حضور مردم در خیابان و تداوم اعتراضات، کلید پایان دادن به حجاب اجباری و گشت ارشاد است

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

بیانیه شش سازمان جمهوری‌خواه در حمایت از اعتراضات مدنی مردم ایران

دوشنبه ۲۸ شهریور روز خروش مردم در تعدادی از شهرهای ایران علیه قتل مهسا امینی دختر جوان ساکن شهر سقز بود. مهسا امینی اگرچه مظلومانه در عنفوان جوانی پر کشید و چراغ زندگی‌اش خاموش شد، اما بسترساز شکل گیری همسویی فراگیر منتقدان و مخالفان در اعتراض به علیه سرکوب و دیکتاتوری حکومت و در پشتیبانی از حقوق زنان در دهه گذشته شد. مهسا اکنون به نماد مقاومت، زندگی شرافتمند و انسانی و آزادی تبدیل شده است. گروه بزرگی از شهروندان ایرانی در تعداد زیادی از شهرهای ایران به ویژه در شهرهای کردستان و تهران به خیابان ها آمدند تا فریاد خود علیه تمامیت‌خواهی، فرهنگ دستوری، واپسگرایی عقیدتی و‌ کشتار فرزندان میهنمان را در آسمان ایران طنین افکن کنند. قتل مهسا امینی و اعتراضات نسبت به کشتار حکومت در شبکه‌های اجتماعی، رسانه ها و مجامع بین‌المللی بازتاب بی سابقه‌ای پیدا کرده است. نویسندگان، هنرمندان و ورزشکاران به این اعتراضات پیوستند و گروه هایی از زنان روسری خود را برداشتند و آتش زدند. دانشجویان در تعدادی از دانشگاه ها دست به اعتراض برخاستند و شعار دادند: زن، زندگی و آزادی. در تظاهرات شهرهای مختلف آن چه برجسته بود شعار علیه دیکتاتور و علی خامنه ای بود. معترضین راس قدرت را زیر ضرب گرفتند.

شعارها و جو ایجاد شده بازتاب همبستگی بزرگ شکل گرفته بین گرایش‌ها ‌و اقشار مختلف در داخل و خارج از ایران علیه حجاب اجباری و خشونت و بی‌اخلاقی نهادینه شده در گشت‌های ارشاد بود. ده‌ها هزار نفر از مردم ایران به رغم جو سنگین امنیتی و محدودیت‌های اینترنتی و انسداد در اطلاع رسانی به میدان آمدند تا شهامت مدنی خود و اراده مستحکم برای گذار خشونت‌پرهیز از جمهوری اسلامی به دموکراسی و اعتلای کرامت انسانی در ایران آینده را به نمایش بگذارند.

این موج انسانی و اجتماعی ستایش‌برانگیز تبلور خواست مردم ایران در حرکت رو به‌جلو‌ با درس گرفتن از تجارب گذشته حول آرمان‌ها و ارزش‌های معطوف به زندگی انسانی و پایان دادن به تمامی اشکال اقتدارگرایی و تبعیض است. زنان ایرانی سزاوار زندگی آزاد و به دور از امر و نهی‌های برخاسته از وا‌پسگرایی دین‌بنیاد و فرهنگ مردسالاری و مردم ایران خواهان یک زندگی عادی هستند. هیچ دولت و نهادی حق ندارد در سبک پوشش و‌ شیوه زندگی مردم دخالت کند. بدن زنان موضوع قدرت نیست و متعلق به خود آنان است.

بر اساس گزارش رسانه تا امروز چهار نفر از اعتراض‌کنندگان در تظاهرات ۲۸ شهریور (دیروز) در شهرهای مختلف کشته و ۷۵ نفر زخمی شده‌اند، ما، شش سازمان و حزب جمهوری‌خواه دموکرات، این اقدام خشونت‌آمیز و جنایتکارانه  و ادامه جنایات جمهوری اسلامی را که همواره اعتراضات را با گلوله پاسخ می‌دهد به شدت محکوم می‌کنیم. ما حمایت و تقدیر خود از اعتراضات خشونت‌پرهیز مردمی را اعلام می‌داریم و بر این باوریم راه عقب نشاندن استبداد حاکم، ایستادگی روی خواست ها تا دستیابی به آن‌ها است. تاکید می‌کنیم که راه رهایی کشور از معضلات گوناگون، تحقق آزادی‌های اجتماعی، فردی و سیاسی و پایان دادن به استبداد حاکم و هر نوع دیکتاتوری، در تداوم اعتراضات خیابانی و دیگر اشکال مبارزه خشونت‌پرهیز و تلاش خستگی‌ناپذیر برای تقویت و سازماندهی آن است. نافرمانی مدنی ‌و مقاومت جمعی در برابر مداخله حکومت در امر پوشش زنان و سبک زندگی مردم، رویکرد بایسته‌ای است که در چشم‌انداز وسیع‌تر علاوه بر استیفای حقوق زنان موازنه قوای اجتماعی را به شکلی پایدار به نفع نیروهای دموکراسی خواه دگرگون می‌کند. بازداشت شدگان باید به سرعت و بدون هیچ قید و شرطی آزاد شوند. ما از همه نیروهای دموکراسی خواه دعوت می‌کنیم تا فعالانه از گسترش اعتراضات و ترویج کنش‌گری پشتیبانی کنند.

