امین بیات
مردمان ایران که چهل و چهار سال متمادی است گرفتار اختاپوس نظام آخوندی ، امنیتی پاسداران تروریست شده اند، بخوبی دریافته اند که سد راه رسیدن به دمکراسی، آزادی و عدالت اجتماعی فعلا سرنگونی قهر آمیز جمهوری اسلامی میباشد.
همه ی روشهای مسالمت آمیز را طی چهار دهه با این رژیم تبهکار، شیاد، دروغگو و ضد ایرانی آزمایش کرده اند و دریافته اند که هیچکدام از آن روشها نتوانست تاثیر اندکی بر عملکرد ضد مردمی و ضد ایرانی رژیم آخوندها بگذارد ،و بخوبی دریافته اند که راه حل نه دل به بیگانه بستن است و نه حمله نطامی کشورهای امپریالیستی نه شرقی و نه غربیش،ونه حتی درانتظار یک قهرمان ملی نشستن است، بلکه اتحاد و همبستگی اقشار مختلف جامعه وهماهنگی ،همسوئی مبارزات علیه سیستم ارتجاعی آخوندی است.
مردمان ایران میدانند و در یافته اند که ثروتهای ملی باید در جهت رفاه عمومی بکار گرفته شود تا فقر و تنگدستی ریشه کن گردد، نه اینکه همچون تمام دوران از انقلاب تا بحال ثروتهای ملی مردم در کشور های بیگانه بصورت میلیاردی در جهت رفاه مردم سوریه،عراق،لبنان و یمن ،قرار بگیرد و مردم ایران در فقر و گرسنگی بسر ببرند.
چه نوع برنامه برای جایگزینی لازم است:
مردم خواستهایشان را طی جهار دهه بخوبی در فواصل معین روشن بیان کرده اند، امروز مردم آرامش ، آسایش، کار، درآمد و در کل رفاه و استقلال میخواهند ، هر شکل حکومتی که این عوامل را برایشان آماده کند به آن رای مثبت خواهند داد، و برای مردم روشن شده تا زمانیکه آخوندها بر اریکه قدرت سوارند و جان و مال مردم را به گروگان گرفته اند، پیشنهادهائی مانند رفراندوم را نخواهند پذیرفت و این روش کهنه را عوامفریبی ارزیابی خواهند کرد ، و انتخاب شکل حکومت بستگی به رشد فکری انتخاب کنندگان و شرایط آزادی انتخاب دارد.
مردم باید برنامه و قانون اساسی جایگزین را خود تنظیم کرده و مجلس موسسان را برای تصویبش خود تعیین کنند، قبل از به قدرت رسیدن جایگزین مردم باید مطمئن باشند که میتوانند حکومت پیشنهادی را کنترل کرده و ، همچنین باید آلات و ادوات و ابزار مهار آنرا در دست خود داشته باشند تا در صورت لزوم آنرا خلع قدرت کنند.
درایران چه در دوران گذشته سلطنتی و چه در دوران جمهوری اسلامی فعالیت احزاب بطور کلی ممنوع بوده وترور و خفقان حاکم برجامعه و هیچگونه امکان ارتباط مستقیم و مبادله افکارو وسایل ارتباط جمعی بین مردم و احزاب وجود نداشته وهمه روزنامه ها ومجلات ،رادیو و تلویزونها وابسته به رژیم ها بوده و نیروهای آزادیخواه، مستقل امکان ارتباط مستقیم و بدون سانسورحکومتی با مردم نداشته اند، و دیدیم که پس از سرنگونی حکومت وابسته شاه خرد گرائی وآگاهی درکلیه سطوح جامعه کمبود ش احساس شدو بهمین دلیل سنت گرائی وخرافات،موهومات مذهبی توانست زنجیر اسارت و بردگی را به گردن اکثریت مردم محکمتر ببندد، و مردم دنباله روی مشتی شیاد آخوند و روحانی شدند، البته نیروهائی که در جامعه موجودیت داشتند مانند “حزب توده” ، “جبهه ملی” ، ملی مذهبیها، نهضت آزادی و امثالهم به این نا آکاهی مردم کمک کردند و در این خیانت بزرگ و جبران ناپذیر سهیم شدند، و به تثبیت رژیمی عقب مانده ، خرافاتی و ضد ایرانی تا توانستند خدمت کردند.
در نتیجه این ناملایمات و گرفتاریها شرکت مستقیم مردم در سرنوشت خویش بسیار مهم و حیاتی است، بر پایی حکومت مردمی بوسیله مردم اولین پایه های دمکراسی وآزادی، مردمسالاری را در مقابل دیکتاتوری مذهبی محکم میکند، یعنی تنظیم یک قانون اساسی مدرن و لائیک که با منشور حقوق بشر که معتقد به تساوی حقوق زن و مرد ، اقلیتهای قومی و… را به رسمیت بشناسد و بدون هیچگونه تبعیض از آنها پشتیبانی کند.
دولت آینده:
بایدبا پشتیبانی و رای آزاد مردم تشکیل شودو دارای استقلال سیاسی باشد، و بدون قیدو شرط ازمنافع ملی مردمان ایران دفاع کرده و قوانین لائیک برجامعه حاکم نموده و هیچگونه دینی نباید به دین رسمی تبدیل شود، یعنی در آینده در ایران دین رسمی نداریم، و این مهم باید در قانون اساسی آورده شود تا جلوی دخالتهای روحانیون مرتجع مذهبی گرفته شود، عدالت اجتماعی بصورت برابر پیاده گردد و اشاعه فرهنگ و زبان فارسی و آموزش و پرورش همراه با فاصله گیری روشن از زبان عربی تفکیک و زدوده شود.
تنازع حیوانی رژیم آخوندی حکومت فریب دهنده مردم روز به روز وحشی تر میشود،در ایران آینده محلی برای” وفاق مذهبی” نباید باشد، دیگر اسلام برای مردم آن اسلام قبل نیست،درجه رشد سیاسی جامعه با قبل از انقلاب تغییر کرده و ماهیت ضد ایرانی اسلام برای مردم آشکار شده است، مردم طرفدار آزادی مطبوعات، آزادی احزاب، آزادی انتخابات ، پاسخگو بودن دولت در برابر مردم، و با دفاع عمومی محک زده میشود.
اسلام باعث تیره روزی و بد بختیهای مردم شده، قتل کسروی، اعدام بهائیان، دخالت چندش آور حجاب اجباری، نفع دگراندیشان ، زندان ، شکنجه و اعدام مخالفان ، فتوای قتل، اسلام با جامعه مدرن در تضاد وافر قرار گرفته.
اسلام در ایران باعث قتل هزاران جوان زن و مرد و بی خانمانی میلیونها ایرانی درطی چهل و چهار سال گذشته شده است، بین اسلام و ایرانیان دریائی ازخون جاری شده است،آنهائیکه میخواهند با شیادی بین حزب الهی ها و مردم این همانی ووفاق برقرارکنند یا نادانند یا عامل و سفیه وگمراه کننده مردم، زیرا سرچشمه بزرگترین پلیدیها، حکومت های خود کامه ی مذهبی که هدفی جزغارت ثروت مردم و فریب توده ها در سر ندارند، مردم تازه دریافته اند که چگونه زنجیرهای اسارت و بندگی اسلام ضد ایرانی که بر پا و دستشان و عقلشان بسته شده بود را پاره کنند، و استبداد حکومت مذهبی را بدور انداخته و نا بودش خواهند کرد، حکومت مردم بر مردم آری ولی حکومت ملا و آخوند شیاد و جنایتکار بر مردم نه، بر پائی حکومت مردم سالار و سرنگون کردن حکومت ترور و خفقان و تزویر ملاها در دستور کار همه ی ایرانیان قرار گرفته است، نگهبانی از حقوق طبیعی مردم ایران در برابر تجاوز آخوندها و پاسداران جزو برنامه آینده همه میباشد، مردم باید با برنامه ی جایگزین آشنائی کامل پیداکنند که کلیه راهها برای نفوذ ملا و آخوند و شبه آخوند جنایتکار را به بندند.
