«کار زندگان را به زندگان واگذارید».

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

با درود همانطور که شاهدیم اکثریت کسانی که باورمند به«دیو چو بیرون رود فرشته در اید» و انقلاب شکوهمند ضد امپریالیستی اسلامی و خط امام مقوا شده و رفسنجانی و خاتمی و موسوی و کروبی و منتظری و غیره بودند. متاسفانه بدلیل نداشتن شهامت و صداقت و نپذیرفتن مسولیت شخصی در قبال عملکرد حال و گذشته شان٬ حالا که طشت رسوایی رژیم اسلامی از اسمان بزمین افتاده٬ شوربختانه بجای بررسی چرایی وقوع این فاجعه و انتقال تجارب به ایندگان بمنظور«جلوگیری از تکرار ان خطاها» این بار فرار به عقب تبدیل به شیوه مبارزاتیشان شده. این حادثه ای اتفاقی نیست که حاکمان اسلامی و اکثر مخالفین ان یعنی کسانی که تا دیروز مداح سران مرده و زنده انقلاب اسلامی بودند٬ حال که بوی برکات انقلاب ضد امپریالیستی اسلامی عالم گیر شده حضرات راه برون رفت از مخمصه را شانه خالی کردن از پاسخگویی و پناه بردن به گذشته و یاری گرفتن از ارواح یا فسیل های حکومتی میدانند.رژیم اخرین اس خود یعنی«میر حسین موسوی»را بر زمین میزند و او هم بی مهابا میگوید که تلاش او برای بازگشت به «دوران طلایی امام البته پیش از مقوا شدن» است و جناح مقابل هم خواب نما میشود و خود را هوادار و دوستدار «مصدق» میداند!!! غافل از انکه «محمد مصدق» هم سربازی در راه ازادی ایران بود و البته با بضاعت و فهم ان روزیش . درود بر او باد. چون طبق مثل«ترک عادت موجب مرض است» باید همیشه سایه ای پیدا کرد تا در زیر سایه رهبر و یا مقتدا بود زیرا زندگی در سیستمهای دمکراسی یعنی محدودیت و مسؤلیت و تعهد اجتماعی که کار سختی است و به کار جماعتی که«با یک کشمش گرمی میکنند و با یک مویز سردی» نمی اید. در پایان میل دارم بدانم«حسن جداری» شعری هم راجع به«خرداد۱۳۴۲» دارد؟ چون ان حادثه شرم اور یعنی پناه بردن همه ملیون و چپها به زیر عبای خمینی برای مخالفت با طرحها و رفرمهای شاه که دو مورد ان عبارت بود از «حق رای زنان و رسمیت نداشتن دین رسمی بود» در دومین سال حضورش در انگلستان اتفاق افتاد. اشاره من فقط برای تازه کردن حافظه فراموش کاران است و بس. امیدوارم جداری مواضع حزب توده و روسها راجع به مصدق را هم فراموش نکرده باشد. ۲۸امرداد ۶۰ سال پیش اتفاق افتاده است و مصدق ۴۷سال پیش و شاه۳۳سال پیش به تاریخ پیوستند ولی ایران و مردم ان هنوز زنده هستند. در دام این فریب ٬ بسی دیر مانده ام دیگر به عذر تازه نبخشم گناه خویش ای زندگی ! دریغ که چون از تو بگسلم در اخرین فریب تو جویم پناه خویش این قسمتی از یکی از سروه های «نادر نادرپور» بنام * اخرین فریب * است.

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.