موضوع مورد بحث روز بسیار گرم و سریعی با تحولات منطقە در جریان است. و متاسفانە مرگ و خونریزی زیادتری را نیز با خود بە همراە خواهد داشت. بە ویژە در یک سال گذشتە، روز بە روز حملات رو بە ازدیاد نهادە و ترکیه پیش از آنکە فرصت روبرو شدن با دگیریهای هفتە گذشتە در العزیز، جزیرە و عنتاب را داشتە باشد، خود را در خاک سوریە یافت.
برای گفتگو دربارە عملیات “سپر فرات” جرابلس، با دکتر عباس ولی استاد دانشگاە بغازچی استانبول هم صحبت شدیم. عباس ولی بر این باور است کە سکوت روسیە در برابر ورود ترکیە بە خاک سوریە، نشان از وجود یک استراتژی بزرگ نزد روسها است. مسالە ایجاد شکاف میان ترکیه و امریکا نیز بخشی از این نقشە است … بە نظر او ترکیه در حال حاضر سرخوش از ورود بە خاک سوریە است، اما باید تجدید نظر کردە و راە درست را انتخاب کند. چرا کە ترکیه در صدد عقب راندن یگانهای مدافع خلق از مناطق تحت کنترل آنها است و وارد زمین بازی روسیە شدە و در این بازی هم نقش کوچکی را برای آنها در نظر گرفتەاند.
عباس ولی چشمانداز شروع دوبارە گفتگوها میان حزب کارگران کردستان و آک پارتی را دور میبیند. چرا کە آک پارتی وارد همپیمانی با کمالیستها شدە و خود این مسالە احتمال دور تازە گفتگوها را بسیار ضعیف میکند.
مصاحبە: سرپیل ایلگون, Evrensel
برگردان از ترکی: ابراهیم شیخ شرفی
برگردان از کردی: یاسر گلی
اجازە دهید کە از عملیات جرابلس شروع کنیم. تحلیل شما از انتخاب زمان شروع این عملیات چیست؟ بە سخن دیگر، چرا ترکیه پیشتر عملیاتی از این دست بە سوی جرابلس و خاک سوریە انجام نداد و تا کنون صبر کرد؟ هدف استراتژیک عملیات “سپر فرات” چیست؟
عباس ولی: دیرزمانی است کە عملیاتی از این دست در دستور کار آک پارتی بودە است. اما بە شکلی دیگر بە آن مینگریستند. آنها در صدد بودند کە بە عنوان عضوی از پیمان ناتو وارد شدە و منطقەای امن در شمال سوریە ایجاد کنند. اما در بدست آوردن موافقت امریکا و اروپا ناکام ماندند. هنگامی کە روسیە بە مداخلە نظامی مستقیم در سوریە پرداخت، تمام قوانین بازی سیاسی و موازنە استراتژیک بە هم خورد. با رودر رو شدن مستقیم با روسیە، ترکیه بە طور کامل از بازی خارج شد و امکان حملە زمینی را از دست داد. هنگامی کە هواپیمای جنگی روسیە را نیز ساقط کرد، دیگر امکان حملات هوایی نیز از ترکیه سلب شد. اما در حال حاضر شرایط تغییر کردە است.
