امین موحدی
جمله معروف خمینی را یاد آوری میکنم چون شاید بسیاری یا با این جمله آشنا نباشند و یا اینکه در گذر زمان آنرا فراموش کرده باشند خمینی در این جمله میگوید :”مگذارید انقلاب به دست نامحرمان بیفتد” با این مقدمه کوتاه میپردازیم به اصل موضوع در رابطه با دلیل مخالفت عده ای در بکاربردن واژه های سرنگونی وانقلاب. برای آنکه بدانیم چه کسانی از دگرگونی کلی در ایران و تغییر رژیم میترسند و سعی میکنند جماعتی را به همراه خود به بیراهه برند، گریز کوتاهی میزنیم به آنچه که به نام جنبش سبز ارکان رژیم را به لرزه انداخت.
همانها که میگویند جنبش سبز از” رای من کو؟” شروع شد با کتمان حقیقت ولفاظی، جنبشی دگر گون ساز را جنبش اصلاحی خوانده و رهبران اصلاحی برای جنبش تراشیدند ،همانهاخود به خوبی میدانستند که جنبش دگرگون خواه به انقلاب ختم میشود و برای جلوگیری از این رویداد محتوم ،جنبش را با توسل به جمله جعلی “جنبش سبز از رای من کو؟ شروع شد”جنبشی اصلاحی معرفی کردند تا بنا به ماهیت جنبش اصلاحی از غلتیدن جنبش سبز در راه انقلاب جلوگیری نمایند .
جنبش سبز از “رای من کو؟” شروع نشد بلکه رای من کو ،بهانه آغاز آن بود نه دلیل آغاز آن .رای من کو؟، فقط یک بهانه برای آغاز جنبشی عظیم بود که از اساس خواهان تغییر و دگرگونی در جامعه بود مگر آنکه شعور میلیونها ایرانی رانا ندیده بگیریم و حقایق را کتمان کنیم .مردم ایران با علم به اینکه انتخابات ،توام با تقلب خواهد بود اقدام به شرکت در آن کردند تا یک بار برای همیشه قهر خود با جمهوری اسلامی و عزم خود برای ایجاد تغییر نظام را عملی سازند.
اتفاقی که افتاد مطابق پیش بینی مردم ایران بود ،تقلب به شکلی آشکار خود را نشان داد و بهانه آغاز جنبشی دگرگون ساز فراهم آمد جنبشی که راه انقلاب را می پیمود .
در چنین شرایطی لابیهای رژیم در کنار انفعال “رهبران بهانه ای جنبش سبز” تلاش خود را برای جلوگیری از سقوط نظام آغاز کردند.
منظور از رهبران بهانه ای ،افرادی چون میر حسین موسوی و کروبی و دیگر اصلاح طلبان میباشند چرا که آنان فقط بهانه بودند و اصل نظام نشانه .
نه اصلاحات ،مد نظر ملت ایران بود و نه رهبران آنها، رهبران جنبش دگرگون خواه ملت ایران بودند.
آقایان موسوی و کروبی به خانههای امنی خزیده و سکوت اختیار کردند. قبلا نوشته وگفته ام وبار دیگر تکرار میکنم که حبس خانگی موسوی وکروبی ،خودخواسته بود تا در مواجهه با مطالبات مردم ،دوباره تبدیل به ابزاری علیه آنچه که به آن وفاداراند یعنی اصل نظام نگردند.
آنها که جنبش سبز را به وسعت یک اقیانوس اما به عمق یک استخر میخواستند همانها از کلمه انقلاب وسرنگونی وحشت دارند و دائم انقلاب را مخرب میخوانند اما نمیفرمایند مخرب چه چیز؟آنها انقلاب رادر کّل با چوب آنچه که خود در سال ۱۳۵۷ ساختند ونامش راانقلاب اسلامی نهادند می زنند .
اگر آنچه که آنها ساختند مخرب و شیطانی بود این دلیلی بر آن نیست که همه انقلابها بد و شیطانی از آب در آیند .
آنها که به خوبی میدانند ،جمهوری اسلامی بدون یک انقلاب توفنده و قهر آمیز سرنگون نخواهد شد دائم در تکفیر انقلاب سخن میگویند و تا بدانجا پیش میروند که حتا واژه سرنگونی را نیز توقیف کرده و واژه های معادلی چون انحلال طلبی و ساختار شکنی به جای آن ابداع و وارد ادبیات سیاسی می نمایند. اینکه جمهوری اسلامی بدون انقلابی قهر آمیز هرگز سقوط نخواهد یک حقیقت است.آنها هم که امیدوارند رژیم اسلامی با حمله خارجی سقوط نماید، آنها نیز به بیراهه میروندچرا که اگر حمله ای هم علیه جمهوری اسلامی صورت گیرد آن حمله نه برای نجات مردم ایران بلکه نجات غرب از خطرات جمهوری اسلامی خواهد بود و چنین حمله ای حتا ممکن است به برکناری رژیم هم نیانجامد.
آنها که مدارا با رژیم اسلامی را در دستور کار قرار داده و مدارا و مماشات را به جای مبارزه قالب میکنند، همانها در جلسات و کنفراس های خود با فرستادگان وسفرای رژیم که به نام اصلاح طلبان در خارج کشور ساکن شده اند ،جلسه پشت جلسه و کنفرانس پشت کنفرانس بر گزار میکنند، جلسات وکنفرانس هایی که به کار بردن واژه سرنگونی در آنها ممنوع است،
لابی گران رژیم اسلامی همان برادران وخواهران انقلابی دیروزی هستند که امروزبه نام آقا وخانم ضد انقلاب در نوشتهها و صحبتهای خویش انقلاب را منفور و انقلابیون را عده ای جانی و ساختار شکن میخوانند و واسفا که خود را بجای اپوزیسیون روشنفکر نیز جا زده اند .
آنها دلیل شیطانی بودن انقلاب و جانی و ساختار شکن شدن انقلابیون را، شیطانی بودن انقلاب ۱۳۵۷ خود و جانی بودن خود و همرزمانشان عنوان میکنند ! بسیار جالب است صفت خود را دلیلی بر محکومیت دیگران بر میشمارند .
باید خدمت برادران و خواهران انقلابی دیروز و آقا و خانم ضّدهر نوع انقلاب شده امروز عرض کرد؛ اگر آنچه که شما ساختید و انقلابش نامیدید ، شیطانی بود و انقلابیون همرزم شما جانی ،میتواند دلیل بر آن باشد که نه آنچه که شما ساختید انقلاب بود و نه اینکه شما اساسا سازندگان خوبی هستید و هر آنچه میسازید مخرب از آب در میآید .اگر شما نتوانستید دلیل بر آن نیست که دیگران بد عمل کردند یا راه غلط باشد .آیا چون انقلاب شما مخرب و شیطانی بود میشود نتیجه گرفت که هر انقلابی بد و شیطانی است؟این استدلال شما شبیه آن است که تمام مخلوقات را بد و درنده بنامیم چون مخلوق درنده ای به نام گرگ در میان مخلوقات است.
جالب آنجاست که هر کسی خواهان سرنگونی نظام شود از نظر برادران و خواهران دیروز ،میشوند ساختار شکن و جالبتر اینکه همین ساختار شکنان و کسانی که برای شکستن ساختارهای جمهوری اسلامی اقدام میکنند توسط برادران خواهران انقلابی دیروزو ضد انقلابهای متشخص امروز، متهم به این میشوند که نفوذی جمهوری اسلامی هستند!
آیا ساختار شکن جمهوری اسلامی طرفدار جمهوری اسلامی هست یا آنکس که از شکستن ساختارهای جمهوری اسلامی جلوگیری میکند ؟
آیا انقلاب برای به قدرت رسانیدن نظامها و افراد مستبدی چون نظام جمهوری اسلامی و خمینی ،خوب است اما همین که انقلابی برای به زیر کشیدن همان مستبدین ونظامهای مستبد در حال شکل گیری و آغاز باشد آنگاه میشود پدیده ای مخرب و بد؟
از سوئی جمهوری اسلامی مخالفین خود را ضّد انقلاب معرفی میکند اما کسانی در هیبت و لباس همان به قول جمهوری اسلامی ” ضّد انقلاب “می آیند و از منافع جمهوری اسلامی دفاع میکنند و از سوی دیگر همین ضّد انقلاب به اصطلاح مخالف جمهوری اسلامی ،ضّد هر انقلابی علیه جمهوری اسلامی هم هستند به بهانه اینکه اصلا انقلاب چیز بدی است !
باور کنید یک جای کار این برادران خواهران انقلابی دیروز که امروز به نام خانمها و آقایان مخالف وضدهر نوع انقلاب ،جلسه و کنفرانس تشکیل میدهند به شدت میلنگد .
دراینجا جمله معروف خمینی رادوباره یاد میآوری میکنم”نگذارید انقلاب به دست نامحرمان بیفتد”
شاید آنها که امروز با هر انقلابی از جمله انقلاب علیه جمهوری اسلامی مخالفت میکنند و” ضّد انقلاب جهانی” شده اند فقط به این دلیل ضّد انقلاب گشته اند که انقلاب اسلامی خمینی آسیبی نبیند
لابیهای جمهوری اسلامی از کلمه انقلاب میترسند چون انقلاب اسلامی نیز ممکن است خود دستخوش انقلابی دیگر گشته و سرنگون شود
انقلابیون دیروزخارج نشین ،امروز ضّد هر نوع انقلابی هستندحتی انقلاب علیه جمهوری اسلامی .یک جای کار این گروه بشدت می لنگد.
به نظر میآید آنهاضّد انقلاب شده اند تا انقلاب به دست نامحرمان نیفتد