head 01

«شورای ملی ایرانیان»

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

head 01

head 01مناظره کوروش راد با گمنام گمنامیان (قسمت دوم)

چندگاهی است که در وبسایتی موسوم به «فراخوان ملی» بیانیه ای منتشر شده است که از تمام احزاب و کنشگران سیاسی برای تشکیل «شورای ملی ایرانیان» با هدف غایی برگزاری «انتخابات آزاد» در ایران دعوت به عمل آورده است. با توجه به بُروزِ حساسیتهای مختلف درباره چگونگی و کارکرد این شورا در میان اقشار سیاسی متفاوت پس از صدور این بیانیه، مناظره ای مابین کوروش راد، فعال سیاسی جمهوری خواه و لائیک، با گمنام گمنامیان، دبیر کانون وبلاگنویسان مستقل و از امضاءکنندگان و مدافعان این منشور، در جریان است که با توافق طرفین به شیوه قسمت به قسمت منتشر می گردد.

*****

کوروش راد: در ابتدا خدمت شما عرض کنم که من هیچ مشکل خاصی در راهبرد محوری فراخوان «تحقق انتخابات آزاد» و همچنین «مفاد منشور» مشاهده نکردم. اما در خصوص منبع مشروعیت سیاسی شورای ملی که گفتید «تنها از مفاد منشور تامین می شود» با شما موافق نیستم. برای مثال، می توان به کنگره ملی آفریقا اشاره کرد که منبع اعتبارش حضور شخصیتی نظیر نلسون ماندلا بود و نه صرفا اساسنامه اش. در نگاه اول، این فراخوان به منظور تشکیل شورایی فراگیر صادر شده که می خواهد نماینده مردم ایران برای تحقق انتخابات آزاد باشد. شما به درستی صحبت از عدم اعتماد مردم به یک گروه یا شخص خاص کردید. حال، در غیاب احزاب باسابقه و دارای خط مشی سیاسی مشخص نظیر جبهه ملی یا جبهه جمهوری خواهان دموکرات و لائیک که پس از دو هفته از صدور این فراخوان به آن نپیوسته اند چطور می توان اعتماد اکثریت مردم با گرایشات سیاسی متفاوت را به شورایی جلب کرد که آقای رضا پهلوی تنها چهره سرشناس آن شورا است؟ آیا ادامه این روند موجب تقویت شائبه هژمونی طیف سلطنت طلب در این شورا نخواهد شد؟

در خصوص دلیل عدم مشارکت احزاب و چهره های شاخص جمهوری خواه در این فراخوان، نظر شخصی ام را به صراحت عنوان می کنم: با خاموشی خیزش مردمی سال ۱۳۸۸ و متعاقب آن افزایش خطر حمله نظامی به ایران، فعالیتهای تبلیغاتی سلطنت طلبان و در راس آنها آقای رضا پهلوی افزایش یافت؛ و در کنار آن برگزاری کنفرانسهایی با منابع مالی مبهم نظیر کنفرانسهای استکهلم و بروکسل و حضور چهره سرشناس نئوکانها، امانوئل اتولنگی، در این کنفرانسها فرضیه «چلبیسم» و آلترناتیوسازی و تشکیل دولت در تبعید را در محافل جمهوری خواه مخالف حمله نظامی به ایران تقویت کرد. مواضع آقای پهلوی در نشریه فوکوس آنلاین در خصوص استقبال مردم ایران از مهاجمان خارجی نیز مهر تائیدی بود بر تمام آن فرضیات. بنابراین، مشارکت احزاب جمهوری خواه دموکرات در فراخوانی که هدف محوری اش تحقق انتخابات آزاد در ایران است اما در عدم وجود هرگونه «خیزش مردمی» در ایران در حال حاضر، تاکتیکهایش برای برگزاری انتخابات آزاد یا مشکوک است یا مشخص نیست، با توجه به شرایط موجود غیرممکن به نظر می رسد.

 

گمنام گمنامیان: کورش گرامی، فرموده اید: «در خصوص منبع مشروعیت سیاسی شورای ملی که اشاره کردید تنها از مفاد منشور تامین می شود با شما موافق نیستم. برای مثال می توان به کنگره ملی آفریقا اشاره کرد که منبع اعتبارش حضور شخصیتی نظیر نلسون ماندلا بود و نه صرفا اساسنامه اش».

