“استقلال و حفظ تمامیت سر زمینی مقدم برآزادی است”

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

گفتگوی اشکان رضوی با خسرو سیف

سالهاست که با خسرو سیف به عنوان دبیر کل حزب ملت ایران از نزدیک آشنایی دارم.و این رابطه جدای از دیدگاههای سیاسی مشترک به نوعی منجربه روابط عاطفی نیز شده است. روابطی که درآن جایگاه سیاسی مطرح نبوده و به تعبیری یک دوستی پایدار بین پدر و فرزنداست.

خسرو سیف به عنوان تاریخ زنده مبارزات جبهه ملی و حزب ملت ایران است. مردی که چندین دهها بهترین دوران زندگی اش را در راه آرامانش هزینه کرده است.از خسرو سیف علرغم نقش تاثیر گذارش درروند مبارزات حزب ملت ایران وبه ویژه جبهه ملی نیروهای جوان کمتر شنیده و یا خوانده اند اما آنانی که سالها استخوان خورد کرده این وادی هستند به خوبی می دانند که این مرد از چه جایگاهی در تاریخ سیاسی ایران بر خوردار است.مردی که قدرت تشکیلاتی ،سازماندهی و بسیج نیروهای جوان و ملی در سالهای بگیر و به بند های حکومت پهلوی و همچنین هژمونی اجتماعی حزب توده بارها روند مبارزات ملیون را دگرگونه نمود.نظم و انظبات سازمانی او که ناشی ازآموزه های مکتب پان ایرانیسم است را کمتر می توان در نیروهای ملی سراغ داشت.

اما چرایی اینکه خسرو سیف با همه اندوخته ها و داشته های سیاسی ،هیچگاه نخواسته که به عنوان یک ویترین سیاسی مطرح باشد چیست. ویترینی که به زعم من حتا همین امروز هم مانکن های سیاسی درآن خود نمایی می کنند .

به باور من نجابت سیاسی و شخصیت پایدار خسرو سیف را باید عمده ترین دلیل او از پرهیز در رسانه ای شدن دانست چون باورمند به مبارزه سیاسی تاثیر گذار همواره بوده تا تبلیغات سیاسی.او همچنان به آرمانهای مکتب پان ایرانیسم و همچنین جبهه ملی ایران وفادار مانده و در کارنامه سیاسی او به جرات می تواند گفت که نمی توان حتا برای یک مورد لغزش سیاسی پیدا نمود.

هم نشینی با چنین مردانی یک فرصت تاریخی است که برای کمترفعال سیاسی پیش می اید. استواری و تداوم گامهایش درراستای مبارزه برای آرمان های ملت گرایانه اش را آرزومندیم.

آنچه که در پی می آید ماحصل یک گفتگوی طولانی است که به دلیل محدودیتهای موجود به اختصار در اینجا آورده می شود

اشکان رضوی

هموند سازمان مهندسان جبهه ملی ایران

 

 

1-جناب آقای سیف با توجه به اینکه بیش از 5 دهه فعالیت و مبارزه سیاسی در کارنامه زندگی شما به چشم می خورد طبیعی است که این سالها با خود کوله باری از تجربیات سیاسی گوناگون را اندوخته اید.همانگونه که آگاه هستید تحولات بین المللی در خاورمیانه طی دو سال اخیر شرایط نوینی را درمعادلات جهانی بوجودآورده واین تحولات به نوعی ایران را نیز در گیر خود کرده.

نا آرامی و جنگ و تروریست در کشورهای همسایه ایران از سویی و از سوی دیگر فشارهای بین المللی بر ایران در رابطه با مسئله ی هسته ای و تحریم های گسترده شرایط نگران کننده ی اقتصادی ایران همه و همه موجب آن شده که کشورهایی از شرایط بوجودآمده بخواهند در راستای منافع خودشان بهره برداری کنند.و همانگونه که درآخرین نوشتار خود به صراحت بیان داشتید بحث دامن زدن به اختلافات قومی این روزها به عنوان یکی از مقوله های تهدید امنیت ملی ما محسوب می شود.که کشورهایی در تلاش هستند تا ایران را به سمت و سوی یک چالش سرزمینی  سوق بدهند.

