pahlavi farah 02

پیام فرح پهلوی، “به هموطنانم در آذربایجان”!

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

pahlavi farah 02

pahlavi farah 02حسن جداری

در قسمتی از پیام خود ، فرح پهلوی که از اهمیت مساله زبان در آذربایجان واقف است، به ” هموطنان” آذربایجانی وعده میدهد که در آینده ، زبان خود را خواهند داشت! “به هموطنانم در آذربایجان میگم ، فردای ایران، همه زبان خودشان را خواهند داشت. ….. همانطور که ما احترام میگذاشتیم به تمام مذاهب و به تمام زبانها ..” (!!!)…


اشاره : 

نویسنده این مطلب، آقای جداری نامه ای به “رنگین کمان” نوشته اند بدین مضمون :

 مدیر مسئول  سایت  رنگین کمان، پس از سلام    چند روز پیش  مقاله ای  به سایت  گرامی  فرستادم  در رابطه  با پیام فرح پهلوی  به  اهالی آذربایجان .  متاسفانه  از درح این مقاله  در سایت  رنگین کمان خبری  نشد. . بعبارت دیگر  این نوشته  مرا شما برخلاف اصول آزادی  بیان و عقیده ، سانسور کردید . طبیعتا این  کار درستی  نبود .   اینهمه  حرافی در زمینه حقوق بشر و آزادی و دموکراسی  در نشریات و سایت های  اپوزیسیون  حاصلش   در اغلب  موارد  چیزی  جز  زیر پا   لگدمال کردن همان اصول آزادی  نیست .  در نوشته من چیزی  جز بیان بی  غل و غش  وقایع  تاریخی  که خود ناظر و شاهدش  بوده ام  وجود نداشت. . نمیذانم چرا برخی  ها از شنیدن واقعیت های  تلخ  وحشت دارند . امید وارم    در سایت  گرامی  از سانسور نظریاتی  که   دوستش  ندارید دست بر دارید .ضمنا شما که خود را طرفدار   زنده یاد دکتر مصدق  میدانید  حتما میدانید که در دوران حکومت  ایشان  به مدت دو سال و سه ما ه در ایران از سانسور و تفتیش  عقاید  خبری نبود . در هر حال ،متن  مقاله ام را دوباره همراه این نامه برایتان ارسال میدارم. شاد وسلامت باشید.     

توضیح “رنگین کمان” :

دوست گرامی، آقای جداری،

سیاست انتخاب مطالب برای “رنگین کمان”، هیچگاه بر اساس سانسور نظریاتی که “دوستشان نداریم” و همچنین نفی اصول آزادی بیان و اندیشه و لگدمال کردن آنها، نبوده و نیست. ما نیز مانند شما دوست عزیز معتقدیم که در جامعه ای که آزادی بیان و عقیده وجود ندارد، جایی برای برقراری دموکراسی، لائیسیته و جمهوری نیز وجود نخواهد داشت. بر این اساس، تمام مطالبی که در راستای آزادیخواهی و برقراری مواردی که به آن اشاره شد، بدون سانسور در “رنگین کمان” درج میگردند.

حجم زیاد مطالب رسیده به سایت باعث می گردد که گاهی مطالبی از قلم بیافتند و عدم درج نوشته شما نیز به همین دلیل بوده و هیچگونه غرضی در کار نبوده است.

ضمن درج مطلب شما در اینجا، برایتان سربلندی و شادی آرزو داریم.

 


در پایان فیلم ویدیوئی طولانی، تحت عنوان (از تهران تا قاهره)،در رابطه با آخرین روزهای زندگی شاه سابق،که روز پنجشنبه، پنجم مرداد ماه ۱۳۹۱، از کانال تلویزیونی(من و تو)، نمایش داده شد ، فرح پهلوی، پیام کوتاهی به مردم آذربایجان فرستاده و از آنها خواسته است که بیاد ستارخان و باقرخان باشند و بدام سیاستهای خارجی نفاق افکن نیفتند! در پیام” دلسوزانه” خود، فرح پهلوی، متذکر شده است که در فردای ایران،”همه ، زبان خودشان را خواهند داشت.”!

