هرکرا راهبر زغن باشد – گذر او به مرغزن باشد  «رودکی»

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

با درود  از طرف یک شهروند ایرانی خطاب به همبستگی جمهوری خواهان ملی برای استقرار و استمرار آزادی و دمکراسی در ایران. هموطنان ندیده من بیانیه اعتراضی شما را در رابطه با حوادثی که در سوریه در جریان است را مطالعه کردم٬ انتظاری جز این از انسانهای مسؤل و دلسوخته ای چون شما نمی رفت. اما متأسفم که بگویم شما تنها راوی یک نیمه از واقعیت هستید٬یعنی نیمه طمع بیگانگان دور و نزدیک به کشور سوریه اما نیمه دیگر که عبارت است از عدم درک خطراز جانب نیروهای سکولار و چشم فرو بستن بر منافع فردی و گروهی است.مشابهت های حوادث منتهی به فاجعه ۱۳۵۷و تکرار مسلسل وار ان در عراق/ تونس/مصر/لیبی/سوریه متأسفانه نتوانسته است چشمان شما دوستان را بر واقعیات موجود بگشاید٬ واقعیتی که عبارت است از اینکه شما که جمهوری خواه هستید مگر نباید اول جایی بنام وطن داشته باشید دوم امکان فعالیت ازاد برایتان فراهم باشد و سوم  مردم هم حق انتخاب ازادانه نوع سیستم حکومت اینده کشور برایشان فراهم باشد و بتوانند در یک محیط امن و ارام انتخاب کنند والا حکایت خمینی است و«نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد»!! اگر قرار است باورتان به این باشد که ما در حال حاضر دو رئیس جمهور مادام العمر حی و حاضر موجود داریم«موسیو بنی صدر و مادام مریم رجوی»که مخالف رژیم حاکم هستند و معتقد به جمهوری البته با قرائت خودشان!؟ من چون میدانم شما دوستان معتقد به جدایی دین از دولت هستید اما از طرف دیگر با تأکید بر نوع نظام اینده یعنی فقط«جمهوری» این سؤال برای من بوجود میاید که راستی چه مدت زمان لازم است که یک ایرانی «با کار دیگر ملیتها مرا کاری نیست» فراری از یک حکومت دیکتاتوری و پناه گرفته در دنیای ازاد یاد بگیرد که به مردم باید حق انتخاب داد.عزیزان دل نگران وطن نوع جمهوری بودن و یا مشروطه پارلمانی بودن حکومت باید در داخل کشور حل شود دمکراسی یعنی حق انتخاب٬ نه اینکه چون من این نوع فکر٬یا حکومت را دوست دارم پس دیگران هم باید بپذیرند و دم نزنند.اتفاقات مشابه بارها در طول تاریخ  کشور ما تکرار شده اما بدلایل عدیده از جمله مصلحت و در تضاد بودن با منافع جمع ما بفراموشی سپرده شده است.جهت تازه کردن حافظه ها از طنز سخت گزنده ایرج میرزا مدد میگیرم:«دونفر دزد خری دزدیدند/ سر تقسیم به ‌هم جنگیدند/ آن‌دو بودند چوگرم زدوخورد/ دزد سوم خرشان را زد و برد» سال ۵۷بهترین شانس تاریخمان را برای طی طریق دمکراسی از دست دادیم «شاه صدا را شنید اما این فقط «شاپور بختیار»بود که شهامت خطر کردن را پذیرفت و به همه ثابت کرد که حق بجانب او بود و امروز باز کسانی باد را بر پرچم نفاق و تضاد و منیت افکنده اند و فکر میکنند با این کارشان جلو خواهند گرفت از استقرار دوباره دیکتاتوری و قدرت گیری رضا پهلوی!! دوستان اولا نظامهای«عراق-تونس-مصر-لیبی و حال سوریه» خودشان را جمهوری میدانستند و دوما باز تکرار میکنم مگر قرار نیست مردم انتخاب کنند و درثانی همه ما نتیجه تعلل و تمرد نیروهای غیر مذهبی  در همکاری با یکدیگر را از ایران تا سوریه شاهد بوده ایم و حال وقت انتخاب درست است نه پناه بردن به شعارهای تاریخ گذشته.اگر باور دارید این مردم هستند که باید انتخاب کنند پس باید تلاش کرد باورمندان به حکومتهای عرفی را گرد هم جمع کرد و ان داور نهایی یعنی مردم هستند که البته در کشوری ازاد شده ا  نوع سیستم حکومتی را انتخاب میکنند. هرکه ناموخت از گذشت روزگار / نیز ناموزد زهیچ آموزگار تا جهان بود از سر مردم فراز / کس نبود از راز دانش بی نیاز مردمان بخرد اندر هر زمان / راز دانش را به هر گونه زبان گرد کردند و گرامی داشتند / تا به سنگ اندر همی بنگاشتند دانش اندر دل چراغ روشن است / وز همه بد بر تن تو جوشن است

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.