ی. صفایی
قلبم می تپد
در هجوم احساسات
تشنه لب
تا سرودی بخواند
وطنم، در آتش
و بغض ترک خورده
فریاد میزند
تو خود، معجزه ای
برخیز
درهجوم احساسات این مردم لب تشنه بخود میپیچم، شعرهایم را به کدامین خطه این خاک فرش کنم تا سرودی بخوانند؟
وطنم در عطش و آتش و گلوله میسوزد و کارگرش در اعتصاب، بغض ترک خورده اش را میشکند و فریاد میزند…..!!
هموطن،
ایران مان در چنگال دژخیمان خون آشام است، سکوت تو گریه های کودکانی را رقم میزند که نان را در زباله ها جستجو میکنند.
امروز بپاخیز که فردا دیر است! منتظر کدامین معجزه هستی؟! تو خود، معجزه ای! برخیز و پرچم آزادی را با شور و هیجان جوانی ات بدست بگیر و کاخ این حرامیان را بر سرشان خراب کن. کف خیابانها در انتظار توست تا لگد کوبش کنی و میلیونها قلب افسرده را برای آزادی فردای میهن دوباره به شور درآوری!
زندگی این بار لبخند زنان، صلح و آزادی را نوید میدهد و در قلبش فریادهای مردم را با جان و دل برای فردای روشن کودکانمان بتاریخ میسپارد.
هم مهین! دستهای تو گلوی جلادان زمان را میفشارد، دستهایتان را یکی کنید، امروز همان روزیست که منتظرش بودید! جرقه! بله، جرقه از طرف مردم بجان رسیده زده شد. بپاخیزید، بپاخیزید که همه ما منتظر سقوط عفریت اسلام هستیم. سقوط نظام، آغاز تولدی نوین بدست شما دلاوران است.
پس برای نجات نسل آینده، خوزستان را فریاد و حمایت کنید و کاخ این حرامی های بیگانه را بر سرشان ویران کنید.
سکوت ما، پیروزی این حرامیان است!
خوزستان تشنه لب است، کارگران گرسنه در اعتصاب و ایران مچاله شده در دست فاشیستهای مذهبی است!
مردم! وحدت ملی را در اتحاد خود یاری کنید….
تا کی به خوف و وحشت بار ستم کشیدن
تا کی ز بار نفرت پشت وطن خمیدن
شلاق و بند و زنجیر، فریاد کودک و پیر
تا کی ز دست دژخیم فریاد برکشیدن
ای قوم برخروشید، ای قوم برخروشید
26 جولای 2021