esmail nooriala 01

جایگاه «انتخابات آزاد» از منظر سکولار دموکراسی

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

esmail nooriala 01

esmail nooriala 01اسماعیل نوری علا

اگر هدف «استقرار دموکراسی، بی ذکر سکولاریسم» را به گزینش «انتخابات آزاد همچون استراتژی» بیافزائیم خواهیم دید که حاصل جمع آن چنین می شود: «ما در راستای استقرار دموکراسی می کوشیم و برای رسیدن به آن از انتخابات آزاد استفاده می کنیم، انتخاباتی که می تواند به دست حکومت مذهبی هم انجام شده و به دموکراسی دینی نیز بیانجامد». روشن است که چنین روشی، حتی اگر احتمال تحقق معجونی به نام «دموکراسی دینی» در آن کم باشد، با اصول سکولاریسم منافات دارد و نمی تواند مورد موافقت سکولار دموکرات ها قرار گیرد.

در دو روزی که در پایان این هفته پیش روی ما است، گروهی از چهره های سیاسی اپوزیسیون خارج کشورمان در پایتخت کشور چک، شهر تاریخی پراگ، گرد هم می آیند. برگزار کنندگان این گردهمآئی نام سلسله کنفرانس های خود را «اتحاد برای دموکراسی در ایران» نهاده اند و اگرچه در نخستین کنفرانس شان در استکهلم اعلام داشتند که قصدشان «آلترناتیو سازی» نیست اما، در دومین کنفرانس خود در شهر بروکسل، بر وجود این قصد تأکید شد و یکی از برگزار کنندگان شان، آقای فریدون احمدی، این قصد را چنین خلاصه کرد: «روحیه‌ای که بسیار به من انرژی می‌دهد این است که در مقایسه با کنفرانس قبلی تغییری ایجاد شده است. در جلسه قبلی همه هراس داشتند که نکند کسی آلترناتیوی معرفی کند؛ اما امروز همه معتقدند کاری باید کرد.». حال باید دید که آیا سومین کنفرانس این گروه محل اعلام موجودیت آلترناتیوی به نام «اتحاد برای دموکراسی در ایران» خواهد بود و یا باید منتظر کنفرانس های دیگر این گروه نشست و دید که کی و چگونه در این راستا اقدام خواهند کرد.

برگزار کنندگان کنفرانس پراگ مرا نیز برای شرکت در این گرد همآئی دعوت کرده اند که، بعلت مشکلات جسمی اخیرم، توان پرواز به اروپا را نداشتم و عذر خواستم؛ در حالی که اگر می توانستم حتماً به این دعوت لبیک می گفتم و می رفتم تا، بعنوان کسی که پنج سال است آرزوی شکل گرفتن آلترناتیوی را در برابر حکومت اسلامی دارد، گفتگوها را می شنیدم و در حد توانم در آنها مداخله می کردم. می گویم «مداخله» و مقصودم آن است که مسلماً برای تأیید همهء سخنان و پیشنهادات مطرح شونده در آن کنفرانس به پراگ نمی رفتم بلکه می خواستم رویاروی با کسانی سخن بگویم که از استکهلم تا بروکسل بر این اعتقاد پای فشرده اند که «انتخابات آزاد» مؤثرترین استراتژی مبارزه با حکومت اسلامی است و در این سخن ِ، به اعتقاد من، نادرست خطراتی را می بینم که دوست می داشتم با آنها مطرح کنم. بهر حال، و خوشبختانه، یاران دیگری از شبکهء سکولارهای سبز در این کنفرانس حضور خواهند داشت و مواضع رسمی این شبکه را، که من نیز تابع آنم، بیان خواهند کرد و من در اینجا فقط مختصراً به آنها اشاره می کنم

