتریفیوژهای پیشرفته‌اش برآورده نکرده است.” معلوم نیست انتظارات آقای ترامپ چیست. ولی آنچه به برجام مربوط می‌شود ایران به کلیه تعهداتش در قبال مسئله غنی سازی عمل کرده است و حتی یک مورد هم نشده است که آژانس خلاف آن‌را بگوید. آژانس نسبت به مسئله سانتریفوژها حساسیت بسیار دارد و برای کنترل آن از همه بیشتر جدیت بخرج می‌دهد. زیرا نیک می‌داند ایران برای برآوردن نیازهایش اصولا به سانتریفوژ احتیاج ندارد زیرا تنها راکتوری که ایران دارد راکتور بوشهر است که طبق قرار سوخت آن را روسها تهیه می‌کنند و اصولا راه انداختن صنعت غنی سازی برای کشوری که اورانیوم ندارد و تنها یک راکتور دارد به هیچ وجه عقلانی نیست. پس این ادعای دوم ترامپ هم بیهوده است. شاید امریکا انتظاراتی خارج از برجام داشته باشد اما ربطی به تعهدات فعلی ایران ندارد.

۳ ـ نقض سوم از دید آقای ترامپ این‌است: “حکومت ایران همچنین بازرسان بین المللی را ارعاب کرده است تا از اختیاراتی که در این توافق آمده، استفاده کامل نکنند. مقامات ایران و رهبران نظامی بارها گفته‌اند که اجازه ورود بازرسان را به مراکز نظامی نخواهند داد، اگرچه جامعه بین المللی گمان می‌برد که برخی از آن مراکز بخشی از برنامه مخفی ایران برای [تولید] سلاح هسته‌ای بوده‌اند.”

این سخن درست است که طبق برجام آژانس بین المللی انرژی اتمی حق دارد سرزده هر جایی را در ایران بازرسی کند. اما این حق آژانس است و نه حق دولتها. برای سرزدن به هر محل آژانس باید دلایلی در دست داشته باشد و از روی هوا و هوس نمی‌تواند هر جایی را انتخاب کند. بلکه باید بتواند بعد از بررسی و تحصیل دلایل، نیاز به بازرسی از محلی را اظهار کند. بعد از بازدید از پارچین قبل از به اجرا گذاشتن برجام، تاکنون آژانس تقاضای یازدید از مرکز نظامی در ایران را نکرده است که بتوان گفت ایران جلوی اجرای برجام را گرفته است. آقای امانو گفته است که آژانس می‌تواند مراکز نظامی را بازدید کند اما تاکنون طبق اطلاعات آژانس لزومی برای ای نکار ندیده است. البته این امر واقعیت دارد که سپاه بارها گفته است اجازه بازدید از مراکز نظامی را نمی‌دهد. با این‌جال در این مورد هم نمی‌توان گفت که ایران به تعهد خود عمل نکرده است.

۴ ـ و آخرین مورد نقض بنابر قول آقای ترامپ این‌ است: “افراد بسیاری هستند که معتقدند، ایران با کره شمالی در تعامل است. من به سازمان‌های اطلاعاتی مان دستور خواهم داد تا تحلیل کاملی را انجام داده و یافته هایشان را فراتر از آنچه تاکنون مشاهده کرده‌اند گزارش دهند.”

این مورد بهانه‌تراشی است و ربطی هم به برجام ندارد. اولا می‌گوید که «عده‌ای معتقدند»، ولی «اعتقاد عده‌ای» دلیل حقوقی نیست. ترامپ دلیلی در دست نداشت‌وگر نه نمی‌گفت “عده‌ای معتقدند». سازمان‌های اطلاعاتی امریکا نیز دلیلی در اختیار نداشتند اگر داشتند، او ارائه می‌داد و از آنها هم نمی‌خواست تحقیق کنند.

