گفتند که چاه رحمت خلایق ست
در حریم آب گوارا تا گوهر نفت
یوسف کنعان طراوتش از اوست
زیبا تر از هر غلام زلیخا گشت.
خوش باوران وعده دادند
چاه دهلیز رحمت است
رحم زمین، نطفه معجزه ها
سرای ناجی دلواپسان منتظر.
دوازده قرن از صبوری ما گذشت
معجزه از چاه عیان نشد
قانع شدیم به آب گوارای چاه
چاه رحمت خشکید، جرعه ابی بما نداد.
کاش ندا آید از عمق روان ما
“ای بینوا خسته دلان منتظر
از باور خود کم کنید واندیشه کنید
لاشه ناجیتان سوخت در نفت فانوستان
هر تکه استخوان او گوید
از چاله رها شدید و در چاه شدید!”
جهانشاه رشیدیان