chaushesku 01

«سرزمینِ گوجه‌ هایِ سبز» و اعدام چائوشسکو

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

chaushesku 01

chaushesku 01همنشین بهار

پرداختن به محاکمه و تیرباران «چائوشسکو» و همسرش «النا» (رئیس پیشین آکادمی علوم رومانی)، برای من بسیار سخت است. پیش‌تر بخشی از آنرا تنظیم نمودم ولی از شدّت ملال، نیمه راه رها کردم. نمی‌خواستم مثل کسانیکه ضدّیت با ارزشهای انقلابی را سر امثال چائوشسکو می‌شکنند، تنها به قاضی بروم، در عین حال نمی‌خواستم خودم را به کوری بزنم و «جبر جّو» و جزمیت فلسفه حزبی را در دوران چائوشسکو توجیه کنم. این سئوال برایم مطرح بود: محاکمه نیکلای چائوشسکو در گرد و غبار خاطرات گم و گور شده است داستان او، چه ربطی به ما دارد و اصلاً ضرورت طرح اینگونه مباحث چیست؟

نمادی از خفقان در دوران چائوشسکو

راهی رومانی شدم تا «سرزمین گوجه های سبز» را که برنده نوبل ادبیات«هرتا مولر» Herta Müller در رمان معروفش به تصویر کشیده از نزدیک ببینم.

می‌خواستم پای صحبت کسانی بنشینم که دوران چائوشسکو را تجربه کرده اند. دوست داشتم بدانم چرا «هرتا مولر» نام کتابی را که به اوضاع رومانی می‌پردازد، قلب حیوانی Animalul inimii گذاشته است؟

با مضمون سخنرانی «هلموت فروندورفر» Helmut Frauendorfer (رومانی جزیره‌ای نگون‌بخت در جنوب شرقی اروپا است)، 

و با نظرات «ماتئی ویسنی‌یک» Matei Vişniec نمایشنامه‌نویس رومانیایی- فرانسوی که در نمایشنامه «تماشاچی محکوم به اعدام» Le Spectateur condamné à mort حکومت خودکامه عصر چائوشسکو را زیر ذرّه بین گرفته و نشان داده عدالت به مسلخ می‌رود و ارزش‌ها لگدمال می‌شوند، اندکی آشنا بودم.

chaushesku 01

همچنین دو فیلم سینمایی از «کریستین مونگیو» Cristian Mungiu (در مورد رومانی) را دیده بودم. «قصه‌هایی از دوران طلایی» Amintiri din Epoca de Aur و «چهار ماه، سه هفته و دو روز»

4 luni, 3 săptămâni și 2 zile

***

در فیلم «قصه‌هایی از دوران طلایی»، اهالی روستایی کوچک باید کار و زندگی خودشان را رها کرده، درختان را رنگ آمیزی و چراغانی کنند، به گاوهای خودشان «قشو» (برس تمیز کننده) بکشند و منگوله های رنگ و وارنگ بیآویزند و جاده‌های روستا را آب و جارو کنند چون یکی از مسؤولین عالی‌رتبه قرار است قدم رنجه فرمایند و تشریف فرما شوند.

فیلم «چهار ماه، سه هفته و دو روز» هم سقط جنین غیر قانونی در کوچه پس کوچه های تحت کنترل چائوشسکو را مجسم می‌کند و چه پنهان کاریهای عجیب و غریبی…، انگار زمان فاشیستها است و باید اعلامیه ای مخفیانه رد و بدل شود. (در زمان چائوشسکو، دستور حکومتی این بود: همه باید بچه دار شوند.)  

آثاری که بر شمردم بویژه هردو فیلم کریستین مونگیو، نمادی از خفقان در دوران چائوشسکو است، امّا نمایش کامل محاکمه  او و همسرش و تماشای کسانیکه تشنه خون آن دو بودند، حرف و حدیث دیگری داشت: انسان، گرگ انسان است. 

ما همه چائوشسکو هستیم.

در سقوط چائوشسکو همین کافی بود که خودش را مردم می‌دانست.

کبر و غرور و «خودانقلابی‌بینی» کار دستش داد و بر زمینش کوبید. درواقع او خودش به خودش شلیک کرد.

از این زاویه چائوشسکو قبل از اینکه به امثال «حسنی مبارک» و «زین العابدین بن علی» شبیه باشد، شبیه خود ما است.

یادآور منم منم بازی‌ کسانی است که از قضا اسیر تیر بلا بوده اند و طعم تلخ زندان و شکنجه را چشیده اند.

کسانیکه با استبداد و استعمار درمی‌افتند، شور آزادیخواهی دارند ولی به خودشان دسته گل می‌دهند و تحمل نظرات مخالف خودشان را ندارند و خودی و غیرخودی درمی‌آورند، در قدرت هم که نباشند، یک پا چائوشسکو هستند. ما همه چائوشسکو هستیم.

منطق حق و باطل همه جا کار نمی‌کند.

chaushesku 02

کم نبوده و نیستند کسانیکه در آعاز با شور انقلابی و میهنی در برابر ستم و استبداد ایستادند و انگیزه ای جز برفراری عدالت اجتماعی و آزادی نداشتند اما سوار اسب قدرت که شدند، به جلد فرعون رفتند و بازی درآوردند. چائوشسکو نیز به زندان ستمگران افتاده و رنجها دیده بود.