معدودی رسانه های فارسی زبان تقریباهرهفته به بهانه حمایت از حقوق بشرودموکراسی خواهی افراد شناسنامه دار تجزیه طلب را به برنامه های خود دعوت می کنند و در این برنامه های هدفمند مسائلی در زمینه ستم های قومی و نژادی مطرح می شود که اساسا واقیعت نداشته و ندارد.

نظر جنابعالی به عنوان دبیر کل حزب ملت ایران ، حزبی که درپروسه مبارزاتی خود همواره از پشتیبانی تیرهای گوناگون ایرانی بهره مند بوده و در باره حفظ تمایت سر زمینی ایران  درباره این دسیسه ها چیست؟

مسئله دامن زدن ناروا نسبت به ستم قومی در ایران وبه خصوص در مورد استان آذربایجان چیز جدیدی نیست ما از سالهای بسیار دور گه گداری این صدای های ناهمگون را در گوشه وکنار به خصوص دربرون مرز شنیده ایم که به عنوان محرومیت خواستارحقوق از دست رفته قومی می شوند. ولی چیزی که واقیعت دارد این است همانطور که درآخرین نوشتار اشاره ای به آن داشتم ما در شرایطی قرار گرفته ایم که به طور کلی از یک نوع فشار هاو محرومیت هایی برخوردار شده ایم که این مسئله در حکومت استبدادی گذشته هم وجود داشت و این ستم را اگر نامش را ستم قومی بتوانیم بگذاریم همه ملت ایران و تمام تیره های ایرانی را شامل می شود. البته استا ن های ما که در جوار مرز با کشورهای دیگر قرار گرفته اند بیش از همه این محرو میت ها را حس می کنند و در نتیجه نا رضایتی درآن نواحی مرزی بیشتر است ولی این کسانی که به عنوان نمایندگان بخشی از ملت ایران از بلند گو های بیگانه به عنوان مسئله حقوق از دست رفته تحت عنوان فدرالیسم و ملت های ایرانی و ستم های قومی مسائلی رامطرح می کنندبه باور من حقوق بگیرانی هستند که سردرآستانه اربابان بیگانه خود دارند. ملت ایران که مالک سر زمین ایران است و تیره های  گوناگونی را در طول سالیان سال در بر گرفته است به شهادت تاریخ در تمام افت و خیز ها و یورشهای بیگانه همه در دست درست هم شجاعانه از سر زمینشان و حدود مرزی ایران دفاع نموده اند ما هیچ موقع نمی توانیم دلاوری های مردم آذربایجان را 1324-1325 در برابر حکومت دست نشانده روسها فراموش کنیم یا درموردهجوم کشور استعمار ساخته عراق به سرزمین اهورایی ما همه ملت ایران به ویژه جوانان چه آذری چه کرد چه بلوچ چه ترکمان چه خوزستانی همه یک دل و یک صدا در برابر دشمن قد علم کردند و تا پیروزی نهایی صحنه جنگ را ترک نکردند. چطور می توانیم از خود گذشتگی هاو مقاومت مردم خوزستان را در برابر حکومت بعثی عراق فراموش کنیم . اصولا در تمام یورش هایی که به ایران شده است همین مرز نشینان بودند که با دشمن خارجی مقابله نمودندواجازه کوچکترین تعددی به سرزمین میهن را به دشمن نداند.آیا باز می توانیم بگوییم که این مردم خود مختاری و یا جدایی می خواهند؟ اما مطلبی که نباید فراموش کرد اینکه ما هم به طور کلی باور داریم که قدرت باید به استا ن ها تحت عنوان خود گردانی داده شود و این تصمیم و اجرای چنین حرکتی می طلبد جامعه آزاد باشدو بتواند آزادانه در مورد سر نوشت سیاسی و اجتماعی خود ابراز نظر کرده و تصمیم گیری نماید.

