فجایع نه چندان «سیاسی» جامعه ایران!

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

بهرام رحمانی

فجایع ایران، نه تنها به تهدیدها و سرکوب های پلیسی – امنیتی، تهدید و ترور، زندان و شکنجه، اعدام و سنگسار محدود نمی شود، بلکه حکومت اسلامی ایران، همه جامعه ایران را برای شهروندانش و حتی موجودات زنده اش نیز ناامن کرده است. در این میان، سران و مقامات و مسئولین حکومت اسلامی، از یک سو به رشد و گسترش این فجایع اهمیتی نمی دهند و فراتر از آن، سیاست ها، طرح ها و عملکردهای بسیار فاجعه بار و ویرانگری دارند.

غیر از این که بحران های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی سراسر جامعه ایران را فراگرفته و جنایات بی شمار حکومت اسلامی در همه این عرصه ها با تمام بربریت و سبعیت در جریان است؛ حکومت اسلامی، حتی به بدیهی ترین وظایف خود در قبال جامعه نپرداخته و به خواست ها و مطالبات کارگران، زنان، دانش جویان، روشنفکران و هنرمندان، اقلیت های ملی و مذهبی گردن نمی گذارد. در این میان، برای مردم آزاده ایران چه راهی برای رهایی از این همه فقر و فلاکت و فاجعه باقی می ماند؟ آیا راهی جز روی آوری به مبارزه متحد و متشکل و هدف مند علیه حاکمیت قداره بند و تبه کار وجود دارد؟
بنابر آمار سازمان ملی جوانان، حدود ۶۸ درصد جمعیت کشور را نوجوانان و جوانان تشکیل می دهند و بیش از ۶۰ درصد جوانان، امکان خطرپذیری و به عبارتی رفتن به سمت رفتارهای پرخطر هم چون اعتیاد، سرقت، فرار از منزل و… را دارند.
البته به عقیده کارشناسان و آسیب شناسان این مساله بیش تر از این که به روحیه ماجراجو، حساس و بی تجربگی این قشر از جامعه بازگردد نشان از ناتوانی ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور و هم چنین برنامه ریزان و مسئولانی دارد که نگرش جامعی در برنامه ریزی نداشته و به مسائل به صورت گسسته و نه پیوسته نگریسته اند. و حالا نظاره گر جامعه ای هستند بیمار و با آمارهای جدیدی از بحران های تکان دهنده اجتماعی.
در میان نسل شتاب زده محروم، ناآرام و ناراضی، اعتیاد، سرقت و انواع بزهکاری سر در می آورد. اعتیاد در بین دانش جوها زیاد و به مدارس کشیده شده است. بر اساس آماری که دبیر علمی همایش آرمان های سبز در سال گذشته ارائه داد حدود ۸ هزار دانش آموز معتاد داریم، ۵ میلیون جوان افسرده، ۳ هزار خودکشی در سال و…
به عقیده آسیب شناسان اجتماعی، نبود امکانات کافی برای جلوگیری از جرم از سوی مراجع مسئول، وجود فضاهای غیر قابل دفاع شهری، شکل یابی روزافزون مناطق حاشیه ای و عدم ساماندهی اسکان غیر رسمی، افزایش مهاجرت و شهروندزدایی از سوی برنامه ریزان شهری در ارتباط با حاشیه نشینان و در نتیجه طرد شدن آنان که بعضا به نوعی تولیدکنندگان محصولات مورد نیاز شهری نیز محسوب می شوند، برنامه ریزی غلط از سوی متصدیان امور و آموزش نادرست و خشن نوجوانان از طرق مختلف از جمله عوامل زمینه ساز بروز و ظهور جرم در جامعه به شمار می رود.
این نوشته، به آن فجاجعی می پردازد که مستقیما با زیست و زندگی مردم سر و کار دارند اما به اندازه مسایل سیاسی در جامعه مطرح نمی گردند. از این رو، ظاهرا این فجایع نه چندان «سیاسی» جامعه ایران به شمار می روند. فجایعی که به طور روزمره از جامعه ایران قربانی می گیرد و حتی زندگی نسل های آینده نیز تخریب و ویران می کند. حکومت اسلامی ایران به عنوان حاکم بر سرنوشت کشور، اهمیتی به زیست و زندگی مردم و زیست محیطی و غیره نمی دهد. در جامعه ایران، هیچ عرصه ای وجود ندارد که حکومت اسلامی آن عرصه را به تباهی نکشاند. آلودگی هوا، تصادفات جاده ای و بحران های اجتماعی، روزانه صدها قربانی از جامعه ایران می گیرد؛ دریاها خشک می شوند؛ جنگل ها می سوزند؛ باغ ها به کویر تبدیل می گردند؛ برخی از جوانان به دلیل فقر و فلاکت ارگان های بدن خود را می فروشند؛ تن فروشی، اعتیاد، خودکشی، بزهکاری، تجاوز، فرار از خانه و غیره از مرحله آسیب های اجتماعی رد شده و به بحران های عمیقی تبدیل شده اند. همه این فجایع، به حدی از شهروندان ایرانی قربانی می گیرد که شاید در جنگ ها، این همه انسان قربانی نمی شود.
البته ناگفته نماند که متاسفانه سازمان ها و احزاب سیاسی و نهادهای دمکراتیک مخالف حکومت اسلامی نیز نسبت به این فجایع بی تفاوت هستند و یا به دلیل این که حکومت اسلامی جامعه را به «مرگ» گرفته است تا مردم به «تب» راضی شوند، یعنی فجایع سیاسی و اقتصادی حکومت اسلامی به حدی هولناک و گسترده است که بخش عمده مشغله آن ها را می گیرد و فرصت پرداختن به فجایعی چون «بحران های اجتماعی» و «زیست محیطی» و غیره که در پایین به آن ها می پردازیم، باقی نمی گذارد.

«بنزین خودکفایی» عامل مرگ تهرانی ها
بیش از یک ماه، تهران مرز هشدار آلودگی را رد کرد و پایتخت در حالت نیمه تعطیل درآمد. این وضعیت نسبت به سال های قبل طو.لانی و مخرب بود. اصلی ترین عامل این همه آلودگی هوای تهران، مصرف بنزین سرطان زا به عنوان «بنزین خودکفایی» است.
این وضعیت خسارت های سنگینی در پی داشت؛ هر چند هنوز آمارهای رسمی منشر نشده است. با این حال چند روز پیش یک مقام شهرداری گوشه ای از این خسارت ها را روشن ساخت. وحید نوروزی، مدیر امل ستاد مرکزی معاینه فنی خودروهای تهران، در وبلاگ خود از مرگ بیش از دو هزار و ۵۰۰ نفر بر اثر آلودگی هوا در تهران خبر داد. او نوشت: «حداقل فوتی در اثر ذرات معلق در سال در تهران ۲۶۵۸ نفر، منوکسید کربن ۱۵ نفر، ازون ۷۲ نفر و دی اکسید گوگرد ۸۹۶ نفر است.»
و او تنها مقامی نبود که این آمار را اعلام کرد؛ خبرگزاری حکومتی فارس هم نوشت: «نگرانی از افزایش آلودگی هوای تهران در حالی عمیق تر می شود که از دیدگاه برخی کارشناسان شهری احتمال بروز فاجعه ۱۹۵۲ لندن در تهران وجود دارد. در این حادثه به علت ساکن شدن هوا در شهر لندن، بیش از چهار هزار شهروند در عرض سه روز جان خود را از دست دادند، با توجه به تعدد آلاینده و موقعیت جغرافیایی تهران از نظر قدرت پالایندگی، کارشناسان پیش‌بینی می کنند پایتخت نیز دچار فاجعه ای مشابه شود.»
اما، هوای تهران سال هاست که آلوده است. به طور سنتی در توضیح علت آلوده بودن هوای تهران، مدیریت شهری تا ۸۰ درصد، تردد خودروها را عامل اصلی می دانست. اما به تازگی عامل تازه ای ـ هر چند در ابتدا به صورت شایعه و سپس جدی تر ـ وارد معادلات آلودگی هوای تهران شد: «بنزین خودکفایی.» در واقع  پس از تشدید محدودیت های بین المللی و تشدید تحریم های شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران از جمله در مورد واردات بنزین، وزارت نفت به منظور تامین بنزین مورد نیاز کشور، از شهریور  امسال با اجرای طرح ضربتی تولید بنزین، اقدام به تولید ۱۷ تا ۲۰ میلیون لیتر بنزین (معادل ۳۰ درصد نیاز داخلی) در ۶ مجتمع پتروشیمی کرد. هم زمان با تولید و ورود این محصول به چرخه مصرف سوخت، این شائبه وجود داشت که این سوخت تازه وارد که از نظر سیاسی، برگ برنده حکومت اسلامی در مقابله با تحریم بنزین محسوب می شد، نسبت به بنزین پالایشگاه ها از کیفیت کم تر و قدرت آلایندگی بیش تری برخودار است. این زمزمه باعث شد که اوایل مهر ماه، مدیرعامل شرکت ملی پتروشیمی در پاسخ به برخی اظهار نظرات مبنی براین که بنزین تولید شده در پتروشیمی ها دارای مواد آلاینده بالا هستند، بگوید: «این اطلاعات کذب است.»
این در حالی بود که براساس پیگیری ‌های صورت گرفته در خصوص نحوه تولید بنزین در مجتمع های پتروشیمی، این بنزین دارای آروماتیک بالایی است. به گفته کارشناسان اگر آروماتیک موجود در بنزین نهایتا ۶ درصد باشد مشکلی ایجاد نخواهد کرد اما بیش از این رقم می تواند ناراحتی های سطحی چون سردرد، سرگیجه، حالت تهوع و خستگی مستمر ایجاد کند و در نهایت استنشاق مستمر آن می تواند نتیجه ای چون سرطان خون به همراه داشته باشد.
این بررسی ها، در سایت «خبر آن لاین» چنین انعکاس یافته است: «این موارد در حالی است که کارشناسان هواشناسی عدد آروماتیک موجود در بنزین تولیدی پتروشیمی را ۱۴ درصد اعلام می‌کنند.»
در این بین نباید از خاطر برد که MTBE موجود در بنزین نیز بر افزایش این الودگی نقش بسیار مهمی دارد. MTBE که این روزها بسیاری آن را ماده ای سرطان زا می دانند و اروپا و آمریکا مصرف آن را ممنوع اعلام کرده ‌اند، ماده ‌ای است که مسئولان نفتی حکومت اسلامی برای رساندن بنزین به اکتان بالا (۹۴ درصد) و سوختن راحت تر بنزین از آن استفاده می کنند. البته تاکنون سرطان زا بودن این ماده به طور کامل تایید نشده اما ایجاد بیماری های پوستی این ماده مورد تایید قرار گرفته است.
نبود تکنولوژی های به روز برای تولید بنزین با کیفیت در پالایشگاه های ایران، دلیل اصلی استفاده از MTBE در سوخت خودروها است. این ماده نیز به صورت بخار و گاز در هوا معلق می شود و دارای قدرت جذب خیلی سریع است به گونه ای که بسیاری از سفره های زیر زمینی به دلیل نشت همین ماده در آن ها بلا استفاده شده ‌اند. این ماده می تواند بیماری های پوستی شدیدی ایجاد کند؛ کارشناسان معتقدند یکی از اصلی ترین علل افزایش بیماری های پوستی در کشور طی سال های گذشته استفاده از این ماده در سوخت کشور است.
براین اساس روزانه حدود ۲۰ میلیون لیتر بنزین تولیدی پتروشیمی در باک خودروهای ایرانی می سوزد؛ بنزینی که اگرچه مسئولان نفتی تاثیر مخرب آن بر هوا را به طور کامل رد می کنند اما گذری بر فرایند تولید آن نیز حکایت از افزایش ترکیبات آلی فرار معلق در هوا دارد. ترکیباتی که این روزها از افزایش بیش از ۱۳۰ واحدی آن گزارش داده می شود. با این احوال اما رویانیان، سردار به تازگی مدیر شده در دولت احمدی نژاد، اعتقادی به آلودگی بنزین های خودکفایی ندارد. وی معتقد است: «آبگرم کن های خانگی و هم چنین بخاری های گازی در خانه ها آلودگی بیش تری دارند.»
از سوی دیگر، حسن اصیلیان، معاون سابق محیط زیست انسانی و عضو هیات عملی دانشگاه تربیت مدرس به ایلنا، گفته است: «سوختن آروماتیک در باک خودروها و خارج شدن آن از اگزوز هر خودرو به شکل گاز و بخار در بخش ترکیبات آلی فرار محاسبه می شود که  طی چند ماه اخیر به شدت افزایش یافته است.»
کاظم ندافی، رییس مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت اعلام کرد: «پنج هزار نفر از تهرانی ‌ها هرساله براثر آلودگی هوا روانه بهشت زهرا می شوند.»
به گفته او، بیش تر افرادی که بر اثر آلودگی هوا جان خود را از دست داده ‌اند به بیماری های قلبی، عروقی و تنفسی مثل آسم مبتلا یا افراد سال خورده بودند.
 این آمار رسمی در حالی است که براساس گزارش های محرمانه کشته های آلودگی هوا در ایران سالانه ۵۴ هزار نفر است. در همین حال محمدهادی حیدرزاده، مشاور زیست محیطی شهردار تهران آمار کسانی را که در هشت سال گذشته براثر آلودگی ‌ها در تهران فوت کرده اند بیش تر از آمار کشته شدگان هشت سال جنگ تحمیلی می‌ داند. وضعیت به گونه ایست که به گزارش فرارو، محمدرضا وکیلیان، مدیر دفتر پیشگیری از وقوع جرم دادستانی کل کشور اعلام کرده امکان طرح شکایت برای این خانواده‌ ها وجود دارد. این مساله را او سال گذشته نیز اعلام کرده بود.
به گزارش «آخرین‌ نیوز»، یک کارشناس معماری و ابنیه تاریخی درباره آب پاشی هواپماها در تهران برای کاهش آلودگی، گفت: با وجود اقدامات سازنده و اساسی در بهسازی برج آزادی و استفاده از مواد محافظت کننده برای جلوگیری از فرسایش و تخریب این بنای ماندگار تهران، اقدام عجیب مسئولان در استفاده از هواپیمای سمپاش برای کاهش آلودگی هوای چند هفته اخیر تهران باعث ریزش باران اندک اسیدی و بسیار مخرب بر روی دیواره برج گردید که با توجه به اندک بودن آب استفاده شده در آبپاشی و ماندگاری مواد آلوده ریخته شده، دیواره برج آزادی در معرض تخریب شدید قرار گرفته است.
به گفته وی، با وجود آن که شستشوی برج آزادی دارای ضمانت ۱۰ سال به جهت ماندگاری است اما جنس و نوع آلودگی اخیر هوای تهران و اقدام اخیر در آب پاشی این ماندگاری و تضمین را بلا اثر کرده است.
این کارشناس افزود: با توجه به هزینه ۴۰۰ میلیونی برای شستشوی برج آزادی، آیا واقعا هیچ کس به فکرش نرسید با آب پاشی بر فراز برج آزادی این برج چند برابر حالت عادی که دود در اطراف آن باشد کثیف می شود مضافا که این آب پاشی موقت است و مانند باران نیست که محل دانه ‌های آلوده توسط دانه‌ های پاک و با حلالیت بالای بعدی شسته شود. در نتیجه آلودگی و مواد آلاینده حل شده در آب بر بدنه برج بیش تر تثبیت می شود.
گفتنی است شستشوی برج آزادی بعد از ۲۰ سال و با دو سال کار مطالعاتی سال گذشته با هزینه ‌ای بالغ بر ۴۰۰ میلیون تومان و طی ۳ ماه به پایان رسید.
البته آلودگی هوا به تهران محدود نمی شود و معضل بزرگ بسیاری از شهرهای بزرگ کشور است. به گزارش خبرنگار خبرگزارى دانش جویان ایران «ایسنا»، ۲۰ آذر ۱۳۸۹، منطقه خراسان، عباس شیرمحمدى در سمینار «شهر سبز و محیط زیست شهرى» در تالار فردوسى مجتمع دکتر على شریعتى جهاد دانشگاهى مشهد، با اشاره به این که آلودگى هوا یکى از مهم ترین چالش ‌هاى کلان ‌شهرى مثل مشهد است، افزود: «آلودگى صوتى و به ‌دنبال آن افزایش پرخاشگرى و ناآرامى مردم و هم چنین آلودگى نورى و بصری، از دیگر معضلات زیست محیطى مراکز بزرگ شهرى است.
او، اعلام کرد: «در همین چند روز اخیر مرگ‌ومیر مردم مشهد بر اثر بیماری هاى تنفسى ۲۰ درصد افزایش داشته است.
وى، با اشاره به جمعیت ۵/۲ میلیون نفرى شهر مشهد، گفت: این رقم تا سال ۹۰ به ۳ میلیون نفر خواهد رسید که این میزان افزایش جمعیت، افزایش تمام مشکلات اجتماعات شهرى را نیز به دنبال خواهد داشت.
در مورد یش گیری از گسترش آلودگی هوای تهران، اظهارنظر مسئولین و مقامات و کارشناسان نیز جالب و شنیدنی است.
وزیر بهداشت، در رابطه با تاثیر آب پاشی هوای تهران بر کاهش میزان آلاینده ‌ها، گفته است‌: اگر آب ‌پاشی با حجم وسیع صورت گیرد ممکن است تا اندازه‌ ای موثر باشد اما طبق گزارش‌ های وزارت بهداشت، آب ‌پاشی با حجم کم موثر نخواهد بود.
نماینده شهرداری تهران در کارگروه کاهش آلودگی هوا نیز در هفته جاری با زیر سئوال بردن این تصمیم‌، ‌آن را غیر منطقی و بی‌ فایده و در حد طنز دانسته است.
مهندس «وحید نوروزی»، در این ‌باره گفت: «در عین حال این سوال مطرح است که چه میزان آب قرار است با چند ده‌ هزار هواپیما در تهران ۷۵۰ کیلومتر مربعی پاشیده شود؟
وی افزود: «بر اساس اظهارات استاندار تهران با استناد به مصوبات دیشب جلسه هیات دولت در مورد شرایط خاص کیفیت هوا که متاسفانه ۲۸ روز است جان شهروندان تهرانی را نشانه گرفته است ۱۰۰ دستگاه تهویه هوا و هواپیماهای آب ‌پاش به ‌کارگیری می شوند‌. آن چه جالب است این تصمیم عجیب و غریب تقریبا همه را شوکه کرد. اگر بگویم تبدیل به ‌طنز شد اغراق نکرده ‌ام. سئوالات و ابهام در مورد این اقدام عجیب و غریب آن قدر زیاد است که پایانی بر آن نیست.»
معاون سابق سازمان حفاظت محیط زیست، هشدار داده است که با بالا بودن غلظت برخی آلاینده ‌ها مانند دی ‌اکسیدگوگرد و مونوکسید‌کربن در تهران و ترکیب آن با قطرات آب که توسط آب پاش ها پخش می ‌شود، باران اسیدی در تهران شکل می گیرد.
مدیرکل هواشناسی استان تهران نیز تاکید کرد که آب ‌پاشی تهران بوسیله هواپیماهای آب ‌پاش هیچ پایه علمی ندارد.
مهدی چمران، رییس شورای شهر تهران هم با اشاره به اظهارات مسئولان در مورد بهتر شدن آلودگی هوای تهران گفت: «هنوز که ما وضعیت بهتری ندیده ‌ایم و همه این کارها برای افزایش نیافتن آلودگی بوده است.» رییس شورای شهر تهران، با تاکید بر این که باید طرح پیشگیری از آلودگی هوای تهران دنبال شود گفت: «با این وضعیت آلودگی هوا مردم به مرگ تدریجی دچار می شوند و با سپری شدن این ایام نیز به طور حتم معضل آلودگی هوا فراموش می‌ شود.»
مجید عباسپور، رییس دانشکده محیط‌ زیست و انرژی دانشگاه علوم تحقیقات تهران یکی از این کارشناسان است. او در این باره می گوید: «اقداماتی از این دست مانند ایجاد باد مصنوعی یا آب ‌پاشی هوا برای کاهش آلودگی بیش تر جنبه تخیلی دارد تا علمی.»
یک ساعت بعد از آب‌ پاشی آسمان تهران، مرکز هماهنگی اطلاع رسانی آلودگی هوای تهران در اطلاعیه ‌‌ای اعلام کرد: «بر اساس اطلاعات رسیده از ایستگاه‌ های سنجش آلودگی هوای شهر تهران بر میزان غلظت کلیه آلاینده ‌ها به غیر از منوکسیدکربن نسبت به روز گذشته افزوده شده، هم چنین در میزان غلظت آلاینده ازن تغییری ملاحظه نمی ‌شود. بدین ترتیب میانگین غلظت آلاینده ذرات معلق کم تر از ۵/۲ میکرون فراتر از حد مجاز بوده و شاخص کیفیت هوای تهران در شرایط «هشدار» است.»
شایان ذکر است که به گفته کارشناسان بهداشت، هر فرد به طور متوسط روزانه ۲۰‌ هزار لیتر هوا تنفس می کند که در تهران به علت وجود آلاینده ‌های صنعتی این معادله برعکس است و مردم روزانه همین مقدار‌ گازهای سمی وارد ریه های خود می کنند. در این فرایند ذرات درشت دود در قسمت های فوقانی دستگاه تنفسی جمع و موجب اختلال در ترشحات بینی و سینوس ها می شوند؛ ذرات ریز نیز در راه های عمیق تر ریه ها نفوذ می کند و حجم بالای این ذرات باعث اشکال در تنفس افراد مبتلا به آسم، برونشیت مزمن، آمفیزم و دیگر بیماری های ریوی می شود و در بسیاری از موارد به مرگ زودرس سالمندان نیز می انجامد.