28.07.2022
https://Facebook.com/amin.bayat.9
3 پاسخ
بله شما درست نوپشته اید! اما اگر نگوئیبم بیشرف، آن دریوزگان و متوهمانی که رفتند در شورای احمقانه و ضدملی تصمیم نفوذ کردند و آن را گرفتند در حقیقت شورای ضد ملی تسلیم هوا و هوس تشکیل دادند و ضربه به مردم و خواستهاشان زدند. تسلیم هوا و هوس. هوا و هوس نکه تکه کردن ایران، تشکیل همان ایرانستان که شاه ایراندوست گفته بود. به زیر پا انداختن پرچم سه رنگ و شیروخورشید ایران، نام خلیج فارس. حکومت «موکدا غیر مرکزی». اما این ابلهان نمی دانند که تشکیل حکومت غیر مرکزی در ایران غیر ممکن است! چرا که باید از دریای خون گذر کند. من یکی از همین مردمانی هستم که آدم فاسدی که میشناسمش مدعی تجزیه طلبی در این گروه است میخواهد داز من دفاع کند!!!! من همچون بسیاری از مردم از آنهائی که نادانسته و ناآگاه این بیانیه را امضا کرده اند یا بی اجازه نامشان در آن آمده درخواست میکنم تا باصدای بلند امضایشان را پس بگیرند. من از شاهزاده رضا پهلوی درخواست میکنم تا در این مورد موضع بگیرند. من از جمهویخواهان لائیک و سوسیالیست میخواهم تا در این مورد موضع صریح و سریع بگیرند. ما مردم اعم از بلوچ و سیستانی و آذری و لر و کرد و فارس و گیلانی و مازندارانی با هم داریم زیر نعلین اسلام که مظهر بیشرفی و آدمکشی ست جان میدهیم بعد آقای نقره کار و محمد نیکبخت و ضیا صدرالاشرافی و… در خارج برای ما نسخه مینویسند. اگر این اعلامیه از مضامین تجزیه طلبانه و حکومت اکیدا غیر مرکزی و توهین به پرچم سه رنگ ایران و شیرو خورشید و پاک کردن نام خلیج فارس استفاده نکرده بود و البته نوشته بود که تمامی مردم ایران که در این محدوده زندگی میکنند میتوانند و باید بتوانند پادشاه باشند همچنانکه رضا پهلوی مادرش آذری ست و تبریزی ست و پدرش شمالی و یا رئیس جمهورش می تواند بلوچ و سیستانی و کرد و آذری و لر باشد و باید شرایطش هم فراهم شود و از رضا پهلوی نیز دعوت کرده بودند این اعلامیه و بیانیه میتوانست در ایران بردی همسان معجزه داشته باشد. اما سوگمندانه عده ای بیمار و خود بزرگبین و کوته نظر و مدعی آنرا تخریب کردند. من امیدوارم اولا این گروه با پوزش خواهی این بیانیه را تصحیح کنند. در غیر این صورت واجب است که کسانیکه که گول خورده اند حتما وارد میدان شوند و نامهاشان را پس بگیرند و تشکیل نیروئی بدهند تا همه ی ایرانیان و من نیز خودمان را در آن باز شناسیم. در اینجا بگویم که من از درون ایران مینویسم و در جامعه هستم و به خاطر شغلم با گروههای اجتماعی و مردمی ایران از هر شهر و هر زبان و لهجه سروکار دارم بنا بر این از روی هوا و هوس نمی نویسم. امیدوارم مورد توجه قرار گیرد.
لطفا این نوشته را برای« شورای ملی تصمیم» بفرستید! سپاسگزارم
خانمها و آقایان بنده صددرصد نه تنها ضد حکومت اسلامی و ضد روحانیون و ملایان و مداحان و طلالب هستم بلکه خواهان نابودی آنها نیز هستم.و ضد اسلامن ضد بشرهم هستم. اینروزها همه از اسلام ضد بشر در ایران حرف میزنند حتا اگر پلو امام حسین را هم بخورند. بنده با شورای ملی تصمیم موافق نیستم و آنرا ضد ملی و ضد ایرانی میدانم. چرا که به سیمان و پیوند دهنده تمامیت ارصی ایران توهین کرده، پرچم سه رنگ سبز و سپید و سرخ و شیروخورشید ایران را از روی نقشه ایران پاک کرده، و پنج قلب متقلب بر آن رسم نموده و نام خلیج پارس را نیز از نقشه پاک کرده و در حقیقت آنرا مثل یک بادکنک هوا کرده که نخ آن در دست تجزیه طلبان و فدرالیستها ست. من از این گوشه تهران با آن مخالفت سرسخت هستم. حتا اگر با بخشهای غیر تجزیه طلبانه اش موافق باشم که هستم٬ این بیانیه را آنرا نه تنها دوستانه نمی دانم بلکه دشمنانه هم میدانم و در راستای حکومت ضد بشری اسلام تشیع. آما آنها در پاسخ به من و به ما و ناجوانمرد خواندنمان چنین نوشته اند:
« مزدوران رژیم تا نشسته بودیم نشسته بودند، چون برخاستیم و دست در دست یکدیگر دادیم، برخاستند و دست در دست یکدیگر دادند و تیربارانِ شورای ملی تصمیم را با گلوله های دروغ پراکنی و تهمتهای ناجوانمردانه از هر سو شروع کرده اند. می دانستیم و می دانیم در میدان کارزاری سخت پای می گذاریم ، می دانستیم و می دانیم در این میدان قدرت اراده و ارزش اندیشه حرف آخر را میزنند.