۱- نلسون ماندلا به دلیل رنگ پوست یا مدل موی خود نلسون ماندلا نشد؛ بلکه به این دلیل نلسون ماندلا شد که بر اساس منشوری نانوشته ولی مشابه منشور فراخوان ملی، فعالیتهای آزادی خواهانه خود را آغاز کرد. در حقیقت، وجود منشور نانوشته مشابه این منشور، نقشی اساسی در تولد سیاسی نلسون ماندلا بازی کرد.

۲- نلسون ماندلا کی نلسون ماندلا شد؟! زمانی که برای آزادی و برابری قد علم کرد و ایستاد. این منشور کمک می کند تا افراد هم در مسیر درست قرار گیرند و هم ترغیب شوند به ایستادن. یعنی این شورا می تواند زمینه ساز شکل گیری نلسون ماندلاها باشد.

۳- در ایران فاقد شخصیت کاریزماتیک و معتبری هستیم که با قد علم کردن او مردم به وی اعتماد کنند؛ لذا نمی توان گفت چون چنین شخصیتی نداریم، نباید علیه ظلم و جور رژیم اسلامی هم مبارزه کنیم.

۴- مردم ایران آماده تلاش و مبارزه هستند. در تظاهرات خرداد سه سال پیش، سه و نیم ملیون ایرانی پا به خیابان گذاشتند، اما چون رهبریتی نبود، این پتانسیل عظیم به بی راهه رفت.

۵- اگر بخواهیم بگوییم باید یکی مثل نلسون ماندلا پیدا شود، پس باید سالها هم منتظر باشیم تا بلکه یکی شبیه او یافت شود و بعد شورا تشکیل دهد!

۶- اصولا مردم ایران به شخصیت های حقیقی اعتماد نمی کنند. در سی سال گذشته چندین بار با خیانت چنین شخصیت هایی روبرو شده اند. بار اول خمینی بود که وعده آب و برق مجانی داد(!)؛ بار دوم خاتمی بود که دانشجویان را در کوی دانشگاه سلاخی کردند و از جایش تکان نخورد (علی رغم بیست میلیون رای)؛ و بار سوم میرحسین موسوی بود که سه و نیم میلیون ایرانی در خیابان بودند (یکی از بزرگترین تجمعات تاریخ ایران) و ایشان به جای استفاده از این پتانسیل، مردم را به خانه فرستاد.

۷- اول مرغ بود یا تخم مرغ؟! سوال اینجاست: آیا باید صبر کنیم چنین شخصیت کاریزماتیکی (مثل نلسون ماندلا) در ایران یافت شود و بعد شورا را تشکیل دهیم؛ یا اینکه اول باید شورا را تشکیل دهیم تا بر اساس منشور آزادی خواهانه اش جوانان ایرانی هر یک تبدیل به یک نلسون ماندلا شوند؟! لذا با پوزش، بنده مخالف این هستم که ما باید منتظر علم شدن یک نلسون ماندلا باشیم. باید شورایی تشکیل شود که خود نقش رهبری را به عهده گیرد و خود زمینه ساز تولد نلسون ماندلاها شود.

باز فرموده اید: «در نگاه اول این فراخوان به منظور تشکیل شورایی فراگیر است که می خواهد نماینده مردم ایران برای تحقق انتخابات آزاد باشد. شما صحبت از عدم اعتماد مردم به یک گروه یا شخص خاص کردید. در غیاب احزاب با سابقه و دارای خط مشی سیاسی مشخص نظیر جبهه ملی یا جبهه جمهوری خواهان دموکرات و لائیک که پس از دو هفته از صدور فراخوان به آن نپیوسته اند چطور می توان اعتماد اکثریت مردم با گرایشات سیاسی متفاوت را به شورایی جلب کرد که آقای رضا پهلوی تنها چهره سرشناس آن شورا است؟ آیا ادامه این روند موجب تقویت شائبه هژمونی طیف سلطنت طلب در شورای آینده نخواهد شد؟»

۱- این فراخوان دو هفته است که منتشر شده، و صد البته زمان برای قضاوت درباره اینکه چه کسی به آن می پیوندد و چه کسی نمی پیوندد کمی زود است!

۲- درباره جبهه ملی نیز تا جایی که من می دانم «سازمان جوانان جبهه ملی خارج از کشور»به این شورا پیوسته است، و در سایت فراخوان ملی نام آنها قابل مشاهده می باشد.

۳- اجازه بدهید برای شما مثالی بزنم: در تمامی کشورهای پیشرفته اگر شما فردی مجروح را در کنار خیابان ببینید و او را به بیمارستان نرسانید، جرمی مرتکب شده اید که مجازات سنگینی دارد. حال توجه کنید که کشور ایران در شرف نابودی و تجزیه است؛ آن وقت برخی از گروه های سیاسی از پیوستن به یک شورای ملی (که می تواند ایران را نجات دهد) سر باز می زنند. آیا این عمل، شبیه به عدم نجات آن مجروح نیست؟! چه چیزی باعث می شود که بر فرض گروه سیاسی «ایکس» از پیوستن به این شورا طفره برود؟!