هر ۲۵ دقیقه یک نفر در جاده جان می دهد
روزنامه ابتکار، یک شنبه، ۲۱ آذر ماه ۱۳۸۹ برابر با ۱۲ دسامبر ۲۰۱۰، نوشت: ایران، یکی از کشورهایی به شمار می رود که دارای بیش ترین موارد تصادف و مرگ و میر ناشی ‌از آن است، به طوری که پس از بیماری ‌های قلبی، «تصادفات جاده ای» اصلی ترین تهدیدکننده جان انسان ها به شمار می رود.
به گفته معاون پزشکی و آزمایشگاهی سازمان پزشکی قانونی کشور، تنها در نیمه اول امسال ۲ هزار و ۸۱۲ نفر در تصادفات رانندگی کشته شده ‌اند که این تعداد نسبت به مدت مشابه سال قبل ۳/۴ درصد افزایش داشته است. به گزارش پایگاه خبری پلیس، جان باختن سالانه یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر در اثر تصادفات موجب شده روز ۲۱ نوامبر از سوی سازمان ملل متحد «روز جهانی یادبود قربانیان ترافیک جاده ای» نام گذاری شود.
تصادفات جاده ای موجب افزایش هزینه‏ های مستقیم مانند هزینه‏ های درمانی ناشی از تصادفات و مراقبت از معلولین حادثه و غیرمستقیم نظیر ایجاد مشکلات روانی و افسردگی در افراد خانواده، از دست دادن نیروی کار فعال به صورت دایم یا موقت، می شود. به تایید مسئولان حوزه راهنمایی و رانندگی نیروی انتظامی، هر ۲۵ دقیقه یک نفر جان خود را در تصادفات جاده‌ ای کشور از دست می ‌دهد، این در حالی است که بر اساس برآورد اتحادیه اروپا هر تصادف فوتی بیش از ۲۰ میلیارد ریال خسارت اقتصادی وارد می کند.
به گفته سردار اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی، در هفت ماه گذشته، ۱۲ تا ۱۳ هزار نفر تلفات رانندگی در کشور گزارش شده است که به ازای هر یک کشته، ۱۲ مجروح و ۳۰ تصادف رخ داده است.
مسئولان سازمان زندان‌ ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور نیز با اعلام این که تعداد زندانیان مربوط به تصادفات رانندگی منجر به قتل، در کشور رو به افزایش است، نسبت به این موضوع هشدار دادند.
به عقیده کارشناسان، بررسی شواهد موجود و علل بروز این حوادث تمامی این رویدادها را می ‌توان با ایمنی پایین خودروها، ایمن نبودن گذرگاه ها، جمعیت زیاد، استفاده بی محابا از موتورسیکلت و کم توجهی به اصول ایمنی توسط رانندگان مرتبط دانست.
اما با توجه به مسایل یادشده در حال حاضر در کشور با رشد سفر نیز روبرو هستیم، بدان گونه که رییس پلیس راه کشور از افزایش ۳۰ درصدی سفر‌های جاده ‌ای در چند ماه گذشته خبر داده است.
سرتیپ دوم پاسدار محسن بیگی، افزایش سفرها و تعداد خودروها در کشور بر ضرورت توسعه راه ها تاکید می کند و می ‌افزاید: به رغم افزوده شدن یک و نیم میلیون خودرو به ناوگان کشور، ساخت راه های ارتباطی تنها ۷/۲ درصد افزایش داشته است.
آن گونه که رییس پلیس راه کشور اذعان کرده است ۶۳ درصد حوداث جاده ای در شعاع ۳۰ کیلومتری ورودی شهرها رخ می دهد.
عبدالرزاق برزگر، معاون پزشکی و آزمایشگاهی سازمان پزشکی قانونی کشور نیز ۶/۶۱ درصد کشته ‌های تصادفات را مربوط به جاده های برون شهری، ۸/۲۷ درصد در جاده‌ های درون شهری و ۱۰ درصد در جاده ‌های روستایی اعلام کرد.
«سالانه بیش از ۲۵ هزار نفر کشته و ۲۸۰ هزار نفر بر اثر تصادفات رانندگی مجروح می ‌شوند. (خبرگزاری ایرنا، ۳/۱۱/۱۳۸۸).

حوادث کار
آمار نشان می دهد که حوادث ناشی از کار هر ساله افزایش یافته و از شانزده هزار و ۳۸۳ مورد در سال ۸۲ به بیست هزار مورد در سال ۸۳ رسیده است.
سازمان تامین اجتماعی گزارش داده که در سال ۸۵، ۲۴ هزار و ۷۵ نفر دچار حوادث ناشی از کار شده و ۱۱۷ نفر نیز جان خود را از دست داده اند. بنابر آمارهای منتشر شده، حوادث ناشی از کار در سال ۱۳۸۶ نسبت به سال ۱۳۸۵ حدود هزار نفر بیش تر شده است.
براساس گفته ‌های مسئولان سازمان تامین اجتماعی از مجموع ۱۱ هزار و ۶۳۴ حادثه اتفاق افتاده در حین کار، در نیمه نخست سال ۸۶، ۶۰ نفر جان خود را از دست دادند. بیش ترین حوادث ناشی از کار برای مردان و متاهلین به ترتیب با ۱۱ هزار و ۴۴۸ و ۸ هزار و ۷۲۹ مورد اتفاق افتاده و سهم مجردها در حوادث ناشی از کار ۲ هزار و ۹۵ مورد بوده است. هم چنین مطابق آمار همین مرجع، در سال ۸۵ بیش از ۲۱ هزار حادثه در کشور اتفاق افتاده که در سال ۸۶ با رشد معادل ۹ درصد، تعداد حوادث بالغ بر ۲۳ هزار مورد شده است که از این تعداد بالغ بر ۲ هزار و ۱۰۰ نفر بر اثر این حوادث و بیماری‌‏های ناشی از آن دچار فوت یا از کار افتادگی شده ‌‏اند.
هم چنین آمار اعلامی سازمان تامین اجتماعی نشان می‌دهد که در سال ۱۳۸۷، ۲۲ هزار و ۱۳۴ مورد حادثه ناشی از کار اتفاق افتاد که منجر به از کارافتادگی ۶۱۸ نفر شد. به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بین ‌الملل سازمان تامین اجتماعی، طبق اطلاعات دفتر آمار و محاسبات اقتصادی و اجتماعی این سازمان، حوادث ناشی از کار در سال ۸۷ منجر به فوت ۸۳ نفر شد. ۲۴۲ مورد از حادثه ‌های ناشی از کار در سال ۸۷ باعث از کارافتادگی کلی، ۳۷۶ مورد از کارافتادگی جزئی و یک هزار و ۵۰ مورد منجر به پرداخت غرامت نقص عضو از سوی سازمان تامین اجتماعی برای حادثه‌دیدگان شد؛ ضمن آن که ۲۰ هزار و ۳۸۳ مورد از این حادثه‌دیدگان نیز بهبودی کامل یافتند. بیش از نیمی از حوادث روی داده در سال ۸۷ با ۱۴ هزار و ۹۳۴ مورد در ساعات کاری صبح و ۵ هزار و ۷۹۷ و یک هزار و ۴۰۳ مورد نیز به ترتیب در شیفت‌های بعدازظهر و شب اتفاق افتاده است. فعالیت ‌های مرتبط با فلزات اساسی، ماشین‌ های الکتریکی و غیرالکتریکی و ساختمانی بیش ترین آمار حوادث را در بین مشاغل و سقوط کردن و لغزیدن، ضرب‌ خوردگی و بریدگی و شکستگی اعضای بدن بیش ترین آمار در علت حوادث روی داده در سال گذشته گزارش شده است. بیش ترین آسیب‌ دیدگان حوادث ناشی از کار برای گروه ‌های سنی ۲۵ تا ۲۹ سال بوده و بی‌ احتیاطی در کنار وسایل بی‌ حفاظ و معیوب مهم ترین علل حوادث رخ داده در یک سال گذشته است. ۹۸ درصد حوادث ناشی از کار سال ۸۷ برای مردان و ۷۵ درصد برای متاهلان روی داده است.
در حالی که آمار حوادث کاری ناشی از کار در سال ۱۳۸۸، بنا به گفته خود دست اندرکاران حکومتی ۵۰ درصد افزایش یافته است اما دولت احمدی نژاد، با یک بازی آماری حوادث ناشی از کار را درصدی کم کرده است.

