امین بیات
پس از انقلاب مردمی در ایران و قبل از آنکه ملاخور توسط سرمایه داری داخلی و خارجی شود، آخوند ها از ناآگاهی مردم استفاده کردند ایدئولوژی اسلامی عربی را جانشین فرهنگ جامعه ایرانی را به مردم تحمیل کردند، و مذهب و قوانین مذهبی عصر حجر را به شیوه های مزورانه، محور اصلی و الگوی تمام نهاد های اجتماعی، بمردم در بخشهای اقتصادی، سیاست، تعلیم و تربیت، تولید و توزیع ، همه را بر اساس الگوی اسلامی بیگانه سازماندهی و بمردم حقنه کردند، و حتی قصد جهانشمول کردن اسلام را در سر می پروراندند، احساسات مذهبی را بر محور سازمان دهی جامعه در حال خواب غفلت مردم وسعت بخشیدند و در تلاش این بودند که مرزهای قومی و فرهنگی را از میان بردارند، و در مغز ارتجاعی خود چنین می پنداشتند که کل جامعه بشری، حد اقل آسیا و خاور میانه را در یک و احد سیاسی و ایدئولوژیکی اسلامی ادغام کنند و بشریت را به یکهزار و چهار صد سال قبل بر گردانند.
ایدئولوژی اسلامی را مانند زنجیری بدست و پای فرهنگ اصیل جامعه بستند، اولین قربانی این رفتار جنایتکارانه به بند کشیدن آزادی بود و آنرا فقط مختص به خودیها انحصار دادند و با ایدئولوژی کهنه و خرافاتی اسلامی چارچوب فکری جوانان را مهار کرده و فکر و اندیشه نو و آزادیخواهی را درهمان چارچوب به قفل و زنجیر و زندان کشیدند.
صاحبان فرهنگ و اندیشه ایرانی را به بند زندان و آزار و اذیت کشیدند، آنها چهل و سه سال است که حد اقل از تاریخ نوینی که مردم ایران گرفتار اختاپوس حکومت اسلامی شده اند، هنوز به جنایات خود ادامه میدهند.
غافل از اینکه فرهنگ اصیل ایرانی که روح و زیر بنای چامعه ایرانی را تشکیل داده است ، خود را در برابر چنین جهالتی آماده و بیدار میکند، یعنی بالاخره یکبار دیگرمردم تصمیم گرفتند بین ایدئولوژی خرافاتی اسلامی،با فرهنگ اصیل ایرانی با استقلال خود جنگ علیه خرافات در خیابانها به راه بیندازند و بصورت میلیونی در سراسر ایران حکومت اسلامی را نفع کنند ، و کسانیکه هنوز در تلاشند مذبوحانه بین این دوآشتی بر قرار کنند رد کرده و به آنها بگویندبا عمل خود که سخت دراشتباهند، یا نمیدانند یا مامورند ویا نمی فهمند و جزء وابسته گان سیستم تحمیل شده امپریالیستی بمردم ایرانند که دروغ میگویند و قصد ارائه فریب مردم را دارند.
گروهائیکه در انقلاب پنجاه و هفت در صحنه مبارزات سیاسی مردم ایران حضور و دخالت داشتند ، چند گروه بیشتر نبودند که یکی از آنها “جبهه ملی ” ایران بود ، که برای بدست گرفتن قدرت روز شماری و به این در و آن در میزد، “جبهه ملی” و سایر احزاب باصطلاح ملی مانند “نهضت آزادی” و “ملی مذهبیها” که تنها هدفشان کسب قدرت سیاسی بود اما با نداشتن درایت و سیاست کافی و مستقل و ملی و دوری از فرهنگ ایرانی جذب ایدئولوژی فرهنگ اسلامی و گول افردی چون خمینی و دارو دسته مرتجع همراه او در پاریس مانند بنی صدر را خوردند که دست نشانده و منتخب کنفرانس گوادالوپ بودند .