چگونە؟
عباس ولی: مسالە نزدیک شدن بە روسیە پیش آمد. حتی عدەای بر این باورند کە ترکیه بە همپیمان روسیە تبدیل شد. تمام قوانین بازی تغییر کرد. بە احتمال زیاد روسیە و ایران توافق کردند کە دیگر مسالە از کار برکنار کردن بشار اسد و بە حاشیە راندن او در مذاکرات محلی از اعراب ندارد. و اسد طرف اصلی مذاکرات صلح سوریە است. ترکیه وارد خاک سوریە شد و طبق ادعاهای رسمی، هدف از آن پاککردن مرزها از داعش است. واضح است کە این کار با هماهنگی امریکا و همپینانان جنگ علید داعش صورت میگیرد و با این کار مانع ایجاد دولتی کردی و متصل شدن کانتونهای کوبانی و عفرین از سوی حزب اتحاد دمکراتیک و ی.پ.گ میشود. نکتە مهم در اینجا این است کە ترکیە وارد خاک سوریە شدە و بە هر شکل کە باشد در جرابلس حضور دارد. اما همزمان این مسالە چند پرسش را پیش میکشد. اول اینکە آیا ترکیه تا اتمام جنگ داخلی سوریە در جرابلس باقی خواهد ماند؟ اگر جرابلس را ترک کند چە کسانی در آنجا مستقر خواهند شد؟ آیا این نیروهای جایگزین توانایی مقاومت دارند؟ و اگر تا پایان این جنگ عقبنشینی نکند، چە استراتژیای را در پیش خواهد گرفت؟ آیا تنها بە جرابلس بسندە خواهد کرد، و یا بە پیشروی ادامە میدهد؟
پیش از پاسخ بە این پرسشها، همچنان کە شما گفتید، پیشتر ناتو، امریکا و روسیە اجازە ایجاد یک منطقە امن در شمال سوریە را بە ترکیه ندادند. اما امروز شاهد این چراغ سبزیم و اگر این درخواست ترکیه بە طور کامل هم اجابت نشدە باشد، اما بە نحوی از انحا صورت گرفتە است. چە تغییری بوجود آمد کە آنها راضی شدند؟
عباس ولی: در حقیقت آنها اجازە ایجاد یک منطقە امن را نخواهند داد. بهتر است کە این مسائل را با هم قاطی نکنیم. چرا کە اسد خواهان باقی ماندن سوریە همچون یک کشور و دولت واحد و یکپارچە است. روسیە و ایران هم روی این مسالە متفقند. ایجاد چنین منطقەای باعث بوجود آمدن مشکلات زیادی میشود. ترکیه چگونە میخواهد از منطقەای با عمق و امتداد صدها کیلومتر در خاک سوریە محافظت کند؟ امریکا آشکارا از ورود ترکیه بە جرابلس حمایت کرد. ایران علیرغم مخالفت با این ورود، همچنان مثل روسیە سکوت کردە است. آنچە کە در اینجا مهم است توجە بە دلیل این سکوت است. روسیە مشغول یک بازی زیرکانە است.
چە جور بازیای؟ هدف روسیە از این بازی چیست؟
عباس ولی: هدف اصلی روسیە ایجاد شکاف میان ترکیه و امریکا است. روسیە میخواهد کە با کشیدن ترکیە بە داخل خاک سوریە، ترکیە و امریکا را رودر روی هم قرار دهد. بشار اسد دربارە ارتش آزاد سوریە میگوید: “ترکیە جای یک گروهی تروریستی را بە یک گروە تروریستی دیگر [در جرابلس] داد.” هدف این بازی این است؛ اگر ترکیه بە طور کامل وارد خاک سوریە شدە و جبهە نبردی را با یگانهای مدافع خلق باز کند، امریکا ناچار میشود کە از یک طرف این جبهە پشتیبانی کند: ترکیه یا حزب اتحاد دمکراتیک؟ این انتخاب هم مستقیما استراتژی جنگ با داعش را تحت تاثیر قرار خواهد داد. روسیە میخواهد کە بە عنوان یک ابر قدرت، رهبری استراتژیک منطقەای را بە دست بگیرد. روسیە میخواهد کە اقتدار امریکا در منطقە را بە چالش بکشد. روسیە روی این مسالە حساب و کتاب دقیقی کردە است و میداند کە ترکیە کاملا واقف است کە ارتش آزاد سوریە توانایی حفظ مناطق تحت کنترل خود را ندارد.
در این صورت ترکیه در مدت کوتاهی عقبنشینی خواهد کرد؟
عباس ولی: در صورت عقبنشینی سریع ترکیه، این عملیات بی معنی خواهد شد. چرا کە ی.پ.گ توانایی باز پس گیری سریع جرابلس را دارد. اما اگر بماند، تبدیل بە طرفی از مشکلات و نبردهای سوریە خواهد شد. پوتین دست بە بازیای زدە است کە اهداف بلندی دارد. آنچنان کە اشارە کردم، روسیە درصدد بدست آورد جایگاهی قدرتمند در مسالە سوریە است. ضعف و عدم شفافیت سیاست خارجی امریکا راە را برای چنین جایگاهی برای روسیە هموار کرد. پرسشی کە اینجا مطرح است این است کە آیا ترکیە بە عنوان عضوی از پیمان ناتو قادر بە ادامە بازی در زمینی است کە روسیە آن را ادارە میکند؟ پرسش اساسی این است.