آتش سوزی جنگل ها
علاوه بر جنگل های گلستان در شمال، جنگل ابر در سمنان در شمال شرق ایران و جنگل های زاگرس غربی در مریوان در محاصره آتش هستند. تاکنون ۳۵ هزار هکتار از جنگل های مریوان و سروآباد و دست کم ۳۵ هکتار از جنگل های ابر در آتش سوخته است.
در پی وزش شدید باد گرم در سطح استان مازندران آتش سوزی در جنگل‌ های شهرستان‌ های «سیاهکل، رودبار، املش و فومن» به شدت گسترش یافته است.
آتش سوزی در جنگل های اطراف شهرهای نام برده به شدت گسترش یافته و گفته می شود در نتیجه تلاش شمار کثیری از مردم که به صورت داوطلبانه به خاموش کردن آتش روی آورده اند، آتش در جنگل های «شلیشه» شهرستان املش و روستای «آلیان» از توابع شهر فومن مهار گردیده است. اما مهار آتش در مناطق «لونک» شهر سیاهکل و «درفک» شهر رودبار با توجه به صعب‌ العبور بودن این مناطق هم چنان ادامه دارد. در خبر دیگری دبیر ستاد بحران شهرستان رامسر از وقوع آتش سوزی در منطقه جنگلی «جیر کوه و جواهرده» این شهر خبر داد.
سیدنجیب حسینی نماینده مینودشت و کلاله، گفت: «آتش سوزی جنگل های گلستان هنوز ادامه دارد و مهار نشده و با وجود شدت وزش باد در طی چند روز گذشته آتش گسترش چشم گیری داشته است.
او، با انتقاد از عملکرد مسئولان کشور در برخورد با این آتش سوزی گفت: جای تعجب است که به جنگل گلستان که به‌ عنوان گل سر سبد جنگل‌ های کشور شناخته می ‌شود و به تمام مردم ایران تعلق دارد به صورت ملی نگاه نمی ‌شود. او ادامه داد: انتظار می ‌رود که هم وزیر کشور و هم وزیر جهاد کشاورزی به منطقه گلستان به عنوان نقطه بحران نگاه کنند.
نماینده مینودشت و کلاله، گفت: اگر تمام توان ما همین است که تا اکنون نشان داده‌ ایم چرا از سایر کشورها کمک نمی‌ خواهیم تا به ما در مهار آتش یاری برساند.
آتش جنگل‌ های ابر در شاهرود استان سمنان، هم چنان ادامه دارد. به گفته منابع محلی تاکنون حداقل ۳۵ هکتار از جنگل‌ های این منطقه در آتش سوخته است. صعب‌العبور بودن و شیب بالا در مناطق آتش کار امداد رسانی را به این مناطق سخت و دشوار کرده‌ است.
مردم محلی، نهادهای نظامی، ارتش و سپاه، با امکانات کاملا ابتدایی مانند بیل، کلنگ و دبه ‌های آب به صورت پیاده‌ تا مناطقی که گرفتار آتش‌ شده اندپیش رفته و سعی در مهار آن دارند.
آتش‌ سوزی جنگل ‌های مریوان و سروآباد که از ابتدای خرداد ماه آغاز شده است هم چنان ادامه دارد. به گفته ایرج قادری، آمار آتش تا امروز صبح به ۸۶۰ نقطه رسیده است که در یک ماه گذشته با توجه به عدم بارش باران هم در تعداد و هم حجم آتش افزایش چشم گیری مشاهده می شود.
طبق آخرین خبرها تاکنون بیش از ۳۵ هزار هکتار از جنگل‌ های مریوان و سروآباد در آتش سوخته است به طوری که مناطق جنگلی در خط مرزی ایران با عراق به طور کامل محو شده است.
روستا‌های پیله‌ ور، رشه‌ ده، خوش‌ کلام، سردوش بیش ترین میزان گستردگی جنگل‌ های سوخته در منطقه مریوان و سروآباد را به خود اختصاص داده‌اند.
خبرگزاری حکومتی فارس، دوشنبه ۲۲ آذر ۱۳۸۹ برابر با ۱۳ دسامبر ۲۰۱۰، در رابطه با گسترش آتش سوزی جنگل های شمال، نوشت: پس از آتش ‌سوزی در جنگل ‌های گلستان که با وارد شدن ارتش به پایان یافت، چند روزی است که آتش به جان جنگل ‌های گلوگاه و بهشهر افتاد. آتش ‌سوزی در چند نقطه از جنگل ‌های بهشهر از شب گذشته آغاز شده و هنوز ادامه دارد.
لحظاتی پیش جلسه ستاد حوادث غیر مترقبه در فرمانداری بهشهر پایان یافت و دستگاه‌ های زیر مجموعه ستاد، ساماندهی و به مناطق هدف اعزام شده‌ اند اما نیروها کافی نیست و لازم است تا از نیروهای مردمی هم استمداد شود.
این ستاد یک فروند بالگرد درخواست کرده که امیدوار است به ‌زودی وارد منطقه شود. هر چند وسعت و علت آتش سوزی ها اعلام نشده است اما آتش سوزی ‌ها در چندین نقاط شهرستان بهشهر از حد فاصل بین نکا و بهشهر (کلت) در غرب تا نقاطی از یانه سر در شرق است و به نظر می ‌رسد یکی از دلایل اصلی این اتفاق نباریدن باران در سه ماه گذشته و وزش باد گرمی است که از شب گذشته در منطقه وزیدن گرفت.
آتش سوزی ‌ها در جنگل ‌های گلوگاه هم که از سه ‌شنبه دو هفته گذشته یعنی ۹ آذر ماه آغاز شده بود، هنوز خاموش نشده است.
هر چند مسئولان آمار دقیقی از وسعت آتش سوزی ها و خسارات آن اعلام نمی کنند اما از ابتدای منطقه آتش سوزی در تیرتاش تا انتهای آن در بخش مرکزی این شهرستان نواری به طول ۱۰ کیلومتر آتش گرفته و هم چنان ادامه دارد.
ایسنا، ۲۰ اذر ۸۹، خیر داد: براثر ایجاد حریق در جنگل‌ های شهرستان ساری و سوادکوه، ۵ هکتار از اراضی جنگلی این شهرستان ‌ها در آتش سوخت. ماموران پاسگاه انتظامی «هولار» شهرستان ساری در پی کسب خبری مبنی ‌بر ایجاد حریق در جنگل‌ های منطقه «اچوفی» به محل اعزام شدند.
براثر این آتش ‌سوزی یک هکتار از اراضی جنگلی این شهرستان طعمه حریق شد و با توجه به این که دامنه حریق در حاشیه مناطق جنگلی شهرستان سوادکوه به ‌وقوع پیوسته بود ماموران انتظامی این شهرستان نیز به منطقه اعزام شدند که با همکاری ماموران امدادی، انتظامی و مردمی حریق مهار شد.
براثر این آتش ‌سوزی ۴ هکتار از اراضی جنگلی شهرستان سوادکوه نیز طعمه حریق شد. علت حادثه و میزان خسارات وارده توسط کارشناسان در دست بررسی است.
به گفته مسئولان، دلایل اصلی در خصوص آتش سوزی های اخیر و ادامه این آتش سوزی ها در جنگل های کشور، تغییرات اقلیمی در برخی مناطق به خصوص در مناطق شمالی کشور عنوان شده است اقدامات لازم برای مهار آتش سوزی ها انجام گرفته است. به گفته رییس سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور، سازمان جنگل ها دارای یک نیروی انسانی آموزش دیده برای حفاظت از منابع طبیعی کشور است اما مهم ترین مشکل نداشتن امکانات هوایی مناسب برای خاموش کردن آتش است.
فرخ مستوفی، کارشناس محیط زیست در تهران، می گوید ایران برای خاموش کردن آتش سوزی در جنگل ها، به ویژه جنگل ابر که دارای جاده با شیب بالا و تا حدی صعب العبور است، دارای امکانات هوائی مناسب نمی باشد. به گفته این کارشناس محیط زیست کشورهائی هستند که سابقه و تجربه کافی برای کمک رسانی به دیگر کشورها، در امر مهار آتش سوزی در جنگل ها را دارا می باشند که از آن جمله می توان از کشور روسیه نام برد و مسئولان می توانند برای مهار آتش سوزی ها در جنگل های ایران که منابع طبیعی کشور هستند از چنین کمک هایی استفاده نمایند.

هنوز آبرسانی به شهر آبادان انجام نشده
نماینده آبادان در مجلس، با بیان این مطلب که بر خلاف وعده‌ ها و تبلیغات گسترده هنوز آبرسانی به شهر آبادان انجام نشده و مردم این شهر هم چنان آب شور و غیر قابل شرب می ‌خورند، خواستار تسریع در انجام آبرسانی به مردم این شهر شد.
عبدالله کعبی، در گفتگو با «خانه ملت»، با بیان این که طرح آبرسانی به شهر آبادان با نام طرح غدیر ۵ مهر امسال با حضور رییس جمهور و تبلیغات فراوان به بهره ‌برداری رسید، گفت: با وجود این که این طرح در آن زمان افتتاح شد اما هنوز آب شرب مناسب به مردم آبادان نرسیده و با وجود پیگیری‌ های مکرر نمایندگان این منطقه هم چنان کار آبرسانی به مردم آبادان به کندی پیش می ‌رود.
وی در توضیح طرح آبرسانی به آبادان، گفت: در طرح آبرسانی غدیر که قرار بود آب شرب منطقه آبادان و خرمشهر را تامین کند، ابتدا قرار بود از بالا دست سد کرخه برای مردم آبادان آب بیاورند که بعد از چندین ماه خلف وعده در نهایت از پایین دست این سد و از همان بخشی که آب بخش کشاورزی تامین می شود به شهر آبادان آب آوردند که حتی این طرح هم به خاطر اینکه بخشی از لوله کشی تصفیه خانه شماره ۲ آبادان آماده نشده بود با مشکل مواجه شد.
کعبی، با انتقاد از پاسخ‌ گو نبودن مسئولان اجرایی در مورد این موضوع، افزود: این پاسخ گو نبودن و این طولانی شدن آبرسانی که در نقطه مقابل وعده ها و تبلیغات گسترده آقایان قرار دارد موجب بی اعتمادی مردم به مسئولین اجرایی خواهد شد.

خشک شدن دریاچه ارومیه
به گزارش خبرنگار مهر در ارومیه، محسن سلیمانی روزبهانی معاون مدیر ملی طرح حفاظت از تالاب های ایران، در سمینار بررسی مسائل حوزه آبریز دریاچه ارومیه، گفت: متاسفانه در صورت ادامه این روند شاهد کاهش تعداد پرندگان مهاجر ورودی به جزایر دریاچه ارومیه و تالاب های اطراف آن، به خصوص جمعیت فلامینگوها خواهیم بود.
وی با بیان این که تغییرات کاربری اراضی در حوزه تلاب های کشور، تخلیه فاضلاب شهری، روستایی و خشکسالی، تالاب ها را تحت تاثیر قرار می‌ دهد، بیان داشت: افزایش نمک و مواد شیمیایی در هوا براثر خشک شدن دریاچه ارومیه، تغییر زمان بندی فصل ‌ها، افزایش ابتلا به سرطان، افزایش روزهای بدون باران و تغییر در زمان کشت و برداشت از عوامل تاثیرگذار ادامه این روند در منطقه خواهد بود.
معاون مدیر ملی طرح حفاظت از تالاب های ایران، با یادآوری این که دریاچه ارومیه در حوزه سه استان آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و کردستان قرار دارد، اظهار داشت: اجرای طرح های توسعه ای در این سه استان، در حال حاضر وضعیت دریاچه ارومیه را در نقطه بحرانی قرار داده است.
سلیمانی روزبهانی، متوسط تراز آبی دریاچه ارومیه را ۱۲۷.۳۷ مترمکعب اعلام و خاطر نشان کرد: هم اکنون تراز آبی دریاچه ارومیه حتی در متوسط ‌‌‌ترین وضعیت نیز قرار نداشته و آب دریاچه ارومیه بیش از سه متر پایین ‌تر از تراز اکولوژیکی آن است.
وی با اشاره به این که جمهوری اسلامی ایران عضو کنوانسیون تنوع محیط زیست و از جمله میزبانان کنوانسیون رامسر بود، گفت: در این راستا ۲۳ تالاب در سایت رامسر ثبت شده و همه تعهدات در مجامع بین ‌المللی مطرح شده و در حال اجرایی کردن پروژه‌ ها هستیم.
این مقام مسئول، در ادامه سخنان خود افزود: ایران دارای هزار زیستگاه، ۱۰۰ ایستگاه تالابی و ۸۰ تالاب بین ‌المللی بوده و نیز مسیر عبور پرندگان مهاجر و زیست بومی مهم برای آن ها است. بنا به همین گزارش، به گزارش خبرنگار مهر در ارومیه، سیدجلال الدین ترابی، معاون حفاظت و بهره برداری شرکت آب منطقه ای آذربایجان غربی با اشاره به این که نقش سازه های آبی و سدها، تعدیل، کنترل آب و توزیع به هنگام آب در میان مصرف کندگان است، بیان داشت: نمی توان با فرافکنی و عدم دقت در سایر زمینه ها سهم ناچیز سازه های آبی در خشک سالی دریاچه ارومیه را به عنوان محور اصلی این مشکل عنوان کرد.
ترابی اظهار داشت: دریاچه ارومیه با خشک سالی و کمبود شدید آب مواجه بوده و تنها راه نجات آن نهادینه شدن فرهنگ صرفه جویی و مشارکت کشاورزان به عنوان مصرف کنندگان اصلی آب است.
جواد محمودی، معاون امور عمرانی استاندار آذربایجان غربی، در جمع خبرنگاران تراز آبی دریاچه ارومیه را در حال حاضر هزار و ۲۷۱ متر اعلام کرد و افزود: در شرایط کنونی ارتفاع آب دریاچه ارومیه چهار متر از تراز اکولوژیکی آن پایین تر بوده  که تبدیل شدن بیش از ۲۵ هزار هکتار از حاشیه دریاچه به شوراه زار، معضلات متعددی در منطقه ایجاد کرده است.
وی نیاز آبی سالیانه دریاچه ارومیه را سه میلیارد و ۱۰۰ میلیون مترمکعب دانست و بیان داشت: خشک سالی سال های اخیر، افزایش میزان دما و تبخیر آب، افزایش سطح زیرکشت محصولات و تبدیل اراضی دیم به آبی و افزایش مصرف آب کشاورزی در کنار احداث سدها در حوزه آبریز دریاچه از عوامل تاثیرگذار کاهش میزان آب دریاچه است.
معاون امور عمرانی استاندار آذربایجان غربی در ادامه سخنان خود ظرفیت تولید آب حوزه آبریز دریاچه ارومیه را شش میلیارد و ۹۰۰ میلیون متر مکعب عنوان کرد و گفت: از این میزان آب سه میلیارد و ۸۰۰ میلیون مترمکعب در حوزه های مختلف کشاورزی، صنعتی و شرب مصرف شده که این امر لزوم اجرای طرح هایی به منظور صرفه جویی و مدیریت بهینه آن را دو چندان می کند.
    
تالاب را مرداب می کنند؟
ایلنا، ۲۶ آذر ۱۳۸۹، طی گزارشی نوشت: تالاب انزلى را شاید بتوان آبروى تالاب ‌هاى ایران خواند، تالابى که اگر نگوییم شاهرگ اصلى ولى حداقل یکى از شاهرگ ‌هاى اصلى حیات خطه سبز گیلان است. تالاب انزلى نه تنها یکى از منابع درآمدى براى مردم حاشیه ‌نشین خود بوده، بلکه مامنى براى هزاران پرنده مهاجرى است که در فصول مختلف مهمان این پهنه سبز – آبى هستند.
شاید باورش سخت باشد اما سرما که آغاز می ‌شود بیش از ۱۱۰ هزار بال پرنده خود را از سردترین نقاط سیبرى و شمال روسیه به دامن گرم این تالاب می رسانند و تمام زمستان را در آن به سر می برند.
اردک، قو، چنگر، خوتکا، طاوسک، قرقاول، کبک، آبیا، آبچرار، غوصا، تنجه، عقاب دم سفید، آکراس، غاز پیشانى سفید کوچک تنها بخشى از صدها گونه پرنده ‌اى است که تالاب انزلى پناهگاه ‌شان است که در میان آن ها، قو، طاوسک، تنجه، عقاب دم سفید، آکراس، غاز پیشانى سفید کوچک و فیل وش (نوعى مرغابى) جز گونه ‌هاى شکار ممنوع و حفاظت شده است.
اما تالاب انزلی، اکنون تنها نامش تالاب است و ۱۶ سال است که در مسیر خود را به سراشیبى مردابى شدن آغاز کرده است و اگر بخواهیم واقع ‌بینانه نگاه کنیم، دیر زمانى است که مرگ تدریجى تالاب شاه ایران آغاز شده است.این را حتى کسانى که براى نخستین بار تالاب را می ‌بینند با اندکى دقت در می یابد، عرصه تالاب آرام و آرام کوچک ‌تر می ‌شود و آب،‌ جاى خود را به نی ‌زار و نی ‌زار جاى خود را به زمین خشک می دهد. مجموعه ‌اى از عوامل دست به دست هم داده ‌اند تا تالاب را مرداب کنند و اولین ‌اش کاهش نزولات آسمانى است.
ابراهیم پورمجیب، مسئول پناهگاه حیات ‌وحش سلکه که سال ‌هاى سال است که زندگی ‌اش با تالاب گره خورده است، می ‌گوید: در حال حاضر بی ‌سابقه ترین کاهش آب را در تالاب شاهد هستیم به طورى که ۷۰ ساله ‌ها هم چنین خشک سالى را به یاد ندارد.
او اضافه می ‌کند: اواخر فصل پاییز باید حداکثر بارندگى را داشته باشیم اما امسال نه تنها بارانى نیامده بلکه گرمى هوا هم بی ‌سابقه است.
۲۰۰ هزار هکتار وسعت کل تالاب آرام ‌آرام کوچک و کوچک‌تر می ‌شود… پساب‌ هاى کارخانه ‌ها و کشتارگاه‌ ها، آب تالاب انزلى را مسموم کرده ‌اند. از خشک سالى و تصرفات حاشیه نشینان که بگذریم ورود انواع فاضلاب و پس ‌آب شهرى و صنعتى که از طریق رود‌هاى ورودى به تالاب، آب تالاب را مسموم کرده است مشکلى است که قدمتش از خشک‌ سالى نیز بیش تر است پساب چندین کارخانه و کارگاه صنعتى از طریق رود‌خانه ‌هایى مانند ثوفیان ده، هندخاله، راسته‌خاله، پیربازار، گوهررود، زرجوب و سیاه درویشان به تالاب سرازیر می‌شود که در این میان پیربازار آلوده ‌ترین این رودخانه ‌هاست.
شب هنگام هم کشتار‌گاه‌ ها و مرغ‌ داری ‌ها به طور مخفیانه پساب هاى خود را در این تالاب بی ‌نظیر رها می کنند انگار که نمی دانند که این پساب‌ ها و پس ‌مانده ها چه بر سر طبیعت می ‌آورد و آلودگى ناشى از آن نه فقط حیاط وحش تالاب بلکه همه کسانى که به نوعى با تالاب سر و کار دارند را به مخاطره می ‌اندازد…

خشک سالی در اصفهان
منصور شیشه فروش، مدیر کل حوادث غیر مترقبه استانداری اصفهان، در گفتگو با خبرنگار مهر در اصفهان، گفت: خوشیختانه با بارش باران در طول فروردین ماه التهاب خشک سالی کاهش یافت اما هم چنان خشک سالی در اصفهان استمرار دارد.
وی اظهار داشت: ممانعت از کاشت کشت بهاره و پاییزه و جلوگیری از اختصاص آب به آنان حاکی از این اصل است که خشک سالی هم چنان در اصفهان وجود دارد، چنان چه در حال حاضر نزدیک به ۳۰۰ روستای استان آب شرب آنان با تانکر آبرسانی می شود.
شیشه فروش تصریح کرد: البته شهرستان های ما نسبت به سال گذشته افزایش بارندگی داشته اند اما نسبت به درازمدت می توان گفت با کاهش بارندگی ربرو بوده اند.
وی اظهار داشت: شهرستان سمیرم در سال جاری ۳۵۲ میلی متر بارندگی داشته که متوسط درازمدت آن ۴۹۴ میلی متر بوده که در مجموع با کاهش ۲۹ درصدی روبرو بوده است.
مدیر کل حوادث غیر مترقبه استانداری اصفهان، در این خصوص به دیگر شهرستان های اصفهان نیز اشاره و تصریح کرد: در مجموع اصفهان در مقایسه با متوسط درازمدت با کاهش بارندگی روبرو بوده است.
وی هم چنین تامین آب شرب اصفهان را در فصل تابستان در اولویت نخست دانست و اظهار داشت: در صورت لزوم آب رسانی با تانکر به باغات را در برنامه کاری قرار خواهیم داد.

کمبود گاز در کرمان
در حالی است که در فصل سرما و در بسیاری از شهرها و روستاهای استان کرمان و هم چنان حاشیه های شهر کرمان تعداد قابل توجهی از مردم از گاز مایع به عنوان مهم ترین منبع سوختی استفاده می کنند.
کمبود گاز و هم چنین ایجاد بازار سیاه فروش گاز مایع در حالی در کرمان هر روز بر مشکلات مردم محروم استان کرمان می افزاید که هر کپسول گاز هم اکنون با قیمت هشت تا ده هزار تومان در بازار سیاه به مردم عرضه می شوند و نکته قابل توجه اینکه مردم نیز برای رفع نیاز خود مجبور به استفاده از این کپسول ها هستند.
ایجاد صف های طولانی نیز در محل های توزیع گاز مجاز و غیر مجاز استان کرمان موجب نارضایتی از وضعیت کنونی مردم شده است.
هر چند که یکی از دلایل کمبود گاز "LPG" در استان کرمان گرایش فزاینده مردم به استفاده از این منبع سوختی در خودروها از سوی مسئولان بیان می شود اما بدون شک مهم ترین عامل کمبود گاز در استان کرمان، عدم ارسال گاز مایع به استان کرمان است.
وضعیت کمبود کپسول گاز در کرمان تا جایی پیش رفت که شورای شهر کرمان نیز در نامه ای به استاندار کرمان خواستار چاره اندیشی در راستای حل مشکل گاز در کرمان شد.
رییس کمیسیون خدمات شهری شورای شهر کرمان در این خصوص به شکایات زیاد شهروندان و بازار آزاد غیرقانونی به وجود آمده توسط افراد سودجو و هم چنین قیمت بالای هفت تا هشت هزار تومان برای یک کپسول گاز اشاره کرد و افزود: متاسفانه پس از برگزاری چندین جلسه در ستاد تنظیم بازار و ارجاع این موضوع به شرکت نفت هنوز بحث توزیع کپسول های گاز ساماندهی نشده است لذا با توجه به شکایات زیادی که شهروندان به شورای شهر داشته اند موضوع در کمیسیون خدمات شهری شورا و همچنین نشست عمومی شورا مطرح شد و مقرر شد این موضوع از طریق نامه ای از سوی شورا به استاندار ارسال و پیگیری شود.
فتح الله مویدی، افزود: با توجه به این که معمولا اقشار ضعیف و کم درآمد در حواشی شهر کرمان از کپسول های گاز  استفاده می کنند، ساماندهی وضعیت نابسامان توزیع کپسول بسیار ضروری به نظر می رسد.

شیراز نقاط محروم…
فرماندار شیراز، با بیان این که در هیچ جایی از استان به اندازه شیراز نقاط محروم وجود ندارد خواستار بازدید و سرکشی مسئولان از نقاط محروم شد.
به گزارش خبرگزاری دانش جویان ایران (ایسنا)، منطقه فارس، حسین قاسمی در جلسه ‌ای که به منظور پیگیری مصوبات بازدید استاندار از محله سهل آباد شیراز برگزار شد، گفت: سایر مدیران باید به تبع از استاندار به نقاط محروم توجه ویژه داشته باشند، چرا که محلات فقیرنشین و نقاط محروم نیازمند توجه بیش تر مسئولان هستند.
فرماندار شیراز گفت: مدیران نباید به دلیل این که در نقاط جنوب شهر زندگی نمی ‌کنند محرومان را از امکانات محروم سازند.

محرومیت روستائیان از راه های مناسب
به گزارش «خانه ملت»، نماینده چابهار و نیک ‌شهر گفت: در حوزه انتخابیه من ۸۰۰ روستا وجود دارد که ۳۰ در صد آن ها از دسترسی به راه مناسب محرومند.
او، افزود: بیش تر این روستا‌ها در نقاط مرزی قرار دارند و این روستا‌ها به دلیل نبود راه و عدم دسترسی به اعتبار بیش تری نیاز دارند تا زیرساخت ‌هایشان را بهبود ببخشند.
جدگال، هم چنین از اجرا نشدن کامل طرح روستا مرکزی در حوزه انتخابیه‌ اش انتقاد کرد و گفت: شکی نیست که این طرح بسیار خوب است و امکان تحصیل را برای کودکان و نوجوانان بیش تری فراهم کرده است اما در برخی از روستا‌ها کودکان و نوجوانان به دلیل نبود راه مناسب و عدم سرویس ‌دهی از استفاده از این امکان محرومند. عضو کمیسیون شورا‌ها، هم چنین از متوقف ماندن طرح بیمارستان پلان خبر داد.
به گفته وی پیگیری ‌های بسیاری انجام شده که در این بخش یک بیمارستان تاسیس شود اما هنوز از اجرایی شدن آن خبری نشده است. این بخش با ۵۰ هزار جمعیت تا نزدیک ترین بیمارستان بیش از ۱۵۰ کیلومتر فاصله دارد.
جدگال در پایان تاکید کرد: مردم در بسیاری از روستا‌ها هم چنان از سهمیه اندک آب مصرفی ‌شان گله ‌مندند.

تجمعی اعتراضی در برابر بخشداری عسلویه
سایت عسلویه نیوز، ۲۵ آذر ۱۳۸۹، گزارش داد: در پی مرگ مادر و کودک خردسالش در عسلویه به دنبال نبود مراکز درمانی مناسب تجمعی اعتراضی در برابر بخشداری برگزار شد.
مردم با تجمع در مقابل درب بخشداری عسلویه و نشان دادن پلاکاردهای خود خواستار توجه بیش تر مسئولین نسبت به تکمیل و راه اندازی بیمارستان تامین اجتماعی شدند.
بیمارستان تامین اجتماعی شهر عسلویه ۸۰ درصد پیشرفت فیزیکی داشته که به دلیل عدم تامین اعتبار ۲۰ درصد بیش از ۵ سال به حال خود رها شده است.
مردم شهر عسلویه با امضای طومار و تسلیم آن به استاندار خواستار توجه بیش تر مسئولین به بزرگ ترین معضل اجتماعی شهر خود، تکمیل بیمارستان ۳۲ تختخوابی این شهر شدند.
وبلاگ «اخبار عسلویه» نیز در این باره نوشت: حادثه به این صورت بوده که خانواده ای به خاطر فرار از آلودگی خفه کننده ای که در شهر شاهد هستیم دل به طبیعت و به خارج از شهر می زنند. در هنگام برگشت جاده های شلوغ و کم عرض متاسفانه ماشین از مسیر منحرف و حادثه ناگواری پیش می آید. حوالی ساعت ۱۸ بود ماشینی که مصدومین حادثه دو زن میان سال ۳ بچه کوچک و دو نوجوان که همگی در قسمت وانت ماشین بودند آن ها را به بهداری عسلویه می رساند.
از آن جا که درمانگاه عسلویه توان پذیرش و درمان اولیه این طور حوادثی نداشته به همین خاطر همه مصدومین به جز دختر بچه که شرایط دختر بچه طوری بود که امکان جابه جایی نبود، به درمانگاه منطقه ویژه با تعلل با ماشین های شخصی اعزام شدند و بعد از آن هم به شهرستان با فاصله ۷۰ کیلومتری و شلوغی جاده ها همراه بود و آن چیزی که در این بین شاهد بودیم خبری از آمبولانس یا پزشک همراه بیمار نبود.
دختربچه (مریم کوچولو) هفت ساله که جسم نحیف آن روی تخت بود به علت نبود امکانات پزشکی و تلاش پزشکان متاسفانه بعداز دو ساعت دست و پنجه نرم کردن با مرگ تسلیم مرگ شد.
اگر کادر متخصص و امکانات پزشکی بود و هم چنین آموبلانس های مجهز بود امیدی به زندگی دوباره دختر بچه بود.
بخش عسلویه بالغ بر ۳۰ هزار نفر مردم بومی و بیش از ۵۰ هزار نفر کارگر که در عسلویه ساکن ومشغول به کار هستند اما فقط عسلویه یک درمانگاه دارد آن هم در حد معالجه سرپایی.
وقتی که شرکت نفت یک هواپیمایی برای حالت های اورژانسی در نظر گرفته است البته برای (مدیران اجرایی شرکت نفت) که هزینه های این سفر شامل اجاره هواپیما، بنزین، استهلاک، اورهال، خدمه و خلبان، خدمات فرودگاهی و… همگی از جیب منطقه ویژه پرداخت شده است. آیا بهتر نبود در یک مسیر قانونی، طرح های بر زمین مانده و متوقف شده دولت برای تکمیل بیمارستان ۳۲ تختخوابی عسلویه اختصاص می شد؟ و یا این که جان مردم هیچ ارزش ندارد و در مراحل بعدی قرار دارد؟

افزایش قاچاق مواد مخدر صنعتی
سردار حسین آبادی، آدینه  ۱۹ آذر ۱٣٨۹ –  ۱۰ دسامبر ۲۰۱۰، گفت: از سوی دیگر گران شدن مواد مخدر در بحث هروئین نیز افزایش تزریق های مشترک و ابتلا به بیماری های خطرناک را در پی دارد که تنها بایستی مصرف کنندگان را ضمن توصیه به ترک مواد به سمت مراکز درمانی هدایت کرد تا تحت پوشش درمانی قرار گرفته و ترک با استفاده از شربت متادون و شربت تریاک را پیش روی آنان گذاشت.
سردار حمیدرضا حسین آبادی، با اشاره به افزایش قاچاق مواد مخدر صنعتی گفت: استفاده از مواد مخدر صنعتی و نا خالصی های موجود در این مواد معتادان را در معرض مرگ قرار داده است.
به گزارش مهر، سردار حمید رضا حسین آبادی ظهر چهارشنبه در جمع خبرنگاران استان کرمان، گفت: تغییر ذائقه مصرف کنندگان از مواد کم خطر نظیر تریاک به مواد خطرناک مثل شیشه و کراک تهدیدی جدی برای جوانان و مصرف کنندگان مواد کشور است و تولیدکنندگان و قاچاقچیان آن نیز به دلیل خلا قانونی به راحتی از دام مجازات رها می شوند.
او، تصریح کرد: متاسفانه مساله دیگر در بحث شیشه آمار قاچاقچیانی است که از ایران در زندان های کشورهای آسیای جنوب شرقی وجود دارد.
حسین آبادی، گفت: حدود ٣۵۰ نفر از اتباع ایرانی در زندان های مالزی، تایلند و اندونزی به سر می برند در حالی که در کشور ما علی رغم تصویب قانون مبارزه با قاچاق مواد مخدر صنعتی و تایید آن توسط رهبری این قانون دو ماه است در مجمع تشخیص مصلحت است و هنوز ابلاغ نشده است.
او، اقرار کرد: افزایش مواد مخدر صنعتی در کشور به مرحله نگران کننده ای رسیده است به گونه ای که در هشت ماهه گذشته ٨۵۲ کیلو شیشه در سراسر کشور کشف شده و ٣۲۵ کیلو آن توسط پلیس در فرودگاه ها در مرحله قاچاق از کشور توقیف شده است و افزایش کشفیات شیشه ۴۴ درصد رشد داشته است و دستگیری عوامل توزیع آن نیز ۱۵درصد رشد نشان می دهد.
او، گفت: ٨۹ کارگاه تولید شیشه نیز در این مدت متلاشی شده است که عمده کشفیات و دستگیری ها در استان های البرز و تهران بوده است.
حسین آبادی، یادآورشد: ۱۷ هزار و ۵۹ نفر در کشور در ارتباط با قاچاق شیشه دستگیر شدند که نشان از افزایش گرایش به سمت تولید این ماده مخدر صنعتی خطرناک است… گزارش های پلیس درباره شیشه تا دو سال پیش در حد گزارش عادی بود اما امروز به فریادی تبدیل شده است که قاچاق آن از ایران به مقصد دیگر کشورها به ویژه کشورهای آسیای شرقی حیثیت نظام را زیر سئوال برده است.
او، هم چنین یادآورشد: سالانه هزار تن کشفیات تریاک در ایران داریم و عمده کشفیات پلیس ایران کمکی به دیگر کشورها به ویژه اروپایی ها است ولی متاسفانه به دلیل مسائلی نظیر تحریم ها تجهیزات و تکنولوژی جدید مبارزه با مواد که می تواند به ایران کمک زیادی بکند از سوی این کشورها در اختیار ایران قرار نمی گیرد.
حسین آبادی، تصریح کرد: از سوی دیگر گران شدن مواد مخدر در بحث هروئین نیز افزایش تزریق های مشترک و ابتلا به بیماری های خطرناک را در پی دارد که تنها بایستی مصرف کنندگان را ضمن توصیه به ترک مواد به سمت مراکز درمانی هدایت کرد تا تحت پوشش درمانی قرار گرفته و ترک با استفاده از شربت متادون و شربت تریاک را پیش روی آنان گذاشت.
او، عمده کشفیات مواد مخدر را در هشت استان شرقی و جنوبی دانست و گفت: ٨۰ درصد کشفیات مواد مخدر کشور در این هشت استان انجام می شود و استان کرمان یکی از استان هایی است که در کشف مواد مخدر و تلاش در جهت مبارزه با مواد جایگاه ویژه ای دارد.
این مسئول، رقم کشفیات کل مواد مخدر در هشت ماهه گذشته را ۲۷۶ تن انواع مواد مخدر دانست و گفت: بیش از ۱۶تن هروئین، ۲تن مرفین، ۲۱۱ کیلو تریاک و ٣۱ تن حشیش و ۱۴ تن انواع دیگر مواد بوده است که در طول ۱۱ ماهه گذشته هزار و ۷۹ باند قاچاق مواد مخدر متلاشی شده و ۱۵۷ هزار و ۹۰۰ توزیع کننده و قاچاقچی مواد توسط پلیس دستگیر شده اند.

۲۲ هزار نفر مبتلا به ویروس ایدز
به گزارش خبرنگار مهر، آخرین آمار رسمی وزارت بهداشت از تعداد مبتلایان به ایدز در کشور نشان می دهد که تا کنون بالغ بر ۲۲ هزار نفر مبتلا به این ویروس شناسایی شده اند و پیش بینی می شود در حدود چهار برابر این تعداد مبتلا نیز وجود داشته باشد که متاسفانه هنوز به دلایل گوناگون شناسایی نشده اند. در واقع، بیش ترین نگرانی از بابت همین مبتلایان ناشناخته است که بعضا خودشان هم از بیماری خود اطلاعی ندارند. این مساله می تواند زمینه ساز شیوع بالای تعداد مبتلایان به ایدز در جامعه باشد.
کارشناسان بر این باورند یکی از دلایل بروز رفتارهای پرخطر و کنترل نشده جنسی در نسل جوانان، ناشی از بالا رفتن سن ازدواج باشد. مشکلات پیش روی جوانان برای تامین هزینه های ازدواج و زندگی، باعث شده که آمار جوانان مجرد رو به افزایش باشد به طوری که برنامه های در نظر گرفته شده برای برگزاری ازدواج آسان نیز چندان مورد استقبال قرار نگرفته است.
دکتر عباس صداقت، رییس اداره ایدز وزارت بهداشت اخیرا در نشست مدیران گروه تخصصی بیماری ها و کارشناسان ایدز سراسر کشور با بیان این که تغییر الگوی انتقال ایدز به ارتباط جنسی در بین جوانان نگران کننده است اعلام کرده این روند می تواند همان موج سوم انتقال ایدز باشد.
وی ضمن اشاره به تاثیر گذاری اجرای برنامه کاهش آسیب با آموزش همگانی و اطلاع رسانی، هشدار داده است که اگر تا پنج سال این برنامه ها و مداخلات اجرا نشود باید منتظر رسیدن موج سوم انتقال ایدز از طریق ارتباط جنسی غیر ایمن باشیم.

اهداء کلیه یا فروش کلیه؟
جام جم آنلاین، یکشنبه ۹ خرداد ۱۳۸۹، وابسته به صدا و سیمای حکومت اسلامی، نوشت: «آمارها بیانگر این است که سالانه صدها نفر در کشور چه زیرنظر انجمن حمایت از بیماران کلیوی و چه به‌ طور مستقل در بازار آزاد به‌ طور توافقی بین طرفین اقدام به خرید و فروش کلیه می کنند و امیدوارند شاید از این راه بتوانند بخشی از مشکلات ریز و درشت زندگی خود را که تنها حلّال آن پول است، رفع کنند حتی اگر این کار به قیمت ناقص شدن همیشگی تا پایان عمر تمام شود.»
این رسانه حکومتی، با نگرانی از بازار سیاه کلیه، می نویسد: «اما نکته نگران‌کننده در این میان این است که بازار سیاه خرید و فروش کلیه به دلیل نبود نظارت قانونی از سوی سازمان ‌های متولی هر روز داغ‌ تر شده و همین امر زمینه گران شدن خرید و فروش کلیه و متفاوت بودن قیمت خرید و فروش آن از ۵‌ میلیون تومان در انجمن حمایت از بیماران کلیوی تا قیمت چند برابری آن در بازار سیاه را رقم زده است.
این در حالی است که رییس اداره خدمات بیمارستانی سازمان بیمه خدمات درمانی روز گذشته در اظهارنظری با اشاره به افزایش قیمت فروش کلیه در کشور به بالای ۱۵ میلیون تومان، عدم نظارت انجمن حمایت از بیماران کلیوی را دلیل چنین آشفته بازاری در قیمت فروش کلیه عنوان کرده است.»
هم ‌اکنون ۳۵ هزار نفر بیمار دیالیزی و پیوندی در کشور وجود دارد که روند درمانی آنان از وضعیت چندان مطلوبی برخوردار نیست و در حال حاضر بیش از ۳۳۰۰ دستگاه دیالیز کار درمان آنان را انجام می ‌دهد که نمی ‌تواند همه آنان را تحت پوشش بگیرد.
مدیرعامل انجمن حمایت از بیماران کلیوی ایران، بیش ترین اهداء کنندگان کلیه در کشور را افراد ۲۵ تا ۲۶ ساله معرفی کرد که در قبال دریافت پول، اقدام به فروش کلیه خود به بیماران نیازمند می کردند.
به گفته قاسمی، نتایج بررسی ‌ها بیانگر این است در حالی که ۷۰ درصد مشکلات مربوط به بیماری ‌های کلیوی در کشور در سنین ۲۰ تا ۴۴ سال رخ می دهد، اما در مقابل، بیش از ۵۰ درصد اهداء کنندگان کلیه در رده سنی ۲۵ تا ۲۶ سال قرار دارند.
بیماران نیازمند کلیه معمولا یک تا ۴ ماه در انتظار هدیه‌ دهنده هستند و این در حالی است که بیش از ۹۵ درصد کلیه ‌های اهدایی به صورت فروش کلیه انجام می ‌شود.
کلیه فروشی میان زوج ها و دانش جویان: «حمید هستم. ۲۶ ساله. گروه خونی (ب مثبت). مشکلات زیادی دارم که شاید بتوانم با فروش کلیه ‌ام حلش کنم. قیمت پایه ۱۰ میلیون تومان. منتظر اعلام پیشنهادهاتون هستم.»
این جملات که بیش تر تداعی ‌کننده آگهی ‌های مزایده است در یک وبلاگ شخصی منتشر شده که نویسنده آن از میان صدها نفری که سالانه به دلیل فقر مالی و از طرق مختلف، کلیه خود را می ‌فروشند، این راه را برای فروش کلیه خود آن هم به بالاترین قیمت پیشنهادی انتخاب کرده است. بررسی ‌ها نشان می ‌دهد مشکلات مالی مهم ‌ترین عاملی است که فروشندگان کلیه را مجبور به این کار می ‌کند.