در دراز مدت معلوم شد که آنها نه احترام به استقلال کشور و نه تکیه بر فرهنگ اصیل ایرانی داشتند یعنی اصولن تفکر آنها تهی از فرهنگ ایرانی بود و اسیر فرهنگ خرافات و عقب مانده اسلامی شدند و هنوز هم بخشی از آنها به این جهالت ایدئولوژی اسلامی تحت نام انقلاب اسلامی در هجرت، در کنار مجاهدین ، ادامه میدهند.
امروز که چهل و سه سال از شروع اشتباهات و خیانتها سپری شده ،” جبهه ملی” ، نهضت ملی برای رسیدن به هدف استقلال و جایگزین کردن فرهنگ اصیل ایرانی بجای خزعبلات اسلامی، اولین کاری که باید بکنند جبران ضررهائی است که بمردم ایران زده اند، و آن رسوا کردن ماهیت ایدئولوژی حکومت اسلامی و باز کردن چشم و گوش و هوش جوانان وطن و فریب خوردگان ایدئولوژی اسلامی و کلیت نظام جمهوری اسلامی باید باشد، که با این شیوه و عمل سیاسی بتوانند دوباره به آغوش ملت و فرهنگ اصیل ایرانی خود باز گردند و با رها کردن فکر و دست و پای خود از زنجیر اسارت استبداد مذهبی بطور قطع ، به منزلت انسانی خود باز گردند و قانون اساسی جمهوری اسلامی را صددر صد رد کنند و التزام گذشته را پس بگیرند.
ایدئولوژی چبهه ملی چیست؟
بر کسی پوشیده نیست که ایدئولوژی حاکم بر “جبهه ملی” سرمایه داریست ،از آنجا که امروز حتی چین و روسیه نیزروابط سرمایه داری را درراس مشی مبارزاتی خود تحت نام نو لیبرالیسم مخفی نمیکنند سیاست حاکم بر”جبهه ملی” روابط سرمایه داری است، اما چرا در انقلاب پنجاه و هفت عناصر شناخته شده “چبهه ملی” مانند بختیار ، سنجابی، فروهرو امثالم جدا گانه از هم اتخاذ سیاست کردند بختیار نخست وزیری شاه فراذی و وابسته را عهده دار شد که سلطنت وابسته به سرمایه داری جهانی را نجات دهد و سنجابی ، بازرگان، فروهر برای رسیدن به قدرت دست همکاری با خمینی وابسته به سرمایه داری و منتخب گوادالوپ دادند و قدرت را بر منافع دراز مدت مردم ترجیح دادند و مبلغ نصایح مردم فریب شریعتی و اقتصاد توحیدی انحرافی بنی صدر شدند، متاسفانه چنین رفتار و کردار غیرسیاسی بد منشانه ازخود بجای گذاشتند و اینک کار بجائی رسیده که باید با چراغ سبز از قرمز گذر کنند با ضحاک زمان روبر شوندآنهم در خیابان در کنار جوانان وطن، مکتب فکری امروز “جبهه ملی” چیست که جوانان با دانستن آنها بتوانند آینده را تضمین کنند و مانند بیست و دو بهمن رودست نخورند.
زندگی اجتماعی ، سیاسی، اقتصادی در ایران ما و تحولاتیکه در اثر حوادث داخلی و خارجی بخود دیده و بخصوص تغییرات ناگهانی و غیر منتظره در بیست و دو بهمن پنجاه و هفت جوانان و مبارزین راه رهائی، منتظر دریافت توضیحاتی آنهم روشن، ساده و قابل فهم در مورد مسائل آن دوران هستند، تا توجیه منطقی برای آنچه که نامش ادامه مبارزه در جهت کسب آزادی و استقلال ایران است را بدست بیاورند.