 

در این “پیام” به اهالی آذربایجان، فرح پهلوی طوری حرف میزند که گوئی یقین پیدا کرده است پس از برافتادن حکومت منفور اسلامی ،بار دیگر، قدرت به دست خاندان پهلوی خواهد افتاد و سلطنت بگور رفته این خاندان غارتگر، حیات تازه ای، خواهد یافت. گرچه احتمال به قدرت رسیدن مجدد خاندان پهلوی و احیای سلطنت در ایران، بسیار ضعیف است، اماهرگز نباید از مقاصد و توطئه گریهای این بخش از ارتجاع هار، غافل ماند. کسی نمیداند پشت پرده، چه میگذرد و امپریالیست های خون آشام، چه اندیشه هائی در سر دارند. اینقدر میتوان گفت که سلطنت طلبان، هنوز آرزوی باز گشت به قدرت را دارند و برای فریب توده ها آماده اند تمام واقعیت های تاریخی را وارونه ساخته و رژیم استبدادی و شوونیستی پهلوی را به مثابه حکومتی دلسوز ،مترقی، آزادیخواه و دمکرات که به همه ملتها و زبانهای رایج در ایران، احترام قائل بود، به توده های ستمدیده و نسل جوان که از رژیم جمهوری اسلامی جز سرکوب و دزدی و غارتگری ندیده اند، نشان دهند.

واقعیت این است که در دنیای سیاست، هیچ چیزی، غیر ممکن نیست. حوادث اخیر خاورمیانه و کشورهای عربی، بروشنی نشان میدهد که دو گروه متخاصم امپریالیستی، بر سر تقسیم مجدد جهان و بسط و توسعه قلمرونفوذ وتامین منافع امپریالیستی، سخت مشغول دسیسه و توطئه هستند. در ایران تحت ستم، توده های اسیر و دربند که سالهاست در چنگ رژیم خودکامه و غارتگر جمهوری اسلامی، دست و پا میزنند و تحت بدترین شرایط اختناق و سرکوب، علیه یکی از خونخوار ترین رژیم های موجود در جهان، مبارزه میکنند، از دل و جان، خواهان سرنگونی سلطه ننگین این رژیم قرون وسطائی هستند. در شرایطی که، بحران اقتصادی و سیاسی در کشور، دامنه هرچه وسیعتری پیدا کرده و توده های تحت ستم، از راه های مختلف، مخالفت خود را با رژیم ضد مردمی، نشان میدهند، قدرت های بزرگ آزمند هم، بیکار نه نشسته و هر روز بر دامنه توطئه گریهای خود برای دست بالا داشتن در ایران، می افزایند. در حالیکه بخشی از قدرتهای امپریالیستی، از رژیم ارتجاعی حاکم در ایران، حمایت و طرفداری میکند، بخشی دیگر، در جهت بر انداختن رژیم جمهوری اسلامی و به قدرت رساندن الترناتیو یا الترناتیوهای مورد قبول خود، سخت مشغول توطئه ودسیسه گری است. در چنین شرایطی، هر چیزی میتواند به وقوع به پیوندد و به همین جهت نیز، نیروهای مبارز وانقلابی، باید در عین تشدید هرچه بیشتر پیکار حق طلبانه به منظور سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی، در نهایت هوشیاری، مواظب اوضاع بوده و دسایس و تشبثات کلیه نیروهای ارتجاعی را که، در جهت کسب قدرت سیاسی در فردای سرنگونی این رژیم آدمکش، فعالیت میکنند، فاش و برملا سازند.

یکی از این دار و دسته های ارتجاعی، همانا سلطنت طلبان می باشند که در جهت احیای سلطنت خاندان پهلوی، سخت تقلا میکنند و پشت گرمی شان هم به آمریکا و دیگر قدرتهای غربی است که شاید دوباره بدادشان برسند و سبب آن گردند که قدرت سیاسی در ایران، بار دیگر، بدست مرتجعین سلطنت طلب، بیفتد. بهمین جهت است که آنها، خود را طرفدار پلورالیسم، دموکراسی و آزادی و حقوق بشر، نشان داده و همه جا، عوام فریبانه اظهار میدارند که اگر” شاهزاده رضا پهلوی”، به سلطنت برسد، شاه همه خواهد بود و به آزادیهای مدنی و سیاسی همه ساکنین کشور، به مثابه شاهی” دموکرات”، مقام شامخی قائل خواهد شد! پیام اخیر خانم فرح پهلوی به مردم آذربایجان در ویدیوی “تهران تا قاهره ” و توسل جستن ایشان به نام های گرامی ستارخان و باقرخان برای جلب دوستی توده های میلیونی آذربایجانی نیز، همانا رابطه مستقیم با فعالیت ها و تشبثات سلطنت طلبان، جهت چنگ زدن مجدد به قدرت سیاسی و احیای سلطنت خون آلود پهلوی ها، دارد .

در قسمتی از پیام خود ، فرح پهلوی که از اهمیت مساله زبان در آذربایجان واقف است، به ” هموطنان” آذربایجانی وعده میدهد که در آینده ، زبان خود را خواهند داشت! “به هموطنانم در آذربایجان میگم ، فردای ایران، همه زبان خودشان را خواهند داشت. ….. همانطور که ما احترام میگذاشتیم به تمام مذاهب و به تمام زبانها ..” (!!!) باید گفت وارونه نشان دادن تاریخ، از این بدتر و آشکارتر نمیشود. بر خلاف سخنان فرح پهلوی، شاهان خاندان پهلوی که به مدت بیش از نیم قرن در ایران، مستبدانه سلطنت کردند، هرگز به زبان های غیر فارس رایج در این کشور، از آنجمله زبان ترکی آذربایجانی که میلیون ها تن از ساکنین کشوربدان زبان حرف میزنند، کوچک ترین احترامی قائل نشدند. شاهان پهلوی، با دنبال کردن سیاستی بغایت شوونیستی در یک کشور کثیر المله ای که بیش از ۶۰ در صد از اهالی آن به زبانهای غیر فارس، تکلم میکنند، زبانها و آداب و رسوم ملت های غیر فارس را لگدکوب ساخته و زبان فارسی را که برای ملت های غیر فارس، زبان بیگانه محسوب میگردد، با زور و قلدری به آنها تحمیل کردند. بدین ترتیب، نه تنها زبانهای غیر فارس، مورد سرکوب و بی حرمتی قرار گرفتند، بیش از نصف ساکنین کشور، از فرا گرفتن زبان مادری خود محروم ماندند. تحمیل زبان فارسی به ملت های غیر فارس ایران، زورگوئی آشکاری بود که به زبان و ادبیات این ملتها صدمات جبران ناپذیر وارد ساخته، شعرا، نویسندگان و متفکرین ملتهای غیر فارس را مجبور می ساخت به جای بهره وری از زبان بومی خود، بزبان فارسی – که برای ملتهای غیر فارس زبان بیگانه ای محسوب میگردد – افکار و اندیشه های خود را، به قلم بیاورند. طبیعی است که ستم ملی در ایران و دیگر کشورهای چند ملیتی، سبب میشود که ستم طبقاتی – ستم اقتصادی – در بین زحمتکشان ملت های “بیگانه”، ابعاد وسیع تری، پیدا کند.

در دوران حکومت زور و قلدری رضا خان، سیاست شوونیسم فارس و نژاد پرستی آریائی، در سطح وسیعی، اعمال میشد. تاریخ ایران در این دوره، در مدارس و دانشگاه و در تحقیقات ادبی و تاریخی، در شرح و بسط افسانه آمیز اعمال شاهان هخامنشی و ساسانی، خلاصه میشد. در عین حال، در نوشته های ادیبان و مورخین خودفروخته درباری، تاریخ اقوام مختلف ساکن ایران در ازمنه گذشته، بکلی مسخ گردیده و این دروغ بزرگ همه جا تبلیغ میشد که ایرانیها همه به نژادآریائی تعلق دارند که گویا بر دیگر نژادها، برتری دارد و زبان فارسی، بمثابه میراث نیاکان، متعلق به کلیه ساکنین کشور است! از دید این “محققین و زبان شناسان” دوران رضا خانی، زبان ترکی، زبان بیگانه و پستی محسوب میشد که اقوام مهاجم، با زور و قلدری به آذربایجانی ها و دیگر ترکهای ساکن ایران، تحمیل کرده بودند! اجباری کردن تحصیل به زبان فارسی در سرتاسر کشور، یکی از دیرپاترین ورنج آورترین ستمگری هائی بود که این شاه مستبد و آزادیکش و فرزند “آریا مهرش”، در حق ملت های غیر فارس ساکن ایران، مرتکب گردیدند .

در دوران سلطنت استبدادی رضا شاه، در نتیجه بی توجهی دولت مرکزی به آذربایجان، این سرزمین زرخیزو مرکز آن، تبریز، به ویرانه ای مبدل گردید. والی ها و مامورین عالیرتبه ای که از مرکز، به آذربایجان گسیل میشدند، دراغلب موارد، عناصری شوونیست و ضد آذربایجانی بودند که هدفی جز تحقیر این خلق تحت ستم، غارت هستی توده های تهیدست و زحمتکش و پر کردن جیب های گشاد خود، دنبال نمی کردند. اینجا نمونه هائی از ستمگریها و تعدیات مامورین دزد و شوونیستی را که در زمان رضا شاه از مرکز به آذربایجان اعزام میشدند و توهین هائی که این عناصر فاسد و زورگو به ساکنین این سرزمین بلا دیده و زبان آبا و اجدادیشان ، روا میداشتند ، نقل میکنم. “…..در تابستان سال ۱۳۱۹،غله آذربایجان را که خرواری ۲۵۰ الی ۴۰۰ ریال در محل، قیمت داشت، آقای مستوفی(استاندار)….. به زور سرنیزه از قرار خرواری ۱۴۰ ریال خریده و تماما به مرکز، حمل کردند. در فصل زمستان، شهر تبریز به مجاعه (منظور گرسنگی است) گرفتار و بی آذوقه ماند. ناچار غله گندیده و از چند سال مانده گرگان را که تماما متعلق به املاک اختصاصی (رضا شاه) بود، از راه آستارا به تبریز حمل و از قرار خرواری ۶۰۰ ریال به خورد مردم بیچاره دادند و چون نان این گندم های فاسد، غیر ماکول بوده و در عین حال گران و کمیاب و پیدا نمی شد، هزاران فقیر و بدبخت، مریض و یا از گرسنگی قربانی اغراض آقای مستوفی شدند. غله حمل شده ازگرگان، به قدری فاسد و غیر ماکول بود که قسمتی از جو آنرا فرمانده ارتش تبریز نه پذیرفته و شرحی به آقای استاندار نوشته بود که به علت فاسد شدن، اسبهای ارتش نمیخورند. آقای مستوفی در حضور جمعی، با نهایت بی شرمی، چنین گفتند : باکی نیست حالا که اسبهای ارتش نمیخورند، میدهم خرهای تبریز، بخورند !” به نقل از کتاب “گذشته ، چراغ راه آینده است”. ص۲۳۶

آری خانم فرح پهلوی، در زمان رضا شاه، مامورین اعزامی این دیکتاتور قلدر منش، با مردم ستمدیده آذربایجان، سرزمین مبارزه و آزادیخواهی که شما در پیام خود، آنها را به مراحم خاندان پهلوی در فردای ازبین رفتن رژیم زورگوی کنونی، امیدوار میسازید، چنین بیرحمانه و گستاخانه، رفتار میکردند! همان استاندار دزد و متفرعن، سرشماری تبریز را، خر شماری می نامید! نقل آزاد از همان کتاب ، صفحه ۲۳۹. روسای فرهنگ های اعزامی از مرکز نیز، در ضد ترک وضد آذربایجانی بودن، دست کمی از استاندارهای فاسد ودزد و شوونیست، نداشتند.” محسنی، رئیس فرهنگ آذربایجان،میگفت:”هرکس که ترکی حرف میزند، افسار الاغ بسر او بزنید و اورا به آخور به بندید.” (!!!) ازهمان کتاب در زمینه تاریخ معاصر ایران، صفحه ۲۴۰

کینه توزیها و جنایاتی که مامورین دولتی در زمان رضا شاه در آذربایجان مرتکب میشدند، حد و اندازه ای نداشت. فرح پهلوی، در پیام کذائی خود به مردم آذربایجان، نه تنها کوچکترین اشاره ای به این ستمگریها و تجاوزات نمیکند، بلکه رژیم پهلوی را ازستم بر اهالی آذربایجان مبرا دانسته و ستمگران بر این خلق ودیگر ملت های غیر فارس ایران را تنها، رژیم جمهوری اسلامی، قلمداد میکند. “اگر گروهی هستند که به دلایل مختلف ظلم و ستم و بی احترامی می کنند به بعضی از مناطق ،….. اینها که بروند که خواهند رفت، موقعیت عوض میشه…” حال آنکه، ستم ملی در ابعاد گسترده، از زمان حکومت جابرانه رضا شاه، بطور سیستماتیک در ایران معمول گردید و تا امروز هم به مدت ۹۰ سال، این اجحاف و ستمگری در حق ملتهای غیر فارس ، کماکان دوام داشته است.

وقتی در شهریور ۱۳۲۰، رضاه شاه بدست متفقین از ایران رانده شد، مردم ایران و از آنجمله اهالی آذربایجان، نفس راحتی کشیدند. سلطه استبداد برافتاد و آزادیهای نسبی دموکراتیک ، پس از سالها ترور و اختناق رضاخانی ، در کشور، بر قرار شد . زندانیان سیاسی از زندانها و سیاهچالها آزاد شده و احزاب و جمعیت های سیاسی ، به فعالیت پرداختند .در چنین اوضاع و احوال مساعدی که در سطح داخلی بابر افتادن دیکتاتوری و مطلق العنانی رضا خانی و در سطح جهانی با شکست نازیهای هیتلری، بوجود آمده بود،مبارزات توده های محروم و زحمتکش در جهت شکستن زنجیرهای فقر واستثمار و اسارت ، شدت و حدت، پیدا کرد .

آذربایجان در چند سال پس از برافتادن بساط زورگوئی رضا شاه،مرکز مبارزات گسترده و حرکتهای اعتراضی وسیع توده های زحمتکش، در شهر و ده بود. دهقانان که اکثریت عظیم اهالی را تشگیل میدادند و در معرض بدترین بیدادگری ها و تعدیات قرارداشتند، علیه اربابها و ژاندارمها به مبارزه دامنه داری دست زدند. وجود ارتش سرخ در شمال ایران – از شهریور ۱۳۲۰، ایران تحت اشغال نیرویهای نظامی متفقین بود- دامنه عملیات رژِیم شاه را در سرکوب مبارزات و قیامهای اعتراضی توده های شورشگر دهقانی،محدود تر میساخت. در تبریز و دیگر شهر های آذربایجان نیز، مبارزات کارگران و تهی دستان شهری و اعتراضات عمومی، در حال افزایش بود. در ۱۲ شهریور ۱۳۲۴ شمسی، فرقه دموکرات آذربایجان، به رهبری پیشه وری، از مبارزین و کمونیست های قدیمی که یازده سال تمام در زندانهای رضا شاه، متحمل بدترین فشارها و مرارتها شده بود،تشکیل گردید. با اقدامات مجدانه رهبری فرقه دموکرات، مبارزات مسلحانه دهقانان علیه مالکین ارضی و ژاندارمها، سرعت بیشتری پیدا کرد. تا اینکه در ۲۱ آذرسال ۱۳۲۴، قدرت سیاسی در سرتاسر آذربایجان بدست فرقه دموکرات، افتاد. در اینجا، تنها اشاره مختصری به وقایع سیاسی آذربایجان در آن دوران میشود و هدف بهیچوجه نوشتن تاریخ حکومت یکساله دموکراتها در آذربایجان نیست. این سخن بگذار تا وقت دگر.

فرقه دموکرات آذربایجان، پس از اینکه ارتش در تبریز تسلیم گردید، بر اوضاع کاملا مسلط شده وکار اصلاحات و ترمیم ویرانیهای دوران خونبارحکومت پهلویها، با سرعت، آغازشد. به جسارت می توان گفت که در مدت یک سال حکومت کوتاه فرقه دموکرات آذربایجان، سیمای تبریز و دیگر شهرهای این دیار، بکلی عوض شد. تبریز که قبل از به قدرت رسیدن رضاخان، دومین شهر پر جمعیت ایران بعد از تهران، محسوب میشد، با آن سابقه تاریخی و خدماتی که به جنبش آزادیخواهی ایران انجام داده بود، درسایه بی اعتنائیها و غارتگری های دولت مرکزی، به شهر اشباح، تبدیل شده بود. همه جا ویرانی بود و بیکاری و فقر و فلاکت. دهقانان اسیرچنگ اربابها و ژاندارمها، کارگران بیکار و بی خانمان، کوچه ها و خیابانها پر از مفلوک و گدا و استثمار و اجحافات و ستمگریها، توده های بی پناه را سخت به ستوه آورده بود.

در یکسال حکومت فرقه دموکرات در آذربایجان، که بقول حافظ شیرازی، “خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود”، این سرزمین مبارزه و مقاومت ، ناظر وشاهد تغییرات عظیمی در شئون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بود. در شهر ها و بطور عمده در تبریز، خیابانها اسفالت شدند. قبرستانها جای خود را به مدارس و باغهای عمومی، دادند. در جهت رفع بیکاری و بهبود زندگی کارگران، اقدامات موثر به عمل آمد. در نتیجه باز سازی کارخانه ها، برای انبوه عظیمی از کارگران بیکار، کار پیدا شد. قانون مترقی کار، به تصویب رسید. قوانینی به سود کارگران زن بمورد اجرا گذاشته شد. با تقسیم بلا عوض دهات خالصه و املاک اربابهای فراری بین دهقانان، یک ملیون تن از آنها، صاحب زمین شدند.

در زمان رضا شاه و چند سال سلطنت فرزندش، کار دولت مرکزی، استثمار و لخت کردن توده های ستمدیده آذربایجان بود. در تمام این مدت، در زمینه بهبود وضع معیشتی توده های زحمتکش، آموزش عالی، مبارزه با بیسوادی، آبادی شهرها و دیگر شئون اقتصادی و اجتماعی این سرزمین، کوچکترین اقدام جدی، بعمل نیامده بود. یکی از کارهای مهم فرقه دموکرات در زمینه امور فرهنگی، ایجاد دانشگاه تبریز بود. در جهت رهائی زنان از بند اسارت و انقیاد و عقب ماندگی، فرقه به اقدامات جدی، دست زد. از آنجمله، زنان برای اولین بار در تاریخ ایران، دارای حق رای شدند. حکومت فرقه، با دزدی و رشوه وفساد اداری، به مبارزه جدی پرداخته و با تعقیب و مجازات اشرار و اوباش، در تبریز و دیگر شهرها، ایجاد امنیت کرد. بدستور فرقه، زبان ترکی، زبان رسمی تدریس در مدارس آذربایجان اعلام گردید و برای نخستین بار در تاریخ، کودکان آذربایجانی از نعمت تحصیل به زبان مادری، برخوردار شدند. کتابها و نشریات، به زبان ترکی منتشر شده و شاعران و نویستدگان، به این زبان به خلق آثار، پرداختند. با تاسیس کلاسهای اکابر، در زمینه مبارزه با بیسوادی بویژه در بین زنان، اقدامات موثر بعمل آمد. در زمینه بهداشت عمومی نیز فرقه، گامهای متین برداشت و درمانگاه ها و مراکز پزشگی زیادی در تبریز و دیگر نواحی آذربایجان، ایجاد شدند. در تشکیلات جوانان، کودکان مدارس، این امکان را یافتند که با مسائل سیاسی، آشنائی پیدا کنند. کتابهای درسی مدارس، حاوی انبوهی از اشعار، نمایش نامه ها و داستانهای ترقی خواهانه بود. این خود، در رشد آگاهی نسل جوان ، تاثیر بسزائی داشت .