نرخ حودکشی در ایران
براساس آمارهای جهانی خودکشی در بیش تر کشورها سومین عامل مرگ و میرجوانان و نوجوانان و به طور کلی هشتمین عامل مرگ و میر در دنیاست. آمارهای هشدار دهنده در این زمینه است که باعث شده به پیشنهاد سازمان بهداشت جهانی و انجمن بین المللی پیشگیری از خودکشی از سال ۲۰۰۳ روز ۱۰ سپتامبر به عنوان «روز جهانی پیشگیری از خودکشی» نام گذاری شود. انتخاب روزی جهانی برای پیشگیری از خودکشی یکی از اقدامات بین المللی برای کنترل و کاهش این آسیب اجتماعی بوده است.
به جز این، نهادهای بین المللی تاکید فراوانی روی انجام تحقیقات تخصصی و کاربردی ایجاد حساسیت در مورد خودکشی و در نهایت تدوین برنامه های ملی و بین المللی به منظور کنترل و کاهش این آسیب اجتماعی دارند.
آمارهای رسمی حاکی از این است که نرخ خودکشی در ایران شش نفر از هر صد هزار نفر است. با این وجود و از آن جا که وقوع حتی یک خودکشی تاثیر روانی و اجتماعی زیادی روی افراد و جامعه می گذارد و از طرف دیگر ما هنوز برنامه مدونی برای کنترل و کاهش این آسیب اجتماعی نداریم، باید سازمان های اجتماعی توجه بیش تری به این امر نشان دهند و هرچه زودتر طرح ملی پیشگیری از خودکشی را تدوین کنند.
روان شناسان اما دسته بندی دیگری در مورد خودکشی دارند که براساس یکی از معروف ترین آن ها چهار نوع خودکشی وجود دارد. خودکشی ناشی از مالیخولیا، خودکشی مالیخولیایی ناشی از حزن و اندوه، خودکشی ناشی از وسوسه و خودکشی ناشی از انگیزه های آنی یا غیر ارادی، انواع خودکشی از نظر روان شناسان است.
دسته بندی های دیگری نیز در مورد این آسیب اجتماعی وجود دارد که یکی از معروف ترین آن ها مربوط به سازمان های متولی آمار و ارقام است و براساس آن خودکشی موفق و خودکشی ناموفق وجود دارد.
اسفندماه سال گذشته مدیرکل دفتر آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در یک گفتگوی خبری وضعیت خودکشی در ایلام و کرمانشاه را نگران کننده عنوان کرد.
«سیدحسن موسوی چلک»، تاکید کرد: در شهرهای دره شهر و ایوان از استان ایلام خودکشی از مرز بحران هم گذشته و بسیار نگران کننده است و باید مسئولان استانی برای رفع این مساله اقدام خاصی انجام دهند.
آمارهای رسمی بر این واقعیت صحه می گذارند که در بعضی از استان ها از جمله ایلام نرخ خودکشی ۱۶ نفر در هر صد هزار نفر است. بر این اساس باید روی نقشه خودکشی ایران استان هایی مانند ایلام، کرمانشاه، لرستان، کهگیلویه و بویراحمد، همدان و حتی خوزستان را با رنگ قرمز نشان داد.
در ایلام ۵۸۰ هزار نفری سالانه بیش از ۴۰۰ خودکشی اتفاق می افتد، و همین باعث شده است پس از سال ها این استان در رتبه نخست این آسیب اجتماعی قرار داشته باشد. نماینده حوزه جنوبی استان ایلام در مجلس شورای اسلامی مرداد ماه سال گذشته وضعیت نامناسب اقتصادی را مهم ترین عامل خودکشی در این استان اعلام کرد.
«علی عزتی» با اشاره به این که در حال حاضر وضعیت اقتصادی خانوارهای ایلامی مناسب نیست، خاطر نشان کرد: بیش تر این موضوع نشات گرفته از بی کاری ونبود شغل های درآمدزا در استان است.
شایع ترین نوع خودکشی در مردان ایرانی به دارآویختگی، استفاده از مواد مخدر، استفاده از ترکیب تریاک و دارو و سقوط از بلندی است وزنان بیش تر خودسوزی می کنند یا به وسیله دارو به زندگی خود پایان می دهند.
اما خودکشی زنان در ایران در سال های اخیر نگران کننده تلقی شده است. ایران پس از چین و هندوستان سومین کشور جهان است که در آن آمار خودکشی موفق زنان افزایش یافته و در حال پیشی گرفتن از آمار خودکشی مردان است. در «گزارش ملی خشونت علیه زنان» که نهاد ریاست جمهوری در سال ۱۳۷۹، آن را منتشر کرد، آمار خودکشی زنان در استان های کهگیلویه و بویراحمد، کرمانشاه و کردستان بالاتر از میانگین کشور گزارش شده بود.
در ایران سانسور آمار خودکشی و دلایل آن نه تنها از طرف نهادهای رسمی که از طرف خود مردم نیز انجام می شود؛ یعنی این که براساس فرهنگ نهادینه شده، خودکشی عملی مذموم شمرده می شود و اطرافیان کسی که دست به خودکشی زده است علاقه مند به دادن اطلاعات درست و دقیق نیستند. برای این که اطلاعات درست و دقیق به دست بیاید باید به فکر تجربه راه های متفاوتی بود که از ساده ترین آن ها درگیر کردن انجمن ها و نهادهای غیردولتی با موضوع است. تجربه نشان می دهد که مردم اعتماد بیش تری به چنین نهادهایی دارند و این نهادها اطلاعات درست تر و دقیق تری به دست می آورند. در مرحله بعدی باید آموزش به افراد اعم از کسانی که قبلا خودکشی کرده اند یا اطرافیان شان دست به چنین کاری زده اند و حتی افراد عادی که به نظر می رسد تمایل به خودکشی ندارند، مورد توجه قرار بگیرد. در این مرحله استفاده از اقشار تاثیرگذار جامعه مانند معلمان، پرستاران، معتمدان محله ها و… ثمربخش است. در واقع سطح آگاهی افراد مختلف جامعه در مورد این آسیب اجتماعی و چگونگی مواجهه با آن باید بالا برود تا فعال شدن این نیروی اجتماعی پیشگیری از این آسیب را تسهیل کند.

بحران طلاق در ایران
بنا به گزارش ایلنا، ۱۳۸۹/۸/۲۳، نشست «طلاق، ‌بحران یا راه حل؟» در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد. در این نشست سه تن از اساتید دانشگاه‌ ها به بررسی وضعیت طلاق در ایران پرداختند. این اساتید دانشگاه، در این مساله متفق ‌القول بودند که نباید نگاه منفی به طلاق در جامعه گسترش یابد،‌ زیرا در برخی موارد طلاق واقعا یک راه حل است، ‌اما زوجین به خاطر نگاه منفی که در جامعه نسبت به طلاق وجود دارند، ‌به آن تن نمی دهند. در این نشست نسبت به وضعیت طلاق عاطفی در کشور اظهار نگرانی شد و آمار طلاق عاطفی در حدود دو برابر آمار طلاق قانونی اعلام شد، این اساتید دانشگاه طلاق عاطفی را خطرناک‌ تر از طلاق قانونی دانستند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، شهلا کاظمی ‌پور‏، رییس مرکز مطالعات و پژوهش ‌های جمعیتی آسیا و اقیانوسیه در نشست «طلاق، بحران یا راه حل» با بیان این که ‏علت اصلی افزایش طلاق در ایران، ازدواج های نادرست است‏‌، گفت: با وجود این که مسئولان دولتی آمار و ارقامی ارائه می کنند که نشان می دهد ازدواج در ایران کم شده‏ اما میزان ‌های خام ازدواج ‏ نشان می دهد که ازدواج در ایران رو به افزایش است و مهم ‌ترین علت افزایش ازدواج در کشور هم جوانی جمعیت است. یعنی چون جمعیت در معرض ازدواج در کشور افزایش یافته است بنابراین میزان ازدواج هم افزایش داشته است.
او در رابطه با تحول سن ازدواج در کشور گفت:‌ آمارها نشان می دهد که سن ازدواج مردان از ۲۵ سال در سال ۴۵ به تدریج افزایش یافته است اما سرعت افزایش سن ناچیز بوده و به حدود ۲۶ سال و نیم رسیده است‏، ‏‌در سال ۸۸ هم سن ازدواج مردان به ۲۷ سال رسیده است. سن ازدواج زنان نیز در سال ۴۵‏، ۲۳ سال و نیم بوده و البته سرعت افزایش سن ازدواج در زنان خیلی بیش تر است و این یکی از پدیده‌ هایی است که شاید بتواند باعث افزایش طلاق شود.
او گفت: طلاق ها در جامعه ایران، بیش تر در نقاط شهری اتفاق می افتد، یعنی ۸۴ درصد از طلاق های واقع شده در کشور متعلق به نقاط شهری است و بیش ترین درصد آن هم متعلق به استان تهران است به طوری که ۳۰ درصد از طلاق ‌های کشور را به خود اختصاص داده است در صورتی که جمعیت تهران کم تر از ۲۰ درصد جمعیت کشور است.
او گفت:‌ طلاق در ایران اطلس جغرافیایی بسیار روشنی دارد و مدرنیته نا‌خواسته تهاجمی به سوی جامعه ما‏، پدیده طلاق را تشدید کرده و شتاب آن را بالا برده است.
سید‌حسن حسینی، استادیار گروه جامعه شناسی دانشکده علوم اجتماعی نیز در نشست «طلاق،‏ بحران یا یا راه حل»، گفت:‌ یکی از معضلات اصلی جامعه ما این است که آمار و اطلاعات در رابطه با وقایع حیاتی کشور ان گونه که باید و شاید در دسترس نیست و فقط در طی حدود ۱۰ سال اخیر است که امکان دسترسی به آمار و اطلاعات فراهم شده ‏‌ضمن این که ایران به نسبت کشورهای دیگر خیلی دیر اقدام به سرشماری اطلاعات و آمار حیاتی کشور کرده است و این در حالی است که در کشورهای توسعه یافته ای مانند فرانسه‏، جمع ‌آوری اطلاعات و آمار حیاتی سابقه حداقل ۲۰۰ ساله دارد ‏‌بنابر این جامعه شناسان و پژوهشگران اجتماعی در آن کشورها برای تحلیل مسائل اجتماعی‏‌، دسترسی مناسبی به اطلاعات دارند و می ‌توانند تحلیلی های دقیق و درستی نسبت به وضعیت جامعه خود ارائه دهند‏‌.
حسینی، تصریح کرد: در جامعه ایران، میزان طلاق همواره در جوامع شهری بیش از جوامع روستایی و بیش از دو برابر بوده است و با وجود رشد آمار طلاق در شهرها ، معمولا آمار طلاق در روستا ها ثابت باقی آمده است.
او توضیح داد: آمار طلاق در ایران در سال ۸۵ به ۹۴ هزار، سال ۸۶، ۹۹ هزار، سال ۸۷، ۱۱۰ هزار و سال ۸۸، ۱۲۵ هزار و ۷۴۷ مورد رسیده است.
او ادامه داد:‌ البته در ایران باید پدیده های اقتصادی و اجتماعی هم چون بحران بازار کار و اعتیاد به خصوص در مردان و گستردگی تعداد معتادان را در جامعه از عوامل مضاعفی دانست که به پدیده طلاق و جدایی زنان از مردان کمک می ‌کند، به همین دلیل است که در آن جاهایی که زنان متقاضی طلاق در ایران هستند بخشی از زنان و یا بخش قابل توجهی از زنان متقاضی طلاق در ایران کسانی هستند که شوهرانی دارند که یا به آن ها نفقه نمی دهند، یا معتاد هستند.
او ادامه داد:‌ در جوامع شهری مانند تهران ‏‌زنان دیگر فقط انتظار نفقه از مردان خود ندراند و به دنبال عشق کامل هستند و بنابر این تعریف روابط زن و مرد در جوامع شهری تغییر کرده است و مردان و زنان باید با توجه به هنجارهای موجود روابط خود را تنظیم کنند تا با مشکل مواجه نشوند.

تن فروشی در ایران
طبق قوانین حکومت اسلامی، تن فروشی زنان در ایران جرم محسوب شده و مجازات های سنگینی برای آن در نظر گرفته شده است اما طبق قوانین اسلامی، می توان با خواندن یک «صیغه موقت» به آن جنبه رسمی یا لااقل شرعی داد.
وزارت کشور اعتراف کرده است: «۱۵ هزار تومان؛ نرخ بازگشایی مراکز فحشا» سردار علیرضا افشار، معاون فرهنگی و اجتماعی وزارت کشور گفته است: «یک مرکز فساد که به علت فساد و فحشا تعطیل و پلمپ می شود با جریمه ۱۵ هزار تومانی فک پلمپ می شود.»
سردار افشار در گفتگو با یکی از شماره های هفته نامه «یالثارات الحسین» (ارگان رسمی انصار حزب الله) افزوده: «رییس جمهور در چند جلسه موکدا از ما خواسته اند که با جرایم در حوزه فساد و فحشا با قاطعیت برخورد شود.»
سردار علیرضا افشار از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که در دولت نهم معاون سیاسی وزارت کشور بود اما پس از مدتی از سمت خود برکنار شد. افشار بعد از چند ماه به عنوان معاون اجتماعی و فرهنگی به این وزارتخانه بازگشت.
برابر برخی گزارش های نیمه رسمی که در سال های گذشته در منابعی مانند خبرگزاری کار ایران (ایلنا) منتشر شده، در ۱۰ سال اخیر میانگین سن دختران فراری در تهران که به تن فروشی اشتغال دارند از ۲۸ سال به ۹ تا ۱۷ سال رسیده است و حدود ۱۰ هزار باند فحشا تنها در پایتخت ایران فعالیت می کنند.
سیدکاظم رسول زاده طباطبایی، مدیر گروه روانشناسی دانشگاه تربیت مدرس در تیر ماه ۱۳۸۸ گفته بود: «در دهه ۶۰ و ۷۰ سن روسپیگری بالای ۳۰ سال بود اما اکنون سن روسپیگری از ۱۵ سال به بالا رسیده است.»
کارشناسان، فقر و وضعیت نامناسب معیشتی، بی کاری، اعتیاد، اخراج از محل کار، ازدواج اجباری، تنوع طلبی مردان و… را علل اصلی افزایش فحشا در ایران می دانند.
تن فروشی زنان در ایران، به دو صورت قابل مشاهده است. نوع قانونی و شرعی آن تحت نام ازدواج موقت یا صیغه انجام می گیرد که تبدیل به یکی از راه های کسب درآمد سرشار برای آخوندهای مفتخور شده است. امامزاده ها و اماکن مذهبی از مراکز مهم تن فروشی قانونی و شرعی هستند. قم، مرکز رفت و آمد بسیاری از تروریست هایی به ویژه از کشورهای عربی است که هدف اصلی آن ها، سهل انگیز بودن صیغه در این شهر است. اما تن فروشی در ایران، تنها به صیغه محدود نشده و بسیار فراتر از آن رفته است
طبق سرشماری که مدتی پیش در شهر تهران انجام گرفته است، تعداد زنان و دخترانی که فقط در شهر تهران ۱۲ میلیون نفری به تن فروشی اشتغال دارند به ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار نفر میرسد. تعداد بیش تری از این زنان در خیابان ها، رستوران ها، هتل ها و مکان های عمومی هستند و بقیه در ۲۵۰ خانه به سر می برند، صاحبان این خانه ها درصدی از درآمد زنان را در مقابل محل کار و زندگی که در اختیار آن ها قرار داده اند، می گیرند.
در حمله ای که چندی پیش توسط نیروی انتظامی به یکی از خانه ها صورت گرفت، ۱۴۸ تن دستگیر شدند. ۴۴ تن از دستگیر شدگان زنانی بین سنین ۳۰ – ۱۵ سال بودند. هم چنین تا به حال ۳۰ هزار نفر از دستگیرشدگانی که به جرم تن فروشی بازداشت شده اند حامل ویروس HIV بوده اند که توسط ارگان های حکومتی به مکان نامعلومی فرستاده شده اند.
متاسفانه متوسط سن زنان تن فروش به سرعت در حال کاهش است و تاکنون به ۱۰ سال کاهش یافته است. در بین این افراد کودکان ۱۰ ساله نیز به چشم می خورد. هم چنین ۶۰ درصد زنان تن فروش مادرانی هستند که به خاطر فقر مالی و فشارهای اقتصادی و جواب گویی به نیازهای فرزندان شان به این مصیبت افتاده اند.
در این میان آیا باید زنان تن فروش را محکوم کرد که برای زنده ماندن خود و فرزندان شان به تن فروشی روی آورده اند؟ واقعیت این است که اوضاع و شرایط فلاکت بار اقتصادی که محصول تمامی سیستم های سرمایه داری و به طبع آن حکومت اسلامی ایران است مقصر واقعی و عامل تمامی سرکوب ها، نابرابری ها، بی عدالتی ها است. همین وضعیت مشقت بار اقتصادی است که بسیاری از دختران و زنان و حتا پسران و مردان را به تن فروشی سوق داده است. در کشوری چون ایران که بر دنیایی از ثروت اتکا داده است، می بایستی تمامی زنان و مردان و کودکان این کشور در رفاه و آسایش و ارامش زندگی می کردند. ثروتی که باید در راه آسایش و رفاه و خوشبختی این مردم صرف و هزینه می شد در دست مشتی سرمایه داران و  حکومت آن ها و برای رفاه و تامین زندگی آن ها و اطرافیانش و ارگان های سرکوبش و سیاست های میلیتاریستی اش و… هزینه می گردد.