 

2- چرا عموم نیروهای ملی در رابطه با تجریه طلبان در سالهای اخیر منفعلانه عمل نموده اند؟آیا دلیل آن پرهیز از در گیر شدن دردو جبهه یعنی مبارزه با حکومت و همزمان مبارزه با تجزیه طلبان نبوده؟

من فکر می کنم در این زمینه کم و بیشی افرادی از گروههای مختلف اظهار نظر نموده اند ولی از نظر ما استقلا ل مقدم بر هر خواسته ای است. می گوییم استقلال،آزادی و عدالت اجتماعی . پس برای ما مهم پیش از آزادی،استقلال الویت است چون تا ما از استقلال بر خوردار نباشیم نمی توانیم به طور کامل ازآزادی بهره مند شوید. در اینجا اضافه می کنم که استقلال آزادی و عدالت اجتماعی به شکلی به هم ارتباط دارند، که اگر یکی نباشد در نتیجه آن دو مورد دیگر هم به خطر خواهد افتاد پس در این صورت این وظیفه ماست وظیفه ای بسیار سنگین که ما باید توجه داشته باشیم عوامل وابسته به بیگانه و دول استعمار که از رسانه های گروهی آنها مطالبی درراستای تجزیه ایران عنوان می شودوبه این دلیل ازبسترنارضایتی مردم در زمینه های مختلف حداکثر سوء استفاده را بنمایند و نظریات خود را به عنوان نظریات قومی مطرح می کنند.واینها باید بدانند ملت ایران همانگونه که در گذشته نشان داده است اجازه کوچکترین حرکتی را در این زمینه به آنها نخواهد داد. به تصور من سازمان هایی که دارای افق فکری دیگری می باشند با توجه به عملکردشان نباید انتظار چندانی ازآنان داشت.اما نیروهای ملی در یک مسیر تعریف شده و مشخص نسبت به تمامیت سر زمینی و آزادی خواهی و حتا حقوق بشر و دموکراسی دیدگاهی واحد و مشخص دارند که بارها در این باره اعلام مواضع شده .

 3-آیا نیروهای ملی از اینکه بخواهند به صراحت از مواضع ناسیونالیستی خود در رابطه با تحولات و خطرات احتمالی نسبت به  کشورشان دفاع کنند بیم دارند؟آیا این محافظه کاری می تواند ناشی از تبلیغات گسترده ضدناسیونالیستی در رابطه با گروههای ملی گرایی در ایران باشد؟

در مورد این پرسش شما من در ابتدا عنوان کنم که ما باور به ناسیو نالیسم ایرانی داریم چه در گذشته حزب نازی آلمان که خود را ناسیو نال سوسیال می دانست به عنوان یک نژاد برترمواضع سیاسی و اجتماعی خود را مطرح می کرد در حالی که عنوان کردن مقوله ناسیونالیسم این تصور رابه اشتباه به وجود می آورد که پشتوانه فکری ما نژاد گرایی است. چه این مسئله در زمان حزب نازی آلمان و چند کشور دیگر مطرح بوده در شرایطی که ناسیو نالیسم ایرانی تکیه بر منافع ملی و داشته های تاریخی و فرهنگی باشندگان گستره سر زمینی و فرهنگی ایرانیان دارد.و در هیچ کجای تاریخ مبارزات ناسیو نالیسم ایرانی مقوله ناپسندو ضد بشری نژاد گرایی مطرح نشده بلکه مبارزان ناسیو نالیسم و فعالان در این زمینه همواره پشتوانه فکری شان منافع ملی ،تاریخ و فرهنگ و داشته های مشترک بوده و در این بین احترام کامل به دیگر کشورها و نژادها نیز مد نظر بوده است. ایرانیان خوشبختانه در طول تاریخ کهن خود هیچگاه گرفتار نژاد پرستی و نژادگرایی نشده اند و این از افتخارات ملت کهن و با تمدن ایران است که از این پدیده ضد بشری مبرا بوده است.