افزون براین، همکاری احتمالی با کره شمالی ربطی به برجام ندارد‌مگر این‌که کره شمالی در ایران بمب اتمی تولید کند. وگرنه هر همکاری دیگری جز مورد هسته‌ای در چارچوبی که برجام ناظر بر آن است، بر فرض که باشد، ربطی به معاعده هسته‌ای گروه ۵+۱ با ایران ندارد. در این باره مسلما آقای ترامپ چیزی نمی‌داند و خود می‌گوید قصد دارد از سازمانهای اطلاعاتی بخواهد تحقیق کنند و گزارش در اختیار او بگذارند. پس این ایراد آقای ترامپ هم بی‌مورد است. اما آقای ترامپ به خوبی می‌داند که مردم امریکا و مردم اروپا نسبت به رژیم کره شمالی دید منفی دارند و اعلام همکاری ایران با کره شمالی می‌تواند افکار عمومی را موافق او و مخالف «ایران» کند.

آیا استراتژی جدید امریکا به مسئله هسته‌ای بستگی دارد؟

با توجه به موارد ۴ گانه بالا در می‌یابیم که مسئله آقای ترامپ، در اصل، برجام و مسئله هسته‌ای نیست. آنچه او در مورد نقض برجام می‌گوید، برای محکوم کردن ایران بسیار سست است. اگر ادعای نقض برجام از سوی ایران معتبر است، چرا او پیش از این دوبار تأیید کرد که ایران به تعهدات خود عمل کرده‌است. آقای رکس تیلرسون، وزیر خارجه آمریکا، در مصاحبه با سی‌ان‌ان روشن‌تر سخن می‌گوید:
«با تغییر مفاد برجام مخالفیم. من با نظر متیس [وزیر دفاع] موافقم که ماندن در برجام با منافع ملی ما سازگار است و احتمالا نظر ترامپ هم همین است. من و رئیس‌جمهوری از کنگره نمی‌خواهیم که تحریمها را بازگرداند و توافق را از بین ببرد.»

قصد واقعی آقای ترامپ را البته بهتر در می‌یابیم اگر در استراتژی جدید او در قبال ایران، دقیق شویم. دونالد ترامپ اصول بنیادی راهبردی جدید دولت آمریکا علیه ایران را به شرح زیر اعلام کرد:

خنثی‌سازی نفوذ بی‌ثبات‌کننده ایران و مهار رویکرد تهاجمی آن به ویژه حمایت این کشور از تروریسم و گروه‌های شبه‌نظامی.
ما به منظور ایجاد سدی در برابر اقدامات خرابکارانه ایران و احیای یک موازنه قوای استوار در منطقه بار دیگر ائتلاف‌های سنتی و شراکت‌های منطقه‌ای خود را احیا خواهیم کرد.
ما برای قطع منابع مالی حکومت ایران و به ویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران ـ که برای اقدامات مخرب صرف می‌شوند ـ تلاش خواهیم کرد و با فعالیت‌های سپاه که ثروت مردم ایران را اخاذی می‌کنند، مخالفت خواهیم کرد.
ما با تهدیدهای ناشی از موشک‌های بالستیک و سایر سلاح‌های نامتقارن علیه ایالات متحده و متحدانمان مقابله خواهیم کرد.
ما جامعه بین المللی را برای محکوم کردن نقض حقوق بشر توسط سپاه و بازداشت ناعادلانه شهروندان آمریکایی و دیگر شهروندان خارجی همراه خواهیم کرد.
ما جامعه بین‌المللی را برای محکوم کردن اقدامات سپاه در نقض فاحش حقوق بشر و بازداشت غیرعادلانه شهروندان آمریکایی و سایر خارجی‌ها با اتهامات صوری همراه خواهیم کرد.
مهم‌تر از همه، ما تمامی مسیرهای رژیم ایران به سلاح‌های هسته‌ای را قطع خواهیم کرد.
به غیر از مورد آخر بقیه موارد ربطی به برجام ندارند و مورد آخر نیز در خود برجام گنجانده شده است که در باره آینده آن تعیین تکلیف شود. نتیجه اینکه برجام جلوی دست امریکا را نگرفته است و بر خلاف دروغ آقای روحانی که گفت امریکا مدعی است که در برجام ضرر کرده است، آقای ترامپ معتقد است وقتی آمریکا دست روی گلوی ایران گذاشته بود [زمان اوباما به هنگام تحریم‌های شدید] باید تا خفه شدنش ادامه می‌داد. او نمی‌گوید امریکا ضرر کرده‌است، می‌گوید گلوی ایران را بایستی بیشتر می‌فشردیم تا دولت‌های اسرائیل و عربستان، قدرتمندتر و ایران ناتوان‌تر بشوند.