قوانین هولناک قصاص
براساس قوانین قصاص یک جوان بیست و پنج ساله به کورشدن دو چشم با ریختن «اسید» محکوم شد. به گزارش خبرگزاری فرانسه، «مجتبی» بیست و پنج ساله که به قصاص از طریق کورکردن چشم از طریق اسید محکوم شده است در گذشته در یک اختلاف ناموسی با یا جوان دیگر به نام «علیرضا» با پاشیدن اسید چشم های وی را کورکرده بوده است.
بنا بر این گزارش دیوان عالی جمهوری اسلامی، حکم دادگاه بدوی در مورد قصاص کورکردن چشم را مورد تایید قرار داده است. دادستان قم با تایید حکم دیوان عالی جمهوری اسلامی گفته است: «ما از پزشکی قانونی خواسته ایم تا بر جریان اجرای حکم و کور کردن محکوم نظارت نماید.»
در ماه فوریه سال ۲۰۰۹ نیز یک جوان ایرانی به قصاص از طریق کوری چشم محکوم شده بود. هنوز خبری از اجرای حکم در مورد این جوان که «مجید موحدی» نام دارد، منتشرنشده است.
خبرگزاری هرانا، ۲۳ آذر ۱۳۸۹، نوشت: حکم قطع دست دو سارق در زندان مرکزى شیراز اجرا و برای یک راننده تانکر به اتهام قاچاق مواد مخدر حکم اعدام صادر شد. به گزارش کیهان، سارقان چندى پیش به اتهام سرقت هاى متعدد دستگیر و پس از محاکمه به علت داشتن سوابق متعدد به قطع دست محکوم شدند.
این حکم که در مراجع قضایى صالحه مورد تایید قرار گرفته بود در محوطه زندان مرکزى شیراز به اجرا درآمد و دست این سارقان مطابق دستورات دینى قطع شد.
خبرگزاری هرانا، چهارشنبه، ۱۰ آذر ماه ۱۳۸۹ برابر ۱ دسامبر ۲۰۱۰، نوشت: دست کم قطع دست یک متهم به سرقت در زندان مرکزی کرمانشاه در حضور عده‌ ای که دادستان کرمانشاه «اشرار و اراذل و اوباش سابقه‌ دار محلات» خواند، اجراء شد.
در کیفرخواست صادره از دادسرای عمومی و انقلاب کرمانشاه برای این فرد تقاضای اجرای حد الهی شده بود که پس از اجرای تشریفات دادرسی در دادگاه جزایی، حکم قطع ید وی صادر و در زندان مرکزی کرمانشاه اجرا شد.
به هنگام اجرای این حکم به دستور دادستان عمومی و انقلاب کرمانشاه، علاوه بر سارقین زندانی، نیروی انتظامی عده ‌ای را تحت عنوان «اشرار و اراذل و اوباش سابقه ‌دار محلات» نیز به منظور مشاهده اجرای این حکم و «عبرت گرفتن» از آن در زندان مرکزی کرمانشاه جمع کرده بود.
اخیرا نیز دست فردی در زندان مشهد، در مقابل زندانیان قطع گردید. محمد ذوقی، دادستان شهر مشهد، به دنبال اجرای این حکم  در این استان، گفته بود: «عمل یک سارق می تواند در شرایطی از مصادیق جرم محاربه باشد که مجازات سنگین اعدام را در پی خواهد داشت. ما سرقت هایی که مصداق محاربه نباشد قانون مجازات اسلامی و آیه ۳۸ سوره مائده اصل بر قطع ید سارق است.»
در ماه های اخیر، صدور و اجرای احکام قطع دست، افزایش یافته است. در چند ماه گذشته هفت نفر به تحمل این مجازت محکوم شده اند. در همین راستا اوایل آبان ماه گذشته، دست یک دزد در شهر یزد با حکم دادگاه و پس از تایید دیوان عالی کشور در محوطه زندان مرکزی استان یزد قطع شده است.

تک خوانى زن نامشروع است
به گزارش خبرگزارى دانش جویان ایران (ایسنا)، ۲۰ آذر ۱۳۸۹ – منطقه خراسان، حجت‌الاسلام و المسلمین سیداحمد علم‌الهدى در خطبه ‌هاى این هفته نماز جمعه مشهد مقدس با بیان سه تعبیر از قرآن مجید که سه وظیفه مسلمانان را تبیین می کند، افزود: «مساله اول، مساله ولایت پذیرى است و مطرح شدن این امر در دین و قرآن به معناى آن است که همه انسان ‌ها باید ولاپت ‌پذیر باشند.»
امام جمعه مشهد مقدس با تقدیر و تشکر از کارهاى مثبت صورت گرفته در حوزه فرهنگ سازى و تعالى فرهنگى- دینى جامعه گفت: «خوشبختانه تحول موجود در راه‌ اندازى فیلم ‌ها و سریال‌ هاى صدا و سیما مبنى بر افزایش پشتوانه دینى بسیار ارزشمند است ضمن آن که در این میان باید توجه داشته باشیم که بعضى از جریان ‌ها مرزشکنى نکنند.»
او، هم ‌چنین در خصوص سریال مختارنامه گفت: «این فیلم، فیلم ارزشى بسیار قابل تاملى است که ارتباط عاطفى بین مردم و اهل بیت را به تصویر کشیده است و جریان‌ هایى را نشان می دهد که عمق شور و هیجان عاطفى شیعه را پرورش می دهد، البته باید توجه داشت که در حین انجام یک عمل مقدس، خلاف شرع و مرز شکنى صورت نگیرد.»
حجت‌الاسلام و المسلمین علم ‌الهدى، هم‌چنین با اشاره به آیه ‌اى از قرآن کریم تصریح کرد: «به عنوان یک تکلیف شرعى عرض می کنم که تک خوانى زن نامشروع است و زن‌ ها نباید صدایشان را به گونه‌ اى نازک کند که کسانى که در دل شان مرض است، طمع کنند.»
او، ادامه داد: «نازک کردن صدا در صحبت کردن معمولى نارواست، چه برسد به لالایى خوانى زن در صدا و سیما.»
این عضو مجلس خبرگان رهبرى، با بیان این که البته به گفته مقام معظم رهبرى آواز خواندن زن ذاتا حرام نیست، اما به شرط آن که مفسده‌ اى بر آن متوجه نباشد، با طرح این سئوال که حال در این میان به چه چیزى مفسده گفته می شود، تصریح کرد: «به آن ‌چه که کسى صداى زن را بشنود و دلش حالى به حالى شود و در دلش گرایش سوء به وجود آید.»
وى در خصوص لالایى خواندن و تک خوانى صداى زن در تیتراژ سریال مختار نامه، گفت: «قبلا نیز به صدا و سیما این نکته را متذکر شده بودم و ایشان نیز این امر را پذیرفتند اما متاسفانه تاکنون اجرایى نشده است و به این ترتیب مجبور شدم در نماز جمعه آن را بگویم که وقتى که شما آواز یک زن را در یک برنامه سراسرى می ‌گذارید چه تضمینى دارد که مرزشکنى در این میان صورت نگیرد؟»
وى ادامه داد: تک خوانى زن در سریال «مختارنامه» و پخش آن از صدا و سیما نامشروع است.
امام جمعه مشهد، هم‌چنین قرائت قرآن توسط بانوان در مسابقات قرآنى با حضور داور مرد را نیز خلاف شرع دانست و گفت: «دنباله‌ این تک خوانی هاى زن مرزشکنى است که نباید صورت بگیرد.»
حجت‌الاسلام و المسلمین علم‌الهدى تاکید کرد: «از روز اول، شرکت خواهران در مسابقات ورزشى را نوعى مرزشکنى از حدود اسلام اعلام کرده بودم چرا که حفظ حجاب ناموس دارى از کربلا و عاشوراست، پس چگونه می توان با نمایش دادن چند زن ورزشکار در میدان ‌هاى ورزشى و نمایش آن در صدا و سیما از ناموس عاشورا مرزدارى کرد؟ آیا با امام حسین (ع) این گونه معامله می کنید؟ آیا فقط اشک ریختن و گریه کردن و سینه زدن و نوحه خواندن براى حفظ مرزهاى اسلام کافى است؟»

اعزام ورزشکاران زن مایه شرمساری است
آیت الله صافی گلپایگانی، از مراجع تقلید قم، در واکنشی تند به اعزام ورزشکاران زن به خارج از کشور گفت که اعزام ورزشکاران زن مایه شرمساری است و باید از آن جلوگیری کرد.
این مرجع تقلید محافظه کار که روز سه شنبه در دیدار با جمعی از اعضای جامعه روحانیت مبارز شیراز سخن می گفت، خواستار اجرای «اصل امر به معروف و نهی از منکر» با به گفته وی «زبان و شیوه مناسب» شد.
به گزاری خبرگزاری دانش جویان ایران، این روحانی گفته که «انجام معاصی و گناهان و بدحجابی ها در بروز مساله خشک سالی تاثیر زیادی دارد» و در ادامه افزوده است: «باید به سوی خدا برویم و از ارتکاب گناهان و تظاهر به معاصی که متاسفانه روز به روز در جامعه بیش تر می سود، به شدت دوری کنیم.»
آیت الله صافی گلپایگانی، ۹۱ ساله از چهره های مذهبی سنت گرا است و در دهه ۱۳۶۰ به مدت هشت سال دبیری شورای نگهبان را بر عهده داشت.
او، پیش تر نیز از آن چه که «بی توجهی» به وضعیت حجاب در ادارات خوانده بود انتقاد کرد و گفته بود: «وظیفه شرعی همه این است که با حجاب کامل در محل کار خود حاضر شوند و اگر حجاب را رعایت نکنند، عذر آن ها را بخواهند و سازمان صدا و سیما در این کار مهم بسیار مسئول است و اینجانب این سازمان را مقصر می ‌دانم.»
اواخر آبان ماه، یک عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اعزام ورزشکاران زن به بازی های آسیایی گوانجو در چین را به باد انتقاد گرفت و گفت: «به صورت جدی از مسئولان ورزشی خواسته می شود که در مورد حضور بانوان در مسابقات جهانی تجدیدنظر کنند.»
سیدمحمد غروی افزوده بود: « مسابقات جهانی آمیخته با یک سری لوازم و ملزومات است که با ارزش ‌های اسلامی ما سازگار نیست.»
آیت الله عباس کعبی، دیگر عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، نیز از پخش رقابت های زنان در بازی های آسیایی انتقاد کرد و آن را «تاسف برانگیز، عجیب و مایه تاثر و تکدر» خواند.
تلویزیون جمهوری اسلامی ایران، هم زمان با بازی های آسیایی چین تصاویر مربوط به مسابقات زنان ورزشکار را پخش کرد که اوج آن مربوط به مسابقه های خدیجه آزادپور، ووشوکار ایرانی بود که برای نخستین بار طلای زنان را برای ایران به ارمغان آورد.
پیش تر نیز در جریان المپیک سال ۲۰۰۸ پکن، حجت الاسلام علم الهدی امام جمعه مشهد در خطبه های نماز جمعه، در واکنش به اعزام چند دختر ورزشکار به المپیک پکن و پرچمداری هما حسینی در مراسم افتتاحیه گفته بود: «این موضوع جنگ با ارزش ها و آماده سازی مردم برای فرج امام زمان است، آیا می فهمید چه می کنید؟»
در بازی های آسیایی چین که ماه نوامبر برگزار شد، ۸۸ زن در کاروان ورزش ایران حاضر بودند که یک رکورد در تاریخ ورزش این کشور بعد از انقلاب بهمن ۵۷ محسوب می شود.
تیم اعزامی ایران به بازی های آسیایی توانست بیش از ۲۰ نشان طلا را کسب کند و برای نخستین بار پس از انقلاب رکورد کسب مدال طلا از سوی ایران شکسته شد.

پیشنهاد حذف وزارت آموزش و پرورش…
مجلس در ۱۴ آذر ۸۹، مصوبه کاهش وزارتخانه های دولت را تصویب کرد که براساس آن احتمال ادغام وزارتخانه های علوم و آموزش پرورش مطرح شده بود. و وزیر آموزش و پرورش روز بعد پیشنهاد ادغام وزارتخانه های آموزش و پرورش و نفت را ارائه نمود. و اینک طرح ایجاد وزارتخانه امر به معروف و نهى از منکر مطرح می گردد.
خبرگزارى فارس، ۲۰ آذر ۱۳۸۹، در این مورد نوشت: مدیرکل اعزام مبلغ و امور دینى سازمان اوقاف و امور خیریه گفت: ارگان ‌هایى که در زمینه تبلیغ و ارشاد فعالیت می ‌کنند لازم است ادغام شده و به وزارتخانه ‌اى در زمینه امر به معروف و نهى از منکر تبدیل شوند.
حجت‌الاسلام جلال رضوی ‌مهر، روز ۱۴ آذر ماه، در گفتگو با خبرنگار فارس در قم، با اشاره به اهمیت امر به معروف و نهى از منکر اظهار داشت: «بحث امر به معروف و نهى از منکر یکى از حرکت ‌هاى ائمه معصومان (ع) در مسیر هدف مند کردن ایمان است.»
وى خاطرنشان کرد: «امام خمینى (ره) با امر به معروف و نهى از منکر انقلاب را به وجود آورده و جایگاه معروفات را در جامعه احیا کردند.»
مدیرکل اعزام مبلغ و امور دینى سازمان اوقاف و امور خیریه کشور، تصریح کرد: «شهداى امر به معروف و نهى از منکر فراوانى در جامعه وجود دارد و دشمن این موضوع را پیگیرى می ‌کند که معروف ‌ها در جامعه اسلامى اجرا نشود تا انسانیت و ارزش ‌هاى والاى اسلامى از بین برود.»
‌رضوی ‌مهر، با بیان این که اکسیژن ایمان امر به معروف و نهى از منکر است، گفت: «این دو فریضه مهم سند حقیقى انسان‌ها را به آن ها عرضه می ‌کند.»
او، خاطرنشان کرد: «نهادها و ارگان‌ هایى که در زمینه تبلیغ و ارشاد فعالیت می ‌کنند لازم است ادغام شده و به وزارتخانه ‌اى در زمینه امر به معروف و نهى از منکر تبدیل شوند.»
‌رضوی ‌مهر، تاکید کرد: «براى پیگیرى و پژوهش بیش تر در زمینه این فریضه الهى باید در مقاطع مختلف تحصیلى درس امر به معروف و نهى از منکر تدریس شود و موضوعات پایان‌نامه ها در دانشگاه‌ ها به این موضوع اختصاص پیدا کند.»