پاسخ و پیشبینی شما چگونە است؟
عباس ولی: ترکیە از ورود بە خاک سوریە سرخوش است. اما باید این خوشبینی را مورد بازنگری قرار دهد. باید توجە داشتە باشد کە اقدامی اینچنین چە تبعاتی را بە همراە خواهد داشت و بر این اساس واقعگرایانەتر اقدام کند. چرا کە در واقع ترکیە تنها نقشی را بازی میکند کە پیشتر روسیە برای او در نظر گرفتە است. برای روسیە اصلا مهم نیست کە در راستای اهداف استراتژیک خود حزب اتحاد دمکراتیک را هم فدا کند. اما ترکیە باید بە عاقبت کار خود بیاندیشد.
یعنی عملیات جرابلس میتواند بر روی موازنە نیروها و بازی موجود در سوریە تاثیر بگذارد؟
عباس ولی: نە، اینطور نیست. واضحترین هدف این عملیات زدن حزب اتعاد دمکراتیک است. اگر هم بە طور کامل بە این هدف دست نیابد، خواهان محدود کردن این حزب است. این هدف هم نمیتواند مسالە سوریە را حل کند. چرا کە حساب و کتاب سیاسی و موازنە قوای بسیار متفاوتی در سوریە در حال جریان است. اینگونە فرض کنیم کە ترکیە در صدد توسعە اهداف و پیشرویهای خود در سوریە است. چە کسی در این اقدام همپیمان ترکیە خواهد شد؟ تکلیف حزب اتحاد دمکراتیک کە روشن است. ارتش آزاد سوریە هم کە توانایی این کار را ندارد. احتمال دارد کە گروەهای اسلامی این نقش را بازی کنند کە نە امریکا و نە روسیە با این مسالە موافقت نخواهند کرد. مثلا پیشروی احتمالی ترکیە بە سمت رقە در پی چە هدفی است؟ و برای چنین حملەای چە کسی با او همراە خواهد شد؟ در چنین حالتی ناچار بە نبرد با گروەهای اسلامی خواهد شد و این مسالە ترکیه را درگیر جنگ بلند مدت سوریە خواهد کرد. مسالە دیگری هم وجود دارد. بعد از کودتای نافرجام ١۵ جولای، مراودات و ارتباط ترکیه با کشورهای همپیمان سنی همچون عربستان و کشورهای خلیج دچار تحول شدە است. دیگر عربستان و ترکیە بە مانند گذشتە در یک مسیر استراتژیک قرار ندارند.
عملیات جرابلس کە با رضایت امریکا، روسیە و ایران صورت گرفتە است و هدف از آن عقبراندن یگانهای مدافع خلق از زمین بازی است، برای حزب اتحاد دمکراتیک و ی.پ.گ چە معنیای دارد؟
عباس ولی: امریکا و غرب نمیتوانند بە راحتی از حزب اتحاد دمکراتیک عبور کنند. اما اگر در انتخابات پائیز امسال، امریکا استراتژی خود را تغییر دهد، احتمال چنین امری وجود دارد. اما با استراتژی خارجی حال حاضر امریکا، برای فرستادن نیروی نظامی بە سوریە جایی وجود ندارد و خواهان ادارە نبرد با نیروهای محلی است. اگر این استراتژی را ادامە دهد، امریکا نمیتواند کە کردها را از دست بدهد. ترکیه مدام تکرار میکند کە “حزب اتحاد دمکراتیک همان حزب کارگران کردستان است.” اما اگر بە جبهەهای نبرد در سوریە نگاهی بیاندازیم، این حزب پنج تا شش برابر پ.ک.ک نیروی نظامی دارد. محدود کردن این حزب کار آسانی نیست. مسالە دیگری هم وجود دارد. اگر پ.ی.د بە سمت خط حسکە-قامشلو عقبنشینی کند، ترکیە در برابر یک نیروی نظامی ۵٠ هزار نفرە چە کار خواهد کرد؟ آیا توانایی کنترل مرزهای عراق را هم دارد؟ حتی اگر بە سمت باشور کردستان [کردستان عراق] هم عقبنشینی کنند، تغییری در مسالە دادە نخواهد شد. برای مقابلە با چنین مسالەای چە میتوان کرد؟ بنابراین محدود کردن پ.ی.د چنان کار آسانی هم نیست. حتی اگر ترکیه برای کنترلکردن مرزها از بارزانی درخواست کمک کند، این مشکل حل نخواهد شد. اینکە در حال حاضر پ.ی.د بە سمت مرزهای عراق نمیرود بە این برمیگردد کە هیچ ضرورتی نظامی در آن نمیبیند. اما در صورت فشار آوردن بە پ.ی.د برای عقبنشینی بە سمت شرق رود فرات، بدون شک از مرز عبور کردە و نیروهای پیشمرگە نیز با آنها درگیر نخواهند شد.