مواضع سکولار دموکرات ها در مورد آلترناتیو سازی و انتخابات آزاد

۱. همانگونه که از اسم اش پیداست، آلترناتیو، در جمیع جهات ماهوی خود، عکس حکومتی است که می خواهد جانشین آن شود. از آنجا که حکومت کنونی در ایران حکومتی مذهبی ـ ایدئولوژیک است، آلترناتیو آن هم حکومتی سکولار ـ دموکرات خواهد بود. به عبارت دیگر «هدف» از ایجاد هرگونه ائتلافی در راستای ایجاد آلترناتیو نمی تواند بیرون از انحلال حکومت اسلامی، استقرار حاکمیت ملی و برانداختن استبداد و تبعیض از سرزمین مان باشد.

۲. بدینسان، در سه گانهء «هدف ـ استراتژی ـ تاکتیک»، ما بر آنیم که اگر «هدف» کوشش مان «انحلال حکومت فعلی، استقرار حاکمیت ملی و برانداختن استبداد و تبعیض» باشد استراتژی ما «ائتلاف برای ایجاد یک آلترناتیو سکولار ـ دموکرات» است.

۳. تنها در صورتی که چنین ائتلاف و آلترناتیوی بوجود آید است که آن نهاد در تعیین تاکتیک های مبارزاتی خود می تواند از تاکتیک های مختلفی همچون «نافرمانی مدنی» سود جوید که همدوش «خواستاری انتخابات آزاد» تبدیل به خواست و شعار مبارزه می شوند.

۴. به عبارت دیگر، بحث گزینش «انتخابات آزاد» نه در مرحلهء هدف گیری صحیح است (چرا که انتخابات وسیله است و نمی تواند جانشین هدف شود) و نه در مرحلهء برنامه ریزی در مورد کلیات و تهیهئ نقشه راه مبارزه؛ و لذا تنها می توان بعنوان یک تاکتیک و شعار عمدهء مبارزاتی از آن استفاده کرد و این کار نیز وقتی ممکن است که آلترناتیو مورد نظر، با هدف انحلال حکومت اسلامی و برقرار ساختن حکومتی سکولار دموکرات در ایران، بوجود آمده باشد.

توقفی در مفاهیم سه گانه

اجازه دهید چند کلامی در توضیح اصطلاحاتی که در بالا بکار رفته بیان کنم. هر «رویاروئی / مبارزه» (هم در مبارزهء سیاسی و هم در مسابقه و شکار و جنگ و نظایر آنها) دارای سه پایه و مرحله است. نخست، بر اساس خواست ما و تضادهامان با حریف، «هدف مبارزه» تعیین می شود؛ سپس، با مطالعهء همهء جوانب، مرحلهء برنامه ریزی کلان (استراتژی) پیش می آید، و آنگاه، بر اساس این برنامهء استراتژیک وارد مرحلهء «اقدامات عملی»، یا کاربرد «تاکتیک» ها، می شویم.

شاید یکی از مبین ترین صحنه هائی که کارکرد این سه مرحله را نشان می دهد بازی شطرنج باشد. در این بازی هدف کاملاً روشن است: «کیش و مات کردن حریف». اما مرحلهء دوم، یعنی برنامه ریزی استراتژیک، به شیوهء بازی ما، شناخت مان از ضعف و قدرت حریف، و مطالعهء بازی هائی که او پیش از این انجام داده بستگی دارد. به همین دلیل، در کتاب های تعلیم و تفسیر شطرنج، به استراتژی های مختلفی بر می خوریم که هریک در شرایط معینی به عنوان برنامهء کار و در راستای رسیدن به هدف مورد نظر مورد استفاده قرار گرفته اند. مثلاً، فرض کنیم که ما، با توجه به همهء شرایط حریف، اینگونه برنامه ریزی می کنیم که مهرهء شاه حریف را به دورترین فاصله از مهرهء وزیر کشانده و در آنجا امکان کیش و مات آن را به دست آوریم. اما ما تازه در آغاز بازی قرار داشته و، تا رسیدن به مرزهای تحقق استراتژی خود، راه درازی را در پیش داریم. همان کتاب ها که گفتم دربارهء انواع و اقسام روش های «گشایش» و «پیشبرد بازی» سخن می گویند و نشان می دهند که هر حرکت (که جزئی از یک تاکتیک است) چگونه در ارتباط با استراتژی و هدف قرار می گیرد.

هدف شکار رفتن هم روشن است، ولی هر شکارچی استراتژی خود را دارد که ناشی از نوع شکار، وضعیت شکارگاه و زمان شکار و مسائلی از این قبیل است. مثلاً، یک شکارچی برای بستن راه های فرار شکار خود برنامه ریزی می کند (استراتژی) و سپس سلسله ای از عملیات را برای این منظور انجام می دهد (تاکتیک ها).

«استراتژی» را در فارسی به «رزم آرائی» ترجمه کرده اند که چندان رسا نیست. این واژه در اصل زبان یونانی به معنای «رهبری نظامی» بوده است و اکنون در بحث های مربوط به هرگونه مبارزه و همآوردی و رویاروئی به معنای «برنامه ریزی برای دست زدن به عمل مبارزاتی در راستای تحقق هدف تعیین شده» بکار می رود و، بنا بر این معنا، مرحلهء واسطی بین «هدف گزاری» و «اقدامات عملی مبارزه» محسوب می شود.

یعنی، پس از اینکه «هدف» یک جنگ روشن شد، وظیفهء استراتژیست ها تعیین وجه عملی رسیدن به هدف از طریق انجام انواع تاکتیک ها است. در کتاب های مربوط به عملیاتی جنگی کمال آتاتورک می خوانیم که او با هدف برانداختن سلطنت و خلافت عثمانی و برقراری یک جمهوری سکولار، استراتژی دور شدن کامل از مرکز (استانبول) و سپس بازگشت گام به گام به سوی مرکز را برگزید. و در مرحلهء تعیین استراتژی بود که او نحوهء حرکات بازگشتی ارتش خود را برنامه ریزی کرد و آن را به مرحلهء اجرا گذاشت.

این اصطلاح مشهور است که: احتمال آن وجود دارد که در راه وصول به پیروزی در «جنگ» برخی از «نبرد» ها را برده و در برخی بازنده شویم. در اینجا «نبرد» همان «عمل تاکتیکی» است.

انتخابات آزاد همچون یک استراتژی

حال می توان به مجموعهء کنفرانس های «اتحاد برای دموکراسی در ایران» بازگشت و نقش «انتخابات آزاد» را در مسیر نهاد سازی آنها مورد بررسی قرار داد، چرا که، تا آنجا که من از سخنان تئوریسین های انتخابات آزاد شرکت کننده در این کنفرانس ها می فهمم، آنها می گویند هدف ما «اتحاد برای دموکراسی در ایران» است و استراتژی ما «خواستاری انتخابات آزاد»، و تاکتیک های ما از کاربرد انواع عملیان موسوم به «نافرمانی مدنی» تشکیل می شوند.

اگر این درک درست باشد، باید بگویم که، بطور بدیهی، نفس «اتحاد کردن» بخودی خود نمی تواند «هدف باشد» و نمی توان آن را در جایگاه «هدف مبارزه» قرار داد. به همین دلیل هم این تئوریسین ها اعلام می دارند که «اتحاد» را برای «استقرار دموکراسی در ایران» می خواهند. بدینسان، خود «اتحاد کردن» از جایگاه «هدف» بیرون آمده و به یک «استراتژی» مبدل می شود: «ما بر حول هدف استقرار دموکراسی در ایران است که استراتژی اتحاد را برگزیده و در راستای آن برنامه ریزی می کنیم».