ما مصمم هستیم، ایستاده ایم و مصمم تر خواهیم شد.»
امضا
27 تیرماه 1401/ 18 جولای 2022
شورای ملی تصمیم
آقای نیکبخت، آقای نقره کار، خانم فلان لازم نیست تملق کسانی را بگوئید تا بیایند با شما بیعت کنند، مثل آن انسان شریف زخمی جنگ یا زندانیان سیاسی در زندان حکومت اسلام ضد بشر. اگر شماها درستکارید پس نادانید و اگر نادرستید که خب نادرستید. شما اگر درست عمل کرده بودید و دست کم به سمبولها احترام گذاشته بودید امروز سرتاسر ایران و جهان از شما نام پرشده بود. چون میتوانستید به عنوان الترناتیو سربرآورید و با مثلا رضا پهلوی جبهه ای بزرگ بر پا کنید. اما شما نیز پیرو شورای مدیریت گذار شدید. شماها یا نمیدانید یا میدانید. یا نمی دانید که واژه «حکومت اکیدا غیر متمرکز» برای یک ایرانی سرتاسر ایران با هر مذهب و هر زبان مادری یعنی چه یا نمیدانید. اگر میدانید پس تجزیه طلب و ضد تمامیت ارضی ایران هستید. و چون ایرانی چنین چیزی را اصلا و ابدا قبول ندارد شما فقط باعث تفرقه اپوزیسیون و باعث ماندگاری این حکومت اسلامی که سرتاسر ایران آنرا ضد بشریش می نامند هستید. و اگر نمیدانید دست کم حسن نیت داشته باشید تا بدانید که شما با این کارتان با دست خودتان غده سرطان نابودی این شورا را در این مجمع اضداد گذاشته اید. اگر باور ندارید من به شما سفارش میکنم تا بروید اندکی در این مورد تحقیق کنید تا بفهمید که الکی با انشاء نویسی و گفتن اینکه :« تا ما نشسته بودیم آنها نشسته بودند، چون برخاستیم و دست در دست یکدیگر دادیم، برخاستند» و من را و ما را وابسته به رژیم بدانید و ناجوانمرد، دردی را دوا نمی کند. شما اگر میخواستید کارتان بگیرد اول مهک میزدید تا غشتان اینطور بیرون نزند. بنده در تهران آموزگار هستم و اتفاقا یکی از همان « اتنیکی» ها هستم و اتفاقا از طرف خودم و آنها مینویسم. من به شما پشنهاد میکنم که کسانیکه تجزیه طلبند را از میانتان بیرون کنید. یک اعلامیه و بیانیه نوین بیرون دهید با یک آرم قابل دفاع، پرچم سه رتنگ شیرو خورشید دار و خلیج پارس و… آن وقت خواهید دید که شما را به حساب خواهند آورد و من ِ به زعم شما ناجوانمرد نیز پشتیبانتان خواهم شد. بدانید که فحش دادن به رقیب کار انسانهای ضعف است. شما فحش خواهر و مادر هم به ما بدهید ما بازهم بیانیه شما را تجزیه طلبانه و فدرالیست میدانیم و با آن مبارزه خواهیم کرد. البته دوستان آذریم به من گفتند که اصلا حتا این شورا درخور توجه هم نیست اما من به خاطر برخی نامها اینرا در این سایت محترم نوشتم. شاید چاپش کردند. و انتشارش دادند. شما با نسبت دادن کسانی همچون من به رژیم ضد بشری آب به آسیابان همین حسینیه و مسجد و آخوند و ملا و آیت الله و خرافات خواهید ریخت. امروز راه ایران با پیشنهاد یک حکومت مرکزی مقتدر، با یک حکومت دموکراتیک و سکولار و البته لایئیک که آذری و لر و بلوچ و سیستانی و یزدی و کرمانی اصفهانی و تهرانی برای پادشاه شدن یا رئیس جمهور شدن بختی و شانسی برابر داشته باشند مورد توجه همگان خواهد بود حتا اگر بعضی از امضاء کنندگان بیانیه «شورای ملی تصمیم» با آن موافق نباشند. من مطمئنم که کسانی در میان شما به اشتباه بزرگ خود پی برده اند اما دو سه نفری با سرسختی و کله شقی بسیار مشکوک اجازه مطرح شدن آن اشتباه یا احیانا خیانت را نمی دهند. بدبختی امروز ایران در این است که : یکم کسانیکه باید بنویسند و سخن بگویند، نمی نویسند و خاموشند و آنهائی که بی مایه و پیاده هستند هم مینویسند و هم دون کیشوت وار خود را سواره مینمایانند.