این‌بار آقای ترامپ در سخنان خود بسیار شفاف گفت که به دنبال تسلیم کامل رژیم ایران است. البته این هرگز به این معنی نیست که به دنبال دمکراسی در ایران است. به دنبال ضعیف کردن بازهم بیشتر ایران است. در ایران ناتوان، تحول همین رژیم به یک رژیم منطبق‌تر با منافع امریکا را برخی از جناحهای خود رژیم می‌توانند تصدی کنند.

اما کاش آن زمان که مذاکرات تازه شروع شده بود، حاکمان ایران این هشدار را می‌شنیدند که “بجای تسلیم شدن به قدرتهای خارجی تسلیم مردم ایران شوید”، اما قدرت، آن هم از نوع ولایت مطلقه فقیه که بر ایران حاکم است، هیچ صدای حقی را نمی‌خواهد و نمی‌تواند بشنود.

اروپا و امریکای ترامپ

در این بین واکنش اروپا اهمیت دارد. ترزا می‌نخست وزیر انگلیس، انگلا مرکل صدر اعظم آلمان و امانوئل ماکرون رییس جمهور فرانسه در یک بیانیه مشترک، به سخنان رییس جمهور آمریکا واکنش نشان دادند. رهبران این سه کشور اروپایی در بیانیه خود آورده‌اند که به توافق هسته‌ای که در سال ۲۰۱۵ منعقد شده‌است، متعهد هستند و حفظ این توافق در راستای منافع امنیت ملی مشترک آنها است. همچنین در این بیانیه آمده است «توافق هسته‌ای حاصل ۱۳ سال دیپلماسی و گامی مهم در راستای اطمینان از نبود انحراف در برنامه هسته‌ای ایران است. شورای امنیت سازمان ملل نیز این توافق را مورد تایید قرار داده و آژانس بین المللی انرژی اتمی پایبندی ایران به توافق را تایید کرده است.» مقام‌های اروپایی در بیانیه خود آورده‌اند که ما از دولت آمریکا و کنگره می‌خواهیم که تا پیش از هر گامی که می‌تواند توافق هسته‌ای را تضعیف کند، از جمله از طریق وضع مجدد تحریم‌ها علیه ایران تاثیرات چنین اقدامی را بر امنیت آمریکا و متحداانش را مدنظر قرار دهد.

آقای ماکرون بعد از سخنان ترامپ به روحانی تلفن کرد و به او اطمینان داد که فرانسه برجام را محترم می‌شمرد و حتی امکان سفر به ایران را رد نکرد.

اما آیا همه اینها بدین معنی است که مقامات اروپایی کاملا مخالف ترامپ هستند؟ مسئله پیچیده تر از این است. این کشورها در همان بیانیه پشتیبانی از تداوم برجام، نگرانی خود را از برنامه موشکی بالستیک ایران و فعالیت‌های این کشور در منطقه “که مغایر مصالح امنیتی اروپا” است، بیان کردند. آنها گفتند که آماده‌اند تا در این زمینه همکاری نزدیکی با آمریکا داشته باشند. این امر بسیار مهم است. شاید از اینرو است که خانم نیکی هیلی، سفیر ایالات متحده در سازمان ملل، در گفت‌وگویی با برنامه “دیدار با رسانه‌ها” در شبکه تلویزیونی ان بی سی در روز یکشنبه ۲۳ مهر، تأکید کرد که «فکر می‌کنم در حال حاضر می‌بینید که در توافق خواهیم ماند، برای اینکه به بهبود شرایط کنونی امیدواریم، و این برای ما یک هدف است». این امیدواری ناشی از گفت‌وگو با اروپایی‌ها است. اگر اروپایی‌ها هم بر این نظر شوند که هر چند برجام را باید محترم شمرد ولی گفت‌وگوهای تکمیلی با ایران لازم است، پس می‌توان گفت در هدف، با آقای ترامپ اشتراک دارند و با او همکار می‌شوند. وقتی سه هدف دائمی کردن نظارت بر فعالیتهای اتمی ایران – که در برجام هست – و متوقف کردن تولید موشکهای بالستیک و تسلیم شدن ایران به خواست امریکا در منطقه، برآورده شود، ترامپ راضی می‌شود.