حالا کە بحث بە اینجا کشید، دیدار بارزانی از ترکیه همزمان با عملیات جرابلس را چگونە میبینید؟ احتمالا چە درخواستی از بارزانی شدە است؟
عباس ولی: پیش از هر چیز این دیدار ارتباطی با مسالە جرابلس نداشت. بارزانی همپیمانی استراتژیک بە حساب میآید. دعوت کردن او بە ترکیه بدون شک برای مطلع کردن و بدست آوردن موافقت او بودە است و این همپیمانی چیز تازەای نیست. آک پاری و بارزانی مدتها است کە همپیمانند و بە پنج تا شش سال گذشتە برمیگردد. مسالە این است کە بارزانی پیشتر هم بە لحاظ مالی و هم سیاسی از جایگاە قدرمندتری برخوردار بود. اما امروز بە طور کامل ضعیفتر است. مضاف بر این با شروع حمله داعش بە کردستان، بارزانی با موانع زیادی در خصوص راضیکردن احزاب دیگر بە این همپیمانی با آک پارتی روبرو شد. سوای این، عراق هم درگیر نبرد با داعش است و نە با ترکیه، بلکە با کمک نیروهای ائتلاف بینالمللی این نبرد را بە پیش میبرد. بارزانی بە دلیل کاهش قیمت نفت با بحران درگیر شد و بە طور همزمان مشروعیت سیاسی او هم زیر سوال رفت. بە این ترتیب تمام حساب و کتابهای قبلی تغییر کردە است. بە نظر من در صورت ورود نیروهای حزب اتحاد دمکراتیک بە عراق، موضعگیری بارزانی بە طور کامل متفاوت خواهد بود. اما تمام اینها در صورتی است کە چیزی خارج از عرف موجود و پیشبینی ناپذیر روی ندهند.
توافق آک پارتی و کمالیستها احتمال شروع گفتگوهای صلح را ضعیف خواهد کرد.
ترکیە با ورود بە جرابلس نشان داد کە همچنان گذر از رود فرات از سوی نیروهای ی.پ.گ برای آنها خط قرمز است. اینگونە بە نظر میرسد کە امریکا هم در اینبارە راضی شدە باشد و زمینە را برای چنین عملیاتی مهیا کردە است. حتی اگر گفتەهای نخست وزیر (بینالی یلدرم) را بپذیریم، امریکا در این خصوص بە ترکیه گارانتی دادە است. اما از سوی دیگر، همزمان با اعلام ی.پ.گ دربارە عقب نشینی بە سوی کنارەهای شرقی فرات، حملات ترکیه بە سوی ی.پ.گ شروع شد. در صورت تداوم این حملات، بە نظر میرسد کە خشونتهای داخلی ترکیه رو بە افزایش نهند و حتی ترس بە وقوع پیوستن جنگ داخلی هم وجود دارد. آیا شما با این تحلیل موافقید؟
عباس ولی: اصرار و ابراز نارضایتی ترکیه در خصوص پیشرویهای ی.پ.گ در روژآوا در حقیقت موجب شد کە مسالە برای ناظرین جنگ سوریە کاملا نمایان شود. مسالە این است کە ترکیه بە حضور کامل ی.پ.گ در کنارەهای شرقی رود فرات تن در دادە است. همین مسالە موجب روشن کردن چراغ سبز از سوی امریکا شد. اما با ورود بە جرابلس خواستەهای بیشتری مطرح کرد. این بازی کە ترکیه آن را شروع کردە و روسیە آن را برنامەریزی کردە است، بە معنی ورود ترکیه بە یک نبرد بلند مدت است. واضع است کە هدف کوتاە مدت ترکیه جلوگیری از پیشرویهای ی.پ.گ و محدود کردن آنها بە کنارەهای شرقی فرات است. اما بدون شک اگر اوضاع طبق میل ترکیە پیش نرود، هدف آنها بە سمت از بین بردن حزب اتحاد دمکراتیک تغییر خواهد کرد. اما در حال حاضر بە وقوع پیوستن چنین جنگی ناچیز است. در مورد سناریوهای جنگ داخلی در ترکیه، خیلی محتمل نیست. اما در سیاست همە چیز امکان دارد. بە نظر من جنگ داخلی نە بە دلیل جامعە کردها در باکوور، بلکە بە دلیل قطببندی جامعە ترکیه محتمل است. یعنی اگر جامعە ترکیه بە شکل واضحی قطبی شود و بخش قابل توجهی از آنها بە حمایت از دولت روی آورند، این جنگ رخ خواهد داد. اگر پ.ی.د پیشرویهای خود را از شرق و غرب ادامە دهد، و پ.ک.ک هم بە نبردهای خود در ترکیه ادامە دادە، و از طرف دیگر حزب حاکم بە حکمرانی اتوریتر و مرکزگرای خود ادامە دهد، جامعە ترکیه دچار قطب بندی و انشقاق بزرگی میشود. تنها در چنین حالتی است کە جنگ داخلی رخ خواهد داد. خلاصە اینکە جنگ داخلی نە توسط کردها، بلک بە دلیل مخالفت و امتناع جامعە ترکیه و نتایج چنین سیاستی رخ خواهد داد.
همزمان با این تحولات، خشونت و درگیری با پ.ک.ک در ترکیه اوج گرفتە است و از دلایل این مسالە میتوان بە نقش سیاستهای ترکیه در خصوص روژآوا و حملە بە ی.پ.گ اشارە کرد. اما برخی از ناظرین بر این باورند کە گسترش این دور از خشونتها موضوع چارەیابی مسالە کرد را تبدیل بە یک نیاز حیاتی میکند. بە نظر شما این مسالە تا چە میزان محتمل است؟
عباس ولی: در واقع تاثیر و نقش روژآوا و سیاستهای ترکیە در این خصوص میتوانست بە نتایج بهتری منتهی شود. اما پ.ک.ک مرتکب اشتباهات استراتژیک بزرگی شد کە تاکنون نیز ادامە دارد.
میتوانید کمی روشنتر توضیح دهید؟
عباس ولی: پ.ک.ک هویت خود را از یاد برد. اگرچە این حزب شاخە نظامی هم دارد، اما در عین حال یک جنبش اجتماعی است. اما پ.ک.ک فراموش کردە است کە یک جنبش اجتماعی است. هنگامی کە دست بە نبرد خندقها در آمد (دیاربکر)، سیلوان، نصیبین و دیگر شهرها روی آورد، مسالە اجتماعی بودن جنبش خود ا از یاد برد. این مسالە را دست کم گرفت و بر بعد نظامی و مسلح خود بسیار تاکید کرد؛ بە ویژە بعد از انتخابات ٧ ژوئن سال گذشتە.