 

هیئت‌های سیاسی ـ اجرایی

اتحاد جمهوری‌خواهان ایران

جبهه ملی ایران- اروپا (سامان ششم)

حزب چپ ایران ( فدائیان خلق)

حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران (همسازی ملی جمهوری‌خواهان دموکرات و لائیک)

سازمان‌های جبهه ملی ایران در خارج از کشور

همبستگی جمهوری‌خواهان ایران

 

۲۹ شهریور ۱۴۰۱

۲۰ سپتامبر ۲۰۲۲

مطالب مرتبط با این موضوع :

9 پاسخ

  1. این حزب چپ ایران ( فدائیان خلق) چطور خودش را ایرانی میداند و با تجزیه طلبان و فدرالیستها هم لاس می زند. اقایان و خانمها خودتان را از این آلودگیها پاک کنید و گر نه پادشاهی طلبانند که در سراسر ایران دارند پیشی میگیرند. من فرزند یک اتوبوس ران هستم و اخیر به چندین شهر بزرگ حتا به شهرهائی که زبان مادریشان فارسی نیست. هشدارتان میدهم. ملی گرائی در ایران حرف نخست را می زند! مواظب باشید. من خودم را یک چپگرا میدانم و هستم. یک جمهوریخواه هستم و میدانم! این نوشته را جدی بگیرد همینطور هم که هست بدبختانه چپ جائی در ایران ندارد با این نزدیکی ها با تجزیه طلبانی که از سر ناچاری و بازی خودشان را فدرالیست میدانند وضع چپ را از این بدتر نکنید.

  2. دوستان این نظر را از تهران پایتخت ایران با تمامیت ارضیش داشته باشید:
    یکم : آیت الله بلادیمیر پوتین از فردا تا دو هفته ی دیگر به اقا اللهش خواهند پیویست.
    دوم : شاید پس یا پیش از آن سید علی خان خامنه ای را بفرستند در نجاسات این ۴۳ ساله تا با پیامبر اعظم و امیر مومنین و هم امام عج محشور شود.
    بر مردم ایران است تا یک طلبه و یک روحانی و آخوند و آیت الله خانوادهشان را زنده نگذارند. اینان فردا خواتهند گفت که ما نبودیم. مبادا که حتا یک نفرشان را باور کنیم ! مردم باید خانه های اینها را در سراسر ایران و خصوصا قم و مشهد و شیراز و تبریز و اصفهان و یزد و کرمان و زاهدان و زابل و رشت و گیلان و به آتش بکشند. این کار ها را باید هر چه زودتر انجام دهند. چرا که به احتمال زیاد با بازگشت رئیسی پاسداران و بسیجیان به صورت گسترده وارد عمل خواهند شد. چرا که اینک حاج سید حرامزاده و تجاوززاده ابرهیم رئیسی در آمریکا باید پاسخگو باشد. برای همین سمبه را کم زور کرده اند. پس ای ایران به هوش باشد و سریع کارها را پیش ببر! یکی از خانه هائی که باید سریع به آتش کشیده شود و تمامی موجودات آن سوخته شوند اولا بیت خامنه ای ست و سپس خاتمی و علم الهدا و حتما حتما حاج ناصر مکارم شیرازی ست و البته خانه های تمامی مداحان و طلاب و حتا مداحان سه چهار و پنج شغله ! آنچه نوشتم باید هر چه سریع تر و صریحتر انجام شود ! و بیت پیر سگ آیت الله جنتی حرامزاده. حیف است که او به مرگ طبیعی سقط شود. علم الهدا را باید ترکاند. فردا در نماز جمعه روپز خوبی ست چرا که بسیاری در دسترسند و میشود آنها را میتوان به لقا الله فرستاد که عاشقش هستند !
    مرگ بر اسلام و مرگ بر تسیع و تسنن زنده با کفر !

