فرهنگ ایران
خانم بقراط ، ما ، نیست. نماینده مردم هم نیست. کسی به وی نمایندگی نداده است. او هم، مانند چند دستپاچه! دیگر، از حول حلیم در دیگ آقای رضا پهلوی افتاده و تمام قد! پشت سر وی ایستاده است. بقراط، هنوز دستتش به جایی بند نشده است، ولی مانند اعلیحضرت! خود را؛ ما! خطاب می کند و می گوید: « ما قرون وسطی خود را پشت سر می گذاریم.»
اگربقراط، و گروهی کم سواد و پریشان فکر تر از او ، وی را در زمره قلم بدستان و ژورنالیست می شمارند، بی شک توان تشخیص ضد و نقیض های بیشمار در نوشته های وی را ندارند، ولی نزد اهل فن، این بازی ها جایز نیست.
بقراط، هنوز فرق چپ! و چپ دست! را بخوبی نمی داند. در یک مقاله سفارشی! کوشش کرد، آقای رضا پهلوی را چپ! توصیف کند، که به راستی سخت درمانده شد. آقای رضا پهلوی مانند میلیون ها انسان معمولی دیگر، چپ دست! به دنیا آمده است، ولی این مسئله دلیل بر آن نیست که وی از نظر سیاسی هم چپ! باشد. به ویژه که مراودات سیاسی وی، گویای نزدیکی افکارش با راست گرایان است. همین سفر اخیر وی به هلند و ملاقات او با چند تن از نمایندگان حزب دست راستی ( آزادی هلند)، (VVD) به رهبری خیرت ویلدرز، از مهمترین حامیان اسرائیل در هلند ، تاًییدی بر این گفته می باشد.
بقراط، نمی داند که اگر رضا پهلوی با وی و چند وامانده دیگر، گفتگو یا بده بستانی داشته است، دلیلی بر چپ بودن افکار سیاسی او نیست، بلکه ترفندی زیرکانه، برای وجیه المله نشان دادن خود می باشد. رضا پهلوی دررویای به چنگ آوردن تاج و تخت از کف رفته بسر می برد. همانطور که بار ها از سوی آگاهان تکرار شده است؛ دغدغه رضا پهلوی، تنها رسیدن به تاج و تخت است و در راه برآورده شدن این آرزو گام بر می دارد و در این راستا، از همکاری با اهریمن هم رویگردان نیست. سخن از حقوق بشر، رهایی ایران از چنگال اهریمن آخوندی، بستن نوار سبز به دست و التماس دعا! به موسوی و کروبی، بهانه ای برای تحقق بخشیدن به این رویای وی می باشد.
رضا پهلوی در گفتگوی تازه خود با تارنمای اینترنتی فوکوس آن لاین، در پاسخ این پرسش: « آرزو دارید روزی تاج شاهی را برسرگذارید؟» با ذوق زده گی گفت: « صدالبته. اصولاً برای من چیزی از این بهتر نیست…». او در دنباله گفتگوی خود از تلاش برای ارتباط با موسوی و کروبی پرده برداشت.*
بهتر است بقراط، نیز ذوق زده نشود، او نخستین کسی نیست که با رضا پهلوی، گفتگوی تلفنی طولانی داشته است. کسان دیگری هم پیش از وی از این تلفن ها سخن گفته اند و بدان مفتخر! شده اند. جالب است که به گفته همه آن ها ؛ رضا پهلوی دو ساعت بی وقفه حرف زده و مجالی برای سخن گفتن آنان باقی نگذاشته است. این آدم ها هم مانند بقراط، پس از گفتگوی طولانی، میرزا بنویس و مداح! رضا پهلوی شده اند.
اصولاً یک شاهزاده که خود هنوز مدعی سلطنت است، و در پی جلب پشتیبانی آمریکا و اسرائیل و کشور های غربی دوان است، و به مفهوم سیاسی از دید چپ ها! خوب توجه شود ؛ چپ ها و نه چپول! هایی مانند بقراط، پدرو پدر بزرگش، به یاری امپریالیسم های انگلستان و آمریکا بر تخت سلطنت جلوس کرده و ماندگار شده بودند، نمی تواند چپ! باشد و لاجرم اصل سلطنت و دین را نفی کند. تلاش بقراط در جعل مفهوم سیاسی چپ! مالیدن گِِل و لای بر خود و آقای رضا پهلوی می باشد.
خانم بقراط ، بخود اجازه می دهد که در فرهنگ سیاسی ایرانیان ، واژه تازه «دیکتاتورهای مصلح» را دخول! کند.! اشاره وی به پدر و پدر بزرگ آقای رضا پهلوی می باشد. این واژه من در آوردی بقراط، نشان دهنده این است که او هنوز نتوانسته از قرون وسطی فکری! بیرون آید.
بقراط، نخستین کسی نیست که دست به جعل و تحریف مفاهیم سیاسی زده است و بی شک آخرین کس هم نخواهد بود. شاید روزی نامه نگار! اشتباه لپی کرده و منظورش « دیکتاتور های مسلح! » بوده است.
این افاضه، از بیخ و بن نادرست است و به منزله تطهیر دیکتاتوری و برتری دادن دیکتاتور های خودی بر دیکتاتورهای ناخودی می باشد، و آدم را بیاد عناوین « قاتلین انساندوست»، « دزدان نیکوکار » ،« شکنجه گران مهربان » ، « متجاوزین با شرف» و … می اندازد. از این قبیل جانوران در حکومت اسلامی هم بسیار دیده می شوند.
بقراط، و همپالکی هایش، یکبار مردم ایران را در سال پنجاه و هفت با دروغ و دغل فریب دادند و به زیر عبای خمینی کشاندند و در راه کسانی چون شاپور بختیار سنگ اندازی کردند، وهنگامی که به منافع خود نرسیدند، لاجرم مانند دیگر انقلاب گزیده ها، به خارج از کشور پناهنده شدند، و به آغوش همان امپریالیسمی خزیدند که مدعی مبارزه با آن بودند.
دیگر فریبکاری و زدو بند بس است. بقراط و بقراط ها، باید بکوشند تا قرون وسطی فکری را پشت سر بگذارند.