اما تا اینجای کار ترامپ به یکی از اهداف خود دست پیدا کرده است و آن فلج کردن اقتصاد ایران است. آقای حسن روحانی گفته بود سفره اقتصاد ایران برای همه باز است و بعد از برجام اروپایی‌ها شروع به سرمایه گذاری می‌کنند. اما با اقدامات اخیر امریکا بعید به نظر می‌رسد بانک‌ها و مؤسسات تجاری اروپا حاضر به سرمایه‌گذاریهای دراز مدت در ایران شوند. هم اکنون در فرانسه بانکها برای دانشجویان ایرانی حساب جاری باز نمی‌کنند. علت این امر ترس از تنبیه‌های امریکاست. به‌عنوان نمونه BNP، یک بانک فرانسو‌ی دو سال پیش بخاطر معامله با ایران مجبور به پرداخت جریمه سنگینی شد. از این‌رو است که بعد از سحنان آقای ترامپ، آقای زنگنه وزیر نفت ایران می‌گوید: «آقای ترامپ چرا ناراحت است که اروپایی‎ها از معامله با ایران پول می‌برند، چرا جلوی شرکت‌های آمریکایی را گرفته است؟ شرکت‌های آمریکایی‌ها هم به ایران بیایند و منفعت ببرند تا آقای ترامپ ناراحت نباشد. خودشان مانع حضور شرکت‌های آمریکایی به ایران شده‌اند، ما هیچ محدودیتی برای همکاری و مذاکره با شرکت‌های آمریکایی به‌منظور توسعه منابع نفت و گاز ایران نداریم و همین فردا اگر آنها بخواهند آماده مذاکره هستیم.» آقای زنگنه که ثروت ملی ایران را سفره کرده و از امریکائیان نیز می‌خواهد بر سر آن بنشینند، نمی‌داند که قدرتی چون امریکا، همه را از آن خود می‌خواهد. هم سفره عریستان را که بسیار چرب‌تر ار سفره ایران است و هم سفره ایران را.

آیا اقای خامنه‌ای برای بیرون آمدن از این وضعیت آماده نوشیدن جام زهر جدیدی هست؟ مسلما در کوتاه مدت خیر. رژیم سعی می‌کند از سخنان ترامپ استفاده کند و احساسات ناسیونالیستی مردم را تحریک کند. اما این روش راه به جایی نمی‌برد و در آینده نزدیک، او با واقعیت‌های سخت روبرو می‌شود.

آنچه به ما مردم ایران مربوط می‌شود این است که یک بار برای همیشه، خود را از نقش تماشاچی دیپلماسی قدرتهای خارجی و نرمشهای قهرمانانه رژیم رها کنیم. چند بار تجربه لازم است؟ براستی تا به کی می‌خواهیم بنام “هزینه‌ها را کم کنیم” هزینه‌های سنگین و ناتمام را بپردازیم؟

نه این رژیم زیر بار تحول بسوی احقاق حقوق مردم خواهد رفت و نه غرب مسئله اش وضعیت حقوق بشر و دمکراسی در ایران است. هر روز ادامه حیات این رژیم یعنی به ورطه سقوط نزدیک‌تر شدن. هر میزان دخالت آمریکا و دیگر قدرتها بیشتر شود فاصله ما با دمکراسی بیشتر می‌گردد. بین خامنه‌ای و ترامپ انتخابی وجود ندارد زیرا ماندن در همان انتخاب بین بد و بدتر است که بدترین راه است.

ما نباید تماشاچی مرگ خود بعنوان یک ملت شویم. بر همه میهن دوستان مستقل و آزاد است که از همین امروز راه سوم را بگشایند، راه ساختن ایرانی جدید با نه‌ی قاطع به رژیم ایران و به قدرت‌های حارجی. فردا واقعاً دیر است.

استراتژی جدید آمریکا، اروپا و خوان نعمت اقتصاد ایران

مطالب مرتبط با این موضوع :

فدرالیسم ساختاری نامناسب برای ایران

ن. هژبری فهرست فدرالیسم وساختار های کلی آن …………………………………………………………………………………………….. 2 فدرالیسم، ساختاری نامناسب برای ایران …………………………………………………………………………………… 8 مقدمه و چند تعریف ……………………………………………………………………………………………………. 8 بررسی فدرالیسم

مطالعه بیشتر

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.