  3. دوستان این نظر را از تهران پایتخت ایران با تمامیت ارضیش داشته باشید:
    یکم : آیت الله بلادیمیر پوتین از فردا تا دو هفته ی دیگر به اقا اللهش خواهند پیویست.
    دوم : شاید پس یا پیش از آن سید علی خان خامنه ای را بفرستند در نجاسات این ۴۳ ساله و این !﷼(! ساله تا با پیامبر اعظم و امیر مومنین و هم امام عج محشور شود.
    بر مردم ایران است تا یک طلبه و یک روحانی و آخوند و آیت الله خانوادهشان را زنده نگذارند. اینان فردا خواهند گفت که ما نبودیم. مبادا که حتا یک نفرشان را باور کنیم ! مردم باید خانه های اینها را در سراسر ایران و خصوصا قم و مشهد و شیراز و تبریز و اصفهان و یزد و کرمان و زاهدان و زابل و رشت و گیلان و به آتش بکشند. این کارها را باید هر چه زودتر انجام دهند. چرا که به احتمال زیاد با بازگشت رئیسی پاسداران و بسیجیان به صورت گسترده وارد عمل خواهند شد. و کشتار خواهند کرد. باید ابتکار عمل را در دست گرفت. چرا که اینک حاج سید حرامزاده و تجاوززاده ابرهیم رئیسی در آمریکا باید پاسخگو باشد. برای همین سمبه را کم زور کرده اند. پس ای ایران به هوش باشد و سریع کارها را پیش ببر! یکی از خانه هائی که باید سریع به آتش کشیده شود و تمامی موجودات آن سوخته شوند اولا بیت خامنه ای ست و سپس خانه ی سید محمد خاتمی و علم الهدا و حتما حتما حاج ناصر مکارم شیرازی ست و البته خانه های تمامی مداحان و طلاب و حتا مداحان سه چهار و پنج شغله در مرتبت دومند! آنچه نوشتم باید هر چه سریع تر و صریحتر انجام شود ! و بیت پیر سگ آیت الله جنتی حرامزاده را نباید فراموش کرد و حاج حسن چاخان روحانی و برادرش حاج فریدن و … حیف است که اینان به مرگ طبیعی سقط شوند. علم الهدا را باید ترکاند. فردا در نماز جمعه روز خوبی ست چرا که بسیاری در دسترسند و آنها را میتوان به لقا الله فرستاد که عاشقش هستند !
    مرگ بر اسلام و مرگ بر تشیع و تسنن و زنده با کفر !

  4. در شمن من دو سه سال پیش این القسیده را خونده بودم امشب دنبالش گشتم و دیدم که چند ساله شده و چقدر امام خامنه ای و اسلام ناب را خوب دیده. پش کپی کرذدم و گذاشتم اینجا شاید که کسی آنرا خواند و ضبط کرد و کرد توی اینترنت تا همه ببینند. با تشکر از آقای قاسم فرهنگ.

    خانم الف شین از تهران گفت:
    1 آگوست, 2018 در 23:46

    سلام آقای فرهنگ٬ دوستان خبرم کردند که دوباره سخنی از القصیده به میان آمده و دیدم که درست است. و کسانی خواهان آن هستند.این جمله را اضافه کنیم که همه بدانند که این القصیده بسیار موذرد علاقه ی مردم است. و گاهی کسی از ما می پرسد که ایا آنرا دیده و خوانده ایم! در هر حال مثل توپ صدا کرده. من فکر می کنم که با چند تصحیح که من بر آن وارد کردم کار القصیده تمام باشد. بدانید که این القصیده به صورت ایمیل هزاران خواننده دارد. و از آنجا که نویسندگان و سرایندگانش پنهان نامند بنابراین در پی شهرت هم نیستند و فقط در راستای آزادی تمام عیار کار می کنند و سودایی به جز آزادی و دموکراسی و دگم شکنی و تابو فکنی ندارند. بنا بر این با اضافاتی و افاضاتی القصیده را براتان می فرستم. شاد و تندرست و آزاده هستید بمانید و باشید. امیدوارم کسی این شعر را با آهنگ -مثلا با تنبک- بخواند و اگر تصاویری هم برایش درست کند حتما ملیونها نفر آنرا خواهند خواند. من خود دوستانی را خبر خواهم کرد که انها نیز دوستانی دارند و همین طور تا بینهایتی در راه…
    خانم الف شین
    القصیده الانتریه فی احوالات رهبری علویه که در محراب به خود ریده

    این رهبر آزاده ی ایران به خودش رید٬
    رید و تو نگا کن!
    تنها نه خودش رید به خود رهبر ایران٬
    یکپارچه ایران به سر رهبر خود رید٬
    رید و تو نگا کن٬

