با درود من فقط یک سوال از ابوالحسن بنی صدر دارم و انهم این است که چرا شما نمیتوانید به صورت عادی صحبت کنید؟ به انسانیت سوگند که طریقه صحبت شما نامفهوم است٬ به زمین و اسمان سوگند که طرح اینگونه سوال و جوابها هیچ ارزشی ندارد چون انگار سوال کننده و شما بعنوان پاسخگو در یک کره دیگر زندگی میکنید. طریقه تکلم و نگارش شما تداعی کننده زبان زرگری است . اینچنین گنگ و نامفهوم صحبت کردن یعنی راه فرار را اماده کردن و اماده بودن برای عذر و بهانه اوردن که نه من منظورم این نبوده و ان بوده است وگرنه معنی ندارد در شرایط حساس مملکت بجای صراحت لهجه پرداختن به این سوالهایی که فقط از قوطی عطاری شما بدر میاید و بس. بی اختیار فرمایشات گهربار شیخ گیلانی در رابطه با زلزله و باقی قضایا تداعی شد. برای پی بردن به واقعیت کافی است از یکی از نزدیکان خود بخواهید که واقعیت را بشما بگوید . مشگل جامعه ما حکومت یک حکومت شیعه در راس امور است . بدبختی ایران داشتن حکومت مذهبی است اقا و باید تلاش ما در جهت استقراریک حکومت لائیک در کشور باشد همچون فرانسه که شما نزدیک به ۵۰سال از عمر خودتان را در انجا سپری کرده اید و اگر احساس راحتی نمی کردید پر مسلم به کشور دیگری مهاجرت میکردید. تلاش در جهت تبلیغ و استقرار دمکراسی نه اینکه با بی مسؤلیتی لاف بزنیم که تمام این قوانین در قران هست!!مثلی معروف است«یزد دور است و گز نزدیک»این گوی و این میدان نشان بده اقا ادعا بس است دولتی سر«بیل گیتس» در هر خانه ای یک کامپیوتر است و با فشار یک دگمه قران را با هفتاد روایت برایمان اماده میکند بفرما نشان بده ان قوانینی را که هیچ کس جز شما قادر به دیدنش نیست در این سن و سال دیگر باید حداقل احساس مسؤلیت کنید در مقابل اظهارات خودتان! تا به کی فقط ادعا و لاف در غربت خوب چشمانتان را باز کنید سراسر کشورهای خاورمیانه اسلامی را میگوم بجز فقر و بی سوادی و جهل و خرافات چه چیز دیگری قابل روئیت است؟ گداخانه ای که دلشان خوش است که بله دلشان خوش است که مسلمان هستند همین. درجهل و خرافه زندگی میکنند چون اشخاص مذهبی مثل ابوالحسن بنی صدر هیچ احساس مسؤلیتی در مقابل انان احساس نمیکنند که این قوم سرگردان و خرافی و بیسواد را با واقعیات دنیا اشنا کنند چون اگاه شدن مردم برابر با تخته شدن دکان خیلی از این معلمان اخلاق و از جمله خود شما است چرا نباید شما که رحل اقامت در دیار فرنگ افکنده اید و از مواهب ازادی و دمکراسی بهره مندید چون اگر ناراحت بودید و یا اجرای فرائض مذهبی یرایتان ناممکن بود باید در عرض این ۵۰ سال به یکی از ممالک غرق در نکبت و بد بختی اسلامی کوچ می کردید. چند بار شما در نشریه تان و یا مقالاتتان و یا سخنرانیهایتان به امتیازات این نوع حکومتهای غیر مذهبی «یعنی جدایی دولت و دین» و ازادی و برابری همگان دیندار و بی دین در مقابل قانون پرداخته اید؟ چند بار به معضلات جامعه ما ایران بدلیل وجود حکومت مذهبی در راس امور پرداخته اید؟ شما بزودی وارد هشتاد سالگی میشوید و متاسفانه هنوز حاضر نیستید با صراحت اعلان کنید که نظام مورد علاقه شما هم همچون خمینی حکومت اسلامی است با قرائت «بنی صدری» اگر باور به حکومت اسلامی ندارید پس چرا ارگان شما نشریه ای است بنام«انقلاب اسلامی؟در هجرت» و پیشانی نشریه مزین به ایه ای از قران؟ لطفا کمی با خود و مخاطبانتان صادق باشید فکر نمی کنم درخواست زیادی باشد
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو