دورو. [ دُ ] (اِ) مخفف دروغ . (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف«دهخدا» ). رجوع به دروغ شود.

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

همه رنگ حیله بینم پس پرده ٔ فریبت / برو ای دورو که هستی ز گل دورو دوروتر «وحشی» بزرگان که از دوده ٔ ویسه اند / دورویند و با هر کسی پیسه اند «فردوسی» زین رو که تو در عشق دورویی و دورایی / خود پیش تو چون گویم نام گل و سوسن «سیدحسن غزنوی» || بی ثبات . || نام یک قسم سکه ٔ کوچک مسی که دارای دورویه است . (ناظم الاطباء).

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.