    رهبر چو نگه کرد در آیینه ی تقلید٬
    از خشم بگریید!
    با هق هق گریه،
    انگشت سبابه را علم کرد،
    در تو گهش مثل قلم کرد!
    الله رو رقم کرد!
    انگشت به دهن کرد
    با مزمزه کردن٬
    اینبار با غضب بر سخن و عرش خدا رید!
    تو خوب نگا کن
    یاد انبیا بود
    با حفظ هویت به سر شخص خدا رید!
    حتا خود الله، در عرش، از ترس،
    بلرزید و به آیات خودش رید،
    این رهبر فی الارض،
    بر تربت پاک انبیا رید ٬
    وآن رهبر سابق در قبر بخندید ٬
    با وطی به تفخیذ با دخترک شیر،
    با آن کفن پاک مطهر٬
    که مزین به آیات خدا بود٬
    و نجاسات همه امت اسلام،
    با گفتن صد بار، ولاکن٬
    از خنده به خود رید و
    بعد از دو سه تفخیذ،
    اونجا رو نمود لیز،
    هم وطی و دخول کرد،
    هم پاره و پوره،
    طفلک رو ملول کرد،
    عمامه به سر بود،
    رو بچه شیر خوار
    چون رسول اعظم
    رهبری دمر بود،
    چون که او دختر بود،
    لعبت رهبر بود!
    ***
    آیات خدا بود به عمامه رهبر٬
    وقتی که میخندید٬
    وقتی که می خندید و به خود رید٬
    ***
    عمامه اش افتاد درون گه و غلتید٬ و
    رهبرم بیفتاد، هی غلت و واغلت زد
    صد بار بقلتید!
    تو بشمار
    عمامه رو برداشت!
    عمامه تبرک با بوی خوش گه٬ مالید به پیشانی٬
    چون چادری از گه٬
    عمامه به سر کرد٬
    عبای گه اندود٬
    با عطر طهارت٬
    تیمم غایط
    با مسح و تلمس!
    با ذکر و تلمذ،
    آن دختر شیر را در زیر بغل کرد،
    او عزم سفر کرد٬
    ***
    ریشش به ملات گه صد روزه حنا کرد!٬
    بهر سفر انگلیکن رخت به بر کرد٬
    ***
    در٬ آستانه ی در بود!٬
    عزاییل ٬
    کتا– ئب آقا، هم نایب آقا با نره خری لخت٬
    با آلت کلفت٬
    آهیخته و زمحت!٬
    سید سعید طوسی با نره ی خر جفت٬
    شمشیر بدست و ٬
    هم زره به تن داشت٬
    زان میر غضب خان٬
    آن سارق خیبر، قاتل قریضه،
    یک سر بریده، عمر ابن عبدوود کافر،
    در زیر بغل داشت!
    ***
    چیزی نه که کم داشت!
    شمشیر لای دندان٬
    فندک توی دستش٬
    چشما رو می سوزوند!
    سطلی ز گه ناب٬ با آب قاطی کرد!
    همچون آب زم زم هی قرقره می کرد،
    غلپ و تلپ کرد
    ***
    پنهان نتوان کرد٬
    ارضای رضا بود٬
    این کار خدا بود!٬
    رهبر پا رو وا کرد٬
    حاج سعید طوسی با عورت نازش٬
    در اونجای رهبر تا دسته که جا کرد٬
    هی اوk جابجا کرد٬ اینجا و اونجا کرد!٬
    تا دسته درون شد٬ گاهی به برون شد٬
    از خنده ی آقا روده شون برون شد٬
    روده آویزون بود، هم چکه ی خون و، گاهی آبریزون بود،
    هر لحظه درون و گاهی به برون شد٬
    قاه قاه می خندید
    دو تا آویزون بود٬ یکی در میون بود٬
    شلپ و شلوپ بود٬
    آقا در میون بود٬
    دستاش رو زمین بود!
    اینها یه نشونی٬
    از عالم غیبه!
    ***
    این رهبر آزاده ی ما نشئه ی عشق است٬
    الواط و لواط است٬ مثل آب نبات است٬
    مکنده ی آب و مکنده ی ذات است٬
    تفخیذ چه گویم! وطی است و دخول است،
    با بچه ی شیرخوار،
    در حال رکوع است،
    یا سجده به زور است!
    ***
    او اصل لواط و٬
    معنی فساد است٬
    این رفت و شدن ها٬ تلمبه زدن ها٬ با قاری قرآن ٬
    بچه های مردم، تازه نوجوانان٬ با صد کش و قوس است٬
    فرمان الهی وحیی ز نزال است٬
    انزال و نزول است٬
    ***
    گاهی فاعل، گاهی مفعول٬
    گاهی عاشق و گاهی معشوق٬
    گاهی این دست رو زمین و٬ گاهی اون دست رو کمر بود!
    اصلش اینه که دمر بود
    کپلش مثل قمر بود٬
    کمرش مثل فنر بود٬
    اما اینبار رهبر ما٬
    از خوش هم بی خبر بود٬
    اینبار حاج سعید طوسی،
    چشم و هوشش تو عقب بود،
    اون موقع که ده سالش بود
    دست و زانوش رو زمین زد٬
    هی اون بالا و پایین کرد٬
    رهبر ما رو سوار کرد٬
    ماه – تو آسمون نگاه کرد!
    رآقا می رفت و می اومد،
    تا که خودش رو خراب کرد،
    تا که آباد آباد شد،
    بعدشم موعضه ها کرد!
    ***
    گاهی که این روی اون بود٬
    گاهیم این توی اون بود٬
    گاهیم این زیر اون بود!٬
    گاه لب و لوچه ی رهبر برا ارضا اویزون بود٬
    ***
    توی چاررای ولی عصر،
    رهبر ما نگرون بود!
    گاهی اینور رو نگاه کرد،
    گاهی اونور رو برانداز،
    ناگهان از توی چارراه،
    سروصدایی بلند شد،
    آقا هی دولا و راست شد،
    قد و قامت رو نگون کرد،
    دست خود رو سایبون کرد،
    همه سربازای گمنام،
    همگی پاک و مطهر،
    همگی عطر معطر،
    همگی سیل تبهکار،
    از چهار تا سوی تهران
    مثل گرگای لاکردار،
    دستا هی رفت توی شلوار،
    شلوار آقا رو میگم،
    اینا آقا رو دوشیدند،
    از پشت فرو کردند از جلو مالیدند،
    ابن ملجمای دوران،
    در مدبر آقا، چون نیزه باریدند،
    ***
    این رهبر آزاده ی ما زیر الاغ بود٬
    بیچاره الاغه٬
    کارش کار زار بود٬
    تا که میدید که کسی نیست!٬
    گاهی وقتام که کسی بود
    گاهیم رو الاغ بود٬
    خیالش راحت از این بود!
    که توی راه خدا بود
    با اینیم که چلاق بود٬
    رهبر ما رو براق بود٬