تا بحال جنبش سیاسی ایدئولوژیک ملی در ایران ، تحت نام “جبهه ملی” یا ملیون که میگویند قصد نجات مردم ایران را دارند ، نتوانسته اند یک برنامه منسجم متحدو قابل فهم که به همبستگی فرهنگی تمام ایرانیان تکیه داشته باشد به افکار عمومی ارائه دهند ، که یک الگوی جهانشمول دمکراتیک و آزدیخواهی را در بر داشته باشد و همه ملیون ایران از آن تبعیت کرده بنفع کل جامعه حرکت کنند، و تعهد اشتباهات گذشته را در بر داشته باشد ، البته که انتظار از ملیون گول خورده از دار و دسته خمینی نیست که الگوی جهانی ارائه دهند اما بر اساس فرهنگ اصیل ایرانی راه و روال زندگی مردم را از انواع خرافات رهائی داده و وابستگی به ایدئولوژی حکومت اسلامی را یکبار برای همیشه نفع کنند، و هر گز زیر بار حکومت ایدئولوژیک نروند و در همان چار چوب سرمایه داری و دولت پارلمانتاریسم بصورت لائیک ادامه دهند.
هدف از گمراه کردن جوانان در انقلاب چه بود؟
در راس افرادیکه به انحراف جوانان کمک کردند میشود بینهایت نوشت اما در سر فصل این انحرافات میتوان به افرادی مانند شریعتی- بنی صدر- بازرگان در صفوف ملیون اشاره کرد ، از آنجائیکه جوانان فعالترین قشر جامعه را چه از لحاظ سیاسی و چه طبقاتی تشکیل میدهند ومتوانند با قدرت محرکه خود فضای سیاسی را تحت تاثیر قرار بدهند ،همچنانکه در پنجاه و هفت و در طول زمان در 88-96و در این روزهای اخیر در خیابانها انجام داده اند، این افراد در گذشته با انتشار کتب مضره اسلامی ، نوارها و مصاحبه ها ی فریبنده خود موجب انحراف جوانان شدندو باورمندبه انحرافات ومزخرفات خمینی شدندکه دار و ندار و زندگی آنها را به بادفنا دادند، چرا باید امروز به ندای باز ماندگان آن دوران گوش فرا دهند؟ که دولت اولیه خمینی با پشتیبانی “جبهه ملی”و “نهضت آزادی”و “ملی مذهبیها” شکل گرفت و راه برای نابودی ایران آماده شد.
سیستم سرمایه داری یک سیستم سلطه گر و جهانشمول است ، که عملکرد سرمایه را در خدمت جهانخوارگی ، استثمار زحمتکشان ، سیستم مزدور پروری و وابستگی را بکار میگیرد و تنها منافع خود را در نظر میگیرند ، سیستم سرمایه داری برای بسط و توسعه سلطه خود در جهان متوسل به مادی ترین ابزار ها یعنی بر داشتن مرز سرمایه و بر پائی مراکز تجاری- اقتصادی در کشور های جهان سوم جهت چپاول ثروت مردم بکار میگیرند و با مسائل حقوق بشر هیچگونه اینهمانی ندارند.