اما، به محض اینکه «برنامه ریزی در راستای اتحاد» به استراتژی ما مبدل شد آنگاه نمی توانیم «انتخابات آزاد» را نیز همچون یک «استراتژی» نگریسته و آن را «محور ائتلاف» قرار دهیم، چرا که محور اتحاد (که همان هدف اتحاد باشد) بصورت «استقرار دموکراسی در ایران» تعریف شده است. در این صورت جایگاه «انتخابات آزاد» به فاز تاکتیک ها نقل مکان می کند و، به عبارت دیگر، «انتخابات آزاد» هم یکی از تاکتیک های برآمده از «اتحاد» خواهد بود که نمی تواند پیش از تحقق اتحاد مورد بررسی قرار گیرد.

حال اگر به احتجاجات دوستان نظریه پردازمان برگردیم و بخواهیم گزینش «انتخابات آزاد» را موضوع استراتژی استقرار دموکراسی در ایران بدانیم آنگاه معلوم نیست که خود «اتحاد» (که نمی توانست هدف مبارزه باشد) در کجای این معادله قرار می گیرد.

در عین حال، «استراتژی» پدیده ای مقاوم در برابر تغییراتی است که در صحنهء تاکتیک ها و عملیات اتفاق می افتد، همانگونه که «هدف» نیز مقاوم ترین عنصر معادله محسوب می شود. تغییر هدف و استراتژی موجب اتلاف وقت و سرگردانی و مآلاً ناکامی در مبارزه است. در نتیجه قرار دادن «انتخابات آزاد» در جایگاه یک استراتژی، و توجه به این احتمال که ممکن است نتوانیم از طریق آن به استقرار دموکراسی برسیم، کل برنامهء مبارزاتی ما را دچار صلابت و کندی کرده و تغییرات تاکتیکی را نیز بسیار مشکل می کند. حال آنکه اگر به «انتخابات آزاد» همچون یک «تاکتیک مبارزاتی» بنگریم داستان بکلی فرق می کند. در اینجا است که در متون منتشر شده اغلب می بینیم که ممکن است گفته شود توسل ما به «انتخابات آزاد» یک تصمیم تاکتیکی است اما به هنگام تعریف «برنامهء کار» آن را در جایگاه «استراتژی» می یابیم.

قرار دادن آگاهانهء «انتخابات آزاد» در مقام یک تاکتیک، قبل از هر چیز، راه را باز می کند تا در کنار آن، و بموازات آن، تاکتیک های دیگری (و از جمله «نافرمانی های مدنی») را نیز در نظر گرفته و کلاً معطل به بار نشستن «انتخابات آزاد» نشویم؛ بخصوص که نگریستن به «انتخابات آزاد» همچون یک استراتژی موجب می شود که توان همهء تاکتیک های در دسترس را بجای استفاده از آنها برای رسیدن به هدف مصروف رسیدن به استراتژی کنیم؛ یعنی، «اتحاد می کنیم تا به انتخابات آزاد برسیم».

بدینسان، گزینش «انتخابات آزاد» همچون «استراتژی»، از یکسو می تواند انتخابات آزاد را حتی در جایگاه «هدف» بنشاند و، از سوی دیگر، تغییر دهندهء هدف نیز باشد چرا که با راندن امر «اتحاد» به جایگاه هدف، وسیله را جانشین هدف می کند و در این میانه «خواست استقرار دموکراسی در ایران» فراموش شده و جای خود را به کوشش در راه ایجاد «اتحاد» می دهد.