در واقع میبایست کە در همان زمان بر هویت سیاسی و اجتماعی خود بیشتر پافشاری میکرد. تنها از این طریق میتوانست کە موضع حزب دمکراتیک خلقها را بهتر کند. درگیریهای واحدهای محافظت مدنی (ی.پ.س) یکی از آن اشتباهات استراتژیک بزرگ بود. بعد از انتخابات ٧ ژوئن، حتی در صورت حملە دولت، میبایست کە پ.ک.ک علیە جنگ پافشاری میکرد و آشکارا اعلام مینمود کە “ما میخواهیم کە بە هر شیوە ممکن خود را از بروز جنگی دوبارە دور نگە داریم.” نمیبایست دست بە اقدامی میزدند کە تنها موضع آک پارتی را قدرتمندتر میکردند. باید میدانستند کە خشونت بە هیچ نتیجەای منتهی نخواهد شد. بە این دلیل پ.ک.ک باید وجهە اجتماعی خود را دوبارە بازسازی کند. تنها از این طریق میتواند کە تاثیرات روژآوا بر روی مردم را تغییر دهد. بە باور من موثرترین استراتژی برای پ.ک.ک گسترش و شناساندن خود بە عنوان جنبشی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. چیزی کە قطعا حکومت خواهان آن نیست.
دربارە مسالە گفتگو و مذاکرات صلح میتوان گفت کە بعد از تلاس برای کودتا یک وضعیت تازە سیاسی میان اسلامگرایان آک پارتی و کمالیستها بوجود آمدە است. این همپیمانی هم تنها برای بە حاشیە راندن کردها و مسالە کرد شکل گرفتە است. زیربنای این مسالە هم نگرانیهای امنیتی است. احزاب حرکت ملی و جمهوری خلق تنها از این نقطە نظر از حملات بە کردها و چنین سطحی از سیاست خشونتطلب دفاع میکنند. این همپیمانی کمالیستها و آک پارتی احتمال شروع مجدد گفتگوهای صلح را بسیار ضعیف میکند. برای از سر گیری این گفتگوها لازم است کە آک پارتی بتواند بە چنان سطحی از قدرت در ترکیه برسد کە بدون کمالیستها سیاستهای خود را پی گیرد. اگر بتواند قدرت سیاسی و نظامی را بە طور کامل بە کنترل خود درآوردە و بە آرامشی سیاسی و اقتصادی دست یابد، آن وقت است کە میتواند بدون وجود کمالیستها احساس امنیت کند. اما تا آن زمان هرگز بە کمالیستها پشت نخواهد کرد. پ.ک.ک باید این واقعیت را خوب درک کند.
از این نقطە نظر شما اظهارات اخیر ک.ج.ک (کنفدرالیسم جوامع دمکراتیک) در خصوص “آمادگی برای مذاکرات” را چگونە ارزیابی میکنید؟
عباس ولی: چنین موضعی از سوی آنها قطعا چیز خوبی است. اما مطمئنم کە بنا بر همان دلایلی کە ذکر کردم، حکومت بە چنین درخواستهایی پاسخ نخواهد داد. جدای از این تا ترکیە در استراتژی نظامی خود در سوریە بە نتیجە مشخصی نرسد، در امور داخلی و پروسە صلح بە هیچ اقدامی دست نخواهد زد. چرا کە خود ترکیه هم نمیداند کە این استراتژی جدید در سوریە بە کجا منتهی خواهد شد.
آک پارتی هیچگاە چارەیابی مسالە کرد را همچون هدفی برای خود در نظر نگرفتە است.
حکومت برای مذاکرە آمادە نیست، و از طرف دیگر جنگ و درگیریها رو بە گسترشاند. این مسالە تا کجا ادامە خواهد یافت؟ در صورت وقوع چنین اتفاقی، آیا شاهد تغییر این وضعیت خواهیم بود؟ حکومت چە هدفی را دنبال میکند؟
عباس ولی: بە نظر من حکومت از بنیاد بە چیزی بە نام سیاست در برابر کرد اعتقاد ندارد، بلکە مسالە سیاست در برابر پ.ک.ک را در پیش گرفتە است. این سیاست هم در پی خلع سلاح و تسلیم کردن پ.ک.ک است. آنها منتظر چنین نتیجەای هستند. سالهای مدیدی است کە دربارە ترکیە و مسالە کرد کار کردە و بە مطالعە مشغولم. معتقدم کە هیچ کدام از حکومتهای ترکیە سیاستی برای کردها نداشتەاند. چراکە در دیدگاە آنان مسالە کرد یک مسالە اجتماعی نیست، بلکە تنها مسالە بر سر یک گروە مسلح است.
