احسان دهکردی
تصور من هم از کمیته هماهنگی جدل این بود که گرایشهای فکری درون جنبش جدل رابطین فکری خود را در شورای هماهنگی داشته باشند و کمیته هماهنگی تبلور تمامی گرایشها باشد و براساس سندسیاسی فعالیتهای خود را پیش برد. ولی آنچه در عمل تجربه کردیم نشان از غلط بودن چنین نگاهی و چنین روشی برای کمیته هماهنگی بوده است. کمیته هماهنگی درست با توجه به همین تنوعات فکری و تلقی های گوناگون از جامعه، سیاست و راه حل های آلترناتیوی در عمل با بن بست مواجه شد بدانگونه که کمیته هماهنگی بدنبال هرواقعه سیاسی اجتماعی در ایران و هر پیش آمد سیاسی در خارج از ایران از رسیدن به یک توافق و تفاهم در جمع خود برای یک عکس العمل بموفع سیاسی عاجز شد.
تجربه نشان داده است که کمیته هماهنگی برای اینکه بتواند به تحرکات سیاسی خود سرعت بخشد احتیاج به تفاهم های درونی دارد. این یک وجه مسئله ،وجه دیگر آن این است که کمیته هماهنگی باید بیان اکثریت جمع جدل باشد، همانطور که سند سیاسی بیان نظر اکثریت جمع آنزمان جدل بود و سند سیاسی مبنای فعالیتهای عملی ما قرار گرفت. همین روش نیز باید در شکل دهی به کمیته هماهنگی جدل منطق ما باشد.
برای عبور از این دست انداز سیاسی تلاش کنیم که گرایشهای فکری یا همراهانی گه نزدیکیهای فکری بیشتری با هم دارند یک جمع ۴ یا ۵ نفره یا …. با توجه به تعداد شرکت کنندگان مجمع عمومی، به نشست آینده ارائه دهند. طبیعی است که این جمع های پیشنهادی از طرف گرایش ها یا توافق های سیاسی در جلسه می توانند با رأی اکثریت مجمع عمومی ،کمیته هماهنگی آینده جدل باشند. یعنی به جای داوطلب شدن افراد برای کمیته هماهنگی و رأی ما به آنها جمع های چندنفره بعنوان کمیته هماهنگی آینده به مجمع عمومی برای انتخاب ارائه شوند. این راه حل می تواند بسیاری از مشکلات عملی مارا حل کند.
همراهانی که نزدیکیهای فکری بیشتری با هم دارند می توانند از همین امروز به فکر تشکیل یک جمع هم نظر برای خود باشند تا در جلسه عمومی بدنبال یار نگردند.
لازم به ذکر است که این کمیته هماهنگی تنها تصمیم گیرندگان جمع جدل تا مجمع عمومی بعدی هستند و هیچ فردی یا افرادی نمی توانند به این جمع اضافه شوند.
تکمیلی باید عرض کنم ، برای ایجاد یک رابطه فکری و سیاسی با همراهان و نیز تبادل فکری میان کمیته هماهنگی و جمع همراهان و اینکه کمیته هماهنگی فراموش نکند که بیان و بازتاب دهنده نظر اکثریت جمع است، رابطین محلی می توانند در جلسات کمیته شرکت کنند بدون آنکه حق رأی داشته باشند.
جدا از کمیت نیروهای جدل در چند ساله اخیر جدل دارای آن کیفیت مترقی در سند سیاسی خود هست که همچنان بر ارزشهای سیاسی خود پافشاری کند و در راه تحقق انها کوشا باشد.
مشکلات فرهنگی و اخلاقی همیشه مانع بزرگی بر سر راه اتحادها و جمعهای ایرانی بوده است. متأسفانه فرهنگ دمکراتیک، فرهنگ پذیرش تنوع نظری و توافق بر سر مشترکات و بحث بر سر موارد اختلاف هنوز در میان ما اهمیت عملی نیافته، با اینکه درنوشتارها و جلسات از آن بسیار صحبت می شود ولی در عمل شاهد وجود آن نیستیم.
با نقد نگاه پوپولیستی به روش انتخاب کمیته هماهنگی و افراد شکل دهنده آن پویائی جمع جمهوری خواهان دمکرات لائیک، دمکراسی درونی و سطح کیفی اعضای شورای هماهنگی را بهبود بخشیم.
بسیاری از ما همراهان جدل باز گشته از ادبیات سیاسی و فرهنگی هستیم که فعالیت دمکراتیک را فقط در راستای گرایشات سازمانی تبلیغ میکردیم، یا با دسته بندی نظرات در گرایشات طبقاتی سعی در حذف یا کم رنگ کردن نظرات دگر اندیش داشتیم، هنوز هم به گونه ای در لحظه ها و در بسیاری از مواضع سیاسی خود به یاری همان اندیشه ها و همان الگوها به بررسی شرایط سیاسی و حل مشکلات می پردازیم.
شاید یکی از دلایل بحران کمیتی جنبش جمهوری خواهان دمکرات لائیک ماندگاری جنین اندیشه هائی در میان همراهان جدل باشد.
تا زمانی که اپوزیسیون جمهوری اسلامی حل معضلات اجتماعی را با طرح الترناتیوهای مترقی و عملی جایگزین روشها ی سیاسی گذشته که مبتنی و متمرکز بر کسب قدرت سیاسی در ایران بودند نکند اهمیت انگیزه های مبارزه و تلاش برای تغییر سیاسی پوشیده می ماند.
مردم باید بدانند که مبارزه اپوزیسیون با جمهوری اسلامی بر سر تصاحب قدرت سیاسی و حاکمیت بر آنها نیست.
بخصوص در شرایط امروز که بر خلاف سال ۵٧ مذهب پیوند دهنده و انگیزه ساز تغییرات سیاسی در ایران نیست.
بنابر این برای انیکه روند تغییرات اجتماعی را در مسیر علمی، منطقی و دمکراتیک ادامه دهیم پایه های نظری و تحلیلی خودرا باید بر اساس داده های اجتماعی و بررسی های علمی پایه گذاری کنیم. بر این اساس برای پیشبرد مبارزه سیاسی به جای ” انقلابیون حرفه ای ” به روشنفکرانی نیاز داریم که مشکلات و نابسامانیهای اجتماعی را بشناسند، و طرح های اصلاحی خود را با جامعه در میان بگذارند.
بنابر این مقدمه من بر این مسئله تأکید دارم، که کمیته هماهنگی جدل باید از مجموعه افرادی باشد که دارای توانائی های سیاسی و علمی باشند، نمی توان راجع به مسائل اساسی یک کشور نظر داد و از یک دانش سطحی و معمولی برخوردار بود، نمی توان راجع به مسائل اقتصادی ،فرهنگی و جامعه شناسی اظهار نظر کرد، بدون آنکه اطلاعات دقیق و علمی از آن داشته باشیم.