    ***
    این رهبر فرزانه ی ما تو دردسر بود،
    تو -چهار – راه محشر بود٬
    رهبر دربدر بود
    شلوارش کشیده – پایین٬ قمبلش زیر تشر بود…
    ***
    ناگاه بشد رعدی و برقی٬
    تو یکی از راه ها،
    تاپاله زدی٬
    تا – پاله ی زدی
    این نور خدا بود٬
    حاج محمود ما بود٬
    احمدی نژاد بود٬
    با بمب و مسلسل٬ نارنجک دستی٬
    پشتشم سپاه بود٬ با لباس داعش٬
    پرچم لا لا لا
    مردم رو نوازش٬ کردند نمد مال!
    آقا کرد قار قار:
    « اینها نه مسلسل٬ ما میگیم ترقه ست٬
    این ترقه – بازی٬ کار حقه بازی٬
    این کار ما نیستش!
    کار اجنبی هاست٬ …
    ناگاه آقا گوزید٬
    چرت امام عج تو چاه ثارالله، جر خورد دوباره، شد تیکه و پاره!
    چرت آقا پاره،
    گردید دوباره!
    ***
    ناگاه عیان شد٬ یک سیل تبه کاران از راه رسیدند٬
    آقا رو که دیدند٬ پشت سر آقا فوری صف کشیدند٬
    از عقب فرو کردند٬
    از جلو مالیدند٬
    با هَیْهاتِ مِنّا الذلَّه
    عربده کشیدند!
    هر کدام از یک سو آقا رو گاییدند!
    ملائکه از عرش به پایین پریدند٬
    او نا هم برا آقا یک پرس بریدند!
    از راه دگر نیز چاقو کشای رهبر چون کرم خزیدند٬
    سر دسته ی آنها ذلفقار بدست بود٬
    با فرق شکافته هارت و پورت می کرد!
    زرت و زورت می کرد!
    ***

    ناگاه یکی اف ۱۶ چون فیل هوا شد،
    نشئه گی رهبر از ایشون جدا شد
    با این هواپیما٬ برق از ماتحت رهبر، چون وحی جدا شد!
    سکوتی سنگین چون سرب بپا شد٬
    وقتی که طیاره رفت، دو باره غوغا شد.
    این سیل شغلان زوزه ها کشیدند،
    برا دشمن نابوده شاخ و شونه کشیدند،
    ***
    احمدی نژاد امد با نور الهی!
    دور سر او گه بود بود چون طوق ولایی٬
    خمپاره بدست و -هم بمب به کف بود٬
    پرونده ی آقا زیر بقلش بود،
    از شمر بدترتر٬
    از کرب و بلا بود و
    در راه نجف بود، با کوفه به کف بود!
    یک بمب گهی انداخت اندر ره رهبر٬
    قهرمان نرمش ٬ با آن کمر ناز!
    آن فنر اعجاز٬
    رهبر جا خالی داد!٬
    چپیهیش رو علم کرد!
    انگشت بزرگش رو اون مثل علم کرد٬
    برا ترسوند مردم٬ هی اونو تو دهن کرد٬
    هی لیس و والیس زد٬
    هی عره و تیز کرد!
    چون رهبر آزاده ی ما روی براق بود٬
    هر چند که الاغ بود٬
    چون رهبر خود٬ رهبر ما روی الاغ بود!٬
    یک خر رو الاغ بود!٬
    می گفت که براقه! آما که الاغ بود٬
    آما چه الاغی!٬
    یه الاغ لخت و
    نره خر داغ بود!٬
    با عشوه و ناز بود…٬
    گاهی خر رو امام و گاهی زیر الاغ بود٬
    ***
    آن بمب بیفتاد به محراب تجلی٬
    آنگاه بترکید٬
    آیات خدا ریخت درون ره رهبر
    رهبر چو بلیزید٬
    یا اینکه بلغزید ٬
    تا دسته بلیسید!٬
    نا گاه بگوزید٬
    گفت اینکه ترقه ست
    پس بمب کجا بود؟؟؟