اما در طول دو سال و نیم مداکرات صلح اظهارات متنوعی دربارە اجتماعی بودن این مسالە بر زبان جاری شد. یعنی تمام اینها تنها یک تاکتیک بود؟
عباس ولی: اصلا مهم نیست کە چنین اظهاراتی تاکتیکی بودەاند یا نە. در طول کل پروسە صلح، آک پارتی هرگز از مسالە کرد دفاع نکرد، بلکە در پی حل معضل پ.ک.ک بود. هنگامی کە نتوانست این مسلە را حل کند، بە صورت تاکتیکی از آن برای جذب “آرا” انتخاباتی استفادە کرد. وقتی از این مسالە هم ناکام ماند، بە طور کامل پشیمان شد. بە باور من بزرگترین مشکل تغییر استراتژی دولت بە تاکتیک “انتخاباتی” آک پارتی بود. این اشتباە بزرگی بود.
ترکیه در یک پیچ تاریخی قرار گرفتە است
مباحثی کە پیشتر آک پارتی پیش میکشید، بعد از کودتای نافرجام قدرت بیشری گرفتەاند. مباحثی ازاین دست کە “ترکیە زیر فشار نیروهای امپریالیست است. آنها میخواهند نقشەهای قدیمی خود را بە نتیجە برسانند. نقشە و بازی بزرگی علیە ترکیە در جریان است. بە این دلیل است کە کرد، پ.ک.ک و دیگر گروەها را بە کار میگیرند. آنها در صدد تقسیم ترکیە و ایجاد آشوب داخلیاند. مغز متفکری پشت تمام این قضایا وجود دارد.” شما چگونە بە چنین بحثهایی مینگرید، آن هم در دورەای کە پر از جنگ و درگیری است؟ بە باور شما ترکیە دارد بە چە سمتی میرود؟
عباس ولی: این داستانها سر درازی دارند. تمام رژیمهای عوامگرا نیازمند یک دشمن خارجیاند. صدام هم در عراق همینها را تکرار میکرد و در ایران نیز بە همین شکل است. اما مسالە بر سر این است کە کردها را بە زور در این چارچوب گفتمانی قرار دادەاند. [از این دیدگاە] اگرچە کردها در میان جامعە هستند، اما همزمان بخشی از جامعە نبودە و آلت دست دشمناند. چنین گفتمانی در خصوص کردهای ایران، عراق و سوریە نیز بە کار بردە شدە است. تنها در سوریە تمام ملک و مال کردها را با این بهانە مصادرە کردند، و ۵٠٠ هزار کرد را در سال ١٩۶٢ از داشتن شناسنامە محروم کردند. چگونە بە این کار دست زدند؟ با این بهانە کە کردها دشمن اتحاد اعرابند، “دشمن اتحادیە عرب و آلت دست بیگانە.” چنین گفتمانی بسیار بی معنی است.
یکی از آن فاکتورها کە بە پرسش “ترکیە بە چە سمتی میرود” پاسخ خواهد داد، مسالە عملیات جرابلس است. معاون نخست وزیر ترکیە، نعمان کورتلموش، گفتە بود کە “هر چە بر سرمان آمد در نتیجە جنگ سوریە است.” پرسش اینجاست کە از این پس چە بر سرمان میآید؟
عباس ولی: باید این اظهارات را تصیح کرد کە هرچە بر سر ترکیە آمد از برآمد سیاست سوریە نبود، بلکە از برآمد سیاست غلط آنها در برابر سوریە بود. سیاستهای در پیش گرفتە ترکیە برای سوریە بە طور کامل با شکست مواجە شدە و در برابر این شکستها هم سکوت کردەاند. آنچە در جریان است، پیامدهای بدی برای جامعە ترکیە در پی خواهد داشت. میخواهم تاکید کنم کە ترکیە در یک پیچ تاریخی قرار گرفتە و دو انتخاب پیش روی خود دارد: میتواند بیش از این پیش نرود و با بکار بردن عقل سیاسی تغییراتی را بوجود آورد، ارزیابی واقعبینانەای از توان خود و محدودیتهای آن داشتە باشد، و از حقوق دمکراتیک دفاع کند. و یا بە همان مرکزگرایی و رژیم توتالیتر و سرکوبگر خود ادامە دهد. من فالگیر نیستم و در سیاست پیشبینیها دقیق نیستند. بە این دلیل نمیتوانم پاسخ این پرسش را بدهم.