در ۲۱ آذرسال ۱۳۲۵، ارتش، بدستور شاه وپشت گرمی امپریالیست های آمریکا و انگلیس، به آذربایجان حمله کرد. قبل از رسیدن قشون مرکزی به تبریز، در این شهر بلا دیده، اوباش و اراذل و مزدوران حکومت پهلوی، به قتل و کشتار فعالین فرقه و مهاجرین بی پناه، پرداختند. آنروز، تبریز ناظر جنایات بس مخوفی بود! دارو دسته های مزدور مسلح، تحت نام” میهن پرستان”، به مساکین و خانه های فعالین و هواداران فرقه دموکرات، هجوم برده، در نهایت بیرحمی، انواع جنایات را مرتکب می شدند. در خیابانهای تبریز، همه جا جنازه های عریان کشته شدگان، به چشم میخورد. در ضرب و جرح و کشتار فعالین فرقه، مزدوران جنایتکار، از هیچ توحشی خود داری نمی کردند. شرح و بسط این آدمکشی ها را میگذارم به وقت دیگر. آنگاه، بدنبال ورود ارتش مهاجم شاه به تبریز و شهرهای دیگرآذربایجان، کشتار سیستماتیک اهالی بی پناه، انواع جنایتکاریها و کتاب سوزیها، آغاز گردید. همه جا جنایت، همه جا اعدام، همه جا کشتار. ارتحاع هار و اربابان امپریالیستش از مبارزین آذربایجان، انتقام میگرفتند. تبریز و دیگر شهرهای آذربایجان، در آتش کینه و بیداد، میسوختند. این کشتار کینه توزانه، جنایت هولناک و نسل کشی وحشیانه ای بود که ارتش ارتجاعی شاه،علیه خلق مبارز و به پا خاسته آذربایجان، مرتکب میشد. در طول چند ماه پس از حمله وحشیانه ارتش شاه به آذربایجان، بیش از سی هزارتن از اهالی این دیار، اعم از زن ومرد و پیرمردان و کودکان خردسال، به بیرحمانه ترین وجهی توسط رژیم شاه، قتل عام شدند!

خانم فرح پهلوی، این بود شمه ای از رفتار “خوب ومهربانانه ” شوهر تاجدارتان با توده های محروم و مبارز آذربایجان! با حرفهای شیرین و فریبنده، پیامهای “دلسوزانه” و قلب حقایق، نمی توان مردم آذربایجان راگول زد. واقعیت های تلخ تاریخی، گویاتر از پیام ریاکارانه و فریبنده شما، حرف میزنند. یقین بدانید خاندان پهلوی، در آذربایجان، جائی ندارد! مطمئن باشید که خلق آذربایجان، اعمال ننگین و جنایات و بیدادگریهای خاندان پهلوی را، هر گز نخواهد بخشید. در حقیقت امر، مبارزه توده های محروم و زحمتکش آذربایجان علیه رژیم جنایتکار و ارتجاعی جمهوری اسلامی، ادامه پیکار این خلق مبارز، علیه رژیم بگور رفته پهلوی ها، میباشد.

لازم دانستم در پایان این نوشته، این تذکر را هم داده باشم که برخلاف حرفهای دروغین فرح پهلوی در ویدیوی ” از تهران تا قاهره”، در جریان ملی شدن صنعت نفت در بین سالهای ۱۳۲۹-۱۳۳۲، شاه بهیچ وجه با دکتر مصدق، رهبر این مبارزات ترقی خواهانه، موافقت نداشت. در این سالها، شاه و دربار پهلوی، بمثابه عمال استعمار، همواره با امر ملی شدن نفت، مخالفت ورزیده و با شرکت فعال در انواع توطئه ها، در جهت بر افتادن حکومت ملی مصدق، فعالیت میکردند. چنانچه، همه جهانیان امروز مسبوقند، در کودتای ننگین ۲۸ مرداد۱۳۳۲، توسط امپریالیست های آمریکا و انگلیس که منجر به سرنگونی حکومت مصدق گردید، شاه، خواهرش اشرف و دربار پهلوی، سخت فعال بودند.

پایان

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.