یک بار دیگر ملت ایران با «نه» بزرگِ خود مقابل جمهوری اسلامی ایستادند، اما این مخالفت با آنچه که در دفعاتِ پیشتر اتفاق افتاده بود بسیار متفاوت بود و حکومت اسلامی با آنکه برای کسبِ اعتبارِ استقبالِ مردمی از انواع ترفندها استفاده کرده بود اما نتوانست طرفی ببندد و به متوسل به ارائهی آمار نجومیِ غیر واقع و تمدیدِ تبلیعاتیِ ساعت رایگیری شد.
جمهوری اسلامی اینبار که همه چیز را از دست رفته دیده بود در مهمترین حیلهی خود باز دست به دامنِ اصلاحطلبان(استمرارطلبانِ) خود شد و آنان با در اختیار داشتنِ انواعِ رسانههای در اختیار و ساختن کلیدواژههایی چون «رایِ سلبی» و «مثلث جیم»، حتا ذهنِ عوامِ جامعه برای مشارکت در انتصابات مجلس و خبرگان را نتوانستند در اختیار بگیرند و آخرین تلاششان بیهوده و بیجواب ماند و بار دیگر علاوه بر پشت کردن به رژیم اسلامی بار دیگر بر بیاعتباری نحلهی اصلاحطلبی صحه بگذارند.
تصاویر و گزارشهای جای جای ایران در روز جمعه هفتم اسفند محکمترین ادله بر این مدعاست و خطِبطلانی بر هر آنچه است که بوقهای تهیِ مشاطهگران جار میزنند، چنانچه هنوز و بعداز گذشتِ دو روز بر طبلهای خود میکوبند و با تفسیرهای بیپایه و اساس از همین اکنون سعی بر آن دارند تا میدان تحمیق افکار را برای دورهی ریاست جمهوری با برجسته نمودن گزینهی رهبریِ حسنِ روحانی بگسترانند.
اصلاحطلبان که خود همزمان بعد از پس دادنِ امتحانِ مجلسِ ششم دوباره داعیهی رسیدن قدرت از طریق مجلس حکومت را دارند با متوسل شدن به هاشمی رفسنجانی به عنوانِ چهرهی مقبول و لیستسازی سعی بر شیک جلوه دادن خود از دیگر سرانِ فاسد جمهوری اسلامی بودند و این در حالی است همین سناریونویسان در انتخابات مجلس ششم تمام سعی خود را برای جلوگیری از ورود هاشمی رفسنجانی انجام دادند که در نهایت در آن هنگام نفر سیام شد و انصراف داد.
تحلیل روز ۱
آنچه که در این انتصابات گذشت تمام قدرت حکومت با استفاده از تز کهنه و ورافتادهی اصلاحطلبی بود برای مشروع جلوه دادن خود که در بهترین حالت میتوان گفت پانزده درصد از مردم در آن مشارکت داشتند که از آن نیز به عنوان یک پیروزی یاد میکنند! اما هرگز نمیگویند چرا عادیترین افراد جامعه به صفوف آنها که انتخاب بین قاتل خوب و قاتل بد نپیوستند.
یکی از مواردی که همیشه بدان پرداخته میشود و اتفاقا ساخته و پرداختهی دست همین استمرارطلبان حکومتی است واژهی «مهندسیِ انتخابات» است که آنان به طیفِ به اصطلاح اصولگرایان منتسب میکنند که اینبار خودِ اصلاحطلبان این نام را یدک کشیدند و مهندسی انتخابات به نفعِ خودشان رقم خورد و سراشیبیِ تند سقوط رژیم باعث شد که با مهندسیِ چیدمان آنان سی نفر اول نمایندگان در تهران را از این گروه انتخاب کنند و مصباح یزدی نیز را از لیست خبرگان بیرون نهاده تا علاوه بر شکسته شدن فشارها بنا به مصلحتِ اتاق فکرِ رهبر اندکی پایگاهِ به آنان اختصاص داده شود، هر چند که نحوهی بازیِ این شطرنج برای آگاهان و دردمندان تکراری و قدیمی شده است.
مهندسی انتخاباتِ این دفعهی بازی آنچنان به نفعِ اصلاحطلبان چربید که آنان سر از پا نمیشناسند و در بحثهای موردِ اشارهشان مدام موضوعشان همین اصولگرایی و خودشان میباشد و از هیچ طرح و برنامه و پیشرفت اجتماعی دم نمیزنند و از آنچه پیش آمده به عنوانِ فهمِ دموکراتیک! ملتِ ایران یاد میکنند و در کنار این مجیزگویی از مثال قرار دادن سوریه و لیبی و عراق به عنوان لولو غافل نمیشوند و خواستهها و دادخواهیهای مردم را به حدِ خود تقلیل میدهند.
آنچه هویداست در شعبدهبازیِ مکاران و بیوطنانِ مرتزق، که توسطِ مخالفتِ عظیمِ مردم به گوشهی رینگ هدایت شدهاند و دیر نخواهد پایید ضربهی ناک اوت بر سرشان کوبیده خواهد شد که پناه بردن دیگر بار به اصلاحطلبان بهترین دلیل برای همین امرست و این دستهی عاری از اعتبار و رانتباز تابوت سیاهی را بر دوشِ خود حمل میکنند که در پشتشان برای تشیعاش کسی نیست که حتا برایش یک صلوات بفرستد.http://www.tahlilrooz.net/?p=7405