    آن رهبر سابق از حماقت این، رهبری فعلی، در قبر بخندید
    قاه قاه به خودرید
    دریا؟ چه بگویم٬
    گهستان الا بود٬ از صفا تا مروه
    چون سنگ سیا بود
    بحری زه گه ناب٬
    عرفات آقا بود٬
    ***
    از عشق خدایی٬
    رهبر ولایی
    خناس مخنث٬
    این رهبر یکدست٬
    وارونه و سر مست٬
    رهبر شده بی تاب٬
    قواص خدا بود!٬
    رقاصه ی شیطان
    در حال ریا بود!
    این ترقه بازی کار انبیا بود!
    ***
    رو منبری از گه فتوا رو صادر کرد،
    اختیار آتش رو، تقسیم سپاه کرد
    بسیج رو صدا زد:
    ای بسیج نازم، سپاه سرفرازم
    اسراییل و ول کن، آمریکا ررو رها کن،
    انگلیس خبثه،
    زنها رو نگاه کن، روسری کج رو، هم حجاب بد رو،
    با شمشیر راستت،
    اونو روبرا کن،
    زنها رو بترسون،
    برا ترسوندن اونها سگها را رها کن،
    رهبر رو رضا کن!
    رهبر رو خدا کن
    ***
    بهر سفر حج در راه خدا بود٬
    تنگی بگرفتش٬
    هرچند گشاد بود!
    رهبر سر پا شد٬
    با یاد خدا شد٬
    رهبر چو بریدند٬
    آن سیل کفن پوشان٬ اینبار از آن چارراه٬
    از راه رسیدند٬
    اول بو کشیدند٬
    آنگاه چشیدند٬
    با انگشت دشنام در گه به خزیدند٬
    یا اینکه خلیدند٬
    آنگاه لیسیدند٬
    اسپرم هزار جاسوس را٬ کشف نمودند٬
    اسرار عجیبی بود،
    مکنون چو الف لام!
    هم ذالک و لا ریب!
    این فیض عظیما را٬
    این فاز به فوزآ را با یطعه ی الله بر چشم کشیدند!
    اکمل شده این دین٬ ملیون ذکر کین٬
    با دشمن ملعون٬
    امت شده واحد با کل مریدن٬ ریدند به دفتر٬
    آن صاحب این عصر ناگه شده بیدار!٬
    با چرت پریده٬
    پیغمبر تکفیری قرآن جدیدش را گرداند پدیدار٬
    همچون اونجای رهبر٬
    چرتش شده پاره!
    ***
    آن رهبر غائب گردید مهیا!٬
    بهر سفر خاک٬ اماده ز افلاک
    لاهوتی بی غش ٬ با عشوه ی مهوش٬
    او آمده با کش٬
    با شلوارک داغ!
    شمشیر برنده در دست درنده٬
    گرگان خونآشام٬ دندونای خونی٬
    با نره خری داغ٬
    با آن ذکر شق
    با فتنه ی اکبر
    با سید مظلوم٬
    با دریایی از خون
    با عامی مغبون
    با سپاه غارت
    با بسیج قاتل٬ با داعش بی رحم٬
    با طالب حوزه٬
    با طالب فیضه٬
    خون تا زیر بیضه!
    الامان به پا شد!
    بیداری اسلام!
    خونها به زمین ریخت٬
    اسلام احیا شد!
    اسلام آدمکش سیراب ز خون بود٬
    سیرابتر خون شد!
    ***
    ای دنیای آزاد بر خیز و بپا شو!
    این میر غضبها را تو خلع سلاح کن!
    این دنیای بیداد٬
    را از ظلم رها کن!

    دنیا پر بغض است٬
    و اینک شده فریاد از ظلم تو: اسلام
    از ظلم تو: اسلام!!٬
    فریاد و دو صد داد
    فریاد! و فریاد!!٬

    ***

    آی خدای واحد!٬
    نحسی شریعت٬
    نحسی شرایع٬
    اینک تو نگا کن
    این مردم ایران٬ گردیده مهیا
    بر زیسیتنی نو!٬
    الگوی نوینی انداخته در راه
    هم بی توی ظالم٬ هم بی اوی خناس٬
    بی رهبر لووواط!
    بدون ولایت٬
    تفخیذ و فقاهت٬
    هم با من و با او
    با این من دیگر با آن اوی دیگر!٬
    هم٬ با زن و هم مرد٬
    هم پیر و جوانان٬
    در راه بهاران٬
    در راه نوینی٬
    چون سیل خروشان
    ماییم در ایران!٬
    ماییم در ایران!
    والسلام.
    ای ایران به هم بپیوند. اینقدر متفرق تظاهرات نکن. ای تهران شروع کن تا سراسر ایران به خیابان بیاید
    پاسخ
    فرهاد پوینده از جنوب

  5. به عنوان یادآوری عرض کنم که آنکسی که این شعر« القصیده الانتریه فی احوالات رهبری علویه که در محراب به خود و جد مطهرش ریده » را نوشته در گذشته یعنی مرده است. از او کارهای بسیار انجام شده. او این کار را در سال ۱۳۸۸ در جریان جنبش سبز که اصلاحطلبان فکر کردند که قبر پیامبرشان و امامانشان است و در آن ریدند نوشته شده است.