۴- من از شما سوال می کنم و خواستار پاسخی شفاف هستم: شما با جبهه های جمهوری خواه ارتباط نزدیک و حسنه دارید. لطفا شما به من بگویید چه دلیلی برای نپیوستن آنها به این منشور و شورا وجود دارد؟! کدام بند این منشور است که با موازین اخلاقی و سیاسی همگامان شما همخوانی ندارد؟!

۵- اجازه دهید ما تعریف مشخصی داشته باشیم: سلطنت طلب کدام است و پادشاهی پارلمانی کدام است؟ الف) طرفداران سلطنت افرادی هستند که به دیکتاتوری شاه اعتقاد دارند و با دموکراسی سر جنگ دارند. این اشخاص، انقلاب ۵۷ را شورش می دانند(!) و یا معتقدند که مردم ایران لیاقت حکومت شاه را نداشته اند و باید چماق بالای سر آنها باشد. ب) طرفداران پادشاهی پارلمانی گروهی هستند که به دموکراسی معتقدند؛ و اعتقاد دارند که شاه نباید در امور ممکلت دخالت کند، و صرفا یک نماد است. چنین افرادی طالب دموکراسی هستند؛ و می دانیم که چنین تفکری مثلا در بریتانیا یا سوئد به دموکراسی بسیار پایداری ختم شده است.

از نظر من سلطنت طلبان در این شورا جایی ندارند، چه آنکه منشور این شورا به صراحت به دموکراسی، حق حاکمیت مردم بر کشور ایران، آزادی بیان و آزادی اندیشه و همینطور اعلامیه جهانی حقوق بشر و اعلامیه بین المجالس تاکید موکد می کند.

۶- البته که برخی از گروه ها و طرفداران پادشاهی جزو اولین کسانی بوده اند که این منشور را امضا کرده اند؛ اما هنوز گروه های جمهوری خواه پاسخ روشنی (چه مثبت و چه منفی) نداده اند.

۷- اصولا این شورا و این منشور درباره نوع حاکمیت در آینده ایران نه نظری خواهد داشت و نه اجازه اظهار نظر دارد! بر اساس این منشور، نوع حاکمیت باید دموکراسی باشد، حالا چه جمهوری چه پادشاهی پارلمانی.

۸- نگاشته اید «هژمونی سلطنت طلبان». هموطن عزیزم، عرض کردم که سلطنت طلبان در این شورا جایی نخواهند داشت. طبیعتا در ایران آینده حق رای دارند، اما نظریات آنها در تقابل آشکار با این منشور است و امکان به رای گذاشتن نخواهد یافت.

۹- اما واقعیت، حضور پر رنگتر طرفداران پادشاهی پارلمانی در قیاس با جمهوری خواهان تا این لحظه است. ما تنها شاهد حضور تعدادی از جمهوری خواهان منفرد بوده ایم (مانند نگارنده)؛ و صد البته که مسوول این کم کاری نیز خود جمهوری خواهان هستند که هنوز همکاری خود را آغاز نکرده اند.

۱۰- قطعا از جمهوری خواهان برای مشارکت در این شورای ملی دعوت شده است، و صد البته که حضور آنها باعث شادمانی همه خواهد بود.

۱۱- این کمال بی انصافی جمهوری خواهان است که از مشارکت برای نجات ایران و تشکیل شورای ملی سر باز زنند و بعد شورا را زیر «هژمونی سلطنت طلبان» بدانند. آیا بهتر نیست گروه های جمهوری خواه نیز آستین بالا بزنند و به این شورا بپیوندند؟

