«آفت ادراک آن حال است و قال// خون به خون شستن محال است و محال» مولوی اول از بیژن مهر شروع کنم ایکاش ایشان توضیح میداد که «معیار و متر» ایشان برای* بی شناسنامه بودن و یا نبودن اشخاص و یا سازمانها * چیست؟ شاید پاسخ بدهد گذشته و سابقه سیاسی فرد یا سازمان مگر شما جناب مهر در مصاحبه با شهرام همایون نگفتید که سال ۵٧ سرباز بودید و چند وقت بعدش هم مقیم امریکا شدید و در گیر کار وزندگی حالا لطفا اگر امکان دارد بفرمایید دلیل محق بودن شما چیست؟ من نمیخواهم یاداور شوم که ملاک سابقه برگشتی به تعریف ایلی و مغایر حق شهروندی ان هم در قرن بیست و یکم و درثانی این جبهه ملی که شما هم میدانید که بنا به گفته خودشان هیچ ارتباطی با کسانی در اروپا و یا «مثل شما و حسن لباسچی »البته ببخشید که از ادبیات خودتان بعاریت گرفتم تا بلکه متوجه بشوید که شمایان هم بدلیل نداشتن وابستگی تشکیلاتی به تشکل مادر دارای هیچ حق اب و گلی نمیباشید. پس لطفا تائید و یا تکذیب این موضوعات را بعهده مطلعین بگذارید مثالی میزنم« در مصاحبه ای با صدای امریکا فاش شد که جبهه ملی تماسهایی با شاه داشته و کسانی از شما گرم مزاج تر منکر موضوع شدند اما چندی بعد اقای کورش زعیم در مصاحبه ای موضوع مذاکرات جبهه ملی با شاه را تائید کرد. بیائید بدور از تعصب کور و شعار به عملکرد تشکلی که شما هوادارش هستید از بعد کودتا تا سال انقلاب بپردازید . مصدق و شاه سالهاست مرده اند اما معلوم نیست این جنگ منم منم باید چه کسان دیگری را بسلاخ خانه ملایان بکشد تا واقعیت را دریابیم که اگر با همدیگر همکاری نکنیم از پس اژدهاک اسلامی برنمی اییم. چه خوب است جناب لباسچی برای جوانترها و بی تجربه ترها بازگو کنند که -١- از تجربه بختیار چه درسی گرفته اند و منظورتان از جمله زیر چیست زمان مناسب یعنی چه؟ *«چنین طرح و مذاکراتی را به زمان مناسب تری موکول دانسته بود.»* «موی بشکافی به عیب دیگران// چو به عیب خود رسی کوری از آن»
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو
