بسیاری که دائم از آزادی ایران سخن میگویند و از نبود فرصت مناسب مینالند، موقعیتی را که در حقیقت دائم متحول میشود، راکد میشمارند و به این ترتیب فرصتهای بسیاری که توجه در خور به آنها نمیکنند، از دست مینهند. متأسفانه، فرصت عمل چیزی نیست که بشود پس انداز کرد، اگر در موقع مناسب از آن استفاده نشود، چنانکه بارها شاهد بوده ایم، دود میشود و میرود هوا.
از نگارش «براندازی» به این سو، به طور متواتر و با فواصل دور و نزدیک، این سؤال از من شده که چه تاکتیکی پیشنهاد میکنید؟ یا اینکه الآن چه باید کرد؟ اینجا میخواهم یک پیشنهاد مشخص عرضه کنم که تاکتیکی نیست و باید استراتژی مقطعی خواندش.
حکومت اسلامی مدتهاست که از دو حفاظ مؤثر استفاده میکند، یکی ترس از فروپاشی مملکت و دیگر ملی مذهبی ها. امروز موقعیتی پیش آمده که میتوان هر دوی اینها را نشانه گرفت و با یک تیر هر دو را به هم دوخت. نه به این معنا که با یک تیر، کار یکسره خواهد شد، پیگیری لازم است، ولی فرصت طلایی است.
تجزیه طلبان افراد کم شماری هستند که تمامی وجودشان متکی است به کمکهایی که از منابع خارجی دریافت میکنند. بادکنکهایی هستند که با پول بیگانه باد شده اند و همه جا فدرال گویی میکنند. ولی با تمام این احوال، به دلیل تهدیدهای دائم آمریکا که تا به حال، مستقیم و غیرمستقیم، چند کشور را در منطقه به ورطۀ نابودی کشانده، اسباب نگرانی مردمی میشوند که نمیخواهند کشورشان از هم بپاشد و با تلقینهای دائم حکومت اسلامی، چنین تصور میکنند که سست شدن اختیار حکومت بر ایران، به تجزیۀ کشور خواهد انجامید.
ملی مذهبی ها، مانند دیگر اصلاح طلبان، دسته ای هستند از اسلامگرایان که با باقی اختلاف ایدئولوژیک و رقابت بر سر قدرت دارند. نقطۀ قوت این گروه دستاویز کردن چهرۀ مصدق است که برای ملت ایران همیشه نماد آزادی و دمکراسی بوده است. اینها محکمترین حصار دفاع از عمر نظام هستند، چون هر مخالفتی را که همراه با خواست آزادی انجام بپذیرد، با تظاهر به اینکه رسیدن به هدف را با هزینۀ کم و از دل نظام موجود و خود اسلام میسر میسازند، به بیراهه برده اند و میبرند. در حقیقت با سؤاستفاده از نام مصدق و شعارهای لیبرال. از مهمات ما خرج میکنند برای نظام.
اخیراً این دو دسته در امتداد هم قرار گرفته اند، امری که هم هدفگیری را آسان میسازد و هم کارآیی ضربه را بالا میبرد. هر دو درگیر همراهی با ترکیه و یاوری به کوشش این کشور برای تقویت تجزیه طلبان در ایران شده اند و سر و صدای این همکاری شبکه های اجتماعی را برداشته. این کار از دید هیچ ایرانی شریفی پذیرفته نیست و هر کس را که پا بدین راه بگذارد، در نظرش از اعتبار و آبرو ساقط میکند. اینجاست که باید اینها را به مردم معرفی کرد و با پایمردی به بیرون از خط مبارزه راندشان.
اگر میخواهید ثوابی بکنید، اکنون باید دست به کار شوید. تا این دو دستۀ مزاحم از سر راه مبارزان کنار نروند، زدن ضربۀ کاری به نظام اسلامی ممکن نخواهد بود و حال که کنار راندنشان نه فقط ممکن که آسانتر از پیش شده، نباید تردیدی کرد. تردیدهای ما، آنقدر از تنگی موقعیت برنمیخیزد که از مشکلات ذهنی خودمان، اینها سایۀ بی ارداگی خود ماست که پیش پایمان میافتد و راه را تیره میکند. برای پیروز شدن بر حریف، باید اول بر خود پیروز شد و در این مبارزه متحدی جز خود نمیتوان داشت.