 ما امروزه با نهضت های نا سیونالیستی و آزادی خواهانه در کشورهای محتلف مواجه هستیم که آنها بر اساسا منافع ملی خودشان حرکت می کنند. امروز شرایط سیاسی در جوامع اجازه مطرح نمودن برتری نژاد را نمی دهد و هیچ سازمان سیاسی معقولی در این جهت گام بر نمی دارد . پس اگر شما در زمینه مبارزات ناسیو نالیستی کم و کاستی مشاهده می کنید فقط به همان دلیل ضد تبلیغات ناسیو نالیستی است که به نادرستی از سوی همان عوامل تجزیه طلب و بیگانگان مطرح می شود برای اینکه ملت ایران به خود باوری ملی نرسد و بر داشته های میهنی و ملی خود نتواند تکیه کند.

در اینجا اضافه می کنم که ما به عنوان یک حزب ناسیونالیستی با 60 سال سابقه ی مبارزات ضد استعماری و استبدادی در جهت حفظ منافع ملی میهن مان به مبارزات خود همچو گذشته ادامه می دهیم و تاریخ مبارزات حزبی ما نشان داده که علیرغم همه این هجمه ها و تبلیغات منفی بر علیه ناسیونالیسم ایرانی ما هیچگاه از مواضع وآرمان های میهن پرستانه خود عدول نکردیم.

4- اتفاقاتی در خوزستان در سالهای اخیر روی داد و عده ای در رابطه با بمب گذاری و انجام اعمال تروریستی دررابطه با این اقدامات از سوی حکومت بازداشت شدند و حتا برای تعدادی ازآنها حکم اعدام نیز صادر شد.

پرسش این است که اگر درایران حکومت در دست نیروهای ملی و سکولار بود نوع برخورد آنان با این افراد چه می توانست باشد؟

 یه طور کلی در پاسخ پرسش شما باید عنوان کنم که با مسئله تجزیه طلبی در تمام کشورها که با این مقوله روبر شده اند به سختی مبارزه نموده اند. و در هیچ کشوری تجزیه طلبی و به ویژه مبارزه مسلحانه و تروریست تحمل نمی شود. ولی در مورد خوزستان افرادی که در این جهت بازداشت شده اند باید طبق قانون با داشتن وکیل در دادگاه به صورت علنی محکامه و در صورت اثبات جرم درآن دادگاه بر خورد لازم خواهد شد. ولی متاسفانه امروز ما شاهد هستیم کسانی به نام عرب در تلوزیون ها مصاحبه می کنند و ناراحت هستند از اینکه در جایی از ایران تظاهرات ی بر علیه عربها شده است بنده می خواهم بگویم که شمای خوزستانی ایرانی هستی یا نه. اگر ایرانی هستی مخالفت با اعراب چرا خشم شما را بر می انگیزد از نظر ما شما ایرانی عرب زبان هستید. اگر کسانی باشند که غیر از این بیاندیشند نمی توانند خودشان را ایرانی بنامند. و در مورد اسم خوزستان از اسامی جعلی عربی بهره می گیرند. که اگر صادقانه از مردم خوزستان دفاع می کنند باید کمبود ها و محرومیت ها را درعدم اجرای مدیریت درست بدانندنه سیاست های ضد عربی. در اینجاست که باید نسبت به این افراد و مسائل مطرح شده شان با دیده تردید نگاه کرد.

5-چرا گاهی به صورت همزمان و برنامه ریزی شده در یک مقاطع خاصی شاهد مطرح شدن چنین مسائلی از رسانه هایی چون بی بی سی و صدای امریکا هستیم؟ آیا برنامه هسته ای ایران می تواند دلیل آن باشد؟

دقت داشته باشید درسالهای اخیرهرگاه غرب خواسته به حکومت ایرانی در زمینه مسائل هسته ای فشار وارد آورد به گمان من وارد مقو له های اینچنینی شده و البته همیشه تجزیه طلبان از حمایتهای غرب برخوردار بودند تا در مواقع لزوم به عنوان اهرم فشار از آنان استفاده شود.و این معادله ی چندان مبهم و پیچیده ای نیست اما واقعیت امر این مهم است که این اقدامات قطعا از دید ملت ایران پنهان نخواهد بودچون این اقدامات به نوعی باج خواهی است و مستمسک قرار دادن فعالیتهای هسته ای برای خدشه وارد نمودن به تمایت سر زمینی چندان پذیرفتنی نیست. که البته در زمینه برخورداری ایران از تکنولوژی هسته ای نیز فعالان و مبارزان ملی نظرات خودشان را دارند.  

6-چرا در این رسانه ها هیچگاه از نیروهای ملی دعوت به عمل نمی آید و عموما به صورت یک طرفه این رسانه ها بر علیه تمامیت سر زمینی و حتا نیروهای ملی مواضعی را اتخاذ می کنند؟

این پرسش را باید از مدیران این رسانه ها پرسید چو اینکه رسالت یک رسانه مستقل و بی طرف رساندن حقیقت به مردم و افکار عمومی است نه اینکه به صورت هدفمند یک رشته اخبار و اطلاعات نادرست و غیر واقعی را به خورد ملت بدهد.اما در رابطه با عدم بهره گیری این رسانه ها از نیروها و فعالان ملی به باور من یک سیاست کلی از سوی قدرت های غربی است که در طی چند دهه گذشته هیچگاه مایل به مطرح شدن دیدگاه و نظرات فعالان ملی نبوده اند و اساسا گویا سیاست آنها بر این منوال است که همواره نیروهای ملی را در بایکوت کامل رسانه ای نگاه دارند که این سیاست با توجه به گسترش رسانه ها گوناگون در عصر حاضر چندان هم میسر نیست.و البته کاستیهایی نیز با توجه به محدودیت های گسترده اعمال شده رسانه ای دررابطه با احزاب و نیروهای ملی گرا وجود دارد. و این طبیعی است که بیگانگان و دشمنان ایران و ایرانی قدرت گرفتن و مطرح شدن مبارزان و سازمان ها ی ملی بر خلاف مصالح شان است و اینگونه است که می بینیم عمده رسانه هایی که از حمایت غربیان برخوردار هستند سیاست خود را بر روی یک سیکل تعریف شده بایکوت متمرکز نموده اند.و در داخل هم که شرایط با توجه به محدودیتهای موجود مشخص است.اما با همه این شرایط نیروهای ملی و وبه ویژه جوانان فعال در این عرصه از حداقل امکانات برای اطلاع رسانی و آگاهی های ملی استفاده می کنند که واقعا جای شگفتی و البته سپاسگذاری داردو در رابطه با جعل نام خلیج فارس و همچنین دسیسه های تجزیه طلبان در همین روزها شاهد هستیم که یک نوع جنبش و بیداری ملی بوجود آمده و این مسائل مایه دلگرمی می شود.