  6. بیانیه‌ی هشدارآمیز ستادکل نیرو‌های مسلح حکومت ضد بشری اسلام ضد انسانی و کثیف و نجس !

    ستاد کل نیروهای مسلح در رابطه با ناآرامی‌های بعد از قتل خانم مهسا امینی بدست سربازان ضد بشر اسلام ضد بشر بیانیه‌ای صادر کرد

    این بیانیه کشتار مردم بی دفاع را توسط مأموران و حافظان امنیت ملایان و مداحان و طلاب و ثروتمندان و غارتگران و ضدیت با کشورایران در برخورد با معترضان در روزهای نخستین ناآرامی‌ها را تحسین کرده و افزوده است: مجاهدت‌های نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی ضد ایران به عنوان حافظان امنیت اقتصادی ملایان و مداحان و طلاب و غارتگران بازاری و بساز بفروش و کارچاقکن ها و دزدان و ابر ثروتمندان در خط مقدم مبارزه با انسانیت و شرافت انسانها موضوعی نیست که از نگاه هیچ ضد ایرانی بیشرف و ایرانی باشرف دور بماند. اما متأسفانه در حوادث چند روز گذشته بعضاٌ مشاهده شد که این کشتارها و سرکوبها بر علیه کسانی که بر علیه حکومت ضذد بشری و تروریست حکومت اسلام ضد حیات و تروریست‌های اجاره‌ای از لبنان و عراق و سوریه و افغانستان نتوانسته مردم شریف ایران را بترساند. البته بنده نویسنده این بیانیه میدانم که از سر ترس از همکارانم چنین کثافتی را بر ریش مقام نجاست رهبری می زنم. اما ایشان به کثافت عادتی دیرینه دارند. ایشان از بو و مزه ی نجاسات نوجوانان حرمشان سرمست می شوند و از این کثافت نیز بسیار لذت می برند و جنب می شوند. اگر چه ما مطمئن نیستیم که اشان در عمر بدبختانه بلندشان حتا یک بار جنب شده باشند چرا که ایشان همیشه اناث یعنی ماده های خود را اعم ازخانمشان و دختران و عروسانشان را به لندن می فرستند تا انگلیسی ها آنها آبستن کنند و ما اگر نجنبیم یک انگلیسی دیگر بر ما املات خواهد کردمان ! در هر حال این بیانیه نشان میدهد که جوانان نه تنها به ریش ایشان بلکه به قبر جد بزرگوارشان و قبر پیامبر اکرم و در آن چاه سامراء ریده اند. ما با خیال باطل، خیال میکردیم حالا که مهسا ژینا امینی را کشتیم همه خفه میشوند و نمی دانستیم که مردم ایران اینچنین نسبت به تمامیت ارضیشان و کردستانشان حساسند و بر قبر پیامبر و ورق به ورق قر آن کیرم می رینند.
    ما دریافتیم که بدنه ارتش حمایت کامل خود را نسبت مردم معترض به قتل عمد مهسا امینی و ضدیت با حجاب اجباری را در دل دارد. و در لحظه ی موعد در ریدن بریش هر آخوند و ملا و مداح و طلبه و قبر پیامبر اعظم حتا یک لحظه درنگ نخواهد کرد و به پشتیبانی مردم بر خواهد خاست.
    در اینجا ما از سایت ‌‌BBC که در بیشرفی و حرامزادگی که آن جنده شهر نوئی به پدر مهسا می گوید « به خاطر از دست دادن دخترتون تسلیت میگم ! » ببینید این فاحشه قتل یک دختر ۲۲ ساله را در حد یک تصادف رانندگی و یک درگذشت پائین می آورد. و پدر بزگوار مهسا، آن دختر یگانه در شرایط روحی ای نیست تا آن فاحشه را سرجای خودش بنشاند و متوجه شیادی و دروغزنی بشود. من نمی داانم آیا واقعا ایرانیان داخل و خارج از کشور نمی توانند بیشتر از این عمل کنند یا متوجه اهمیت این انقلاب در راه هستند یا نیستندذ ! . ما همگی در ایران میدانیم که BBC در دست اصلاحطلبان و اصولگرایان حکومت ضد بشر است. باید BBC را تحریم کرد. ما میدانیم که بچه های ثروتمندان و غارتگران در لندن با BBC در تماسند. ما همچنین میدانیم که بساز بفروشها و بازاریها و هتلداران مخارج زندگی سید عطاء الله مهاجرانی کس کش را می پردازند. در اینجا از کسانی که واژه کس کش را فحش میدانند معذرت میخواهم و هم اضافه میکنم که ایشون واقعا همچون همه ی نواندیشان مذهب اسلام و هم فیلسوفها و و زیتونیان این کاره اند. چرا که هنوز با اسلام ضد بشر لاس می زنند و لاش بازی می کنند.
    و یک سخن با مردم.
    ای مردم هر بار که رها کردیم باید از نو شروع کنیم. اما اینبار رها نکنیم. اینبار خیابان و کوجه دو فضا را نگه داریم. بیانیه ارتش از سر استیصال است. چرا که سربازانش همه تفنگ بدون گلوله دارند. چون میدانند که سربازان لوله تفنگ را کدام طرف خواهند گرفت. نظام اسلام ضد بشر در حال فرو ریختن است. شما فقط فکرش را بکنید که در جنبش سبز به موسوی و کروبی مسلمان و خاتمی بیشرف و عاقد ثروتمندان گوش نکرده بودیم و در خیابان مانده بودیم. الان یک جمهوری دموکراتیک داشتیم. بار ای همین وا دادن هر بار ما مجبوریم دوباره آغاز کنیم. پس اینبار در خیابان بمانیم. در پایان شاهزاده رضا پهلوی را از خودمان بدانیم. او انسان شریفی ست که میتواند ما را برسمیت بشناسد و ما را بسوی دموکراسی کمک کند. نوع حکومت را رفراندم برخواهد گزید.