ادامه داده اید که: «در خصوص دلیل عدم مشارکت احزاب و چهره های شاخص جمهوری خواه در این فراخوان، نظر شخصی ام را به صراحت عنوان می کنم. با خاموشی خیزش مردمی سال 1388 و متعاقب آن افزایش خطر حمله نظامی به ایران، فعالیتهای تبلیغاتی سلطنت طلبان و در راس آنها آقای رضا پهلوی افزایش یافت؛ و در کنار آن برگزاری کنفرانسهایی با منابع مالی مبهم نظیر کنفرانسهای استکهلم و بروکسل و حضور چهره سرشناس نئوکانها، امانوئل اتولنگی، در این کنفرانسها فرضیه «چلبیسم» و آلترناتیوسازی و تشکیل دولت در تبعید را در محافل جمهوری خواه مخالف حمله نظامی به ایران تقویت کرد. مواضع آقای پهلوی در نشریه فوکوس آنلاین در خصوص استقبال مردم ایران از مهاجمان خارجی نیز مهر تائیدی بود بر تمام آن فرضیات. بنابراین، مشارکت احزاب جمهوری خواه دموکرات در فراخوانی که هدف محوری اش تحقق انتخابات آزاد در ایران است اما در عدم وجود هرگونه «خیزش مردمی» در ایران در حال حاضر، تاکتیکهایش برای برگزاری انتخابات آزاد یا مشکوک است یا مشخص نیست، با توجه به شرایط موجود غیرممکن به نظر می رسد.»

۱- شخصا مسایل کنفرانس بروکسل و استکهلم را از نزدیک دنبال کرده ام. هیچ ربطی بین این دو کنفرانس با رضا پهلوی وجود ندارد. ضمنا، هیچ ارتباطی نیز بین این فراخوان ملی با آن دو کنفرانس یاد شده وجود ندارد!

۲- آقای پهلوی صرفا یکی از حمایت کنندگان این فراخوان بوده است، و نفر سیصدم امضا کنندگان است.

۳- اگر جمهوری خواهان نگران عملکرد آقای پهلوی هستند، چرا خود در شورا حاضر نمی شوند تا جلوی گمراهی این شورا و به بیراهه رفتنش را بگیرند؟!

۴- درباره اشاره ای که به نشریه فوکوس کردید:

الف) رضا پهلوی رسما مطالبی که نشریه فوکوس از او نقل کرده بود را تکذیب کرده است.

ب) در جریان هستم که شکایتی حقوقی از طرف آقای پهلوی علیه نشریه فوق در جریان است.

ج) مطالب منتشر شده در نشریه فوکوس در تناقض آشکار با صدها مصاحبه دیگر رضا پهلوی است! با توجه به اینکه رضا پهلوی مطالب فوکوس را تکذیب کرده است و حتی شکایت رسمی از آن نشریه آغاز گردیده است، استناد به گفته های آن نشریه به دور از اخلاق است و در یک بحث منطقی جایی ندارد.

۵- یکی از مهمترین بندهای این منشور، مخالفت با حمله نظامی به ایران است. لذا چنین اتهامی به این شورای ملی باعث شگفت زدگی اینجانب گردید! از شما عاجزانه خواهش می کنم متن منشور را ملاحظه بفرمایید!

۶- در پاسخ به اشاره شما به «مشخص نبودن تاکتیکهای این شورای ملی برای برگزاری انتخابات آزاد در ایران»:

الف) پیشنویس منشور شورای ملی که هم اکنون در دسترس شما عزیزان است به صراحت اظهار می دارد که «راهی به دور از خشونت و مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر… برای گذار دموکراتیک از رژیم جمهوری اسلامی و برقراری حاکمیت ملت ایران».

ب) لطفا توجه بفرمایید که اصولا شورای ملی هنوز تشکیل نشده تا بتواند درباره تاکتیکها نظر بدهد. اجازه بدهید شورا تشکیل بشود بعد اظهار نظر طلب کنید. چیزی که در این مرحله مشخص است، تاکتیک مورد نظر «راهی به دور از خشونت» خواهد بود. بماند که ای کاش دوستان جمهوری خواهی مانند شما خود وارد این کارزار شوند و با عضویت در شورا نظرات خود را بگویند و نظرات دیگران را نقد کنند.

ج) بدون شک، اگر مردم ایران رهبری منسجمی داشته باشند، می توانند با استفاده از شیوه های متعدد مقاومت مدنی و بدون دست یازیدن به خشونت، شرایط انتخابات آزاد را فراهم نمایند.

د) از شما دوست گرامی، به عنوان یک جمهوری خواه، خواهش می کنم با مشارکت در این شورا خود شخصا در طراحی روش های بدون خشونت مشارکت نمایید.

ر) به عنوان مثال، بنده حدود سه سال پیش طرح «ترافیک سبز» را برای مقاومت مدنی ارائه کردم، اما به دلیل عدم حمایت اصلاح طلبان عقیم شد. اکنون نیز چندین طرح عملی آماده کرده ام که به محض تشکیل شورای ملی آن را تقدیم کمیته مربوطه در شورای مذکور خواهم کرد. در پایان این بخش، از شما سپاسگزاری می کنم و منتظر سوالات بعدی شما می مانم.

قسمت اول مناظره

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.