اما نشانەهایی همچون حملە بە عنتاب وجود دارند، کە گویا داعش از حملە قریب الوقوع ترکیە بە جرابلس خبردار شدە و برای انتقام دست بە این عملیات علیە کردها زدە است. نگرانیها از اوجگیری چنین حملاتی بعد از عملیات جرابلس هم رو بە گسترشاند. داعش چە واکنشی بە عملیات جرابلس نشان خواهد داد؟
عباس ولی: درخصوص حملە داعش بە عنتاب بحثهای زیادی در جریان است. اینکە آیا واقعا ترکیە بە بهانە این حملە دست بە عملیات جرابلس زد و یا اینکە داعش بە عملیات قریب الوقوع جرابلس واکنش نشان داد. اما پی بردن بە حقیقت داستان، آن هم بە وسیلە رسانەها کار محالی است. اگر مسالە ارتباط نیروهای امنیتی ترکیه با داعش حقیقت داشتە باشد، میتوان گفت کە داعش پیشتر از عملیات جرابلس مطلع شدە است. اما اگر چنین ارتباطی وجود نداشتە باشد، حملە عنتاب بهانەای برای این عملیات شد. اما نیروهای امنیتی ترکیە میبایست بسیار بهتر عمل میکردند. امیدوارم کە من اشتباە کنم، اما اگر بعد از جرابلس، داعش متحمل ضربات بیشتری شود، احتمال تحرکات بیشتر گروەهای مخفی داعش برای مقابلە بە مثل در مناطق مرزی و عنتاب وجود دارد. حتی اگر ناچار بە عقب نشینی از سوریە نیز شود، دست بە عملیاتهای کوری خواهد زد. و این مایە تاسف است.
داعش از بین خواهد رفت، اما تفکر داعشی باقی خواهد ماند
از طرف دیگر، اینکە داعش در جرابلس هیج مقاومتی را از خود نشان نداد و نیروهای خود را پیش از عملیات از شهر خارج کرد، این مسالە را بە وجود میآورد کە عملیات جرابلس تنها گونەای از توافق [میان داعش و ترکیە] بودە باشد. نظر شما در اینبارە چیست؟
عباس ولی: با بیشتر کسانی کە صحبت کردە و اکثر مطالبی کە خواندەام بە چنین توافقی اشارە میکنند. حتی پ.ک.ک هم بر این باور است. داعش هیچ مقاومتی از خود نشان نداد. اینکە بە دلیل تغییر استراتژی آنها در سوریە و از دست دادن اهمیت استراتژیک جرابلس بودە است یا توافق با ترکیه، من نمیدانم. تمام این سناریوها صرفا احتمالاتاند.
عدم مقاومت داعش در جرابلس، همچون ضعیف شدن داعش در سوریە خواندە شد. آیا شما با این نظر موافقید؟ آیا داعش رو بە ضعیف شدن است؟
عباس ولی: اگر بە گزارشهای نظامی و استراتژیک نگاهی بیاندازیم، درستی این مسالە نمایان است. تنها رقە و موصل بە عنوان دو پایگاە مهم برای داعش ماندە است. اگر آنها را هم از دست بدهد میتوان گفت کە کار داعش تمام است.
در اینصورت چە کسی جای داعش را پر خواهد کرد؟ چە کسی جای آنها را در صفوف سنیها میگیرد؟
عباس ولی: داعش از بین خواهد رفت، اما تفکر داعشی باقی خواهد ماند. بدون شک گروەهای دیگر سلفی جای او را خواهند گرفت. پرسش اما این است کە چگونە وضعیت سوریە بە سوی ثبات و آرامش خواهد رفت.