کولاک و طوفان
برف و یخبندان
سنگلاخ زندگی
کوره راه های کوهستانی
و رگبار گلوله های دشمن از هر سو
بر لبه پرتگاه ایستاده ایم
دستم را به سویت دراز می کنم
تا با من همراه شوی
شاید بتوانیم گله گرگ ها را تار و مار کنیم
شاید بتوانیم آدمیان را
از چنگ و دندان آن ها برهانیم
شاید بتوانیم روزی دخترکان را
زیر درخت امید بنشانیم
شاید بتوانیم روزی کودکان را
بر سُرسُره شادی بنهیم
شاید بتوانیم روزی مردان و زنان فرسوده از انقلاب را
در کنار شعله های زندگی، شراب هستی بنوشانیم
شاید روزی خنده بر لب ها
شادی در صداها
آسایش در خیمه گاه زندگیشان بگستریم
می دانم روزی برف ها آب می شود
جویبارها از کوه ها سرازیر می شود
می دانم روزی سبزه های نهفته در زیر برف ها
از زیر خاک سرک می کشند
و نوید زندگانی نو می دهند
دستم را در دستان پر امیدت بگیر
قلبم را با قلبت گره بزن
تا گام های پیروزی را با هم درنوردیم.
زهرا شمس – ماه مه ۲۰۲۱