بیشتر ما که قدرت را به چالش می‌کشیم، تنها به مصادیق آن می‌پردازیم وگرنه اگر خودمان بر خر مراد سوار شویم، دیگر پائین بیا نیستیم.

متاسفانه منطق حق و باطل همه جا کار نمی‌کند و سمبه پر زور قدرت است که حرفش را به کرسی می‌نشاند. قدرت در چشم همه تئوریسین‌های سیاسی نوعی مشروعیت ایجاد می‌کند و مشروعیت قدرت هم اقتضاء می‌کند مخالف سرکوب شود.

خلخالی داد سخن می‌دهد. هفتاد هزار شهید ظرف دو روز ؟

بعد از تیرباران چائوشسکو و همسرش، امثال خلخالی که می‌دانستند در اسیرکشی سال ۶۷، بهترین جوانان ایران به دار کشیده شدند، یادشان آمد در رومانی دیکتاتوری بیداد می‌کند.

 پیش از سفر اعلام شده چائوشسکو، کلمه ای در این باب نگفته بودند. ناگهان شصت شان خبردار شد باید یقه ولایتی را بگیرند که از شرایط جهان اطلاع کافی ندارد.

آقای وزارت خارجه «آیا مردم رومانی که دیکتاتوری چائوشسکو را بعد از ۲۴ سال سرنگون کرده اند حق ندارند از بی تدبیری شما تعجب کنند؟ آیا شنیده اند که دادستان دادگاه مردمی در برابر چائوشسکو گفته بود: بهتر بود در همان ایران می‌ماندی»؟

 با دور گرفتن شیخ محمدصادق صادقی گیوی (خلخالی)، فربانعلی صالح‌آبادی نماینده مشهد هم نطق‌ش باز شد و علیه سفر چائوشسکو داد و قال کرد.

خلخالی خبر عجیبی داد و عجیب تر آنکه دروغ و بزرگنمایی او همه چا پخش شد و کسی نگفت حضرت آیت‌الله این آمار را از کجا می‌آوری؟ آیا فقط اسم شما صادق و صادقی است؟

آشیخ محمد صادق گفت: مردم ستمدیده رومانی، امروز و دیروز هفتاد هزار شهید داده‌اند. هفتادهزار شهیدی که در میان آنها اطفال در آغوش مادران، جوانها، پیرزنها و پیرمردهایی بودند که اینها شهید راه استقلال شدند…

شب پنج‌شنبه دوازده هزار نفر را از یک گورستان در «تیمی‌سوارا» بیرون آورده‌اند.

واقعاً که جای آیت الله خلخالی در دادگاه چائوشسکو خالی بود !

زلزله سیاسی در رومانی، پس‌لرزه‌هایی در ایران نیز داشت. ۸۴ نفر از نمایندگان مجلس سوم، چهارشنبه پنجم دی سال ۶۸ (۲۶ دسامبر ۱۹۸۹) با پرسش از علی‌اکبر ولایتی، خواستار توضیح در مورد سفر چائوشسکو شدند. ولایتی برنامه از پیش تعیین شده سفر را بهانه کرد و جمشید گوهری، سفیر ایران در رومانی را برکنار نمود تا سر و صدا بخوابد.

chaushesku 03

اعلام شد «چون سفیر جمهوری اسلامی ایران در رومانی ارایه گزارش جامعی از اوضاع داخلی رومانی در آستانه سفر چائوشسکو به تهران نداشته است، از کار برکنار و وی برای توضیح به تهران فراخوانده می‌شود.»

! البته آقاجمشید فرموده بودند: در رومانی که خبرینیست

از شما دعوت میکنم ویدیوی ضمیمه را با تأمل ببینید.

{youtube width=”640″ height=”380″}_sk4WZbyggQ{/youtube}

________________________

 پانویس

…ما همه برگ داریم

«ما همه برگ داریم. وقتی برگ ها پژمرده می‌شوند، دیگر آدم بزرگ نمی‌شود، چون ایام کودکی سپری شده است. وقتی پیر و چروکیده می‌شویم، برگ ها رشد واژگونه می‌کنندچون عشق رخت بربسته است…»

هرتا مولر (سرزمین گوچه های سبز)

*** 

جدا از رمان Herztier «سرزمین گوجه های سبز»، «هرتا مولر» آثار دیگری هم در نقد دوران چائوشسکو نوشته است .
«گذرنامه» (انسان قرقاولی بزرگ در جهان است.)، «قرار ملاقات» و… 

………………………………….

رومانی: جزیره‌ای نگون‌بخت در جنوب شرقی اروپا

Romania: The Grim Island of South-Eastern Europe

………………………………….

نادرشاه، خود بر خود تیغ کشید !

وقتی نادر شاه افشار شوری را به کوری رساند و چشم فرزندش را هم درآورد، عملاً بر خود تیغ کشید.

البته قاتل وی کس دیگری بود.

سَرِ شب، سَرِ قتل و تاراج داشت

سحرگه نه تن سر، نه سر تاج داشت

به یک گردش چرخ نیلوفری

نه نادر به جا ماند و نه نادری

***

همنشین بهار

Hhamneshine_bahar@yahoo.com“>hamneshine_bahar@yahoo.com

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.