سرمایه داری جهانی تحت نام نئولیبرالیسم غربی آمریکا و اروپا و نو لیبرالیسم شرق چین و روسیه هر کدام بنوعی بدنبال تامین منافع خودهستند، سیستم سرمایه داری یک سیستم جهانشمول و در نتیجه جهانخوار میباشند و امروز میبینیم که بخش شرقی آن نیز در حال نهادینه شدن است، و این معنا و تفسیر ها کاملا روشن میکند که هر گاه سرمایه داری روزنه ای بیابد برای تامین منافع خود بتدریج تمام شئون زندگی اجتماعی آن جامعه مثال امروز ایران را تحت تاثیر خود قرار داده و بسرعت در کلیه تحولات جامعه دخالت ورزی مستقیم کرده که بتواند کل منابع موجود را در اختیار خود دربیاورد و درنتیجه این سیاست برای رسیدن به مقصود بتدریج ساخت و سازمان اجتماعی و فرهنگی آن جامعه یعنی ایران را دچار تحولات نا میمون کند،که جامعه را از مسیر عادی فرهنگی خود منحرف کرده و ایدئولوژی سرمایه داری ادعائی خود را در کل جامعه نهادینه کند، البته بدیهی است که برای پیاده کردن اهداف ضد ایرانی خود ادعا خواهند کرد که این رفتار و کردار مثلا ایجاد پادگان نظامی در جنوب یا استخراج نفت و بردن آن بصورت ارزان و تصرف جزایر جنوب باعث ارتقاء صنعتی و ترقی جامعه میگردد و خود را به این وسیله توجیه کرده و افکار جوانان را منحرف میکنند وچند زمانی میگذرد تا جامعه بصورت کلی مستعمره شود، امروز می بینیم که دولت چین “کمونیست”نو لیبرالیسم سرمایه داری قرار داد تحمیلی مستعمراتی بیست و پنج ساله با آخوند ها می بندد و دولت روسیه نیز قرار داد بیست ساله ترکمنچای دوم با جمهوری اسلامی منعقد میکند.
طولی نخواهد کشید که به تدریج چین وروسیه درامور تعلیم وتربیت درمدارس و دانشگاها، مردم را از دینامیسم و فرهنگ اصیل ایرانی خود بسرعت دور خواهند کرد و الگوی سرمایه داری چینی و روسی را حاکم و جانشین آن میکنند و نقش ضد فرهنگی دارند و دولتهای حاکم بر حامعه را بصورت دست نشانده تعیین کرده، برای سیاست استعماری و نو استعماری سرمایه داری در مقابل فرهنگ اصیل ایرانی قرار میدهند و جوانان را از فرهنگ اصیل خود بریده و به سیستم سرمایه داری بخاطر شغل و به اینصورت است که به سیستم سرمایه داری در کشورهای دنیای سوم وارد کارزار شده و با مختل کردن ساخت اجتماعی مخصوص این جوامع ، فعالترین نیروی اجتماعی را بسمت اهداف خود میکشانند ، امروز با ورود چین و روسیه به ایران و گسترش سرمایه داری نوین امپریالیستی که بسادگی ذهن جوانان را تسخیر کرده و آنها را از فرهنگ بومی و ایرانی خود تهی خواهند نمود، به اوج خود رسیده است.
بالاخره سیاست خانمان بر انداز جمهوری اسلامی باعث شد که صحنه مبارزات سیاسی در ایران توسط سرمایه داری ارزیابی دولتهای چین و روسیه تسخیر شده یا اشغال شده و هر کدام از آنها در سرکوب و نابودی فرهنگ جامعه ایرانی با هم متحدالقولند و هر کدام بنوبه خود پایگاه تحقق یک پروژه سیاسی و اقتصادی دارند که قرار است از ایران مستقل یک مستعمره به نفع خود بسازند.
امریکا اولین پروژه ای بود که دستش چهل و سه سال است از ایران قطع شده ، سفارتشان بسته شده، منافعشان قطع شده،نئولیبرالیسم آمریکائی دستشان درخون نیروهای مترقی جهان از جمله در ایران آغشته بخون است.
چین و روسیه دومین پروژه ایدئولوژی نو لیبرالیسم سرمایه داری نوین در جهان هستند که امروز بزرگترین قدرت باصطلاح کمونیستی جهان میباشد و در سر سودای استثمار کارگران در خاورمیانه را دارند.
جمهوری اسلامی ایران سومین پروژ شکست خورده و یک نیروی ارتجاعی اسلامی که در خدمت سرمایه داری قرار گرفته و امتحان خود را بد جوری پس داده هم به مردم ایران هم به سرمایه داری جهانخوار آمریکا و انگلیس.