  7. مردم سراسر ایران باید دست به کار شوند و کلیه ی مداحان و ملایان و طلاب و روضه خوانها و آیت الله ها و فرزندانشان و کل خانواده شان را بفرستند به دیدار خدا، همان چیزی را که نامش لقاء الله است و آرزوی آنها ست. در این کار نباید حتا یک نفرشان از قلم بیفتد! در ضمن نباید خانه های آنها و همان طویله هائی که نامش را بیت گذاشته اند از یاد برد. همچنین باید خانه ها و بیت های آنها را به آتش کشید. بر جوانان است تا این اقدام را با به آتش کشیدن مراکز تجمع ملایان و مداحان و طلاب همراه کنند. مدارس و حوزه های «علمیه» را باید به آتش بکشد. من به ارتشیان و سپاهیان پیشنهاد می کنم تا در این تصفیه حساب به کمک مردم بیایند و به آنها بپیوندند. بر سربازان میهن است تا سرتفنگهای خود را به سوی فرماندهانشان بر گردانند و آنها را از کشتن مردم بی دفاع باز دارند. سربازان و درجه داران باید از مردم ایران مواظبت و محافظت و مراقبت کنند و نه اینکه با آنها این گونه خشن برخورد کنند. بر ارتش و نیروهای انتظامی و نظامی واجب حیاتی ست تا از ملایان و مداحان جدا شوند و به مردم بپیوندند. تنها راه رهائی امروز ایران پیوستن نیروهای نظامی و انتظامی به مردم است. چرا که این نظام حتما و حکما و ضرورتا نابود خواهد شد. پس خوب است تا دیر نشده این آقایان و خانمها به مردم بپیوندند تا این برافتادن و نابودی سریع انجام شود. در غیر این صورت این ضرورت حیاتی ایران یعنی برافتادن این نظام اهریمنی بیشتر طول خواهد کشید و قربانی های بیشتری خواهد گرفت. در اینجا من صادقانه عرض کنم که از یک دفتر دولتی و کار شبانه می نویسم و با استفاده از یک مسیر غیر قانونی. بنا بر این خطرناک و فرصت باز خوانی نوشته ام را ندارم. امید وارم اگر غلطی هست ویراستار آنرا تصحیح کند. ممنونم از دوستی که مرا بسوی سایت شما آورد.

  8. حجاب، حجابی ست بر سر بچه بازی پیامبر. چنانکه همه میدانیم و خودمان را به نفهمی می زنیم موضع اصلی حجاب این است که پیامبر بچه سه ساله عایشه را سر کولش یا روی شانه هایش یا تو بغلش می فشرده و او را دستمالی می کرده و در بازار مکه و مدینه می گردانیده. حالا شما فکرش را بکنید که این یعنی در حال تفخیذ بوده بعد عربهای حریس و معامله بدست و چشمچران او را با حسادت و رشک نگاه میکردند آن وقت پیامبر اعظم و در حال انزال آیه نازل می کند که: بله الحجاب ! اینرا باید به صورت پیامک برای دوستانتان بفرستید.

    با سپاسگزاری احمد فرزند عاق شده ی یک روحانی از مشهد و من نام واقعی خودمن را با شرم مینویسم چرا که این نام عربی را پدرم بر نهاده!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.