درس آمادگی دفاعی
فرمانده قرارگاه مرکزی «راهیان نور»، گفت: با هماهنگی ‌های صورت گرفته میان بسیج و وزارت آموزش ‌و پرورش، دانش ‌آموزان برای گذراندن درس آمادگی دفاعی، به صورت داوطلب به مناطق جنگی اعزام می شوند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، سردار علی فضلی پیش از ظهر ۲۲ آذر ۱۳۸۹، در نشست خبری پیرامون اردوهای راهیان نور و درس آمادگی دفاعی اظهار کرد: «مطابق هماهنگی ‌های صورت گرفته میان وزارت آموزش ‌و پرورش و سازمان بسیج مستضعفین، طرح اجرای درس آمادگی دفاعی دانش ‌آموزان سال دوم دبیرستان در مناطق جنگی ۸ سال دفاع مقدس صورت خواهد گرفت که هم ‌اکنون مراحل مقدماتی این طرح آغاز شده است و بیش از ۳۰ هزار دانش ‌آموز به همراه مربیان خود به ارودهای آموزش عملی درس آمادگی دفاعی در مناطق عملیاتی ۸ سال دفاع مقدس، اعزام شده‌ اند.
او، با اشاره به مراحل اعزام و استقرار دانش ‌آموزان در مناطق مورد نظر گفت: «پس از بازدید از یادمان ‌های دفاع مقدس در آروند، آبادان، شلمچه و دهلاویه؛ هر شب یک رزمایش برای آمادگی ‌های عملی دانش ‌آموزان برگزار می ‌شود.»
جانشین فرمانده سازمان بسیج مستضعفین با اشاره به بررسی ‌های کارشناسی صورت گرفته در این خصوص گفت: «اجرای این طرح برای آموزش درس آمادگی دفاعی، در میان مدارس و دانش ‌آموزان به صورت داوطلبانه است که احساس وظیفه شده تا جهت آموزش دانش ‌آموزان برای گذراندن این واحد درسی، از شهدا بهره گیریم.
این پاسدار، افزود: «این طرح به صورت غیر متمرکز اجرا می ‌شود و هم زمان با آموزش درس آمادگی دفاعی، ارودهای راهیان نور نیز به شیوه معمول خود برگزار خواهد شد.»
فرمانده قرارگاه مرکزی راهیان نور، جمعیت هدف در اجرای این طرح را ۶۰۰ هزار نفر عنوان کرد که هماهنگی ‌های آن با آموزش و پرورش صورت گرفته است.» او، با بیان این که بسیج و سپاه، وزارت آموزش و پرورش را در بحث مدیریت اجرای طرح یاری می کنند، گفت: «هم چنین یک روحانی در کنار مربیان آموزشی در هر اتوبوس حضور دارد، یک راوی نیز در رابطه با ارزش های دفاع مقدس روایت‌ گری خواهد کرد.»

تبلیغ رسمی برای عضویت نوزادان تا کودکان هفت ساله در بسیج
خبرگزاری مهر، ۲۱ آذر ۸۹ نوشت: «مراسم عضویت نوزادان یک ماهه تا کودکان هفت ساله در بسیج، دوشنبه ۲۲ آذر ماه ۱۳۸۹، در مسجد امام جعفرصادق (ع) واقع در میدان فلسطین تهران برگزار می شود.»
به گزارش مهر، «براساس طرح ناحیه مقاومت بسیج حضرت ولی عصر (عج) نوزادان یک ماهه تا کودکان هفت ساله به عضویت بسیج درمی آیند.»
این برنامه فردا دوشنبه ۲۲ آذر ماه (۷ محرم الحرام) برگزار و طی آن خانواده های علاقمند و داوطلب می توانند با مراجعه حضوری کودکان خود را برای عضویت در بسیج ثبت نام می کنند.
نوزدان پس از عضویت در نیروی مقاومت بسیج کارت عضویت دریافت می کنند.
هدف از اجرای این طرح که پیش تر در برخی دیگر از استان های کشور نیز اجرا شده گسترش فرهنگ و تفکر بسیجی در جامعه، به ویژه نسل پنجم است.
***

هر انسان آگاه و حتی هر ناظر بی طرف و منصف در رابطه با دیدن و شنیدن و خواندن این همه فجایع جامعه ایران، اولین سئوال اش این است که چه کسی مسئول این همه فجایع انسانی، اجتماعی و زیست محیطی در ایران است؟ جواب ساده به این شکل است که هر چند هر شهروندی در قبال معضلات و مشکلات جامعه و حل آن ها نقش و وظیفه ای دارد اما اگر به لحاظ علمی بپذیریم که عدم آزادی، اختناق، فقر، بی کاری و ناآگاهی عامل بسیاری از آسیب ها و بحران های اجتماعی است به صراحت باید بگوییم که سران و مقامات و ارگان های حکومت اسلامی، عامل اصلی آن ها هستند. یعنی اگر دولت به وظایف خود در قبال جامعه به خوبی عمل کند و شهروندان از ازادی بیان و قلم و اندیشه و فعالیت فردی و جمعی برخوردار باشند بخش عظیمی از معضلات جامعه برطرف می شود. زیرا فاصله چندانی بین دولت و شهروندان وجود ندارد که همدیگر را نفی کنند، بلکه به عنوان یک پیکر و یک وجود در جامعه حرکت می کنند. آن هم در جامعه ای که اقتصاد آن در انحصار دولت است و اگر ثروت های جامعه به طور یک سان و عادلانه و براساس معیارها و ارزش های علمی و دستاوردهای تاریخی بشری در بین شهروندان توزیع گردد و دولت خود را نه مافوق مردم، بلکه خدمتگزار مردم بداند آن وقت آسیب ها و بحران های اجتماعی به حداقل می رسد. هر شهروندی نیز در جایگاه خود، برای برطرف کردن معضلات جامعه آستین ها را بالا می زند. اما در حاکمیت جمهوری اسلامی، شهروند هیچ حقی ندارد و بعلاوه باید به طور مطلق از حاکمیت و زورگویی ها و قلدرمنشی هایش نیز تبعیت کند جامعه مسیر فروپاشی را طی می کند نه سازندگی را.
جامعه ای که یک سوم جمعیت آن را جوانان تشکیل می دهند به شرایطی منجر می شود آمارها می گویند سن بزهکاری جامعه به زیر ۱۰ سال، کف سنی فحشاء به ۱۴ سال و کف سنی اعتیاد به ۱۳ سال رسیده و حدود ۱۴ میلیون نفر با مشکل روانی دست و پنجه نرم می کنند.
در مقایسه با سال قبل در خشونت های خانگی مثل شوهرکشی، زن کشی، والدین کشی و فرزندکشی ۳۵ درصد رشد، اعتیاد نوین ۲۷ درصد، نوجوانان و جوانان در معرض اعتیاد ۶۰ درصد، فرار دختران ۲۳ درصد و طلاق ۱۷ درصد را شاهد بوده ایم.
افزایش مواردی مثل خودکشی، عقاید شیطان پرستی، آمار ۲۰ تا ۳۰ درصدی دانش آموزان سیگاری، خشونت، بحران هویت و هویت ستیزی جوانان، توزیع مواد روانگردان توسط باندهای گسترده و مشروبات الکلی غیراستاندارد و شیمیایی در جامعه تکان دهنده و هولناک است. تغییر الگوی مصرف مواد مخدر با نام های جاذب و چهره های جدید در حالی که گاه تا ۱۵۰ برابر هروئین قدرت تخریب دارند و افزایش خشونت های جنسی و به ویژه کودک آزاری، زنان خیابانی، فحشا و ایدز و… دلایل اثبات عدم تعادل روحی و روانی افراد جامعه است که سلامت اجتماع را به شدت مورد تهدید قرار داده است.
عامل این که در ایران حدود ۲۳ درصد جمعیت از مشکلات روانی رنج می برند و حدود ۱۱ درصد جمعیت دچار مشکل حاد روانی هستند، چه کسی است؟
عامل اصلی همه فجایع انسانی حکومت اسلامی است. عموما آسیب ها و بحران های اجتماعی، ریشه در فقر و بی کاری و سانسور و اختناق دارند و مستقیما تحت تاثیر عملکردهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حاکم بر جامعه دارند.
در چنین شرایطی، سرکوب های خونین و فساد گسترده دولتی در دوره طولانی سه دهه، عامل ریشه داوندن فساد و تشنج و پرخاشگری در جامعه است. فرهنگ نوکیسه گی، غارت منابع طبیی جامعه و رانت خواری به صورت امری رایج در می آید و خصوصیات و اخلاقیات انسانی را ز ابین برده است. هر کس به فکر خویش است و دو دستی کلاهش را گرفته تا از سرش نربایند. در مقابل همه این دردها و رنج ها، هم چنان زبان روز و زمخت و گفتمان حاکم عامرانه و دستوری حکومتیان، رفتارهای پدرسالارانه، نظام آموزشی خرافی و زورگویی و مردسالارانه و غیره به وضعیت عجیب و غریبی در جامعه منجر شده است. وضعیتی که روز روشن در خیابان ها، انسانی با چاقو انسان دیگری را لت و پار می کنند انبوهی از مردم نیز تنها نظاره گر این صحنه های هولناک می شوند نتیجه اعمال حکومت در جامعه است. حکومتی گه در ملاء عام زندانیان را در خیابان ها و میادین شهرها ساعت ها از جرثقیل آویزان می کند و در خیابان ها شلاق می زند و به انسان ها توهین می کند تشدید خشونت و بزهکاری در چنین جامعه ای اجتناب ناپذیر است.
باین ترتیب، در طول سی سال حاکمیت جمهوری اسلامی سرمایه، مردم ایران با مشکلات بسیاری دست به گریبان بوده اند. بی کاری، گرانی، فقر و تورم روزافزون زندگی را برای مردم فقیر و کارگران و محرومان جامعه به مرحله غیرقابل تحملی رسیده است. فضای اختناق و سرکوب و حمله به آزادی های فردی و اجتماعی از سوی اسلامی در سه دهه گذشته، از سیاست های کلان آن بوده است.
در واقع حکومت اسلامی، تمام امکانات کشور را در راه میلیتاریزه و پلسی کردن جامعه به کار گرفته و آموزش و پرورش، بهداشت و درمان، خدمات دهی به جامعه، و اشتغال و رفاه جامعه در نزد سران و ارگان های حکومت اسلامی وجود خارجی ندارند. سران و ارگان های سرکوب و تبلیغ و غیره بسیج شده اند تنها چرخ های ماشین جنگی حکومت اسلامی بچرخانند و بر سر راه این ماشین هر آن چه که از انسان گرفته تا محیط زیست و غیره باید نابود شوند.
تبه کاری و سیاست های تروریستی حکومت اسلامی، به جایی رسیده است که حتی نوزادان را نیز برای نیروهای بسیج نام نویسی می کنند. اما آن ها نیک می دانند که این کودک امروز برای آن ها کاری نمی تواند انجام دهد اما سود امروزی و نقدی حکومت در این است که خانواده های این نوزادان را وابسته به خود می کند تا به عنوان سیاهی لشکر هم شده از آن ها سوء استفاده کند. این حکومت جانی، هم چنین دانش آموزان را برای آموزش های جنگی، روانه مناطق جنگی می کند اوج جهالت و بربریت و وحشی گری حکومتیان را به نمایش می گذارد.
در چنین شرایطی، پدر و مادرها در موقعیت سختی قرار می گیرند. زیرا کودک ماجراجویی را دوست دارد و به دست گرفتن اسلحه را نیز یک نوع بازی به حساب می آورد. اگر یادمان باشد در اوایل جنگ، کودکان را تشویق می کردند از پدر و مادرهایشان اجازه بگیرند تا به جبهه های جنگ فرستاده شوند. اما با اوج گیری جنگ، خمینی فتوا داد که دانش آوزان برای رفتن به جبهه نیازی به اجازه والدین ندارند و مستقیما خودشان می توانند راهی جبهه ها شوند. سران و فرماندهان حکومت اسلامی، هزار هزار دانش آموزان را به جبهه های جنگ فرستادند و حتی از وجود آن ها برای پاک کردن میدان های مین نیز استفاده کردند. امروز نیز می گویند آموزش نظامی داوطلبانه است اما با گذشت زمان این مساله عمومیت خواهد یافت و شامل همه دانش آموزان خواهد شد. بنابراین، از همین امروز که دیو در شیشه است باید فکری کرد اگر از شیشه بیرون بیافتد دست به ویران گری خواهد زد.
بعلاوه مسلما، برای جلوگیری از انحرافات اجتماعی و بزهکاری در درجه اول باید به توزیع درآمدها در جامعه توجه داشت چرا که یکی از مهم ترین عوامل به وجود آورنده و تشدید کننده فقر، توزیع ناعادلانه درآمدها در جامعه است که این نابرابری های اقتصادی زاینده انواع و اقسام آسیب های اجتماعی، فساد، تباهی و انواع بزهکاری هاست. بنابراین، حکومت موظف است کوشش خود را در راه بهبود وضع توزیع درآمدها به کار گیرد تا بزهکاری و آسیب های اجتماعی به حداقل برسد.
در حال حاضر  بیش از ۳ میلیون کودک محروم از تحصیل هستند که به دلیل مشکلات ناشی از فقر از تحصیل بازمانده اند. کودکان کار نیز که به حدود ۵/۱ میلیون نفر می رسند از عواقب فقر هستند. سوء تغذیه و گسترش بیماری های عفونی ناشی از عدم رعایت بهداشت از عوارض دیگر فقر است.
واقعیت های سه دهه اخیر نشان داده اند که هیچ کدام از جناح های حکومت اسلامی در این مدت، نه تنها توجهی به زیست و زندگی رفاه مردم و جامعه نداشته اند، بلکه هرگونه اعتراض و انتقادی را نیز در نطفه خفه کرده اند. به همین دلیل سال گذشته، مردم جان به لب رسیده و در پیشاپیش همه جوانان دختر و پسر به بهانه تقلب در انتخابات ریاسنت جمهوری، به خیابان ها ریختند و با جسارت و شهامت فوق العاده ای نیز در مقابل نیروهای سرکوبگر و آدم کش حکومت ایستادند. وقایع سال گذشته و تظاهرات میلیونی مردم سبب شد که برخی از سران سابق حکومت اسلامی، البته قبل از هر چیز به دلیل این که از «بارگاه خلیفه مسلمین» رانده شدند و تحت فشار قرار گرفتند به آن حدی از دردها و رنج های مردم را به زبان آوردند بدون این که از چارچوب و قوانین و سیاست های کلان حکومت خارج شوند. بنابراین، وقایع سه دهه گذشته و به ویژه اعتراضات خودجوش مردمی سال ۸۸، حتی چشم و گوش متوهم ترین انسان ها را نیز باز کرد که چشم به دست و دهان جناح بندی های حکومت اسلامی ندوزند و به مبارزه متحد و متشکل طبقاتی خود بر علیه کلیت حکومت جهل و جنایت و ترور اسلامی باور داشته باشند.

جمعه بیست و ششم آذر ۱۳۸۹ – هفدهم دسامبر ۲۰۱۰

* یاداشت هفته دیدگاه
 

جامعه رنگین کمان

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.