7-آیا حزب ملت ایران تا کنون به صورت رسمی در خصوص این تحرکات اعلام مواضع نموده است؟

بله طبعا حزب ملت ایران نمی تواند در مقابل تحرکاتی که موجب خدشه وارد شدن به تمایت سر زمینی و استقلال ایران باشد بی تفاوت باشد و بارها در این خصوصا به صورت رسمی اعلام مواضع شده و این مهم چیزی نیست که ما بتوانیم از کنار آن به سادگی عبور نماییم و بدیهی است که حزب سکوت درباره این مسئل را بر نخواهد تافت.و روزی اگر خدای ناکرده حتا تجاوزی به کشور شود ما نیز مانند دیگر ایرانیان سلاح به دست گرفته و در برابر متجاوز تا پای جان خواهیم ایستاد همانگونه که در ابتدای جنگ هشت ساله بسیاری از هموندان حزب ملت ایران حضوری فعال و تاثیر گذار در جبهه های جنگ با متجاوزین عراقی داشتند.

8-راهکار شما و حزب ملت ایران در رابطه با این تحرکات ضد میهنی چیست؟

در این خصوص باید الیت ها و نخبه های جامعه سیاسی و اجتماعی ایران اقدامات روشنگرانه را در دستور کار خود قرار دهند و به تنویر افکار عمومی در این خصوص بپردازند.و دولت حاکم نیز برای رفع هر گونه شبهه در خصوص اعمال تبعیضات قومی و حتا مذهبی نسبت به رفع کمبودها در این نواحی اقدامات ویژه ای داشته باشد تازمینه بروز هر گونه بهانه ای در این خصوص برداشته شود.

رفع مشکلات بیکاری و اقدامات عمرانی و بالا بردن سطح رفاه و بهداشت عمومی رفته رفته خود منجر به بالا رفتن سطح آگاهی مردم در این مناطق می شود و طبیعی است که عدم پرداختن به خواست های طبیعی و بدیهی یک جامعه می تواند خود به خود زمینه بهره برداری نا درست و مخرب دشمنان رادرپی داشته باشد. وامیدواریم که حکومت چگونگی و چرایی پدید آمدن مشکلات اینچنینی را مطالعه نموده و برای رفع عاجل آنها افدام نماید. چه اینکه هم میهنان مرز نشین ما در بهره گیری از ثروت ملی محق تر از پایتخت نشینان هستند.و بایسته است که به آنان توجه بیشتری شود.یک هم میهن آذری و بلوچ و کرد ما بیش از من شهروند تهرانی نسبت به این سر زمین دارای حق و حقوق است. او پاسدار و نگهبان سر زمین مان است و بدیهی است که توجه بیشتری نسبت به آنها باید بشود. خواسته ی این عزیزان در درجه نخست رفاه اجتماعی است.اگر امکانات و صنایع ما بیش از آنکه در شهرهای مرکزی ایران متمرکز می شد در نواحی مرزی کشور و شهرها و استان های محروم بود هیچگاه رشد بی رویه مهاجرت و همچنین بیکاری روز افزون و همزمان فقر گسترده را در این نواحی شاهد نبودیم که البته خطه آذربایجان را باید از مبحث فقراقتصادی که دامنگیر هم میهنان کرد و بلوچ ما است جدا نمودچون خوشبختانه درزمینه اقتصادی آذریها تقریبا از هم میهنان متومل ما محسوب می شوندو عموم بنگاه های اقتصادی حتا در پایتخت ایران هم تحت اداره این عزیزان است. اما واقیعت این است که کاستی هایی نیز در زمینه های فرهنگی در آذربایجان وجود دارد که باید رفع شود.و باور ما این است که اگر به حقوق به حق ملت توجه شود هیچگاه ما شاهد بروز چنین زمزمه های شومی نخواهیم بود. و امیدوارم که حکومت حاکم بر ایران نسبت به این مسائل توجه لازم را داشته باشد که بروز و گسترش پدیده شوم تجزیه طلبی در صورت عدم برخورد خردمندانه می تواند به یک فاجعه ملی منجر شودو این خواست تاریخی دشمنان ایران است که روزی ایران را به ایرانستان تبدیل نمایند. و این تحرکات هم می تواند هشداری باشد در این زمینه که آگاهی ملی تاثیر قابل توجه ای در حنثی سازی آن می تواند داشته باشد. 

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.