دموکراسی یا سکولار دموکراسی؟

حال، بر اساس آنچه گفته شد، می توانم به بحث در مورد «هدف اتحاد» بپردازم. بنظر من، در وضعیتی که در آن قرار داریم، و بخصوص بخاطر حضور جریان اصلاح طلبی مذهبی که در اپوزیسیون خارج کشور نیز رسوخ کرده و خواستار حفظ رژیم و اصلاح آن به سود ایجاد یک «حکومت اسلامی رحمانی» است، و نیز ادعای این گروه (از خاتمی گرفته تا موسوی؛ و از حجاریان گرفته تا سروش) مبنی بر اینکه پدیده ای به نام «دموکراسی اسلامی» هم می تواند وجود داشته باشد، اپوزیسیون خواهان انحلال حکومت اسلامی باید آگاهانه نه از «دموکراسی صرف» که از «خواستاری سکولار دموکراسی» دفاع کند. سکولار دموکراسی، همزمان با اینکه آلترناتیو دموکراسی دینی محسوب می شود، خواستار آن است که حکومت را، در همهء اشکال خود، از مذهب جدا کند. در حالی که اصرار بر خواست «استقرار دموکراسی صرف» و امتناع از اتخاذ «خواست استقرار سکولار دموکراسی» تنها می تواند راه را بر اصلاح طلبان مذهبی که معتقد به «اسلام رحمانی» و «دموکراسی اسلامی» هستند «گشوده» نگاه دارد.

و اگر ما این «گشودگی» را که در «خواستاری استقرار دموکراسی، بی ذکر سکولاریسم» نهفته است،» به گزینش «انتخابات آزاد، همچون استراتژی» بیافزائیم خواهیم دید که حاصل جمع آن چنین می شود: «ما در راستای استقرار دموکراسی می کوشیم و برای رسیدن به آن از انتخابات آزاد استفاده می کنیم، انتخاباتی که می تواند به دست حکومت مذهبی هم انجام شده و به دموکراسی دینی نیز بیانجامد». روشن است که چنین روشی، حتی اگر احتمال تحقق معجونی به نام «دموکراسی دینی» در آن کم باشد، با اصول سکولاریسم منافات دارد و نمی تواند مورد موافقت سکولار دموکرات ها قرار گیرد.

برای سکولار دموکرات ها (که بخاطر سکولار بودن، در برابر حکومت اسلامی، انحلال طلب نیز هستند) هدف مبارزه نمی تواند چیزی جز استقرار سکولار دموکراسی در ایران باشد؛ آرمانی که از دل آن استقرار حاکمیت ملی و امحاء استبداد و رفع انواع تبعیض نیز قابل استخراج است. استراتژی این روند نیز، در عین کوشش برای اتحاد نیروها، به اتحاد نیروهای سکولار دموکرات و غیراصلاح طلب ناظر است و در همان حال می کوشد تا، در فاز استراتژیک مبارزه، بصراحت در ایجاد یک «آلترناتیو سکولار دموکرات» بکوشد.

آنگاه، در صورت تحقق اتحاد (که لازم است بجای آن از «ائتلاف» سخن بگوئیم، چرا که هدف «وحدت نیروها» و «وحدانیت اپوزیسیون» نیست) و ایجاد یک «آلترناتیو سکولار دموکرات» (که می تواند به نام های مختلفی، از «شورای هماهنگی ائتلاف» تا «دولت در تبعید»، خوانده شود)، این وظیفهء آلترناتیو مزبور است که، با مطالعهء شرایط و مقتضیات، تاکتیک های مبارزاتی خود را تعیین کند؛ و تنها در آن مرحله است که می توان احتمال داد که «انتخابات آزاد» یکی از مهمترین تاکتیک ها و شعارهای مبارزاتی آلترناتیو سکولار دموکرات تلقی شود؛ تاکتیکی که می تواند در داخل کشور به ریزش نیروهای حکومت کمک کند و در خارج کشور شعاری قابل عرضه و درک در سطح بین المللی باشد. اما، در پایان لازم است بر این نکته تأکید کنم که بدون وجود یک آلترناتیو سکولار دموکراتی که خواستار استقرار حکومتی سکولار دموکرات در ایران است، استفاده از «انتخابات آزاد» چه بشکل استراتژی و چه بعنوان یک تاکتیک، به سود اصلاح طلبان و ابقای حکومت اسلامی (با کراواتی جانشین عبا و عمامه) خواهد بود.

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.