همه این پروژه ها دارای خصلت مشترک میباشند که هدف اساسی آنهاچپاول ثروت مردم و استثمار زحمتکشان را در برنامه خود دارند، و خود را پشت یک توضیح فلسفی توجیهه میکنند تا مشروعیت بگیرند ، بهمین دلیل ساده بود که احزاب باصطلاح کمونیست تحت نام “حزب توده” ایدئولوژی کمونیسم روسی را با ایدئولوژی اسلام خمینی برابر قلمداد کردند و بخورد مردم دادند، فلسفه خودرا مبتنی براحکام ارتجاعی اسلام قلمداد نمودند و ترس یا احترام به خدا را نهادینه کردند، و اطاعت از خمینی و قوانین ارتجاعیش را با وعده بهشت موعود در آن دنیا بمردم دادند و سر پیچی از اسلام را به جهنم حواله کرده و با اینگونه استدلالهای مردم فریب در آن دوران کافی بود تا بجای اینکه علم اقتصاد نوین را قبول کرده و بکار ببندند اقتصاد مال خر است را پذیرفتند، و خود را بعنوان مکتب موجهی به جامعه حقنه کردند (نود در صد کونیستها، کلیه ملیون و خود بخود عوامل حزب الله) در بوجود آوردن شرایط اسفبار امروز، شریکند.
تجربه چهل و سه ساله حکومت ننگین اسلامی مورد حمایت نیروهای سیاسی در اول انقلاب که جوانان تحصیل کرده و نکرده را وادار به سینه زنی، زنجیر زنی و نماز خوانی و روزه گرفتن به زور چماق کردند ، و با اینگونه رفتار های قرون وسطائی اساس تعلیمات خود را بر تساوی حقوق گذاشتند، بزرگترین جنایت را نسبت بمردم انجام دادند و بیشترین ثروت مردم و جامعه را دزدیدن که تا کنون تاریخ ایران بیاد ندارد و امروز مردم پی به شعار تساوی طلبی دروغین برده و تبدیل به ضد آن در خیابان شده و مرگ بر حکومت اسلامی میدهند، و این در حالیست که اکثریت مردم زیر خط فقر زندگی میکنند و از شرایط نا مساعد زندگی رنج میبرند ، مسببین این شرایط چرا جوابگو نیستند.
آنهائیکه ازاقتصاد توحیدی بنی صدرکه سراسر دروغ بودو عوامفریبی و تنها بخاطر جلب نظر انسانهای بی استعداد و فریب خورده بود چرا سکوت کرده و به افکار عمومی جواب نمیدهند، جالب است در نوشته ها پس از مرگش به او فیلسوف هم خطاب میکنند.
در حقیقت برابری، مساوات هم شعاراصلی وابستگان به فراماسیون بوده است، اثرات مخرب اجتماعی ، اقتصادی آنها در جهت پیاده کردن این شعار دروغین فراماسیونرها در کلیه جوامع سرمایه داری بوضوح دیده میشود ، در سیستم نئولیبرالی اقتصادی پایه و اساس کار بدروغ بوده و میکوشند الغا کنند که همه مردم برابر حقوقند در حالیکه بخش اعظم جامعه مثلا در ایران که کارگران باشند را استثمار مضاعف میکنند .
سرمایه داری جهانی و داخلی شعار صلح طلبی میدهند اما نیروی قدرتمند ناتو را سازماندهی کرده و جنگ بین کشور ها را سازماندهی نموده و بهر دو طرف اسلحه و تجهیزات نظامی میفروشند تا سیستم سرمایه در کشورهای خود را از ورشکستگی نجات دهند و چین و روسیه نیز از این رویه پیروی کرده و ارتش مشترک سازماندهی کرده اند.
سرمایه داری درداخل و خارج از ایران با شعار بلند درکشورهای عقب نگداشته شده چنین تبلیغ میکنند که ایرانیان به مذهب و خدا اگر ایمان داشته باشید به همه چیز میرسندو مسئله درک عقلانی و علم نوین را تحت اشعاع قرار میدهند تا مردم را در بیخبری و خرافات نگهدارند.
فرهنگ ارتجاعی کشورهای اسلام زده و از جمله در ایران در طی قرون متمادی دیده شده که سهم بسیار بزرگی از مبارزات مردم ایران بر علیه سلطه اعراب انجام گرفته است و البته بخش مرتجع و عقب مانده ایرانی نیز با دامن زدن به اسلام و اسلام شناسی و اقتصاد توحیدی بزرگترین خیانت را نسبت به مردم مرتکب شدند ، ولی اکثریت مبارزین و نویسندگان مترقی ایرانی تمام متن عرفان ایرانی که بر اساس مهر و عطوفت قوام گرفته است، و بخش بسیار ارزنده و ارزشمند و مردمی در کنار فرهنگ ایرانی را تشکیل داده اند، و همه ضد اسلامی و افشاگرانه است برعکس بخش اعظم نیروهای سیاسی ایرانی که در مقطع انقلاب پنجاه هفت نشان دادند که از تاریخ نیاموخته اند، از سربداران گرفته تا تمام بزرگان علم و دانش و ادب ایرانی بخش عمده مبارزاتشان علیه اسلام ارتجاعی و اهداف متحجرانه ی آنها در ایران بوده است که متاسفانه نادیده گرفته شد، تمام نیروهائیکه امروز در خدمت جمهوری اسلامی قرار دارند در حقیقت در خدمت یک نیروی بیگانه قرار دارند و زرنگی امپریالیسم و سرمایه داری جهانی و داخلی در این است که در مقطع انقلاب نیروهای سیاسی را از چپ و ملی و غیره بطور اساسی در خدمت اهداف شوم سرمایه داری عقب مانده مذهبی بکار گرفتند.
نیروهای مذهبی علاوه بر دارا بودن ایدئولوژی مذهبی به اسلحه نیز مجهز کردند و ملیون را بدنبال خود کشیدند ، خوشبختانه امروز نیروهای ملی بخود آمده و در کنار نیروهای دیگر جامعه به فرهنگ ایرانی روی آورده تا سیستم بیگانه مذهبی را به زودی به گورستان تاریخ بسپارند، دینامیسم طبیعی جامعه مخالف جمهوری اسلامی است که با همکاری در مبارزات ضد حکومتی برای خلاصی یافتن از سلطه بیگانه تلاش مضاعف کنند، و اشکال عمل مبارزه را منطبق با شرایط روز فراهم کنند، در دوران محمد او هنوز زنده بود که پیروان او بر سر تقسیم قدرت یکدیگر را میکشتند و امروز می بینیم که نظام جنایتکار جمهوری اسلامی به رهبری سید علی یاران دیروز خود را میی کشد تا در قدرت باقی بماند .
فرهنگ ایرانی ، بمعنای فرهنگ تمدن چند هزار ساله ، در زمینه فرهنگ واقعیت اینست که هر قوم و ملتی دارای فرهنگ مخصوص بخود میباشند، مثلا زبان پایه و اساس فرهنگ را تشکیل میدهد، فرهنگ به مجموعه ذخائر یافته های عینی جامعه بر اساس تجارب نسلهای گذشته شکل گرفته است
در دورانهای گذشته هر زمان متجاوزین به حقوق مردم با توسل به قهر و زور مردم را به زنجیر اسارت در میآوردند یا بخشی از کشور را دچار تجزیه میکردند ، دینامیسم وحدت فرهنگی توانست و موفق شد از نو وحدت سیاسی و فرهنگی را بوجود بیاورد و این بار نیز حکومت ننگین و ضد ایرانی نیز بزودی بتاریخ خواهد پیوست.
14.02.2022
https://facebook.com/amin.bayat.9