حال آقایان و خانمها خود دانید!
دبیر دبیرستان از تهران ( با اینهمه من تهرانی نیستم)
من به تمامی کسانیکه در نشست ها و اعلامیه ها و بیانیه های مختلف تجزیه طلبانه و فدرالیست شرکت میکنند هشدار میدهم که آنها دارند این گذار از حکومت اشلامی اشغالگر ایران را به عقب می اندازند. مردم ایران در تمامیتش و در اکثریت مطلقش خواهان تمامیت ارضی ایران است و داشتن یک حکومت مرکزی قدرتمند و البته لائیک و دموکرات و آزاد از نان شبش واجبتر است. در غیر این صورت هر روز بر عمر ننگین این حکومت ضد بشر اضافه خواهد شد. من از تمامی آنهائی که به فکر ایران هستند و با آن دشمنی ندارند با هر دین و هر مرام و هر لباس و هر زبان هشدار میدهم تا در دام دشمنان ایران نیفتند. زبان پارسی مثل زبانهای دیگر جهان زبان پیوند ماست و اگر قرار بود زبان تحقیر و زبان تحمیل و زبان زورچپان باشد می بایست در این هزاره ها همه ی ایران را یکدست کرده باشد و در دوساعتی تهران زبان طالشی و مازندارانی و رشتی و در چند ساعتیش زبان آذری و کردی و سیستانی و بلوچ و لر از بین رفته باشد. بله از بین نرفته! بنا بر این این تساهل را غنیمت بداریم و نگاه کنیم که این دهکده کوچک هر روز کوچکتر میشود بنا بر این قدر ایران با تمامیت ارضیش و حکومت مرکزی آینده و قدرتمندش را که قدرتش را خرج آزادی و دموکراسی و لائیسیته و پیشرفت و دفاع از ایران و ایرانی خواهد کرد را بدانیم. تنها راه صلح پایدار ایران همین است. و نه راهی دیگر. شاید در سالهای آینده بشود نگاهی دیگر داشت . اما فعلا نگاه دیگری نیست که نیست! من به عنوان ساکن در حومه تهران و با جایگاه ارتباطی ای که با مردم دارم اعلام میکنم که پیش از همه یک نامسلمان شده هستم، دوم جمهوریخواهم و اما پیش از همه آزادیخواهم، بنا بر این از همه ی جمهوریبخواهان لائیکم و سکولار و پادشاهی خواهان و رضا پهلوی درخواست میکنم که با کنار زدن مجاهدین خلق، سازمانهای تروریستی دیگر و تجزیه طلبان و فدرالیستها یک مجمع عمومی دموکراسی خواهی و آزادیخواهی فرهم آورند. در این مجمع به نظر من باید با محوریت تمامیت ارضی ایران، بدون خدشه و با لگوی پرچم سه رنگ ایران با شیروخورشید و خلیج فارس و با بخت و شانس برابر برای همه ی آحاد این ملت کهن و این ایران با دارائی و ثروت بزرگ . ایران را پیشنهاد کند.
ایران را دوست بداریم و به آن وفادار باشیم.